2- از لحاظ زمانی نیز حرکت قیمت از A به B با حرکت از C به D برابر هستند که از شمارش حدودی تعداد کندل ها میتوان آن را بدست آورد.
الگوهای هارمونیک در معاملات + معرفی 4 الگوی هارمونیک پرطرفدار
در الگوهای قیمتی هارمونیک، الگوهای قیمتی هندسی با استفاده از اعداد فیبوناچی جهت مشخص کردن دقیق نقاط بازگشتی بکار گرفته میشود. برخلاف سایر روشهای متداول تریدینگ (معاملهگری)، معاملات هارمونیک در تلاش است تا حرکات بعدی قیمت را پیشبینی کند.
در ادامه این مطلب از بورسینس قصد داریم نگاهی داشته باشیم به انواع الگوهای هارمونیک که در معاملهگری استفاده میشود.
ترکیب هندسه و اعداد فیبوناچی
معاملات هارمونیک، الگوهای قیمتی و ریاضیات را با هم ترکیب میکند تا یک روش معامله بسازد که دقیق و برمبنای این فرضیه است که الگوها در نمودار تکرار میشوند. (یکی از اصول تحلیل تکنیکال)
ریشه این روش، نسبت اولیه یا مشتقی از آن است (0.618 یا 1.618). نسبتها شامل این موارد هستند: 0.382، 0.50، 1.41، 2.0، 2.24، 2.618، 3.14 و 3.618.
نسبت اولیه (primary ratio) تقریبا در کل طبیعت، ساختار محیط و رویدادها مشاهده میشود و همچنین در ساختارهایی ایجاد شده توسط انسان نیز میتوان آنرا یافت.
از آنجایی که این الگو و نسبت در طبیعت و جامعه تکرار میشود، میتوان این نسبت را در بازارهای مالی نیز مشاهده نمود که از محیط و جامعهای که معامله در آن انجام میشود تاثیر میپذیرد.
با یافتن الگوهایی که دارای طول و اندازههای متفاوت است، معاملهگر میتواند نسبتهای فیبوناچی را به الگوها اعمال کند و برای پیشبینی قیمتهای آینده تلاش نمیاد. بخش اعظیم از این روش معامله، به اسکات کارنی (Scott Carney) نسبت داده شده، با این حال افراد دیگری نیز در این روش مشارکت داشتهاند و الگوها و سطوحی را یافتهاند که باعث بهبود عملکرد این روش میشود.
مشکل معاملات هارمونیک
الگوهای قیمتی هارمونیک بسیار دقیق هستند و نیاز است الگو، حرکات را کامل نشان دهد تا با آشکار شدن الگو، یک نقطه بازگشتی دقیق مشخص شود. یک معاملهگر ممکن است الگویی را مشاهده کند که همانند یک الگوی هارمونیک باشد اما سطوح فیبوناچی در الگو، تراز و در یک ردیف نباشند و بدین ترتیب آن الگو با توجه به قوانین الگوهای هارمونیک، یک الگوی قابل اتکا تلقی نشود. البته این موضوع میتواند یک مزیت نیز به شمار آید، زیرا نیازمند آن است که معاملهگر شکیبایی پیشه کند و برای شکلگیری کاملتر نمودار صبر نماید.
الگوهای هارمونیک میتوانند میزان پایداری حرکت فعلی قیمت را اندازه بگیرند اما از آنها میتوان برای مجزا کردن نقاط بازگشتی نیز استفاده کرد. ریسک کار زمانی است که یک معاملهگر یک موقعیت معاملاتی در ناحیه بازگشتی (reversal area) اتخاذ میکند و الگو شکل نمیگیرد (Fail میشود).
وقتی این اتفاق میافتد، ممکن است معاملهگر در معاملهای گیر کند که روند به سرعت و در خلاف جهت معامله او، ادامه مییابد. بنابراین همانند همه استراتژیهای معاملاتی، ریسک این روش نیز باید مدیریت شود.
در نظر داشته باشید که الگوها ممکن است درون الگوهای دیگر شکل بگیرند و همچنین احتمال شکلگیری الگوهای غیرهارمونیک در درون الگوهای هارمونیک نیز وجود دارد. این شرایط میتواند برای سنجش اثربخشی الگوهای هارمونیک به ما کمک کند و عملکرد معاملهگر را در ورود و خروج به معاملات بهبود بخشد.
همچنین احتمال وجود چندین موج قیمتی در یک موج هارمونیک وجود دارد (برای مثال یک موج CD یا موج AB). قیمتها بطور مرتب در حال چرخش هستند، بنابراین باید روی تصویر بزرگتر تایم فریمی که در آن معامله میشود تمرکز کرد. طبیعت فراکتالی بازارها، قابلیت اعمال این تئوری را در کوچکترین تایم فریمها تا بزرگترین آنها فراهم میکند.
برای استفاده از این روش، معاملهگر باید از پلتفرمی معاملاتی استفاده کند که بتواند برای سنجش هر موج قیمت، چندین ابزار Fibonacci retracements را روی نمودار رسم کند.
الگوهای بصری هارمونیک و روش معامله
الگوهای هارمونیک در دستههای زیادی وجود دارند، با این حال این 4 الگو که در ادامه شرح میدهیم پرطرفدار است: گارتلی (Gartley)، پروانه (butterfly)، خفاش (bat) و خرچنگ (crab).
1 – الگوی گارتلی (Gartley)
این الگو در اصل توسط H.M Gartley در کتاب خود با نام Profits in the Stock Market منتشر شد، بعدها سطوح فیبوناچی نیز توسط اسکات کارنی در کتابش با نام The Harmonic Trader به آن اضافه شد. منبع سطوح توضیح داده شده در زیر، از همان کتاب است.
در طی سالها، برخی معاملهگران دیگر برخی نسبتهای رایج دیگر را مطرح کردهاند که در صورت مرتبط بودن، آنها نیز ذکر میشوند.
الگوی صعودی (گاوی) اغلب مواقع در ابتدای روندها مشاهده میشود و نشانهای از این است که امواج اصلاحی قیمت در حال پایان یافتن هستند و افزایش رو به بالای قیمت، نقطه D را شکل میدهد.
همه الگوها ممکن است در پسزمینه و درون یک روند گستردهتر باشند یا محدوده خنثی باشند که معاملهگران باید به آن توجه کنند.
اطلاعات زیادی برای فراگیری در باره این الگو وجود دارد اما به این شکل باید نمودار خوانده شود:
ما از مثال الگوی صعودی استفاده میکنیم. قیمت از X تا نقطه A رشد میکند، سپس اصلاح اتفاق میافتد و نقطه B سطح اصلاحی 0.618 موج A است. قیمت دوباره در خط BC افزایش مییابد که نقطه اصلاحی 0.382 تا 0.886 موج AB است.
حرکت بعدی، کاهش قیمت در خط CD است که امتداد نسبت 1.13 تا 1.618 از خط AB است. نقطه D نیز سطح اصلاحی 0.768 از XA محسوب میشود.
بسیاری از معاملهگران به دنبال خط CD هستند که امتداد نسبت 1.13 تا 1.618 از خط AB است.
ناحیه D به عنوان منطقه برگشتی احتمالی شناخته میشود. اینجاست که میتوان به موقعیتهای خرید وارد شد، با این حال بهتر است همیشه به دنبال تایید بازگشت روند و نشانههای رشد قیمت بود.
معمولا یک حدضرر نیز در نقطه نه چندان پایینتر از نقطه ورود قرار میگیرد.
برای الگوهای نزولی (خرسی) معاملهگران اغلب موقعیت فروش را در نقطه D اتخاذ میکنند و حدضرر را کمی بالاتر از آن نقطه در نظر میگیرند.
2 – الگوی پروانه (butterfly)
الگوهای پروانه از گارتلی متفاوتتر است. این الگوی هارمونیک دارای یک نقطه D گسترشی فراتر از نقطه X است.
در ادامه الگوهای صعودی پروانه را شرح میدهیم.
قیمت از X تا نقطه A افت میکند، موج صعودی AB، موج اصلاحی 0.786 از خط XA است. موج BC اصلاح 0.382 تا 0.886 از موج AB محسوب میشود.
CD امتداد 1.618 تا 2.24 از AB است و D در امتداد 1.27 از موج XA قرار میگیرد.
D نقطهای است که معاملهگران موقعیت فروش را اتخاذ میکنند. با این حال همیشه باید به دنبال نشانههایی برای تایید کاهش قیمت بود. حدضرر نیز کمی بالاتر از نقطه ورود قرار داده میشود.
در تمام این الگوها، برخی از معاملهگران به دنبال نسبتهایی بین نسبتهای اشاره شده میگردند، در حالیکه برخی دیگر از افراد فقط به دنبال یکی از آنها هستند.
برای مثال، در بالا اشاره کردیم که موج CD نسبت 1.618 تا 2.24 از AB است، برخی از معاملهگران فقط به دنبال نسبت 1.618 یا 2.24 هستند و سایر اعدادی که مابین این دو نسبت است را نادیده میگیرند، مگر اینکه این اعداد به اعداد ذکر شده بسیار نزدیک باشند.
3 – الگوی خفاش (BAT)
الگوی خفاش از لحاظ ظاهری مشابه گارتلی است ولی در اندازه فرق دارد.
قصد داریم الگوی صعودی بت را را شرح دهیم.
یک افزایش قیمت از X تا A رخ داده است، قیمت به نقطه B میرسد که نسبت 0.382 تا 0.5 درصد از موج XA است.
موج BC نسبت 0.382 تا 0.886 از AB محسوب میشود و CD نسبت 1.618 تا 2.618 در امتداد AB است.
نقطه D نسبت 0.886 درصد اصلاحی موج XA خواهد بود و نقطهای است که معمولا معاملهگران به عنوان فرصت خرید از آن یاد میکنند. با این حال معاملهگر همیشه باید به دنبال نشانههای دیگری از افزایش قیمت باشد.
حدضرر نیز کمی پایینتر از نقطه خرید قرار میگیرد.
برای الگوی نزولی (خرسی) معاملهگران اغلب موقعیت فروش را در نزدیکی نقطه D اتخاذ میکنند و حدضرر را کمی بالاتر تعیین مینمایند.
4 – الگوی خرچنگ (Crab)
الگوی هارمونیک خرچنگ توسط اسکات کارنی به عنوان یکی از دقیقترین الگوها در نظر گرفته میشود که نقاط بازگشتی بسیار نزدیک با اعداد فیبوناچی را ارائه میکند.
این الگو با الگوی پروانه مشابه است ولی در محاسبات آن تفاوت وجود دارد.
در یک الگوی گاوی (صعودی)، نقطه B یک پولبک با نسبت 0.382 تا 0.618 از موج XA است.
موج BC به اندازه 0.382 تا 0.886 از موج AB محسوب میشود و CD نسبت 2.618 تا 3.618 از موج است. نقطه D امتداد 1.618 موج XA است و در این نقطه موقعیتهای خرید اتخاذ میشود و حد ضرر کمی پایینتر از نقطه ورود تعیین میگردد.
در الگوی خرسی (نزولی) موقعیت فروش در نزدیکی D اتخاذ میشود و حدضرر نیز کمی بالاتر تعیین میگردد.
تنظیم دقیق نقاط معامله
هر الگو، نشاندهنده نقاط بازگشتی احتمالی (اصطلاحا potential reversal zone یا PRZ) است و الزاما بیانگر نقاط دقیق انجام معامله نیست.
زیرا دو پیشبینی متفاوت، تشکیلدهنده نقطه D است. اگر همه نقاط پیشبینی شده در نزدیکی نقطه موردنظر باشند، معاملهگر میتواند در آن محدوده وارد معامله شود.
اگر پیشبینیها گسترده باشند، باید به دنبال نشانههای دیگری برای تایید حرکت قیمت در مسیر موردانتظار بود. اینکار میتواند از طریق یک اندیکاتور دیگر یا با مشاهده تحرکات قیمت حاصل شود.
سخن آخر
هارمونیک تریدینگ یکی از روشهای دقیق معاملهگری بر مبنای ریاضیات است ولی به صبر، تمرین و مطالعه بسیار زیاد درباره این الگوها نیاز دارد.
محاسبات اولیه، صرفا ابتدای راه است. حرکات قیمت که با محاسبات متناسب با الگو همتراز و ردیف نیست باعث نامعتبر شدن الگو شده و میتواند باعث گمراهی معاملهگر شود.
الگوهای گارتلی، پروانه، خفاش و خرچنگ، شناخته شدهترین الگوهای هارمونیک هستند و اغلب معاملهگران آشنا به معاملات هارمونیک، به دنبال این الگوها در نمودارها میگردند.
نقاط ورود و خروج به معامله در نقاط بازگشتی احتمالی انجام میشود که البته باید نشانههایی دیگر از نقاط بازگشت قیمت نیز در نظر گرفته شود. حدضررها نیز در معاملات خرید اغلب پایینتر از نقطه ورود قرار داده میشود و در معاملات فروش، کمی بالاتر از نقطه معامله تعیین میگردد.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
راهنمای نحوه معامله با الگوی هارمونیک سایفر
آیا دوست دارید با یک الگوی پرایس اکشن هارمونیک آشنا شوید که میتواند نرخ اعمال بالای ۸۰٪ ایجاد کند؟ اگر مایلید، شانس با الگوی سایفر هارمونیک چیست؟ شما یار است! در این مقاله من قصد دارم نحوه معاملهگری با الگوی سایفر سودمند را با جزئیات برایتان شرح دهم.
اطلاعات زیادی در مورد نحوه معامله این الگوی سودآور وجود دارد. همه آنها درست نیست. من میخواهم به شما نشان دهم که چگونه با الگوی سایفر به روش صحیح معامله کنید. همچنین قصد دارم چند ترفند را به شما یاد دهم که به شما کمک می کنند تا بهترین الگوهای سایفر را برای معامله انتخاب کنید.
معامله با الگوی سایفر هارمونیک در همه بازارها کارساز است، اما مثال های این مقاله فقط مربوط به بازار فارکس هستند. الگوی سایفر، اولین الگو از مجموعه الگوهای پیشرفته پرایس اکشن هارمونیک است که من به دوره اضافه خواهم کرد.
الگوی سایفر هارمونیک چیست؟
الگوی سایفر، یک الگوی پرایس اکشن هارمونیک پیشرفته است که اگر به درستی معامله شود، میتواند به نرخ اِعمال (Strike rate) نسبتاً عالی و یک نسبت پاداش به ریسک بسیار خوب برسد.
برای آنهایی که اصلاً با معامله گری الگوی سایفر آشنا نیستند، بیایید ابتدا با اصول اولیه شروع کنیم.
یک الگوی سایفر مناسب شامل یک مرحله انگیزشی (XA) و به دنبال آن یک مرحله اصلاح (AB) است که حداقل به ۳۸.۲ درصدِ فیبوناچیِ اصلاح فاز XA میرسد، بدون اینکه از ۶۱.۸٪ فراتر رود.
شما باید یاد بگیرید که چگونه از ابزار فیبوناچی دستی برای این الگو استفاده کنید چراکه یک ابزار فیبوناچی خودکار به احتمال زیاد دقیقاً روی پایه این الگو کشیده نمیشود، در حالی که شما میخواهید این الگو دقیقاً در زمانی که سعی میکنید آن را تأیید کنید، کشیده شود.
به دنبال آن یک مرحله تداوم (BC) وجود دارد که حداقل باید به ۱۲۷.۲ درصدِ فیبوناچیِ گسترشی XA برسد، بدون اینکه از ۱۴۱.۴٪ فراتر رود.
در مرحله بعد، یک فیبوناچی اصلاحی از X به C ترسیم شده است. الگوی سایفر قابل قبول زمانی کامل میشود که پایه CD به ۷۸.۶٪ این فیبوناچی اصلاحی برسد.
فتیله ها خوب هستند
وقتی گفتم که پایه AB نباید از ۶۱.۸٪ فیبوناچی اصلاحی فراتر رود و پایه BC نباید از فیبوناچی گسترشی ۱۴۱.۴٪ بیشتر شود، منظورم کندل های بسته بود.
اشکالی ندارد که فیتیله ها از آن سطوح فراتر روند، البته به شرطی که کندل ها بعد از آنها بسته نشوند.
به عنوان مثال، نمونه های بالا الگوهای سایفر هارمونیک صعودی را نشان می دهند که در آنها پایه AB به زیر سطوح فیبوناچی اصلاحی ۶۱.۸% آمده است.
در مثال اول (سمت چپ)، فتیله به زیر سطح ۶۱.۸٪ رسیده و سپس در بالای آن بسته شده است، با این حال هنوز هم معتبر است.
در مثال دوم (سمت راست)، فتیله نه تنها به زیر سطح ۶۱.۸٪ نفوذ کرده بلکه در زیر آن بسته شده است، که این امر، الگو را بیاعتبار میکند.
توجه: به خاطر داشته باشید که در هنگام تعیین اعتبار پایه BC الگو نیز همین مفهوم را در سطح فیبوناچی گسترشی ۱۴۱.۴٪ XA اعمال کنید.
قانون “B“
من ندیده ام که مردم خیلی به این مفهوم توجه کنند، اما مفهوم بسیار مهمی است. من آن را ” قانون B” می نامم تا بتوانیم آن را به خاطر بسپارید.
این قانون بسیار ساده است. اساساً B نمیتواند به ۷۸.۶٪ فیبوناچی اصلاحی X به C برسد (تصویر بالا را ببینید). این قانون شامل فتیله های کندل استیک است.
توجه: معمولاً نیازی نیست نگران برخورد B به ۷۸.۶٪ فیبوناچی اصلاحی X به C باشید. با این حال، وقتی یک فیبوناچی اصلاحی و گسترشی عمیق پایه XA را دریافت میکنید، احتمال وقوع آن بیشتر است.
معامله با الگوی هارمونیک سایفر
حالا که میدانید چطور باید الگوی هارمونیک سایفر را شناسایی و تأیید کنید، اجازه دهید نحوه معامله این الگو را (با جزئیات) بررسی کنیم.
در ادامه، روش های استاندارد معامله با الگوی سایفر ارائه شده است. در ادامه، من تکنیکی را معرفی میکنم که در این الگو برای بالا بردن شانس خود در موارد خاص از آن استفاده میکنم.
ورود
پیش از این، من به ترسیم یک فیبوناچی اصلاحی از X به C برای تأیید پایه CD الگوی سایفر اشاره کردم. وقتی پایه CD به سطح اصلاحی ۶/۷۸٪ میرسد، الگوی سایفر کامل و قابل قبول است.
با این حال، سطح فیبوناچی اصلاحی ۷۸.۶٪ X به C همچنین به عنوان نقطه ورود استاندارد برای یک معامله الگوی سایفر معتبر عمل میکند (به تصویر بالا مراجعه کنید).
* توجه: در ادامه من به شما نشان خواهم داد که چرا باید ورود به برخی از الگوهای سایفر خاص را به تأخیر بیندازید و از این طریق، نسبت پاداش به ریسک خود را افزایش دهید.
حد سود
برای دستیابی به سود از طریق الگوی سایفر، چندین راه وجود دارد، اما روش استاندارد این است که پوزیشن خود را تا اولین سطح حد سود خود توسعه دهید و معامله را در سطح سود دوم ببندید.
برای رسیدن به حد سود خود، فیبوناچی اصلاحی پایه CD را رسم کنید (تصویر بالا را ببینید).
اولین سطح حد سود شما ۳۸.۲٪ اصلاح CD است. دومین سطح حد سود، ۶۱.۸٪ است.
وقتی که قیمت به سطح ۳۸.۲٪ رسید (حد سود ۱)، نیمی از پوزیشن باز خود را ببندید. وقتی قیمت به سطح ۶۱.۸٪ رسید (حد سود ۲) بقیه پوزیشن خود را ببندید و از معامله خارج شوید.
توجه: از طرف دیگر، شما میتوانید کل پوزیشن خود را در ۳۸.۲٪ اصلاحی ببندید و از نرخ اعمال بالای الگوی سایفر برای ایجاد لبه استفاده کنید.
حد ضرر
مطمئن شوید که در نمودارهای روزانه خود، معامله خود را با حداقل ۱۰ پیپ فاصله از X وارد میکنید.
اگر با یک الگوی سایفر صعودی معامله میکنید (مانند نمونه زیر)، حد ضرر خود را حداقل ۱۰ پیپ زیر حد پایین X قرار دهید.
اگر با یک الگوی سایفر نزولی معامله میکنید، حد ضرر خود حداقل ۱۰ پیپ بالاتر از حد بالای X قرار دهید.
* توجه: اگر با نمودارهای روزانه معامله میکنید، ممکن است لازم باشد به معامله کمی تأخیر بدهید. بسته به حرکت جفت ارز و متوسط دامنه روزانه، ۲۰ الی ۳۰ پیپ یا حتی بیشتر میتواند مناسب باشد.
با توجه به روش استاندارد معامله با الگوی سایفر، شما باید بعد از برخورد به اولین حد سود، حد ضرر خود را در نقطه ورود تنظیم کنید.
من دوست دارم در هنگام تنظیم حد ضرر خود، ۲ یا ۳ پیپ اضافی برای تأمین هزینه های معاملاتی اضافه کنم (تصویر بالا را ببینید)، اگرچه اگر قصد دارید تا حد سود اول پیش بروید، واقعاً نیازی به این کار نیست.
توجه: اگر کمی دیر متوجه الگو شدید، نگران نباشید. هنوز هم میتوانید وارد معامله شوید.
مثال بالا یک الگوی سایفر صعودی است. در این حالت، تا زمانی که قیمت در بالای نقطه ورود استاندارد شکسته شود (به اندازه کافی از حد ضررتان دور باشد) یا به زیر X برسد، الگو همچنان معتبر و قابل قبول است.
اگر قیمت در بالای نقطه ورود شکسته شود، اما به حد ضرری که تعیین کرده اید نرسد و مجدداً به سطح ورودی اولیه یا پایین تر از آن برگردد، هنوز هم میتوانید وارد آن معامله شوید.
چه چیزی الگوی هارمونیک سایفر را به یک الگوی خوب تبدیل میکند؟
معامله با الگوی هارمونیک سایفر میتواند بسیار سودآور باشد. در واقع بسیاری از معامله گران ادعا میکنند که فقط با استفاده از الگوی سایفر، به بازده ماهیانه ثابت دست یافته اند.
همانطور که قبلاً اشاره کردم، این الگو میتواند به نرخ اعمال بالای ۸۰٪ دست یابد. با وجود این آمار و ارقام، اگر الگوی سایفر را در برنامه معاملاتی خود پیاده نکنید حماقت کردهاید.
با این حال، الگوی سایفر بینقص نیست.
یکی از نقاط ضعف الگوی سایفر این است که ستآپ های معاملاتی ای را ارائه میدهد که در آنها، نسبت پاداش به ریسک بیشتر از پاداش به سمت ریسک متمایل است (حداقل در حد سود اول که اینطور است).
بدتر از همه، اگر پایه CD پس از ورود به معامله همچنان به روند خود ادامه دهد (که در اغلب موارد اینطور است)، شما باید به تنظیم فیبوناچی اصلاحی پایه CD ادامه دهید.
این بدان معناست که سطوح حد سود شما به نقطه ورودتان نزدیک و نزدیکتر خواهند شد.
متأسفانه نمیتوان تضمین کرد که CD روند خود را از نو دنبال نمیکند.
با این حال، شما می توانید با حذف ستآپ های سایفری که با نسبت پاداش به ریسک ۱:۱ یا بهتر شروع نمی شوند، بر مشکل نسبت پاداش به ریسک غلبه کنید.
به عبارت دیگر، در جایی که ریسکتان در حد سود اول بیشتر از پاداشتان است، معاملات الگوی سایفر را وارد نکنید (به تصویر بالا مراجعه کنید).
توجه: نیازی به اعداد و ارقام دقیق نیست. شما فقط باید بتوانید با یک نگاه تشخیص دهید که نسبت پاداش به ریسک به اندازه کافی خوب است یا خیر.
قضیه اینجا جالب میشود. اگر یک الگوی سایفر با یک نسبت پاداش به ریسک ضعیف پیدا کردید ولی بتوانید در نقطه ورود خود پیشرفتی داشته باشید، باز هم میتوانید آن معامله را انجام دهید (به تصویر زیر مراجعه کنید).
همانطور که قبلاً اشاره کردم، پایه CD همچنان از سطح ۷۸.۶٪ عبور میکند. وقتی این کار انجام شد، شما میتوانید از آن به نفع خود استفاده کنید و معاملات را با نسبت پاداش به ریسک بهتر وارد کنید.
بخاطر بسپارید: تا زمانی که قیمت از X بگذرد یا به حد سود اول برسد، الگوی سایفر همچنان معتبر باقی می ماند، که اگر از قبل در معامله بوده باشید، حد ضرر تنظیم شده شما را تریگر میکند.
سخن پایانی
اگر از الگوی هارمونیک سایفر به درستی استفاده شود، به دلیل نرخ اعمال بسیار عالی که ارائه میدهد، میتواند به یک الگوی پرایس اکشن پیشرفته بسیار محبوب تبدیل شود.
شما نمی توانید در هر جفت ارز و در هر شرایط بازار به نرخ اعمال ۸۰ برسید، اما لبه (برتری معاملاتی) ای که این الگو در یک روز بد فراهم میکند، ارزش یادگیری و اجرا را دارد.
تمام پایه های مثال های بالا بسیار ساده بودند. آنها یا بالا رفتند یا پایین آمدند.
تغییراتی که الگوهای واقعی سایفر ایجاد میکنند ممکن است در بعضی مواقع دستخوش تغییر شوند، اما تا زمانی که این حرکات در فیبوناچی اصلاحی و گسترشی مناسب باشد، الگوها معتبر هستند.
توجه: معمولاً زمانی که حرکات الگوی سایفر متغیر هستند، در یک بازه زمانی بالاتر، سر راست تر خواهند بود.
به همین منظور، باید به یاد داشته باشید که نیازی نیست هر پایه در این الگو سریعاً حرکت کند. این الگو ممکن است آنقدر ادامه پیدا کند که در نهایت تأیید یا رد شود.
معامله گران متخصص در الگوی سایفر، آن را در چارچوب های زمانی کمتر از ۵ دقیقه معامله میکنند. با این حال، من شخصاً طرفدار چارچوبهای زمانی زیر ۱۵ دقیقه برای هرگونه ستآپ معاملاتی نیستم.
در نمودارهای زیر ۱۵ دقیقه، اسپرد و حد ضرر ۱۰ پیپ، تقریباً بیشتر از چیزی می شود که بتوانید از طریق آن به سود برسید.
البته این نظر من است.
مطمئن شوید که الگوی سایفر را با استفاده از تکنیک ها و چارچوب های زمانی که قصد دارید در معاملات خود استفاده کنید، تست کنید و با یک حساب آزمایشی معامله کنید.
آیا این راهنمای نحوه معامله با الگوی هارمونیک سایفر برای شما مفید بود؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
الگوهای هارمونیک به زبان ساده
تحلیل تکنیکال یکی از روش های پیش بینی رفتار احتمالی نمودار قیمتی سهام با استفاده از داده های گذشته همچون قیمت، حجم معاملات و . است. اگر با تحلیل تکنیکال آشنایی ابتدایی داشته باشید احتمالا خطوط حمایت و مقاومت را میشناسید و نام چند الگوی قیمتی را شنیده اید. الگوهای ادامه دهنده و الگوهای برگشتی دو نوع از الگوهای تکنیکالی هستند که به ما برای پیش بینی روند کمک میکنند.
نوع خاصی از الگوهای تکنیکال نیز وجود دارند که از پیچیدگی بیشتری برخوردارند و به الگوهای هارمونیک معروف هستند. از الگوهای هارمونیک میتوان برای شناسایی فرصت های جدید و روند قیمتی سهام استفاده کرد. ما در این مقاله با زبان ساده به این سوالات پاسخ میدهیم که الگوی هارمونیک چیست؟ چگونه میتوان الگوی هارمونیک را شناسایی کرد و چه کاربردی دارد؟ انواع الگوهای هارمونیک کدام است؟ و سوالات مشابهی که در ذهن خود دارید.
الگوهای هارمونیک چیست؟
الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns)، الگوهای هندسی ترکیب شده با اعداد فیبوناچی هستند که به معامله گران کمک می کند تا با پیش بینی حرکات بازار، روند قیمتی را تشخیص دهند. از این روش برای پیش بینی تغییرات احتمالی قیمت یا معکوس شدن روند استفاده می شود.
به طور کلی، اغلب الگوهای هارمونیک از ۵ نقطه تشکیل شدهاند، با این وجود برخی از آنها نیز مانند الگوی ABC و ABCD از الگوهای اصلی مشتق شده اند و دارای سه یا چهار نقطه هستند. هر کدام از این الگوها شکل هندسی منحصر به فرد و نسبت های فیبوناچی متفاوتی دارند که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
نسبتهای فیبوناچی
همانطور که گفته شد الگوهای هارمونیک از ترکیب اشکال هندسی M یا W شکل با نسبتهای فیبوناچی حاصل شده اند. پیش از اینکه به توضیح انواع الگوی هارمونیک بپردازیم خوب است بدانیم نسبتهای فیبوناچی چه هستند؟ در مقاله ابزار فیبوناچی در بازار سرمایه این نسبت ها را به طور مفصل توضیح داده ایم. به طور خلاصه خطوط فیبوناچی خطوط حمایت و مقاومتی هستند که درصدهایی خاص از روند و حرکت سهم است که از اعداد فیبوناچی ریاضیات استفاده میکند. برخی از این اعداد مهم تر هستند که در الگوهای هارمونیک به کار برده میشوند.
انواع الگوهای هارمونیک
برای شناخت الگوهای هارمونیک نیاز است که دانش خوبی در زمینه تحلیل تکنیکال داشته باشید و مهارت خود را در ترسیم انواع خطوط روند و نقاط برگشت نمودار تقویت کنید. به طور کلی میتوان گفت که مجموعه ای از الگوهای هارمونیک وجود دارد که در این میان 5 الگو از دیگر الگوها از محبوبیت بیشتری برخوردارند.
این الگوها شامل:
الگوی هارمونیک AB-CD
الگوی گارتلی (Gartley Pattern)
الگوی پروانه (Butterfly Pattern)
الگوی خفاش (Bat Pattern)
و الگوی خرچنگ (Crab Pattern) هستند.
علاوه بر اینها الگوهای دیگری همچون الگوی کوسه (Shark Pattern)، الگوی سایفر (Cypher Pattern) و الگوی سه محرک (3Drives Pattern) وجود دارند که نسبت به 5 الگوی اول کمتر استفاده میشوند. در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
لازم است پیش از پیش از پرداختن به الگوی سایفر هارمونیک چیست؟ انواع الگوهای هارمونیک چند اصطلاح را به طور مختصر توضیح دهیم.
ناحیه بازگشت قیمت
«ناحیه بازگشت قیمت (Potential Reversal Zone)که به طور اختصار به آن PRZ نیز گفته میشود، ناحیه برگشت بالقوه ای است که از همپوشانی اعداد فیبوناچی مختلف ناشی میشود. به محدوده PRZ که به آن محتملترین محدوده بازگشت بازار نیز گفته که مکانی با احتمال بالای معکوس شدن روند قیمت است.
یافتن PRZ برای تحلیلگران مهم ترین هدف از یادگیری الگوهای هارمونیک است چرا که این ناحیه مناسب ترین محدوده برای ورود یا خروج از معامله است. ناگفته نماند که حدضرر نیز میبایست وجود داشته باشد که بسته به صعودی یا نزولی بودن الگو، بالاتر یا پایین تر از PRZ قرار میگیرد.
Bullish
اصطلاح Bullish به معنای گاوی است و به حرکت صعودی بازار گفته میشود.
Bearish
اصطلاح Bearish به معنای خرسی است و به حرکت نزولی بازار گفته میشود.
در ادامه 5 الگوی هارمونیک پر کاربرد در تحلیل تکنیکال را توضیح میدهیم.
الگوی AB=CD
اولین و ساده ترین الگوی هارمونیک الگوی AB=CDاست و شناسایی آن راحت تر از دیگر الگوها است. چرا که برای تایید این الگو الزامات کمتری وجود دارد.
این الگو از 4 نقطه تشکیل شده است که دارایی دو پایه (Leg) است که شامل خطوط AB و CD است. در این الگو خط BC یک اصلاح روند و بازگشت است که برای خط AB رخ داده است. نقطه C بر روی سطح 0.618 فیبوناچی قرار گرفته و نقطه D نیز بر روی سطح 1.272 فیبوناچی اکسپنشن قرار میگیرد.
الگوی ABCD دو نوع دارد که شامل ABCD صعودی و ABCD نزولی است که در شکل زیر آن را آورده ایم. نکته مهم این است که ورود و خروج از بازار بر روی نقطه D صورت میگیرد که همان نقطه PRZ است.
با وجود سادگی این الگو اما باید دقت شود که دو شرط زیر در آن رعایت شده باشد:
1- طول خطوط AB و CD با یکدیگر برابر هستد
2- از لحاظ زمانی نیز حرکت قیمت از A به B با حرکت از C به D برابر هستند که از شمارش حدودی تعداد کندل ها میتوان آن را بدست آورد.
الگوی گارتلی (Gartley Pattern)
این الگو نیز مانند الگوی قبل دو حالت صعودی و نزولی دارد. الگوی صعودی گارتلی به شکل M و الگوی نزولی گارتلی به شکل W است. به صورت چشمی میتوان گفت که در حالت صعودی این الگو نقطه X پایین از D و نقطه A فراتر از C قراردارد اما برای تشخصی دقیق این الگو باید شرایط زیر در آن برقرار باشد (دقت شود که این الگو از 5 نقطه تشکیل شده است که به نقطه اول X گفته میشود و نقاط بعدی از A تا D هستند.)
1. ضلع AB باید در سطح باز گشت 0.618 از ضلع XA باشد.
2. ضلع BC باید باز گشت 0.382 یا 0.886 از ضلع AB باشد.
3. اگر بازگشت ضلع BCبه اندازه 0.382 از ضلع AB باشد، آنگاه CD باید 1.272 از ضلع BC باشد. در نتیجه اگر ضلع BCبه اندازه0.886 از ضلع AB باشد، آنگاه CD باید 0.618 از ضلع BC گسترده شود.
4. ضلع CD باید بازگشت 0.786 از ضلع XA باشد.
الگوی گارتلی نزولی همانند گارتلی صعودی اما عکس آن است و D شروع افت شدید قیمت است.
الگوی پروانه (Butterfly Pattern)
این الگو شباهت زیادی به الگوی قبل یعنی الگوی گارتلی دارد و الگوی صعودی پروانه به شکل M و الگوی نزولی پروانه به شکل W است. اما تفاوت این دو الگو در این است که در الگوی پروانه، نقطه D پایینتر از نقطه X است. همچنین این الگو اصلاح های قیمتی بیشتری نسبت به الگوی گارتلی دارد و نوسانات قیمتی شدیدتری را تجربه خواهد کرد. شرایط تشکیل الگوی پروانه بدین گونه است:
1. ضلع AB باید باز گشت.0.786 ضلع XA باشد.
2. ضلع BC میتواند باز گشت.0.382 یا 0.886 از ضلع AB باشد.
3. اگر ضلع BC بازگشت 0.382 از ضلع AB باشد، آن گاه CD باید گسترش 1.618 از ضلع BC باشد. در نتیجه اگر ضلع BC بازگشت 0.886 از ضلع AB باشد، آن گاه CD بایدگسترش 2.18 از ضلع BC باشد.
4. CD باید گسترش1.27 یا 0.618. از ضلع XA باشد.
الگوی خفاش (Bat Pattern)
واضح است که این الگو نیز مانند دو الگوی قبل به حالت های خفاش صعودی یا خفاش نزولی وجود دارند و به دو شکل M و W هستند. نسبت های فیبوناچی و اصلاح در نقاط این الگو به صورت زیر است:
1. ضلع AB باید بازگشت 0.382 یا 0.500 از ضلع XA باشد.
2. ضلع BC میتواند بازگشت.0.382 یا 0.886 از ضلع AB باشد.
3. اگر ضلع BCبازگشت 0.382 از ضلع AB باشد، آن گاه CD باید گسترش 1.618 از ضلع BC باشد. و اگر ضلع BC.0.886 از ضلع AB باشد، آن¬گاه CD باید گسترش 2.618 از ضلع BC باشد.
4. CD باید باز گشت.0.886 از ضلع XA باشد.
الگوی خرچنگ (Crab Pattern)
این الگو نیز از مهم ترین الگوهای هارمونیک به شمار میرود که کاربرد زیادی دارد. تفاوت این الگو با سایر الگوهایی که پیشتر گفته شد در این است که موج آخر آن اصلاح بیشتری نسبت به سایر الگوها دارد. نسبت های این الگو نیز به صورت زیر هستند.
1. ضلع AB باید بازگشت 0.382 یا 0.618 از ضلع XA باشد.
2. ضلع BC باید یا بازگشت 0.382 یا 0.886 از ضلع AB باشد.
3. اگر اندازه بازگشت ضلع BC، 0.الگوی سایفر هارمونیک چیست؟ 382 از ضلع AB باشد، آنگاه CD باید 2.24 از ضلع BC باشد. در نتیجه اگر ضلع BC 0.886 از ضلع AB باشد، آن گاه CD باید گسترش 3.618 از ضلع BC باشد.
4. CD باید گسترش 1.618 از ضلع XA نیز باشد.
مزایا و معایب الگوهای هارمونیک
ویژگی های الگوهای هارمونیک باعث میشود که این ابزار نیز مانند هر ابزار دیگری در تحلیل تکنیکال مزایا و معایبی داشته باشد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
1. الگوهای هارمونیک برای یادگیری نیاز به صرف زمان زیادی دارند و به احتمال زیاد در اوایل کار نیاز داشته باشید تا بارها و بارها به مطالب آموزشی خود مراجعه کنید تا برایتان یادآوری شود.
2. چنانچه این الگوها را به درستی فرابگیرید، استفاده از سایر ابزارهای تکنیکال برایتان راحت تر خواهد بود.
3. سیگنالهایی که از الگوهای هارمونیک خواهید داشت عموما از اعتبار بیشتری برخوردار هستند به شرطی که این الگوها را به درستی تشخیص داده باشید.
4. استفاده از تکنیک های معاملاتی هارمونیک نیاز به صرف زمان زیادی دارد که شاید بتوان گفت این یکی از معایب الگوهای هارمونیک به شمار میرود.
نکات مهم استفاده از الگوهای هارمونیک
استفاده از الگوهای هارمونیک برای تحلیل کار دشواری است که همانطور گفته شد نیاز به صرف زمان و دقت زیادی دارد. برای اینکه در معاملات با کمک این الگوها دچار ضرر و زیان نشویم نیاز است که نکاتی را در نظر داشته باشیم.
1. این الگوها بسیار دقیق هستند و بنابراین برای رسم خطوط فیبوناچی آنها نیز باید حساسیت زیادی به خرج دهید.
2. در ابتدای کار یک الگو را کامل فرابگیرید و سعی کنید مکررا از آن استفاده کنید تا به تمام ویژگی های آن مسلط شوید.
3. هنگامی اقدام به خرید یا فروش سهمی کنید که از تشکیل کامل یک الگوی هارمونیک اطمینان داشته باشید.
4. مانند هر تحلیل دیگر هنگامیکه با استفاده از این ابزار اقدام به خرید و فروش میکنید میبایست حد ضرر داشته باشید و هدف قیمتی خود را نیز مشخص کنید. به اصطلاح TP (Take Profit ) و SL (Stop Loss ) را مشخص کنید.
چگونه الگوهای هارمونیک را رسم کنیم؟
در بازار سرمایه و سایت های مختلف پلتفرمهای معاملاتی بسیاری وجود دارند که میتوانید در آنها ابزارهای فیبوناچی را بیابید و حتی ابزارهایی نیز برای ترسیم الگوهای هارمونیک دارند. برای رسم این الگوها ابتدا به صورت چشمی این الگوها را شناسایی کنید و سپس با استفاده از ابزارها سطوح فیبوناچی را مشخص کنید. اندیکاتورهایی مانند ZigZag نیز وجود دارند که برای ترسیم خطوط الگو قابل استفاده هستند.
سخن پایانی
الگوهای هارمونیک (Harmonic Patterns)، الگوهای هندسی ترکیب شده با اعداد فیبوناچی هستند که به معامله گران کمک می کند تا با پیش بینی حرکات بازار، روند قیمتی را تشخیص دهند. یادگیری اصول الگوهای معاملاتی هارمونیک به ما کمک میکند بتوانیم با اطمینان بیشتری روند حرکتی سهام را پیش بینی کنیم.
سوالات متداول
الگوی هارمونیک چیست؟
با تلفیق اشکال هندسی و اعداد فیبوناچی الگوهای هارمونیک شکل میگیرند که برای شناسایی آنها میبایست به مبانی تحلیل تکنیکال تسلط نسبی داشته باشید.
چند نوع الگوی هارمونیک داریم؟
الگوهای هارمونیک به انواع مختلفی وجود دارند که برخی از آنها کاربرد بیشتری در تحلیل دارند که از آنها میتوان به الگوی ABCD، الگوی گارتلی، الگوی خرچنگ، الگوی خفاش، الگوی پروانه اشاره کرد. علاوه بر اینها الگوهای دیگری همچون الگوی ۳ محرک یا تری درایو (Three-Drive)، الگوی سایفر، الگوی Nen-Star نیز وجود دارند.
الگوهای هارمونیک با یکدیگر چه تفاوتی دارند؟
این الگوها در شکل هندسی خود و به خصوص در اعداد فیبوناچی متفاوت هستند که این سطوح باعث میشوند شکل های متفاوتی داشته باشند.
نسبت های فیبوناچی چه هستند و در الگوهای هارمونیک چه کاربردی دارند؟
خطوط فیبوناچی خطوط حمایت و مقاومتی هستند که درصدهایی خاص از روند و حرکت سهم است که از اعداد فیبوناچی ریاضیات استفاده میکند و در الگوهای هارمونیک نقاط برگشت روند را مشخص میکنند.
الگوهای هارمونیک چند حالت دارند؟
هر کدام از این الگوها فارغ از اینکه چه الگویی هستند یا صعودی هستند یا نزولی که بسته به شکل M یا W خود صعودی یا نزولی هستند که در این مقاله به آنها اشاره شد.
آموزش صفر تا صد الگوهای هارمونیک | آموزش تصویری انواع الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک با استفاده از شکل هندسی که در نمودارهای قیمت در بازارهای مالی ایجاد می شود سعی در پیش بینی کردن نقاطی (PRZ) دارند که قیمت در آینده به سمت آن ها باز خواهد گشت.
در واقع ایده اصلی پشت الگوهای هارمونیک به این نکته اشاره دارد که روندها با به وجود آوردن موج های قیمتی بزرگ و کوچک در یک هارمونی و هماهنگی کامل در مسیر خود به پیش می روند. همراهی این موج ها در ترکیب با نسبت های فیبوناچی که خود برگرفته از نظم موجود در طبیعت است، اصول بنیادین الگوهای هارمونیک را تشکیل می دهند.
این الگوها در تحلیل تکنیکال نقش بسیار مهمی ایفا می کنند و در پیدا کردن بهترین نقاط ورود به معامله به تریدرها کمک می کنند. به همین دلیل، آموزش الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال اهمیت بسیار زیادی دارد.
پیشنهاد مطالعه: فارکس چیست
انواع الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک اغلب به شکل حرف انگلیسی M یا W و یا ترکیبی از هر دو دیده می شوند. این الگوها انواع متفاوتی دارند و هر کدام از آن ها دارای دو نوع صعودی و نزولی است. طول موج هر کدام از این الگوها متفاوت است و بر اساس همین تفاوت در طول موج های این الگوها، انواع مختلفی از آنها وجود دارد که به کرات در نمودارهای قیمتی دیده می شوند. در واقع الگوهای هارمونیک در پیشبینی قیمت در آینده کمک زیادی به معامله گران می کنند. در این مقاله چند نوع از پرکاربردترین این الگوها در بازارهای مالی شرح داده خواهد شد. ۱۰ الگوی هارمونیک پرکاربرد که در این مقاله شرح خواهیم داد عبارتند از:
۱- الگو هارمونیک ABCD
۲- الگوی هارمونیک گارتلی
۳- الگو هارمونیک پروانه
۴- الگو هارمونیک خفاش
۵- الگو هارمونیک خرچنگ
۶- الگو هارمونیک خرچنگ عمیق
۷- الگو هارمونیک سایفر
۸- الگو هارمونیک کوسه
۹- الگو هارمونیک Nen-Star
۱۰- الگو تری درایو
فیبوناچی و نسبت های آن
همه شما احتمالا با سری اعداد فیبوناچی آشنا هستید. در بحث الگوهای هارمونیک ما با نسبت های مشخصی از فیبوناچی سروکار داریم که در ادامه به آن ها می پردازیم. در این جا به دو نوع مهم از انواع فیبوناچی که در ترسیم الگوهای هارمونیک به ما کمک می کنند اشاره می کنیم: فیبوناچی بازگشتی (Fibonacci Retracement) و فیبوناچی گسترشی (Fibonacci Extension)
فیبوناچی بازگشتی
فیبوناچی بازگشتی ابزاری در پلتفرم معاملاتی است که معمولا از وصل کردن بالاترین قله (High) و پایین ترین دره (Low) در نمودار قیمت ترسیم می شود و سطوحی به دست می دهد که معامله گران به وسیله آن می توانند پیش بینی کنند که قیمت تا کدام سطح به حرکت اصلاحی (الگوی سایفر هارمونیک چیست؟ Pullback) خودش ادامه می دهد. رایج ترین این سطوح عبارتند از: 23.6٪ ، 38.2٪، 50٪، 61.8٪ و 100.
فیبوناچی گسترشی
یکی دیگر از ابزارهای موجود در پلتفرم معاملاتی برای رسم فیبوناچی، فیبوناچی گسترشی است که با وصل کردن سه نقطه در نمودار نسبت هایی را به دست می دهد که به وسیله آن معامله گران قادر به پیش بینی حرکت آینده قیمت بعد از اتمام یک حرکت اصلاحی خواهند بود. پرکاربردترین این سطوح عبارتند از: 61.8٪،100٪،161.8٪،200٪ و 261.8٪.
چرا الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال مهم هستند؟
الگوهای هارمونیک جز الگوهای بازگشتی هستند که با توجه به تکرارشان در بازارهای مالی باعث می شوند تا در لحظه تشکیل معامله گران بتوانند نقطه ورود مناسبی برای وارد شدن به معامله پیدا کنند.
وجود سطوح فیبوناچی در الگوهای هارمونیک نقطه قوت مهمی است که به تشخیص نقاط برگشتی در بازار کمک می کند.
مشاهده بیشتر: دوره فارکس
ساختار الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک معمولا از ۳ تا ۵ موج حرکتی تشکیل می شوند.(از وصل کردن ۴ تا ۶ نقطه). با رسم این موج ها و با استفاده از سطوح فیبوناچی ما به نقاطی دست پیدا می کنیم به نام PRZ که مخفف عبارت (Potential Reversal Zone) است. پس باید به این نکته دقت کنید که الگوهای هارمونیک سطح دقیقی برای بازگشت قیمت را نشان نمی دهند بلکه به محدوده ایی اشاره می کنند که قیمت احتمالا از آن ناحیه برخواهد گشت.
پیشنهاد مطالعه: اسپرد (SPREAD) در فارکس
الگو هارمونیک ABCD
این الگو ساده ترین نوع از انواع الگوهای هارمونیک به شمار می رود چرا که تشخیص آن در نمودار (چارت) قیمت آسان تر از انواع دیگر است.
الگوی ABCD صعودی از به هم پیوستن ۴ نقطه به وجود می آید. اولین موج قیمت ( Leg ) حرکت از A به B است. بعد از آن قیمت در یک حرکت برگشتی به سمت نقطه C می رود ( برگشت به اندازه حداقل 0.382 و حداکثر 0.886 موج AB ). با ادامه حرکت قیمت به سمت نقطه D (برگشت به اندازه حداقل 1.13 و حداکثر 3.14 موج BC ) و تشکیل موج CD ، می توان انتظار یک حرکت صعودی قدرتمند از این ناحیه را داشت.
الگوی نزولی درست برعکس الگوی صعودی است و ما در نقطه D انتظار ریزش قیمت را داریم.
الگوی هارمونیک گارتلی (Gartley Pattern)
الگوی گارتلی همانند سایر الگوهای هارمونیک دارای دو نوع صعودی و نزولی است. الگو گارتلی صعودی نوید دهنده پایان یک روند نزولی و شروع یک حرکت صعودی در محدوده نقطه D است. برای تشخیص درست این الگو باید نسبت های فیبوناچی مربوط به امواج آن را بدانید. حرکت قیمت با موج A شروع می شود و پس از آن قیمت در نقطه B به اندازه 0.618 موج XA را اصلاح می کند. سپس قیمت به نقطه C برمی گردد(به اندازه 0.382 تا 0.886 موج AB). موج CD به اندازه 1.13 تا 1.618 موج AB پیش می رود. نقطه D در واقع برگشت و اصلاحی به اندازه 0.786 موج XA است.
الگوی گارتلی نزولی برعکس نسخه صعودی آن است با این تفاوت که در نقطه D انتظار یک حرکت نزولی را خواهیم داشت.
الگو هارمونیک پروانه (Butterfly Pattern)
الگو پروانه یکی دیگر از انواع الگوهای هارمونیک است که شباهت زیادی به الگوی گارتلی دارد. تفاوت مهم بین این دو الگو در این است که در الگوی گارتلی صعودی نقطه D پایین تر از نقطه X قرار گرفته و نقطه D در الگوی پروانه نزولی از نقطه X فراتر می رود. به همین دلیل قیمت اصلاحات بیشتر و نوسانات عمیق تری نسبت به الگوی گارتلی خواهد داشت. همان طور که در شکل مشخص شده نسبت های فیبوناچی در الگوی پروانه با آن چه که پیش تر در مورد الگوی گارتلی گفته شد، متفاوت است.
همانند الگوی هارمونیک قبلی، در نسخه صعودی این الگو نیز در نقطه D انتظار حرکت رو به بالا برای قیمت و در نسخه نزولی آن انتظار حرکت رو به پایینی را خواهیم داشت.
الگو هارمونیک خفاش (Bat Pattern)
یکی از دقیق ترین الگوهای هارمونیک، الگوی خفاش است که شباهت بسیاری به الگوی گارتلی دارد اما نسبت های فیبوناچی آن با الگوی گارتلی متفاوت است. این الگو نیز همچون سایر الگوهای هارمونیک، دارای دو نوع صعودی و نزولی است.
اولین حرکت با موج XA شروع می شود و حرکت اصلاحی AB به اندازه 50 درصد موج XA خودش را اصلاح می کند. در این نقطه است که معامله گران می توانند حدس بزنند که با الگوی خفاش رو به رو هستند و با دیدن موج CD که حداقل به اندازه 1.618٪ موج BC است وارد معامله خرید در الگوی صعودی و معامله فروش در الگوی نزولی شوند.
الگو هارمونیک خرچنگ (Crab Pattern)
الگوی خرچنگ یکی دیگر از دقیق ترین الگوهای هارمونیک با نسبت های فیبوناچی خاص خود است که به الگوی پروانه شباهت بسیاری دارد و در آن نقطه D فراتر از نقطه X قرار می گیرد. این الگو نسبت به سایر الگوهای هارمونیک نقاط بازگشتی دقیق تری را برای معامله گران فراهم می کند.
مهم ترین نکته در این الگو حرکت موج CD است که به اندازه 1.618 موج XA صورت می گیرد و باعث می شود که نقطه D به عنوان یک نقطه برگشتی قوی در نظر گرفته شود.
پیشنهاد مطالعه: دوره اقتصاد کلان
الگو هارمونیک خرچنگ عمیق (Deep Crab Pattern)
الگوی خرچنگ عمیق نوعی الگوی خرچنگ است که تفاوت کمی با آن دارد. در این الگو حرکت اصلاحی موج AB باید به اندازه 0.886 موج اولیه XA باشد (در الگوی خرچنگ این اندازه از 0.382 تا 0.618 است)
الگو هارمونیک کوسه (Shark Pattern)
الگو کوسه یکی دیگر از پراستفاده ترین الگوهای هارمونیک است که شباهت زیادی به الگوی خرچنگ دارد. این الگو از ۵ موج حرکتی و ۵ نقطه O،X،A،B،C و D تشکیل شده که آخرین نقطه آن یعنی D به عنوان تارگت (Target) در نظر گرفته می شود. در الگو کوسه صعودی باید به این نسبت های فیبوناچی دقت کنید:
موج AB برگشتی به اندازه 1.13 تا 1.618 موج XA دارد.
موج BC حرکتی به اندازه 1.13 موج XO دارد.
موج CD که به عنوان تارگت معامله گران در نظر گرفته می شود به اندازه 50٪ موج BC حرکت خواهد کرد.
همین موارد به شکل وارونه برای الگوی کوسه نزولی نیز صادق است.
پیشنهاد مطالعه: لات (LOT) در بازار فارکس
الگو هارمونیک سایفر (Cypher Pattern)
یکی از الگوهای هارمونیک که به ندرت در نمودارهای قیمت دیده می شود، الگوی سایفر است. ساختار این الگو شباهت زیادی به الگوی هارمونیک پروانه دارد(با این تفاوت که نقطه C در این الگو از نقطه A فراتر می رود.) و هر دو آن ها در پایان یک روند به عنوان الگوهای بازگشتی شکل می گیرند. نسبت های فیبوناچی مربوط به هر دو الگوی صعودی و نزولی سایفر در شکل زیر مشخص شده است.
محدوده ی احتمالی حرکت قیمت بعد از نقطه D به اندازه 38.2 تا 61.8 موج CD در نظر گرفته می شود.
مقاله پیشنهادی: انواع بروکر فارکس
الگو هارمونیک (Nen-Star)
یکی دیگر از الگوهای کمتر شناخته شده هارمونیک ، الگو Nen-star است. در این الگو نقطه C نسبت به نقطه A فراتر می رود و نقطه D از موج اولیه XA بیرون می زند.نسبت های فیبوناچی مربوط به این الگو در شکل زیر مشخص شده اند.
یکی از اهداف قیمتی پس از تشخیص الگو، سطح 61.8 موج CD و دیگر اهداف رسیدن قیمت به نقطه A و C است.
الگو تری درایو (Three Drives Pattern)
یکی دیگر از الگوهای هارمونیک که کمتر در نمودارهای قیمتی دیده می شود، الگوی تری درایو است. با این که تشخیص این الگو کمی سخت به نظر می رسد ولی به محض رویت آن، می توان منتظر برگشت های قوی در روند قیمت بود. همچون سایر الگوهای هارمونیک، الگو تری درایو دارای دو نوع صعودی و نزولی است که نوع نزولی آن درست برعکس نوع صعودی اش است.
الگو تری درایو صعودی از ۵ موج، ۳ قله و ۳ دره تشکیل شده که با نسبت های فیبوناچی مشابهی مشخص می شوند.
در الگو تری درایو صعودی، قیمت با موج نزولی X1 رو به پایین شروع به حرکت می کند(این موج به عنوان اولین درایو در نظر گرفته می شود). بعد از آن قیمت به اندازه ۶۱.۸٪ موج X1 در یک حرکت اصلاحی رو به بالا می رود اما دوباره در دومین موج نزولی (دومین درایو) به اندازه ۱۲۷.۲٪ فیبوناچی گسترشی موج X1 پایین می رود.
در این جا دوباره قیمت در یک حرکت اصلاحی به اندازه ۶۱.۸٪ موج A2 حرکت کرده و با نزول دوباره قیمت به اندازه ۱۲۷.۲٪ موج A2 سومین درایو را تشکیل می دهد. نقطه ۳ به عنوان ناحیه احتمالی برگشت قیمت و سیگنال قوی خرید در نظر گرفته می شود.
سخن پایانی
الگوهای هارمونیک ، الگوهای بازگشتی بسیار دقیقی هستند که براساس ریاضیات پایه گذاری شده اند اما تشخیص درست این الگوها به صبر، تمرین و مطالعه فراوانی نیازمند است. نکته مهمی که در این جا باید به آن اشاره کنیم این است که تنها با دیدن شکل شماتیک این الگوها نمی توان وارد معامله شد و اگر نسبت های دقیق فیبوناچی مربوط به هر الگو در رابطه بین موج ها برقرار نباشد، الگو فاقد اعتبار خواهد شد. وجود همین نکته، اعتبار خاصی به الگوهای هارمونیک می بخشد.
سوالات متداول
الگوهای هارمونیک چگونه شکل میگیرند؟
الگوهای هارمونیک با استفاده از شکل هندسی که در نمودارهای قیمت در بازارهای مالی ایجاد می شود سعی در پیش بینی کردن نقاطی ( PRZ ) دارند که قیمت در آینده به سمت آن ها باز خواهد گشت.
آیا استفاده از الگوهای هارمونیک مفید است؟
سیگنالهایی که توسط الگو های هارمونیک به وجود می آیند، می توانند بسیار دقیق باشند؛ بنابراین، اگر در شناسایی و ترسیم آنها مهارت کافی داشته باشید، قطعاً بهترین معاملات را در زمان درست انجام خواهید داد.
بهترین الگوی هارمونیک چیست؟
در میان انواع الگوهای هارمونیک، همه تقریبا به یک اندازه اهمیت دارند و با این وجود چون الگوی ABCD ، الگوی پایه است؛ بهتر است با این الگو شروع کنید.
الگوهای هارمونیک و نحوه معامله با آنها
الگوهای هارمونیک به عنوان ساختارهای هندسی و خاص قیمتی هستند که با محاسبات فیبوناچی اندازهگیری میشوند. کاربرد الگوهای هارمونیک که شامل ترکیبات متمایز و پیوسته از نسبتهای فیبوناچی مختلف است در پیدا کردن طول حرکات قیمت و نقاط برگشتی خلاصه میشود.
شناسایی الگوهای نموداری توانایی اصلی و اولیهای است که هر تحلیلگر تکنیکال باید در خود پرورش دهد. این مساله ممکن است یک نیاز اولیه باشد، اما پیدا کردن مهارت و پیشرفت در این زمینه نیازمند تمرینات و مشاهدات مکرر این الگوها الگوی سایفر هارمونیک چیست؟ در نمودارهاست. شناخت هرچه تخصصیتر الگوهای نموداری به معاملهگران کمک میکند تا به محیط همیشه در حال تغییر بازار واکنش مناسبی نشان دهند.
این الگوها در مرحلهی اول به الگوهای «ادامه دهنده» و «بازگشتی» تقسیم میشوند و سپس در گام بعد تحت عنوان الگوهای «ساده» و «پیچیده» قرار میگیرند. ساختار الگوهای پیچیده ممکن است از مجموعهای از الگوهای ساده با ترکیبی از نوسانات قبلی قیمت تشکیل شده باشد. هرچه میزان دانش معاملهگر در تشخیص، طبقهبندی و خصوصیات الگوها بیشتر باشد، پتانسیل بیشتری برای انطباق با طیف وسیع معاملات در بازارهای مالی خواهد داشت.
چرا الگوها شکل میگیرند؟
در بازارهای مالی مختلف قیمتها بر اساس روند حرکت میکنند و به ندرت روند خود را به صورت ناگهانی در حرکت از دست میدهند. در تحلیل تکنیکال تبدیل روند صعودی قیمت به نزولی و برعکس توسط الگوهای قیمتی شناسایی میشود. در مراحل تبدیل روندها به یکدیگر، قیمت حرکاتی با نوسانات کمتر و حرکات عرضی و محدود را تجربه میکند که باعث تعریف الگوهای قیمتی میشوند. این مراحل گاهی روند غالب قبل از خود را ادامه میدهند که در این صورت به آنها الگوهای ادامه دهنده گفته میشود.
الگوهای مثلث متقارن، پرچم و الگوی فنجان و دسته نمونههایی از این دست است. گاهی اوقات نیز بعضی الگوها روند ماقبل خود را تغییر داده و باعث شکلگیری روندی برخلاف روند ماقبل خود میشوند که در این صورت الگوهای بازگشتی نامیده میشوند؛ مانند الگوهای سر و شانه و الگوی سقف یا کف دو قلو.
الگوهای هارمونیک
ایده الگوهای هارمونیک اولین بار توسط «گارتلی» (H.M. Gartley) در سال ۱۹۳۲، در کتاب سودها در بازار سهام (Profits in the Stock Market) معرفی شد. لری پساونتو با تلفیق این الگوی اولیه که به نام الگوی گارتلی معروف شده بود با نسبتهای فیبوناچی، قوانینی برای معامله با این الگو ایجاد کرد. نویسندگان دیگری نیز بر روی نظریهی گارتلی کار کردهاند اما بهترین نمونه شاید کتاب «معاملهی هارمونیک» (Harmonic Trading) از اسکات کارنی باشد. او الگوهای هارمونیک دیگری مانند خرچنگ، خفاش و کوسه و چند الگوی دیگر که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت، را ابداع کرد و مطالب دیگری در ارتباط با قوانین معامله و مدیریت سرمایه و ریسک، به این نظریه افزود.
تئوری اصلی الگوهای هارمونیک مبتنی بر حرکت قیمت نسبت به زمان است که بر روابط نسبتهای فیبوناچی و تناسب آنها در بازارها استوار است. تجزیه و تحلیل نسبتهای فیبوناچی در هر بازار و تایم فریمی به خوبی عمل میکند. ایدهی اصلی استفاده از این نسبتها شناسایی نقاط برگشت کلیدی، اصلاحات یا پرتابهای قیمتی همراه با نقاط چرخش بالا و پایین در قیمت است. سطوح اصلاحی و پرتابی به دست آمده از این نقاط چرخشی (سقفها و کفها)، اهداف قیمتی و حد ضرر را مشخص میکند.
الگوهای هارمونیک با استفاده از توالی نسبتهای فیبوناچی ساختارها و اشکالی هندسی در نمودار ایجاد میکنند. این ساختارها که تحت عنوان الگوهای هارمونیک شناخته میشوند، فرصتهای مختلفی برای معاملهگران مانند حرکات بالقوه قیمت و نقاط چرخشی کلیدی فراهم میکنند. این عوامل به دلیل آماده کردن اطلاعاتی موثق در مورد قیمت، اهداف و حدود سود و ضرر برای معاملهگران کاربردی هستند و این میتواند تمایزی کلیدی با اندیکاتورها و نحوهی عملکرد آنها باشد.
لیست انواع الگوهای هارمونیک
در ادامه لیستی از انواع الگوهای هارمونیک آورده شده است که هر کدام در دو حالت نزولی و صعودی میتوانند تشکیل شوند.
- ABC صعودی/ نزولی
- AB = CD
- سه حرکته (Three Drive)
- گارتلی (Gartley)
- پروانه
- خفاش
- خرچنگ
- کوسه
- سایفر (Cypher)
نسبتهای فیبوناچی
در هرگونه صحبتی در مورد الگوهای هارمونیک از اعداد فیبوناچی نیز حرفی به میان آورده میشود، زیرا این الگو از نسبت های فیبوناچی استفاده میکند. سری اعداد فیبوناچی اولین بار توسط لئوناردو فیبوناچی، ریاضیدان بزرگ ایتالیا و اروپا در قرن سیزدهم میلادی معرفی شده است. وی در بازگشت از سفر خود از مصر در کتاب خود به نام کتاب حساب این سری اعداد را معرفی کرد. نسبتهای فیبوناچی به خصوص «نسبت طلایی» (Golden Ratio) را در طبیعت مانند آرایش دانههای برف یا تعداد و نحوهی قرار گرفتن تخمهای گل آفتابگردان میتوان یافت، همچنین در اعضای بدن انسان مانند مارپیچهای دی ان ای نیز این نسبتها رعایت شدهاند.
سری اعداد فیبوناچی به این صورت تعریف میشوند که غیر از دو عدد اول اعداد بعدی از جمع دو عدد قبلی خود به دست میآیند. اعداد در این سری عبارتاند از:
دلیل اصلی شهرت این دنباله از اعداد به این علت است که حاصل تقسیم هر عدد دنباله به عدد ماقبل خود، به عدد طلایی ۱.۶۱۸ میرسد که به «نسبت طلایی» یا «عدد فی» نیز مشهور است. این ترتیب اعدادی که فیبوناچی سالها قبل بر آنها تأکید کرد و نسبت بین این اعداد (نسبت طلایی) در بازارهای مالی و بورس نیز برای تحلیلگران کاربرد بسیاری دارد.
جملهای معروف در تحلیل تکنیکال وجود دارد که بیان میکند همه چیز در قیمت خلاصه شده است، این مطلب شامل رفتارهای انسانی نیز میشود. همانطور که گفته شد نسبتهای فیبوناچی در همهی انسانها وجود دارد و انسان در ناخودآگاه خود بدون اینکه بداند تمایل به این نسبتها و اعداد دارد و آنها را زیبا میبیند همانطور که در تابلوهای نقاشی و معماریهایی که از این نسبتها استفاده میشود آنها را بسیار چشم نواز میکند.
این نسبت های فیبوناچی بر رفتار افراد در بازارهای سهام و معاملات آنها نیز تاثیر میگذارد. در نتیجه از این نسبتها در پیشبینی قیمت، نقاط ورود و خروج از بازار، شناسایی سطوح حمایت و مقاومت و حتی پیشبینیهای زمانی نیز میتوان استفاده کرد. نسبتهای فیبوناچی در واقع سطوح حمایت و مقاومت نامریی هستند که قبل از رسیدن بازار به آنها و حتی نداشتن تاریخچهی قیمت، برای معاملهگر مشخص میشوند.
رایجترین نسبتهای فیبوناچی اعداد ۰/۳۸۲ ، ۰/۵۰ ، ۰/۶۱۸ ، ۰/۷۸۶ و الگوی سایفر هارمونیک چیست؟ ۱/۰۰ ، ۱/۲۷۲ ، / ۱/۶۱۸ هستند. نسبتهای دیگری مانند ۰/۲۳۶ و ۲/۶۱۸ و ۴/۲۳۶ نیز وجود دارند که به اندازه نسبتهای گفته شده کاربرد ندارند، با این حال مهم ترین نسبتهای فیبوناچی را میتوان ۰/۳۸۲، ۰/۶۱۸ و ۱/۶۱۸ دانست.
ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement)
برای استفاده از این نسبتها در تحلیل تکنیکال ابزارهای مختلفی مانند فیبوناچی اصلاحی، فیبوناچی گسترشی، فیبوناچی بازتابی و ابزارهای دیگری مانند کانال، دایره ، بادبزن و غیره برای استفاده در تحلیلها وجود دارد.
اکثر برنامهها و نرم افزارهای معاملاتی، ابزارهای فیبوناچی ذکر شده در بالا را برای استفادهی معاملهگران دارند، اما ابزاری که در تحلیل با استفاده از الگوهای هارمونیک کاربردی اصلی برای معاملهگر دارد، ابزار «فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) است. به این صورت که معاملهگر از هر پلتفرمی که برای تحلیل خود استفاده میکند، برای سنجش هر موج قیمتی باید چندین ابزار فیبوناچی بر روی نمودار رسم کند.
الگوهای هارمونیک همانطور که گفته شد الگوهای بسیار دقیق قیمتی هستند که میزان ادامهی روند فعلی و همچنین نقاط برگشتی را مشخص میسازند. این الگوها دائما در حال تکرار شدن در بازار هستند و معاملهگر با مشاهدهی این الگوها چه در حین شکلگیری چه در هنگام تکمیل میتواند با استفاده از نسبتهای فیبوناچی که به این الگوها نسبت داده شده است، در معاملات خود از آنها استفاده کند. الگوهای هارمونیک در واقع الگوهای خاص قیمتی تکنیکالی هستند که تمرکز اصلیاش بر روی شکل خاص حرکات قیمتی است و هر کدام از سطوح مختلفی از فیبوناچی استفاده میکنند.
در شکل زیر میتوانید نحوهی استفاده از ابزار «فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) که عنصر اصلی شناخت الگوهای هارمونیک است را با
استفاده از پلتفرمی که در سایت تریدیگ ویو (Tradingview) تعبیه شده است مشاهده کنید.
برای مثال در الگوی پروانه صعودی نقطهی B سطح اصلاحی ۷۸.۶ درصد موج XA است. به همین ترتیب موج BC نیز در سطوح اصلاحی بین ۳۸.۲ الی ۸۸.۶ درصد موج AB قرار میگیرد. در ادامه موج نزولی CD به اندازهی ۱۶۱.۸ الی ۲۲۴ درصد موج BC گسترش مییابد که در نهایت منجر به رسیدن به نقطهی D و تکمیل الگو میشود. نقطهی D سطح گسترش یافته ۱۲۷ درصد موج XA نیز هست. نحوهی استفاده از ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement) به منظور پیدا کردن این الگوی سایفر هارمونیک چیست؟ سطوح در توضیحات الگوی گارتلی آورده شده است.
۴. الگوی خرچنگ (Crab)
الگوی خرچنگ توسط اسکات کارنی به عنوان یکی از دقیق ترین الگوهای هارمونیک شناخته میشود که نقاط بازگشتی را با دقت بالا و بسیار نزدیک به نسبتهای فیبوناچی شناسایی میکند.
الگوهای هارمونیک در هر بازار مالی و هر تایم فریم تشکیل میشوند، یعنی به دفعات میتوان این الگوها را در تایم های بسیار کوچک حتی یک دقیقه مشاهده کرد اما کاربرد اصلی این الگوها در تایم فریمهای بزرگ نمود پیدا میکنند.
دیدگاه شما