از کجا بفهمیم یک سهم بنیادی است؟


مثلا اگه ما P/E فولاد رو که مثلا میگیم 4 هست در نظر بگیریم یعنی 4 سال طول میکشه اگر خود قیمت سهم رشد نکنه 4 سال طول میشکه ما از سودهایی که از شرکت دریافت می¬کنیم بتونیم اصل پولی که سرمایه¬گذاری کردیم رو دربیاریم. P/E رو میشه از روی گزارشهای گذشته¬ی شرکت بدست آورد، روی خود تابلوی اون سهم هم هست، نوشته P/E چقدره، همینطور P/E رو میشه برای آینده از روی مولفه¬های بنیادی خود شرکت یا کلا اقتصاد کشور پیش¬بینی کرد. خیلی سختش نمی¬کنم کلا وقتی دنبال P/E هستین دنبال P/E های پایین باشین. سهمی که، شرکتی که P/E پایین¬تری داشته باشه میشه گفت که ارزنده¬تر و ارزشمندتره.

کاهش 198 واحدی شاخص بورس تهران

شاخص بورس اوراق بهادار تهران در پایان معاملات امروز با عقب‌نشینی 197 واحد همراه شد.

کاهش 198 واحدی شاخص بورس تهران

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، بورس اوراق بهادار تهران امروز در یک روند کاملا نوسانی قرار گرفت بگونه ‌ای که شاخص کل در پایان معاملات نسبت به روز قبل با 197 واحد کاهش به رقم یک میلیون و 311 هزار و 91 واحد رسید.

همچنین شاخص کل با معیار هموزن با کاهش 335 واحدی به رقم 376 هزار و 205 واحد رسید. ارزش بازار در بورس تهران به بیش از 4 میلیون و 913 هزار میلیارد تومان رسید.

معامله‌گران امروز بیش از 4.7 میلیارد سهام حق‌تقدم و اوراق مالی در قالب 206 هزار فقره معامله و به ارزش 2 هزار و 266 میلیارد تومان داد و ستد کردند امروز شاخص کل و شاخص قیمت با معیار وزنی ـ ارزشی 0.2 درصد کاهش یافتند.

همچنین این دو شاخص با معیار هموزن 0.9 درصد افت کردند. شاخص آزاد شناور 0.9 درصد رشد کرد. شاخص بازار اول بورس 0.4 درصد کاهش یافت و شاخص بازار دوم بورس 0.1 درصد رشد کرد.

امروز نمادهای پالایش نفت اصفهان، پتروشیمی خلیج‌فارس و پالایش نفت بندرعباس بیشترین افزایشی در شاخص بورس را داشتند و نمادهای کشتیرانی جمهوری اسلامی، چادرملو، پتروشیمی فناوران و گل‌گهر بیشترین اثر کاهشی در شاخص بورس را داشتند.

در فرابورس ایران هم شاخص کل امروز با 40 واحد عقب‌نشینی نسبت به روز قبل به رقم 17 هزار و 798 واحد رسید.

ارزش بازار اول و دوم فرابورس 968 هزار میلیارد تومان شد. ارزش بازار پایه فرابورس 332 هزار میلیارد تومان شد. معامله‌گران امروز بیش از 5.7 میلیارد سهام و اوراق مالی در قالب 140 هزار فقره معامله و به ارزش 138 هزار میلیارد تومان داد و ستد کردند. البته لازم به یادآوری است در روزهای دوشنبه در قالب عملیات بازار باز در شبکه بانکی اوراق بدهی بانک مرکزی بین شبکه بانکی خرید و فروش می‌شود و ارقام آن در معاملات فرابورس درج می‌شود که امروز هم 1.4 میلیارد اوراق بدهی دولت در قالب 216 نوبت معامله و به ارزش 133 هزار میلیارد تومان داد و ستد شد وگرنه معاملات سهام در فرابورس 3.5 میلیارد سهم در قالب 127 هزار فقره معامله و به ارزش 1755 میلیارد تومان داد و ستد کردند.

امروز نمادهای بهمن دیزل و اعتباری ملل بیشترین اثر افزایشی در شاخص فرابورس را داشتند و نمادهای آریاساسول، پتروشیمی زاگرس،‌ اهن و فولاد غدیر ایرانیان، صبا تأمین و بیمه اتکایی ایرانیان بیشترین اثر کاهشی در شاخص فرابورس را داشته‌اند.

به گزارش فارس، قرار است در اوایل آبان ماه پذیره‌نویسی یک شرکت جدید تأمین سرمایه از زیرمجموعه‌های ملی‌مس ایران از طریق فرابورس ایران انجام شود.

عمده کارشناسان معتقدند سهام بنیادی در بازار ارزنده شده اما برای سرمایه‌گذاری بلندمدت ارزندگی دارد.

وقتشه به بورس در 1401 برگردیم؟چطور در سال 1401 یک سهم را انتخاب کنیم ؟

به گزارش اکو ایران، برخی کارناسان اعتقاد دارند فضای بازار سرمایه تحت تاثیر برجام است از این رو شرکت های صادراتی با وجود قیمت مناسب هنوز مورد اقبال نیستند. اما پیش بینی می شود در سال جدید اندک اندک سرمایه ها وارد بازار شود و شرکت های متوسط مورد توجه قرار گیرد. منبع

وقتشه به بورس در 1401 برگردیم؟

بعد از یکسال و نیم از شروع ریزش بورس آیا الان زمان مناسبی برای برگشت به بازار بورس هست یا نه؟
سلام الان یکسال و نیمه از شروع ریزش بازار بورس می¬گذره و الان خیلی از سهام 60 درصد، 70 درصد، 80 درصد حتی 90 درصد زیر قیمت سقف تاریخیشون در سال 99 دارن معامله میشن همین باعث شده که ما مطمئن بشیم که بیش از80 درصد از سهم¬هایی که تو بازار هستن الان حباب ندارن و میشه گفتش که بازار متعادل شده و همینطور سهم-های ارزنده و سودساز زیادی هم توی بازار میشه شناسایی کرد.
اگه دوست داری بیشتر در این مورد بدونی ویدیو رو همین الان لایک کن و تا انتهای ویدیو با من همراه باش.

بورس ایران

بورس ایران

چطور یک سهم را انتخاب کنیم ؟

خب برای اینکه ما بتونیم بورس در 1401 را در یک صنعت رو و به طبعش یک سهم رو انتخاب بکنیم باید مولفه های مختلفی رو اول بررسی بکنیم و تحت نظر داشته باشیم.
اولین موضوع اینه که آیا اون سهم حبابی هست یا نه؟ باید نگاه بکنیم که آیا سهم ارزشش بیش از قیمتشه یا کمتره؟ یعنی اگه قیمتش مثلا 1000 تومانه، آیا ارزشش بیش از 1000تومانه یا کمتره؟ اگر که ارزش و قیمت برابر باشن سهم حباب نداره، اگرنه قیمت بیش از ارزش باشه یعنی حباب مثبت داره و اگر قیمت زیر ارزشش باشه یعنی حباب منفی داره. الان بسیاری از سهام در بازار هستن که حباب منفی دارن یعنی قیمتشون پایین از ارزش واقعیه که دارن.

اهمیت پارامتر ها

دو تا پارامتر خیلی ساده و معروف هست که کمک میکنه ما بفهمیم که سهام چقدر ارزنده هستن یکی P/E هست و یکی هم P/NAV. هردوی اینها کمک میکنه که ما بتونیم سهام ارزنده¬تر رو پیدا بکنیم. P/E معمولا در مورد صنایع تولیدی استفاده میشه و حاصل تقسیم قیمت به سودیه که هر سال سهم تولید و ایجاد میکنه یعنی چی؟

بورس

بورس

مثلا اگه ما P/E فولاد رو که مثلا میگیم 4 هست در نظر بگیریم یعنی 4 سال طول میکشه اگر خود قیمت سهم رشد نکنه 4 سال طول میشکه ما از سودهایی که از شرکت دریافت می¬کنیم بتونیم اصل پولی که سرمایه¬گذاری کردیم رو دربیاریم. P/E رو میشه از روی گزارشهای گذشته¬ی شرکت بدست آورد، روی خود تابلوی اون سهم هم هست، نوشته P/E چقدره، همینطور P/E رو میشه برای آینده از روی مولفه¬های بنیادی خود شرکت یا کلا اقتصاد کشور پیش¬بینی کرد. خیلی سختش نمی¬کنم کلا وقتی دنبال P/E هستین دنبال P/E های پایین باشین. سهمی که، شرکتی که P/E پایین¬تری داشته باشه میشه گفت که ارزنده¬تر و ارزشمندتره.

به طور کلی هرچه عدد P/E از6-7 پایین¬تر باشه میتونیم بگیم که سهم کمتر حبابیه یا اصلا حبابی نیست. یه نکته هم بهتون بگم اینو در نظر داشته باشید که یوقت گول نخورید، سودی که توی محاسبه¬ی P/E در نظر گرفته شده باید سود عملیاتی باشه مثلا یه شرکتی میره ساختمون میفروشه، زمین میفروشه، کارهای اینجوری میکنه و بعد اونو میاره توی سود محاسبه میکنه، اون حساب نیست سود عملیاتی رو باید حتما محاسبه بکنید توی محاسبه¬ی P/E.
برای شرکت های سرمایه¬گذاری یا صندوق¬های سرمایه¬گذاری ما از P/NAV استفاده می¬کنیم. NAV یعنی خالص ارزش دارایی یعنی قیمت به خالص ارزش دارایی، این نسبت نشون میده که الان قیمت سهم چه میزانی از میزان دارایی¬های اون شرکت سرمایه¬گذاری یا اون صندوق سرمایه¬گذاریه، این نسبت باید همیشه کمتر از یک باشه الان ما می¬بینیم صندوق¬هایی هستن که این نسبتشون50 درصده یعنی نیمه، یعنی دارن نصف ارزش دارایی¬هاشون معامله میشن و این نشون میده نه تنها حباب ندارن بلکه الان خیلی هم ارزنده هستن و اگر شما بخرید همون ارزش دارایی¬هاش هم که حساب بکنید پول شما می¬تونه 2 برابر بشه و رشد خوبی داشته باشه. P/NAV رو شما توی تابلو نمی¬بینید میتونید اطلاعاتش رو استخراج بکنید یا تو سایت¬های مختلف توی گوگل سرچ بکنید، تو سایت¬های مختلف می¬تونید این اطلاعات رو در مورد هر شرکت یا صندوق پیدا بکنید.

بورس

بورس

خب پس اگه تصمیم گرفتی که دوباره توی بورس سرمایه¬گذاری بکنی حتما دو تا پارامتری که بهت گفتم رو در نظر داشته باش که مطمئن شی که حباب ندارن. اما همونطور که گفتم الان خیلی از سهام، بالای 80 درصدشون هستن که حباب ندارن پس انتخاب تو این مرحله انتخاب ریسکی¬ای نیست اما باید یکسری نکات دیگه رو هم در نظر داشته باشیم که بتونیم غیر از اینکه ریسک نمی¬کنیم بتونیم سود رو هم ببریم بالا، پس این نکاتی که در ادامه میگم بهت رو حتما خوب بهش توجه بکن.

خب اولین مورد دلار نیماییه، این روزها که داریم با هم صحبت می¬کنیم قیمت دلار نیمایی به قیمت دلار آزاد یا دلار بازار خیلی نزدیک شده و این نشون میده که اقتصاد ما، اقتصاد رسمیه ما داره به اقتصاد بازار آزاد نزدیک میشه و این خبر خوبیه. خیلی از سهام ما هم هستن که مستقیما بهشون میگیم سهام دلاری، با افزایش قیمت دلار سودسازیشون میره بالا و بعضی¬ها هم که سهام غیر دلاری هستن اونها با افزایش قیمت دلار سودسازیشون پایین میاد اما تعداد اولی¬ها بیشتره. اما به طور کلی توی تعیین نرخ ارز خیلی چیزها هست، نرخ تورم هست، نرخ بهره¬ی بانکی هست، بحث توازن صادرات و واردات هست، بحث¬های ثبات سیاسیه کشورهست و خیلی چیزای دیگه.

ما توافقمون با غرب چی میشه؟ چه تاثیری در بورس در 1401 میزاره

اما الان که داریم با هم صحبت می¬کنیم که تقریبا چهاردهم اسفند ماه هستیم مهمترین چیزی که وجود داره اینه که ما توافقمون با غرب چی میشه؟ آیا به برجام برمی¬گردیم؟ برجام رو احیا می¬کنیم یا نه؟ این خیلی نکته¬ی مهمی شده امروز، البته اینم بهتون بگم با توجه به اینکه کشور از بعد اقتصادی و بدهی یا بگیم از بعد کسریه بودجه عقب افتادگیه زیادی داره حتی اگر توافق هم اتفاق بیفته که امیدواریم اتفاق بیفته به زودی، احتمال اینکه کاهش شدیدی ما در حوزه قیمت ارز داشته باشیم خیلی پایینه و به نظر میرسه که شرایط کشور ایجاب می¬کنه که قیمت دلار تو همین حول و حوشی که هست ثابت بمونه. پس از این حیث، یعنی از حیث قیمت دلار ما ریسکی رو متوجه بازار نمی¬بینیم درسال جدید که پیش رو داریم.

بورس ایران

بورس ایران

اگه توافق رخ نده قطعا قیمت دلار بالا میره اما اگه توافق بشه خب طبیعتا گشایش¬هایی که تو حوزه¬ی مثلا صادرات انجام میشه، تسهیل ارتباطات و تجارت خارجی انجام میشه، باعث سودسازی و رونق بیشتر اقتصاد تو حوزه¬های مختلف میشه که خود این خبر مثبتی برای بورسه، پس به طور کلی توافقی که بین ایران و غرب اتفاق میفته، توافق خبر مثبتی هست برای بورس ایران.نکته¬ی مهم بعدی برنامه¬ایه که دولت برای یکسال آینده اقتصاد کشور داره که می¬تونیم در واقع توی بودجه پیشنهادی 1401 اونو به خوبی ببینیم و بررسی بکنیم.

نفت 70 دلاری

یکی از مهم¬ترین چیزهایی که توجه ما رو جلب میکنه توی بودجه، نفت 70 دلاریه، ما پارسال نفت رو 40 دلاری بسته بودیم توی بودجه و امسال داریم 70 دلار می¬بینیم که با توجه به اینکه علیرغم تحریم¬ها ما فروش نفت داشتیم تو سال¬های گذشته اگه إن شاء الله توافق بشه و تحریم¬ها برداشته بشه بتونیم فروش نفت بیشتری داشته باشیم، خود این باعث افزایش درآمد کشور میشه و این می¬تونه یک نکته مثبت تو اقتصاد کشور باشه. الان که دارم باهاتون صحبت می¬کنم نرخ هر بشکه نفت بالای 100 دلاره و باز این هم خبر مهمیه.

نکته مهم در بودجه

نکته¬ی بعدی توی بودجه، نرخ تسعیره دلاره که 23000 تومانه و این نشون میده که دولت کم و بیش داره نرخ دلار رو در سال آینده تعیین می¬کنه دیگه، یعنی هم نرخ دلار نیمایی و هم نرخ تسعیر ارز برای بانک¬ها، اینها نرخ¬هاییه که وضعیت دلار در سال آینده رو می-تونه به ما نشون بده، پس ما میتونیم بگیم حداقل با یکی دو هزار تومان اختلاف این نرخ میتونه با نرخ بازار آزاد مثلا 25000 تومان به بالا رو برای دلار ببینیم که از این منظرهم گفتم که این قیمت می¬تونه کمک بکنه به وضعیت بورسمون.

دلار

دلار

از بعد اوراق دولتی هم رقم 150هزار میلیارد تومان برای فروش اوراق در نظر گرفته شده که 30 درصد نسبت به امسال (1400) کمتره و اینم باز خبر خوبیه برای اینکه پولها اگه به سمت اوراق برن کمتر به سمت بورس میان. اینو اگه بذاریم کنار معافیت مالیاتیه 5درصدی که برای صنایع تولیدی هست به نظر میرسه که دولت همچین برای سال آینده گارد ضد بورسی نداره و می¬تونیم امیدوار باشیم که کمک بکنه به اینکه وضعیت بورس تو سال 1401 کم کم بهترهم بشه.
تنها نکته¬ی نگران کننده افزایش چند برابری نرخ خوراک صنایع بود که خوشبختانه با اعتراضاتی که شد و پیگیری¬هایی که شد یک سقفی رو براش در نظر گرفتن و باز این نگرانی هم کم و بیش کاهش پیدا کرد.یه نکته¬ی دیگه هم هست اونم اینه که میخوان از سپرده¬های حقوقی¬ها در بانک¬ها مالیات اخذ بکنن، خب این خبر خوبیه از این جهت که حقوقی پولشو تو بانک نگه نمیداره میاره مثلا تو صندوق¬های با درآمد ثابت در بورس، صندوق¬های با درآمد ثابت در بورس هم چون بخشی از پولشون رو باید حتما در سهام سرمایه¬گذاری بکنن خود این باعث رونق بورس میشه.

ریسک بزرگی سر راه سرمایه گذاری در بورس وجود ندارد !

خب پس تا اینجا مانع و ریسک بزرگی در بورس در 1401 سر راه سرمایه گذاری توی بورس نمی بینیم ضمن اینکه هرچی میریم جلوتر در سال 1401 با نزدیک شدن به فصل مجامع که معمولا توی تابستون هست، یکسری پول های هوشمند معمولا وارد بازار میشه که میخوان بیان و سود مجامع رو بگیرن بنابراین به کساییکه تا الان با ضررهای بازار موندن میخوام بگم که الان واقعا زمان مناسبی برای خروج از بازار نیست ولی کسانیکه میخوان تازه وارد بشن پیشنهاد می¬کنم که چند تا مولفه رو حتما در نظر بگیرن، سه تا مولفه اصلی وجود داره

  1. اول اینکه حجم معاملات خرد بازار باید بیاد بالای 4000میلیارد تومان یا 4 همت.
  2. دوم اینه که سرانه¬ی خرید حقیقی 20میلیون تومان به بالا باشه، حداقل 20 میلیون تومان باشه و سه ما یک هفته متوالی خروج پول نداشته باشیم.
  3. سوم ورود پول داشته باشیم یا اگرخروج پول داریم این خروج پوله کم باشه یعنی زیر10 درصد ارزش معاملات باشه، اگه ارزش معاملاتمون 4000میلیارد تومانه ما زیر400 میلیارد تومان خروج پول داشته باشیم

اگراین سه تا نشونه رو با هم دیدیم اون موقعست که می¬تونیم حالا سهم¬هایی که زیر نظرداشتیم بریم چارتشون رو بررسی بکنیم، به لحاظ تکنیکال ببینیم، نقاط خوب رو شناسایی بکنیم و إن شاء الله بتونیم بعد ازاین یکسال و نیم – دو سالی که ما در ضررگذروندیم إن شاء الله برای سودهای جدید و گرفتن سودهای جدید از بازار آماده بشیم.

من به صورت روزانه گزارش اون سه تا آیتمی که بهتون گفتم رو تو کانال تلگرامی خودم میذارم که حتما بهش مراجعه بکنی. امیدوارم اطلاعاتی که بهت دادم بهت کمک بکنه که إن شاء لله بتونی توی موج صعودیه بعدی بازار که لاجرم اتفاق خواهد افتاد سوار بشی و إن شاء الله بیشترین سود رو بگیری که نه تنها ضررهای این دو ساله رو برات جبران بکنه بلکه بتونه تو رو هم به سود واقعی برسونه.

سوالات متداول

وقتشه به بورس در 1401 برگردیم؟

بیش از80 درصد از سهم¬هایی که در حال حاضر در بازار هستن دیگه حباب ندارن و میشه گفت بازار متعادل شده و میشه فعالیت در بورس را از نو آغاز کنیم .

چطور یک سهم را انتخاب کنیم ؟

اول باید چک کنید که آیا اون سهم حبابی هست یا نه؟ باید نگاه بکنید که آیا سهم ارزشش بیش از قیمتشه یا کمتره؟ اگر که ارزش و قیمت برابر باشن سهم حباب نداره، اگرنه قیمت بیش از ارزش باشه یعنی حباب مثبت داره و اگر قیمت زیر ارزشش باشه یعنی حباب منفی داره، با رعایت این موضوع میتونید سهم خوبی انتخاب کنید .

آیا فصل زمستان وقت مناسبی برای خروج از بازار بورس است از کجا بفهمیم یک سهم بنیادی است؟ ؟

با نزدیک شدن به فصل مجامع که معمولا توی تابستون هست، یکسری پول های هوشمند معمولا وارد بازار میشه که میخوان بیان و سود مجامع رو بگیرن بنابراین به کساییکه تا الان با ضررهای بازار موندن میخوام بگم که الان واقعا زمان مناسبی برای خروج از بازار نیست .

افزایش سرمایه از محل سود انباشته و سهام جایزه | آموزش کامل و جامع

افزایش سرمایه

افزایش سرمایه از سود انباشته یا سهام جایزه، یکی از روش‌های تأمین مالی در شرکت‌ها است. ازآنجایی‌که این روش بدون ایجاد نقدینگی است و سبب جذب سرمایه‌گذار جدید و همچنین افزایش سود در میان سهام‌داران قبلی خواهد شد، بسیار محبوب و موردتوجه است. در این مطلب تمام اطلاعاتی که برای افزایش سرمایه از سود انباشته مورد نیاز شماست ارائه خواهیم نمود.

افزایش سرمایه چیست؟

یکی از روش‌های تأمین مالی در شرکت‌ها، افزایش سرمایه است. تأمین مالی یعنی آن‌که شرکت به دنبال روش‌هایی است تا منابع مالی یا سرمایه‌ای مورد نیاز خود را ایجاد کند. بدون تأمین مالی ، شرکت قادر به ادامه‌ی فعالیت‌های خود نخواهد بود. هر فعالیت در شرکت، نیازمند هزینه است که با تأمین مالی ممکن می‌شود. در «افزایش سرمایه» – که از بهترین روش‌های تأمین مالی است – شرکت‌ها بدون هزینه‌ی مستقیم، می‌توانند منابع مالی مورد نیازشان را ایجاد نمایند.

در حالت کلی، چهار روش برای افزایش سرمایه بیان شده که در لیست زیر قابل مشاهده است:

  1. افزایش سرمایه از طریق سود انباشته
  2. افزایش سرمایه از طریق آورده‌ی نقدی و مطالبات حال شده
  3. افزایش سرمایه از طریق تجدید ارزیابی دارایی‌های شرکت
  4. افزایش سرمایه از طریق صرف سهام

هرکدام از این روش‌ها، بر اساس تکنیک‌های خاصی به تأمین مالی می‌پردازند. در این مطلب، روش اول یعنی افزایش سرمایه از طریق سود انباشته شرکت تشریح شده است.

افزایش سرمایه از سود انباشته و از کجا بفهمیم یک سهم بنیادی است؟ حساب اندوخته

ایجاد سود در هر شرکت، یک امر الزامی است. شرکتی می‌تواند به فعالیت خود ادامه دهد که سود مناسبی را در طی یک سال بسازد. برطبق قانون تجارت، شرکت‌های سهامی، موظف هستند تا بخشی از سود سالانه‌ی خود را در حسابی مجزا به نام «حساب اندوخته» پس‌انداز کنند. به عبارت دیگر، تمام سود به‌دست‌آمده در طی فعالیت یک‌ساله‌ی شرکت‌های سهامی، مصرف نمی‌شود و بخشی از آن پس‌انداز خواهد شد. شرکت‌ها می‌توانند سودهای غیرعملیاتی کسب شده (مانند فروش اموال غیرمنقول، سود سرمایه‌گذاری و …) را نیز در این حساب پس‌انداز کنند.

روشن است که با گذشت سال‌ها، این حساب، تکمیل شده و به مبلغ مناسبی می‌رسد. چنانچه شرکت مذکور، طرح توجیهی برای افزایش ظرفیت و توسعه و ارتقای خود داشته باشد، می‌تواند از این منبع مالی استفاده کند؛ در این حالت، شرکت می‌تواند این پول را به حساب سرمایه‌ی خود منتقل سازد. در ادامه‌ی مطلب به این موضوع خواهیم پرداخت که این کار چگونه و با چه هدفی انجام می‌شود.

سهام جایزه چیست و افزایش سرمایه از سود انباشته چگونه است؟

سهام جایزه، سهامی است که از طریق سودهای انباشته شده یا از محل سودهای چندساله‌ای که پرداخت نشده است، ایجاد می‌شود. بگذارید این موضوع را کمی‌ دقیق‌تر بررسی کنیم. همان‌طور که بیان کردیم، شرکت‌ها در طی فعالیت خود، سود کسب می‌کنند. در غیر این صورت، شرکت نمی‌تواند به روال طبیعی و فعالیت خود ادامه دهد. بخشی از سود خالص کسب شده، در حساب سود شرکت انباشته شده، در زمان مناسب، به‌عنوان یک سرمایه‌ی جدید یا یک سهام جدید، به حساب سرمایه‌ی شرکت منتقل می‌شود. نهایتاً این سهام، بین سهام‌داران شرکت تقسیم می‌شود. برای آشنایی بیشتر با نحوه‌ی تقسیم سود خالص شرکت به سود تقسیمی و حساب سرمایه می توانید به مقاله‌ی DPS مراجعه نمایید .

حال این موضوع را از دیدگاه سرمایه‌گذار، در نظر بگیرید. سرمایه‌گذار بدون پرداخت پول، سهام دریافت می‌کند! علّت نام‌گذاری «سهام جایزه» نیز همین امر است. یعنی سرمایه‌گذاران، بدون این‌که وجهی را پرداخت نمایند، مالک سهام جایزه خواهند شد. ناگفته نماند که میزان مالکیت سهام‌دار، پس از دریافت این سهام جایزه، تغییری نخواهد کرد.

مزایا و معایب افزایش سرمایه از سود انباشته و سهام جایزه

تصور کنید شرکتی داریم که توانسته است به ۱۰۰ درصد سود در طی چند سال برسد. اکنون میان سهام‌داران این شرکت، بسته به میزان سهام و دارایی که دارند، این سود در قالب سهام تقسیم خواهد شد. به‌عنوان‌مثال، سرمایه‌گذاری که ۱۰۰۰ سهم در آن شرکت دارد، ۱۰۰۰ واحد از سود را در قالب سهام جایزه دریافت خواهد کرد، بدون آن‌که پولی را بابت آن بپردازد. اکنون می‌خواهیم این موضوع را بررسی کنیم که این کار، چه مزایا و معایبی برای وی خواهد داشت.

پیداست که این نوع افزایش سرمایه، برای سرمایه‌گذاران و سهام‌داران بسیار ایده‌آل خواهد بود. هیچ‌کس نیست که افزایش سهام خود را بدون واگذاری پول و سرمایه‌گذاریی بیش‌تر، دوست نداشته باشد! به‌خصوص این‌که این موضوع در سرمایه‌گذاری بلندمدت، بسیار ایده‌آل خواهد بود. البته باید توجه داشت که سرمایه‌گذار نمی‌تواند سهام جایزه را بفروشد! بلکه برای فروش و یا نگهداری این سهام، باید تا زمان تبدیل آن به سهام عادی صبر کند.

تنها مشکلی که می‌توان برای سهام جایزه بیان کرد، این است که در شرکت‌هایی که سرمایه‌ی بالایی دارند، این کار سبب رقیق شدن تعداد سهام خواهد شد. رقیق شدن سهام یا Dilution، در صورتی رخ می‌دهد که افزایش سرمایه با صدور سهام جدید از طرف شرکت همراه باشد. یعنی اگر شرکت در ابتدا ۱۰۰ سهم سرمایه داشته است، اکنون آن را به ۱۵۰ سهم ارتقا خواهد از کجا بفهمیم یک سهم بنیادی است؟ داد. در این وضعیت، نِصاب سهام سهام‌دار این شرکت به‌عنوان‌مثال از ۱۰ سهم در ۱۰۰ سهم، به ۱۰ سهم از ۱۵۰ سهم تعدیل پیدا می‌کند؛ بنابراین مالکین سهام در این شرکت دچار رقیق شدن سهام خود خواهند شد.

محاسبه‌ی تعداد سهام جایزه در افزایش سرمایه از سود انباشته

در این بخش قصد داریم نشان دهیم که تعداد سهام جایزه برای هر سرمایه‌گذار سهام‌دار، چگونه محاسبه می‌شود.

آنچه که برای توزیع سهام جایزه اهمیت دارد، تعداد سهمی است که هر سرمایه‌گذار، در آن شرکت دارد. به عبارت دیگر، میزان دارایی هر سرمایه‌گذار در سهام آن شرکت، تعیین می‌کند که چه میزان از سهام جایزه باید به وی اختصاص یابد. نکته‌ی دیگری که در این محاسبات اهمیت دارد، سودی است که شرکت ایجاد نموده و قرار است آن را به‌عنوان سهام جایزه در بین سهام‌داران خود تقسیم نماید. به عبارت دیگر، میزان دارایی و سهام اولیه‌ی سهام‌دار، همچنین مقدار سود موردنظر که به ایجاد سهام جدید (سهام جایزه) اختصاص می‌یابد، دو پارامتری هستند که باید برای این محاسبات معلوم باشند.

آنچه که برای توزیع سهام جایزه اهمیت دارد، تعداد سهمی است که هر سرمایه‌گذار، در آن شرکت دارد. به عبارت دیگر، میزان دارایی هر سرمایه‌گذار در سهام آن شرکت، تعیین می‌کند که چه میزان از سهام جایزه باید به وی اختصاص یابد. نکته‌ی دیگری که در این محاسبات اهمیت دارد، سودی است که شرکت ایجاد نموده و قرار است آن را به‌عنوان سهام جایزه در بین سهام‌داران خود تقسیم نماید. به عبارت دیگر، میزان دارایی و سهام اولیه‌ی سهام‌دار، همچنین مقدار سود موردنظر که به ایجاد سهام جدید (سهام جایزه) اختصاص می‌یابد، دو پارامتری هستند که باید برای این محاسبات معلوم باشند.

یعنی اگر شما به‌عنوان یک سرمایه‌گذار، ۱۰۰ سهم از یک شرکت داشته باشید و آن شرکت بعد از گذشت چند سال، ۷۵ درصد از محل سود انباشته، افزایش سرمایه داشته باشد:

بنابراین ۷۵ سهم از سهام جایزه به شما تعلق می‌گیرد که مجموع سهام شما در آن شرکت برابر خواهد شد با ۱۰۰+۷۵ یعنی ۱۷۵ سهم.

قیمت سهام بعد از افزایش سرمایه از سود انباشته و سهام جایزه

در این بخش، قصد داریم بفهمیم سهام جایزه چگونه اثری بر قیمت سهام شرکت خواهد داشت. تصور کنید شرکتی داریم که هر سهم آن ۵۰۰۰ ریال ارزش دارد. این شرکت توانسته است بعد از چند سال فعالیت، ۷۵ درصد سود کسب کند. یعنی ۷۵ درصد سود در حساب اندوخته‌ی این شرکت موجود شده است. بنابراین در حساب سود انباشته در این شرکت ۷۵ درصد افزایش سرمایه وجود خواهد داشت. طبق فرمول داریم:

بنابراین در مثال قبلی قیمت جدید سهام برابر خواهد بود:

پس سهام این شرکت که قبلاً ارزش هر سهم آن، ۵۰۰۰ ریال بود؛ اکنون ۲۸۵۷ ریال قیمت دارد! حال ببینیم که دقیقاً چه اتفاقی افتاده است.

تصور کنید که یک سرمایه‌گذار در این شرکت، ۱۰۰ سهم داشته است. یعنی در شروع کار، این سرمایه‌گذار، ۱۰۰ سهم ۵۰۰۰ ریالی از این شرکت را خریداری نموده است. به عبارت بهتر، دارایی این سرمایه‌گذار در شرکت مذکور برابر با ۵۰۰۰۰۰ ریال بوده است. باتوجه‌به محاسباتی که ذکر کردیم، شرکت از کجا بفهمیم یک سهم بنیادی است؟ ۷۵ درصد افزایش سرمایه داشته است و چون سرمایه‌گذار ۱۰۰ سهم در این شرکت داشته، پس ۷۵ سهم به‌عنوان سهام جایزه، به سهام وی افزوده خواهد شد. یعنی سهام جدید این سرمایه‌گذار در شرکت فوق‌الذکر، برابر با ۱۷۵ سهم خواهد بود. (چگونگی محاسبات سهام جایزه در بخش قبلی بیان شد.)

ازآنجایی‌که ارزش سهام جدید از ۵۰۰۰ ریال به ۲۸۵۷ ریال کاهش پیدا کرده است، دارایی سرمایه‌گذار مقدار ۱۷۵*۲۸۵۷ خواهد بود. نتیجه شگفت‌انگیز است! دارایی سرمایه‌گذار همان ۵۰۰۰۰۰ ریال خواهد بود. یعنی تغییری در دارایی او ایجاد نشده است.

افت قیمت سهام شرکت بعد از افزایش سرمایه از سود انباشته و سهام جایزه

در قسمت قبل، فرمولی را ذکر کردیم که برای محاسبه‌ی سهام شرکت بعد از افزایش سرمایه استفاده می‌شود. با تخصیص سهام جایزه، متوجه شدیم که قیمت سهام شرکت، افت پیدا می‌کند. این افت قیمت، به همان دلیلی است که شرکت‌ها اقدام به تقسیم سود (سهام جایزه) میان سهام‌داران خود می‌کنند. شاید کمی عجیب به نظر برسد، اما این افت قیمت سهام، سرمایه‌گذاران جدید را ترغیب به خرید سهام این شرکت خواهد نمود و به تبع آن سرمایه‌ی شرکت افزایش خواهد یافت.

جمع‌بندی آکادمی دانایان

سهام جایزه، در حقیقت نوعی تبدیل سرمایه است. سرمایه‌ی شرکت در این روش، از دفتر سود به دفاتر سهمی منتقل خواهد شد. با این کار، افت قیمت سهام شرکت رخ می‌دهد؛ در واقع قیمت هر سهم رقیق‌تر می‌گردد اما با افزایش تعداد سهام هر فرد سرمایه‌گذار به همان نسبت، عملاً تغییری در میزان دارایی کل وی صورت نمی‌گیرد. این افت قیمت سهام، چون سود هر سهم را تغییری نمی‌دهد، مجدد افزایش پیدا می‌کند.

به عبارت دیگر، افت قیمت سهام بعد از اختصاص سهام جایزه، در مدت محدود ایجاد می‌شود و بعد از آن، قیمت سهام، خیزش خواهد داشت. این از کجا بفهمیم یک سهم بنیادی است؟ امر، سبب می‌شود تا سرمایه‌گذاران جدید، به علت افت قیمت سهام، به سرمایه‌گذاری در آن شرکت ترغیب شوند و از این طریق، شرکت تأمین مالی خواهد شد. از طرف دیگر، رشد قیمت سهم بعد از گذشت زمان معین از افت آن، سبب می‌شود تا سهام‌داران شرکت، به دلیل افزایش سهام خود به سودآوری خوبی برسند!

مطهری : فضای هرگونه نقدی را بسته ایم / جوانان و نوجوانان را نمی بینیم / حق اعتراض و گفت و گو برای آنها قائل نیستیم

 مطهری : فضای هرگونه نقدی را بسته ایم / جوانان و نوجوانان را نمی بینیم / حق اعتراض و گفت و گو برای آنها قائل نیستیم

روزنامه شرق نوشت: نماینده ادوار مجلس گفت: خط قرمزهای دستوری، خط‌کشی‌ها و ممیزی‌هایی را هم تعریف کرده‌ایم که در رأس و کانون این خط قرمزها نمی‌توان به سیاست‌های کلی نظام نقدی وارد دانست یا آن را مورد انتقاد قرار داد و همه باید نظر رسمی نظام را تأیید کنند. طبیعتا این نگاه اشتباه است و اتفاقا ضدگفت‌وگو است.

در سایه اعتراضات چند هفته گذشته، فضایی در کشور شکل گرفت که خلأ و فقدان بسترهای مناسب برای ایجاد گفت‌وگو، چه در سطوح میانی و مهم‌تر از آن گفت‌وگو در سطح ملی بیش‌ازپیش احساس شد. باید در نظر داشت که رفاه و پیشرفت در جوامع از رهگذر گفت‌وگو به‌خصوص گفت‌وگوی «انتقادی» شکل می‌گیرد؛ بنابراین جوامعی که فاقد زمینه‌های گفت‌وگوی انتقادی هستند، در تأمین رفاه عمومی با مشکلات زیادی مواجه خواهند شد و به دنبال آن امکان و زمینه بروز انتقادات و اعتراضات عمومی هم شکل می‌گیرد، مشابه آنچه در این دوره از اعتراضات دیده شد. شاید به‌همین‌دلیل در روزهای اخیر مقامات و مسئولان کشور از ضرورت گفت‌وگو و به رسمیت شناختن حق اعتراض گفتند. با این حال به نظر می‌رسد میان گفته‌ها و مواضع مقامات مبنی بر احترام به حق گفت‌وگو با فضای کنونی در جامعه از حیث ایجاد زمینه‌های لازم و ضروری برای این مهم چندان تناسبی وجود ندارد؛ پس ما با تضاد جدی از منظر فراهم‌سازی امکان گفت‌وگو روبه‌رو هستیم. «شرق» بررسی این تضاد را در گفت‌وگو با علی مطهری پی گرفته است. آنچه در ادامه می‌خوانید، ماحصل گپ‌وگفت با نایب‌رئیس مجلس دهم و استاد دانشگاه تهران است.

‌ با توجه به شرایط کنونی تقریبا قاطبه چهره‌ها و جریان‌های سیاسی در کشور بر ضرورت و اهمیت گفت‌وگو، چه در سطح میانی و حزبی و چه در سطح ملی تأکید دارند؛ اما با درنظرگرفتن واقعیت‌های جاری در کشور به نظر می‌رسد که ابزارها و زمینه‌های لازم برای شکل‌گیری این گفت‌وگو آن‌طورکه باید وجود ندارد. آیا در فقدان و نبود زمینه‌های لازم، صرف موضع‌گیری درخصوص ضرورت گفت‌وگو می‌تواند راهگشا باشد؟

طبیعتا خیر، چون گفت‌وگو در هر سطحی به‌خصوص در سطح ملی می‌تواند حلال مشکلات، چالش‌ها و بحران‌های فعلی در کشور باشد. اگر زمینه لازم برای گفت‌وگو فراهم شود و همه افراد، جریان‌ها و احزاب با آزادی عمل بتوانند نظرات خود را ارائه دهند، علاوه بر تخلیه روحی و روانی می‌تواند به تبیین‌شدن و روشن‌شدن مشکلات و در ادامه ارائه راه‌حل کمک فراوانی بکند. از طرف دیگر همین شرایط باعث می‌شود ما با اعتراضات کمتری در سطح جامعه مواجه شویم.

‌با این حساب ما با یک زمینه دوگانه روبه‌رو هستیم؛ از یک طرف زمینه‌های گفت‌وگو وجود ندارد و از از کجا بفهمیم یک سهم بنیادی است؟ طرف دیگر بر ضرورت گفت‌وگو تأکید می‌شود. درست است؟

واقعیت این است که برخی جریان‌ها اساسا از شنیدن صدای مخالف و منتقد هراس دارند. متأسفانه یک تفکر خطرناک که در کشور ساری و جاری است، این است که هیچ‌گونه نقد یا اعتراضی به جمهوری اسلامی ایران وارد نیست؛ چراکه این نظام یک نظام مبتنی بر تفکرات اسلامی است و با این تصور هرگونه گفت‌وگو، نقد یا اعتراضی مردود قلمداد می‌شود. با همین نگاه ارزیابی کلی این است که گفت‌وگو و نقد به نظام جمهوری اسلامی ایران از نظر سیاسی یک اقدام «غیرمعقول» و از نظر دینی «غیرشرعی» و خلاف مبانی اسلام است؛ درحالی‌که این منطق با سیره پیامبر گرامی اسلام و امیرالمؤمنین سازگار نیست. حضرت علی بارها توصیه کرده‌اند که از من انتقاد کنید؛ به‌راحتی حرف خود را بزنید و مردم را به اظهارنظر و انتقادات تشویق می‌کرد؛ اما مشکل ما اکنون است که فضا را برای هرگونه گفت‌وگو و نقدی بسته‌ایم و خط قرمزهای دستوری، خط‌کشی‌ها و ممیزی‌هایی را هم تعریف کرده‌ایم که در رأس و کانون این خط قرمزها نمی‌توان به سیاست‌های کلی نظام نقدی وارد دانست یا آن را مورد انتقاد قرار داد و همه باید نظر رسمی نظام را تأیید کنند. طبیعتا این نگاه اشتباه است و اتفاقا ضدگفت‌وگو است.

‌ پس به باور شما مشکل ریشه‌ای‌تر است؟

بله، وقتی همه از کجا بفهمیم یک سهم بنیادی است؟ نظرات توان و امکان مطرح‌شدن ندارند. اساسا زمینه و فضایی برای گفت‌وگو شکل نمی‌گیرد؛ درحالی‌که برای ایجاد گفت‌وگو باید همه با آزادی عمل بتوانند نظرات و انتقادات خود را مطرح کنند و طرف مقابل هم پاسخ‌های لازم خود را برای روشنگری و تبیین هرچه بهتر موضوع داشته باشد و این‌گونه زمینه گفت‌وگو شکل خواهد گرفت. اگر در شرایط مطلوب همه افراد، آحاد و طبقات جامعه بتوانند نقد، سخن و اعتراض خود را مطرح کنند و از تریبون مناسبی هم برای مطالبات، انتظارات و خواسته‌های خود برخوردار باشند و نظام هم بتواند زمینه مناسب را برای اعتراضات قانونی فراهم کند و مجوز برای این اعتراضات صادر شود، ما دیگر با این دست اتفاقات در چند هفته اخیر در کشور مواجه نیستیم؛ اما حق اعتراضات قانونی باید به رسمیت شناخته شود و زمینه‌های لازم برای گفت‌وگو را ایجاد کند. واقعا نباید از شنیدن حرف منتقد، مخالف یا یک فرد معترض ترسید و همه را هم به چشم فتنه‌گر، آشوب‌طلب، جاسوس و تجزیه‌طلب ننگریم.

‌ پیرو نگاه‌تان آیا سخن چند روز اخیر مقامات و مسئولان درباره به رسمیت شناختن حق اعتراضات و پذیرش اصل گفت‌وگو را امیدوارکننده می‌دانید؟

باید مسئله جدی‌تر از اینها دیده شود، نه صرفا یک موضع‌گیری ساده. یعنی به باور من باید سیاست‌ها درباره پذیرش اصل گفت‌وگو، به‌رسمیت‌شناختن حق اعتراضات و احترام به آزادی بیان تغییر پیدا کند؛ ولی متأسفانه ما بعضا با یک فضای بسته، محدود، سانسور، خط‌کشی‌ها و خطوط قرمز متعدد مواجهیم و به‌همین‌دلیل هم سخت‌گیری‌های جدی برای مردم و اصحاب رسانه وجود دارد. این روند خلاف صحبت‌های رهبری است که عنوان کردند «ممکن است فردی از من انتقاد کند و آن فرد باید بتواند حرف خود را بزند»؛ اما درست برخلاف این گفته رهبری، ما در عمل شاهد هستیم که به صورت معکوس رفتار می‌شود. برای مثال همین آقای تاجزاده نظریات و دیدگاه‌های خاص خود را داشت و سؤالات و پرسش‌هایی را درخصوص اداره کشور و دیگر مسائل مطرح کرد؛ اما چرا این فرد تنها به واسطه طرح دیدگاه‌های خود و بیان چند سؤال و انجام گفت‌وگو باید بازداشت و زندانی شود؟ این برخلاف صحبت صریح رهبری است.

‌ ذیل این آسیب‌شناسی شما باید پرسید چرا ما شاهد این دوگانگی هستیم؟ به چه دلیل یا دلایلی برخلاف مواضع رهبری، عملا باب گفت‌وگو باز نیست؟

چون به نظر من برخی نهادهای غیرمرتبط در این زمینه تصمیم‌گیر و نیروی مرجع هستند و سیاست‌مداران و مدیران سیاسی در حاشیه قرار دارند. اینجاست که دوباره تأکید دارم باید این روند اصلاح شود تا ما به فراهم‌شدن زمینه‌های اولیه گفت‌وگو امیدوار شویم.

‌ این مسئله و نقد شما به چه نهادهایی بازمی‌گردد؟

همه نهادها، ارگان‌ها و سازمان‌ها به سهم خود باید در ایجاد زمینه گفت‌وگو و به رسمیت‌شناختن حق آزادی بیان وارد عمل شوند.

‌ منظور مشخص‌تان چه نهادی است؟

همین صداوسیما. رسانه ملی باید اجازه دهد همه افراد از همه طیف‌های سیاسی حق انتقاد و اعتراض را داشته باشند تا این‌گونه فضای گفت‌وگو فراهم شود. حتی من معتقدم همین معترضانی که در کف خیابان حضور دارند هم باید حق برابری برای بیان نگاه خود در صداوسیما داشته باشند تا مشخص شود حرف حساب، مطالبه، خواسته و انتظار آنها چیست؟ به چه چیزی انتقاد یا اعتراض دارند یا مشخصا از چه کمبود و نقصانی گله دارند؟ حتی آن خانمی که روسری خود را برداشته و آتش زد هم باید حق گفت‌وگو و حضور در صداوسیما را داشته باشد تا بفهمیم با چه افرادی و با چه نگرش و چه دیدگاهی روبه‌رو هستیم؟ چرا دست به اقداماتی زدند؟ تا در نهایت راه‌حل برون‌رفت از این مشکلات به دست بیاید؛ ما باید گفت‌وگو کنیم و گفت‌وگو هم تنها برای یک طیف خاص نیست. همه باید حق برابری داشته باشند که نظرات خود را بیان کنند. البته بعدا هم نباید متعرض آنها شویم، به آنها امان بدهیم؛ یعنی باید فضای امنی را برای افراد در راستای بیان انتقادات و اعتراضات فراهم کرد، نه اینکه بعد از بیان انتقاد و اعتراض آنها را دستگیر و بازداشت کنیم و یک فضای امنیتی را به وجود بیاوریم؛ بله، شاید یک خانم به هر دلیلی فرهنگ غربی را بپسندد و اعتقاد به مبانی و حجاب نداشته باشد؛ این فرد هم باید بتواند حق برابری برای گفت‌وگو داشته باشد و امنیت او هم باید حفظ شود. البته در مقابل هم باید کسی برای تبیین موضوع و پاسخ به این سؤالات وجود داشته باشد تا ابعاد مختلف مسئله روشن و تبیین شود؛ یعنی اصول و مبانی دین اسلام به طور کامل شرح داده شود و از طرف دیگر معایب و محاسن فرهنگ غربی و اروپایی هم روشن شود. قطعا باید این بحث‌ها مطرح شود و هیچ اشکالی هم وجود ندارد که بخواهیم این مسئله را بدون هیچ‌گونه خط‌کشی، سانسور و محدودیت به یک موضوع جدی گفت‌وگو، چه در سطح سیاسی و چه در سطح ملی تبدیل کنیم.

‌ ولی آیا این نگاه شما یک تابوی سیاسی نیست؟

چرا اتفاقا من اعتقاد دارم باید این تابوی سیاسی شکسته شود. اگر این تابو شکسته شود خیلی از مسائل حل می‌شود. چون در این شرایط وقتی فضا بسته است بسیاری از افراد و به ویژه قشر جوان و نوجوان هیچ راهی نمی‌بیند جز اینکه اعتراض خود را در کف خیابان بیان کند و نهایتا کار به شعارهای تند و درگیری ختم شود؛ ازاین‌رو این وضعیت باید یک جا متوقف شود و یاد بگیریم که مردم حق اعتراض دارند و باید از طریق گفت‌وگو بتوانیم با آنها وارد دیالوگ و تعامل شویم؛ صرف شعاردادن نباید این افراد را بازداشت و روانه زندان کرد.

‌ به قشر جوان و نوجوان معترض اشاره کردید، آیا به باور شما این قشر «گفت‌وگو»پذیر هستند؟

بله. من معتقدم همه انسان‌ها گفت‌وگوپذیر، اهل مذاکره و شنیدن استدلال و بحث هستند، اما مشکل کار جای دیگری است.

‌ مشکل کجاست؟

اینجاست که ما متأسفانه این قشر جوان و نوجوان دهه ۸۰ را نادیده می‌گیریم و در یک نگاه و ارزیابی غلط یک خط‌کشی نادرست و از پیش تعیین‌شده را برای جامعه تعریف کرده‌ایم و به دنبال این خط‌کشی همه افراد و مردم را به دو دسته تبدیل کرده‌ایم؛ این نگاه غلط است و ضدگفت‌وگوست. ما باید بدانیم امام چگونه توانست جوانان و نوجوانان دهه‌های ۴۰ و ۵۰ را به میدان بیاورد؟ جوان‌هایی که به واسطه فرهنگ رژیم پهلوی حتی اهل مشروب و دیگر مسائل بودند، اما همه این جوانان وارد میدان شدند و پای انقلاب ایستادند. به یاد داریم تیپ‌های غربی قبل از انقلاب هم در کنار مردم در اعتراضات حضور فعال داشتند. این نشان می‌دهد که امام چگونه توانست این جوانان و نوجوانان را وارد عرصه کند. واقعا امام خمینی و انقلاب این جوانان را دید، اما متأسفانه ما اکنون این جوانان و نوجوانان را نمی‌بینیم؛ حق اعتراض و گفت‌وگویی را برای آنها قائل نیستیم و با خودی و ناخودی کردن همه را از خود دور می‌کنیم. اینکه تصور کنیم هر جوان و نوجوانی به صرف داشتن یک تیپ خاص یا اعتقاد به یک باور غربی و اروپایی از اساس و بنیان حق بیان انتقاد و اعتراض ندارد و نباید با این افراد وارد گفت‌وگو شد، بسیار خطرناک است. چون بخش عمده‌ای از جوانان و نوجوانان کشور با این طرز نگاه نادیده گرفته می‌شوند، در حالی که همین جوانان بدنه اصلی اعتراضات چند هفته اخیر بودند و باید به مطالبات، خواسته‌ها، انتظارات، انتقادات و اعتراضات آنها رسیدگی شود؛ باید آنها را دید. ما کی و کجا اجازه دادیم که این جوانان دهه‌هشتادی صحبت‌های خود را مطرح کنند تا به یک گفت‌وگو و درک متقابل و مشترک از آنها برسیم؟ ما باید اجازه دهیم که آنها حرف بزنند؛ سؤال و پرسش‌های خود را مطرح کنند و طرف مقابل هم برای آنها جواب قانع‌کننده داشته باشد و مسائل را از ابعاد مختلف روشن کرده و تشریح کند، با دستگیری، سانسور محدودیت و خط‌کشی‌ها که نمی‌توان مسئله را حل‌وفصل کرد، بلکه روی آن سرپوش گذاشته‌ایم؛ طبیعی است که نتیجه این نگاه نادرست همین اعتراضاتی است که در چند هفته اخیر شکل گرفته است. وقتی این جوانان و نوجوانان نادیده گرفته شده‌اند و حق اعتراضی برای آنها قائل نیستیم مطمئنا یک جا و یک زمان خشم و عصبانیت آنها در خیابان بروز می‌کند. ما واقعا این قشر جوان و نوجوان را رها کرده‌ایم، در صورتی که واقعا به نظر من جوان دهه‌هشتادی با دهه‌های۷۰، ۶۰ و. تفاوتی ندارد، فقط باید آنها را ببینیم و در کنارش خواسته‌ها، مطالبات و انتظارات آنها را در نظر بگیریم و اجازه دهیم وارد گفت‌وگو و دیالوگ شوند.

‌ آیا غلبه موج احساسی در دور جدید اعتراضات را نگران‌کننده و عامل جدی برای عدم گفت‌وگو نمی‌دانید؟

مشکل اینجاست که طرف مقابل هم همین‌گونه احساسی عمل کرده است. طی این سال‌ها تلاشی صورت نگرفته است که گفت‌وگو را از طریق عقلانی، مستدل و علمی برای جوانان باب کنند. همواره سعی شده است با نگاه‌های شعاری و ایدئولوژیک جوانان وارد عرصه شوند؛ خب طبیعی است در مقابل هم این جوانان و نوجوانان تحت‌الشعاع برخی موج‌های احساسی قوی‌تر قرار بگیرند و قدری هم احساسی عمل کنند. چراکه ما اجازه ندادیم در مدارس مطالعات آزاد شکل بگیرد و با یک روند درست و دقیق مبانی انقلاب برای آنها تشریح شود. صرفا به فکر دادن شعار بودیم. خب این نگاه بدون شک به سمت احساسی‌شدن میل می‌کند. این خطرناک است. چون با یک اتفاق و هیجان بزرگ‌تر امکان دارد از کجا بفهمیم یک سهم بنیادی است؟ همه اینها از بین برود. ما باید فکر، عقل و قدرت تحلیل این جوانان و نوجوانان را تقویت کنیم و آنها را اهل تجزیه، بررسی و استدلال کنیم. این‌گونه فضا برای گفت‌وگو شکل خواهد گرفت.

یازده ویژگی یک سهم خوب | چه سهامی را بخریم؟

بسیاری از سهامداران تازه وارد به بازار به دنبال پیدا کردن یک سهم خوب و ارزنده می باشند. شاید نوشتن درباره اینکه چه سهمی می تواند خوب باشد، بسیار سخت باشد اما می توان به صورت ساده ویژگی های یک سهم خوب را در یازده بند خلاصه کرد.

یازده ویژگی یک سهم خوب | چه سهامی را بخریم؟

به گزارش نبض بورس، بسیاری از سهامداران تازه وارد به بازار به دنبال پیدا کردن یک سهم خوب و ارزنده می‌باشند. شاید نوشتن درباره اینکه چه سهمی می‌تواند خوب باشد، بسیار سخت باشد، اما می‌توان به صورت ساده ویژگی‌های یک سهم خوب را در یازده بند خلاصه کرد. در از کجا بفهمیم یک سهم بنیادی است؟ ادامه به این یازده ویژگی یک سهم خوب اشاره خواهد شد.

یک) EPS بالاتری داشته باشد

کلمه eps مخفف عبارت Earnings Per Share که به معنی درآمد هر سهم است. وقتی که شما کل درآمد (سود پس از کسر مالیات) یک شرکت در پایان سال (سال مالی) را بر تعداد سهام آن شرکت تقسیم بکنید در واقع eps آن شرکت را محاسبه کرده اید.

برای مثال فرض کنید شرکتی توانسته است در پایان یک سال:

۱۰۰ میلیون ریال سود کسب کند.

تعداد سهام آن شرکت ۱ میلیون سهم است.

در نتیجه eps آن شرکت برابر است با: ریال ۱۰۰ = ۱،۰۰۰،۰۰۰ / ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰

یعنی این شرکت توانسته است در انتهای سال به ازای هر یک عدد سهم خود ۱۰۰ ریال سود بدست آورد.

پس هر چقدر این سود هر سهم بالاتر باشد بهتر است.

دو) P/E کمتر باشد

نسبت p/e خلاصه شده عبارت price تقسیم بر eps است: price / earning per share = P/E

نسبت p/e در واقع انتظارات سرمایه گذاران از بازدهی آینده یک دارایی را به ما نشان می‌دهد.

بطور مثال یک سهم ۱۸۵۲ ریال قیمت دارد و در سایت TSETMC سود هر سهم (EPS) مبلغ ۱۲۷ ریال می‌باشد و P/E طبق روش محاسبه‌ای که گفته شد برابر ۱۴.۶ می‌باشد.

اما این ۱۴.۶ به چه معناست؟

یعنی شما برای اینکه در یک ریال از سود شرکت سهیم شوید، باید ۱۴.۶ ریال پرداخت کنید و مسلما هرچقدر P/E بزرگ‌تر باشد، برای دریافت یک ریال سود سهام باید پول بیشتری را بپردازید که برای سهامداران خوشایند نخواهد بود.

سه) EPS و P/E منفی نباشد

منفی بودن به این معناست که شرکت زیان ساخته است و این اصلا خوب نیست.

چهار) سهم در فهرست تعلیقی‌ها قرار نداشته باشد

این فهرست را می‌توانید از سایت TSE.IR بینید.

پنج) سهم نقدشوندگی بالایی داشته باشد

نقدشوندگی یا در اصطلاح انگلیسی Liquidity به این معنا است که یک دارایی را در سریع‌ترین زمان ممکن و به راحتی بتوان نقد کرد.

شش) سهم میانگین حجم معاملات بالایی داشته باشد.

هر چه قدر میانگین حجم معاملات بالا باشد بدان معناست که آن سهم قابلیت نقدشوندگی بیشتری دارد.

هفت) زیان انباشته نداشته باشد.

برای اینکه به این موضوع پی ببرید که شرکت زیان انباشته دارد یا خیر و چقدر زیان انباشته دارد، نیاز است تا به بخش ترازنامه صورت های مالی سری بزنید. در سایت کدال صورت های مالی شرکت ها منتشر می شود.

هشت) شرکت مشمول قانون ۱۴۱ تجارت نباشد.

قانون ۱۴۱ تجارت می‌گوید اگر بر اثر زیان‌های وارده حداقل نصف سرمایه شرکت از میان برود هیات مدیره مکلف است بلافاصله مجمع عمومی فوق‌العاده صاحبان سهام را دعوت نماید تا موضوع انحلال یا بقاء شرکت مورد شور و رای واقع شود. هرگاه مجمع مزبور رای به انحلال شرکت ندهد باید در همان‌جلسه و با رعایت مقررات ماده ۶ این قانون سرمایه شرکت را به مبلغ سرمایه موجود کاهش دهد.

نهم) شرکت فروش خوبی داشته باشد

دهم) شرکت سود سهام را به موقع پرداخت کند

برخی شرکت‌ها سود توزیعی در مجامع را بسیار دیر پرداخت می‌کنند و این پرداخت از طریق بانک‌ها عموماً انجام می‌شود. اگر سود سهام یک شرکت کم باشد و دیر پرداخت شود قطعا سهامدار عطای سود را به لقایش خواهد بخشید. پس باید سعی شود حتی الامکان در این شرایط تورمی سهامدار شرکتی باشیم که سود سهام خود را زود و از طریق سجام انجام می‌دهد.

یازدهم) تکنولوژی و ماشین آلات شرکت قدیمی و فرسوده نباشد.

به نظر شما باز هم یک سهام خوب می تواند چه ویژگی های دیگری داشته باشد؟ لطفا کامنت بگذارید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.