اجزای برنامه ریزی
10 · برنامه ریزی آنقدر در گفتگوهای روزمرهی ما تکرار میشود که گاهی مفهوم برنامه ریزی و جزئیات فرایند برنامه ریزی را فراموش میکنیم در این وضعیت، برنامه ریزی در بهترین حالت صرفاً به هدف گذاری و ثبت هدف ها محدود میشود.
هدف برنامه ریزی چیست؟ چگونه برنامه ریزی کنیم؟ | دو برابر
برنامه ریزی چیست؟ برنامه ریزی فرایندی است که ما طی میکنیم تا در آن بتوانیم برنامهها، کارها و اموراتمان را سازماندهی و ساماندهی کنیم. همه میدانند که برنامه داشتن امر مهمی است زیرا حرکات و مسیری که میخواهیم طی کنیم
قطعه منطقی قابلبرنامهریزی – ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
26 · یک قطعه منطقی قابل برنامهریزی (pld) یک از اجزای الکترونیکی است که برای ساخت مدارهای دیجیتالی قابل پیکربندی مجدد مورد استفاده قرار میگیرد. بر خلاف مدارهای یکپارچه (ic) که از دروازههای منطقی تشکیل شده و عملکردی ثابت
مقاله اجزای برنامه ریزی استراتژیک (مطالعه موردی)
مشخصات نویسندگان مقاله اجزای برنامه ریزی استراتژیک (مطالعه موردی) سلمان امیدی – گروه مهندسی صنایع واحد تهران جنوب دانشگاه آزاد اسلامی تهران ایران. رضا جعفری آباده – گروه مهندسی صنایع واحد تهران جنوب دانشگاه آزاد اسلامی
برنامه ریزی بازاریابی | نحوه برنامه ریزی بازاریابی – شریف
برنامه ریزی بازاریابی marketing planning چیست؟ نحوه برنامه ریزی بازاریابی فروش اجزای برنامه ریزی بازاریابی اجرا وضعیت فعلی تهدیدات، فرصت ها اهداف خط مشی و
آشنایی با اجزای تشکیل دهنده PLC | آموزشگاه فن آموزان
01 · برنامه نویس با کمک واحد برنامه نویسی plc را برنامه ریزی می کند. منطق های مختلف برای plc توسط برنامه نویس ساخته شده و سپس در واحدهای مختلف پیاده سازی می شود. plc ها با استفاده از رایانه های شخصی یا لپ تاپ ها با کمک نرم افزار Bewertungen: 1
مقاله بهینه سازی تعداد اجزای مازاد با برنامه ریزی تصادفی
مقاله بهینه سازی تعداد اجزای مازاد با برنامه ریزی تصادفی در سیستم های سری-موازی و چندگانه برای جستجوی پیشرفته کلیک کنید. فنی مهندسی و علوم پایه. اختر فیزیک برق و الکترونیک حسابداری علوم ریاضی علوم شیمی علوم فیزیک
مدل برنامه ریزی استراتژیک چیست؟ بررسی انواع روش ها و.
مقاله معرفی انواع روش ها و بهترین مدل برنامه ریزی استراتژیک چیست؟ مدلها و روشهای مکاتب مدیریت استراتژیک کدام است؟ ابزار، ارکان و چارچوب مدل های طرح ریزی و برنامه ریزی استراتژیک عمومی پورتر دیوید ماتریس bcg گروه بوستون ge مدل برنامه ریزی استراتژیک پورتر چیست؟از این مدل برنامه ریزی استراتژیک می توان در جهت امکان ورود یا عدم ورود به یک صنعت جدید به خوبی استفاده نمود. طبق این مدل برنامه ریزی استراتژیک در صمدل برنامه ریزی استراتژیک جنرال الکتریک GE چیست؟این مدل توسط شرکت جنرال الکتریک مطرح شد. در این مدل در محور افقی جذابیت صنعت که می تواند شامل متغیرهای زیادی باشد و در محورهای عمودی نیز توانایی کسمدل برنامه ریزی استراتژیک گروه مشاورین بوستون BCG چیست؟این مدل توسط گروه مشاورین بوستون و بر اساس منطق چرخه عمر محصول به وجود آمد. در این مدل بر اساس مقادير رشد بازار و سهم نسبی بازار تنظیم شده و جایگاهمدل برنامه ریزی اجزای برنامه ریزی استراتژیک استراتژیک دیوید چیست؟این مدل نسبت به مدل هیل از جامعیت بیشتری برخوردار است. در این مدل در حقیقت سه گام اساسی برداشته می شود و در هر کدام مراحلی را باید طی کرد.مدل برنامه ریزی استراتژِیک هیل چیست؟هیل این مدل را در سال ۱۹۹۲ مطرح نمود. در این مدل از تحصیل محیط درونی و محیط بیرونی استراتژی مناسب مشخص می شود و با استراتژی گذشته سازمان مقایسه میمدل برنامه ریزی استراتژیک صنعتی چیست؟این مدل در سال ۱۹۸۰ توسط اندروز مطرح گردید. استراتژی صنعتی یک مؤسسه عبارت است از الگوی تصمیم هایی که بر اساس آن ها هدف های عمده و جزیی معین و مشخص
اجزای برنامه ریزی
آشنایی با مراحل برنامه ریزی استراتژیک | چطور
08 · برنامه ریزی استراتژیک فرایند سختی بهنظر میرسد، اما توجه داشته باشید که اگر هر مسئلهای را به اجزای کوچکتری تقسیم کنید، دستوپنجه نرم کردن با آن سادهتر میشود. به همین دلیل ما در این مقاله مراحل برنامه ریزی (40)
10 تکنیک عملی برای برنامه ریزی درسی موفق | گام برتر
برنامه ریزی درسی موفق و صحیح، یکی از مهم ترین دغدغه های دانش آموزان و حتی کنکوری ها است. چرا که متأسفانه اکثر افراد مهارت برنامه ریزی را به خوبی بلد نیستند و نمیتوانند از پس آن به خوبی بر بیایند؛ مهارتی که یکی از مهم
صفر تا صد یک برنامه عملیاتی – ناب آفرینی
اصول ده گانه برنامه ریزی صحیح ; استراتژي برنامه عملياتي برنامه ريزي برنامه کسب و کار. خواندن مطالب زیر به شما پیشنهاد می شود. توسعه کسب و کار. توسعه کسب و کار یعنی توسعه فروش. کارآفرینی زنان. مادر نمونه یا کارمند ایده آل
برنامه ریزی | تعریف برنامه ریزی انواع برنامه ریزی | علی
12 · برنامه ریزی خود ابزار است نه هدف. برنامه خود به تنهایی ارزش چندانی ندارد ، هدف و منظور اصلی از برنامه ریزی ، تهیه و تدوین برنامه نیست، بلکه هدف و آرمان اصلی، دست یابی به نتایج منطقی است. برنامه ریزی ، بیشتر فعالیتی پیوسته و پیگیر است تا یک فعالیت گسسته و سالیانه.
پایههای اصلی برنامهریزی منابع انسانی | کار و کسب
اجزای برنامهریزی منابع انسانی. جزئیاتی که برای برنامهریزی منابع انسانی در نظر گرفته میشود اهمیت زیادی دارد به هر صورت پیش بینیهایی نیاز است که بر اساس رویکرد سازمان در نظر گرفته میشود. هدف اصلی این است که تعیین
روش احتمالاتی برای برنامه ریزی فعالیت های نگهداری اجزای فرعی
روش احتمالاتی برای برنامه ریزی فعالیت های نگهداری اجزای فرعی. عنوان انگلیسی. Probabilistic method for planning of maintenance activities of substation components. کد مقاله سال انتشار تعداد صفحات مقاله انگلیسی ترجمه فارسی; 21601: 2003: 6 صفحه PDF: سفارش دهید: دانلود
اجزای برنامه ریزی
ماده قابل برنامهریزی – ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
ماده قابل برنامهریزی مادهای است که توانایی تغییر خواص فیزیکی خود (همچون شکل، چگالی، مدول، هدایت، خواص نوری، و غیره) را در یک روش برنامه ریزی، بر اساس ورودی کاربر یا سنجش مستقل دارد؛ بنابراین، ماده قابل برنامه ریزی
کتاب برنامه ریزی کسب و کار – گروه آموزشی علم ما
برنامه ریزی چیست، چرا برنامه ریزی ، اجزای اصلی برنامه ریزی، هشت سبک برنامه ریزی. فرآیند برنامه ریزی: هفت مرحله از فرآیند برنامه ریزی. برنامه ریزی عملی: ساختار دهی، مثال شرکت، برقراری ارتباط
برنامه ریزی شهری چیست
برچسب ها : برنامه ریزی بنابراین تعریف که از اجزای جغرافیا و برنامه ریزی شهری چیست؟ تواناییهای مورد نیازبرای این رشته: علاوه بر هندسه و ریاضی دانشجوی این رشته بخصوص دانشجوی جغرافیای انسانی باید به علوم اجتماعی
انواع برنامه ریزی و نقش آن در رسیدن به اهداف سازمان
برنامه ریزی ترسیم شده در برنامه ریزی جامع تعریف کرد. هدف و پیش بینی عملیات اجزای برنامه ریزی عملیاتی هستند. هدف عبارتست از نقطه ای که کوشش ها معطوف رسیدن به آن است در برنامه ریزی می توان هدف را نتیجه نهائی عملیات
برنامه ریزی برای آیلتس به صورت روزانه و هفتگی برای کسب
برنامه ریزی روزانه و هفتگی برای موفقیت در آزمون آیلتس بی شک برای موفقیت در آزمون آیلتس باید برنامه ریزی برای آیلتس را در اولویت تمام تلاش های خود قرار دهیم. از مشخصه یک برنامه ریزی ایده آل قابلیت محاسبه زمان و همچنین
برنامهریزی پروژه – چگونه يك برنامه موثر برای پروژه تدوين
برنامهریزی پروژه را چگونه انجام دهیم؟ صفحهی “ مدیریت پروژه ” اصول اولیهی نحوه مدیریت پروژهها، ازجمله طراحی برنامهی پروژه را شرح میدهد. این صفحه جزئیات بیشتری دربارهی این فرآیند بیان کرده، اجزای یک
عناصر اصلی برنامه ریزی در یك سیستم ایمنی
عناصر اصلی برنامه ریزی در یك سیستم ایمنی. احسان سلمانی تهرانی 1- مقدمه. بعلت فقدان یك نگرش سیستمی به موضوع ایمنی مسایل و بخشهای مختلف، گاهی یك سیستم بصورت منفرد و مجرد مورد توجه قرار میگیرد؛ این امر موجب میشود كه
برنامه ریزی منابع انسانی | برنامه ریزی نیروی انسانی | مدیرسان
اجزای برنامه ریزی منابع انسانی. جزئیات برنامه ریزی منابع انسانی شامل موارد زیر است. تامین منابع انسانی. در این مورد ما مطالعه ی جامعی از قدرت منابع انسانی در سازمان با توجه به تعداد، مهارت ها، استعدادها، شایستگی ها
برنامه عملیاتی چیست؟ – ویرگول
برنامه عملیاتی یک ابزار دقیق برنامه ریزی اجتماعی به حساب آمده و استراتژی سازمانی را برای رسیدن به یک هدف مشخص می نماید، جزئیات در نظر گرفته شده در چنین طرحی به کارامدی سازمان کمک نموده و می تواند ماموریت سازمان را برای
«برنامهریزی برای صلح» – روزنامه اطلاعات روز
برنامهریزی در بخش دادگستری نشان میدهد که چگونه عدم ارتباط برنامههای مشخص توسعه به گفتوگوهای بیشتر در مورد ایجاد صلح میتواند یک فرصت از دست رفته باشد. به گونهی مثال عدم موفقیت سازمان ملل متحد در پیوند دادن .
برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
برنامه ریزی استراتژیک چیست؟ برنامه ریزی استراتژیک یک مدل از برنامه ریزی سازمانی است که در آن وسیلهها و گامهای لازم برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت سازمان را انتخاب میکنیم. برنامه ریزی راهبردی (بهعنوان یکی از سرفصل های آموزشی در دوره های مدیریتی ازجمله دوره Mba آنلاین مدیربان) ابزاری حیاتی برای کسب و کار شماست؛ زیرا اهداف قابل اندازگیری را در اختیار شرکتها قرار میدهد؛ اهدافی که به تصمیمگیری روزانه سازمان کمک میکنند و جهت میدهند.
در این مقاله میخواهیم درباره تدوین برنامه استراتژیک و مراحل و گام های آن صحبت کنیم و تفاوت برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک را شرح دهیم. همچنین به این بپردازیم که یک برنامه راهبردی چه اجزایی دارد. بهتر است هر سازمانی قبل از انتخاب این مدل از برنامه ریزی با ویژگیها و ابزارها ی برنامه ریزی استراتژیک آشنا شود؛ به همین دلیل در این مقاله درباره این موضوعات هم صحبت خواهیم کرد؛ پس با ما همراه باشید.
همانطورکه میبینید در دل ترکیب «برنامه ریزی استراتژیک» کلمه برنامه ریزی نهفته است. پس در ابتدا لازم است بدانیم تعریف برنامه ریزی چیست؟ برنامهریزی فرآیند تصویرسازی و مجسمکردن آیندۀ مطلوب در کنار انتخاب وسیلهها یا گامهای لازم برای تحقق آن است. برنامه ریزی راهبردی نقشه راهی است که با استفاده از آن در مسیر موفقیت، اهداف سازمانیمان را محقق میکنیم.
در ویدیوی زیر برشی از دوره برنامه ریزی استراتژیک مدیربان را ببینید. در این ویدیو که کاملا کارگاهی و همراه با حل تمرین است، دکتر فرهادینیا درباره روشهای سودآوری شرکتها صحبت میکنند.
برنامه ریزی راهبردی چیست؟
شاید سؤال خیلی از شما این باشد که تفاوت برنامه ریزی راهبردی و استراتژیک در چیست؟ بهتر است بدانید برنامه ریزی استراتژیک همان برنامه ریزی راهبردی است.
برنامه ریزی راهبردی مانند مسیریابی است که دائماً مسیر رسیدن به چشم انداز سازمان را رصد و کمک میکند سازمان از مسیر، منحرف نشده یا اگر منحرف شد، سریع به مسیر درست بازگردد. در مقاله رهبری سازمانی به این نکته اشاره کردهایم که ارائه چشمانداز سازمان به عهده رهبر سازمان است.
برنامه ریزی مزایای زیادی دارد؛ ازجمله اینکه از انجام بیهدف کارها یا کارهای بدون اولویت در سازمان جلوگیری میکند. کارفرمایان بدون داشتن چشمانداز روشنی برای آینده، ممکن است تصمیمات اشتباهی برای کسب و کارشان بگیرند و کارمندان درباره موقعیتشان در سازمان دچار سردرگمی میشوند.
چشم انداز سازمان درواقع آیندۀ آرمانی سازمان است که بهواسطۀ آن اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت سازمان تعریف می شود؛ از طرفی اهداف سازمان در جهت چشمانداز انتخابی سازمان هستند. بنابراین اهداف در برنامه ریزی استراتژیک می توانند کوتاه، میان و بلند مدت باشند.
در دوره کارگاهی برنامه ریزی استراتژیک مدیربان به شما کمک میکنیم تا استراتژی کسب و کارتان را برای ۳ تا ۵ ساله آینده بچینید. این دوره بهصورت کاملا کارگاهی برگزار شده است و تمرینات کاربردی در طول آموزش به شما داده میشود.
تفاوت مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک
مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک دو مفهوم کاملاٌ مجزا ولی مرتبط به هم هستد؛ بهگونهای که با مطالعه در مکاتب مختلف مدیریت میبینیم مدیریت استراتژیک یک سر طیف و برنامه ریزی استراتژیک سر دیگر طیف است. با ما همراه باشید تا در ادامه تفاوت میان این دو را شرح دهیم.
اگر بخواهیم به این بپردازیم که مدیریت استراتژیک با برنامه ریزی استراتژیک چه تفاوتهایی دارند، باید بگوییم مدیریت استراتژیک بر مبنای ترکیب استوار است و با بهرهگیری از شهود و خلاقیت، تصویر و تجسمی کلنگرانه از سازمان ایجاد میکند. موانع نوآوری در سازمان زیاد هستند؛ اما ما در مقاله موانع خلاقیت در سازمان به ۲ عامل کلیدی اشاره کردهایم. مطالعه این مقاله را به شما بسیار توصیه میکنیم.
رویکرد مدیریت استراتژیک مدیریت سازمان توسط تغییر است. مدیریت سازمان در صورتی شما را به اهداف سازمانیتان میرساند که بر مبنای اصول مدیریت باشد.
برنامه ریزیِ استراتژیک (strategic planning) بر مبنای تجزیهوتحلیل استوار بوده و با بهرهگیری از تفصیل و بسط جزئیات، استراتژیهای فعلی سازمان را بهشکلی منطقی و نظاممند صورتبندی میکند. رویکرد برنامه ریزیِ استراتژیک تنظیم استراتژیهایی برای روبهرویی با تغییرات است؛ به این معنی که خودش در ابتدا به ساکن تولیدکنندۀ تغییر نیست؛ بلکه بر مبنای تغییرات بیرونی و درونی استراتژی تعیین میکند.
در پادکست زیر به سوال «برنامه ریزی استراتژیک چیست» جواب دادیم و دلایل ضروریت تدوین و اهمیت آن را بیان کردیم.
ضرورت تدوین و اجرای برنامه ریزی استراتژیک در شرکت
اگر مدیریت را بهشکل یک خانه درآوریم، فوندانسیون و پایه آن برنامه ریزی است. همۀ ما میدانیم در قرنی زندگی میکنیم که سرعت تغییرات بسیار بیشتر از اجزای برنامه ریزی استراتژیک گذشته است و سازمانی که هم آهنگ با تغییرات نباشد، با محیطی پرتنش مواجه خواهد شد. یکی از راههای مدیریت مواجهه با تغییرات و مدیریت بحران داشتنِ برنامه ریزی است.
تحقیقات مختلف نشان دادهاند اکثر شرکتهای کوچک و متوسط در برنامه ریزی استراتژیک شرکت نکردند. بیشتر ادبیات استراتژی گویای این نکته است که شرکتها برای زنده ماندن باید بهطور فعال برای آینده برنامه ریزی کنند. افزایش نرخ شکست سازمانها بسیار هشداردهنده است و برنامه ریزی راهبردی میتواند مانع این شکست شود.
در کسب و کارهای کوچک و متوسط (Small-Medium Enterprise) عملکرد و کارایی بهعنوان ابزاری برای رشد و توسعه به شمار میرود؛ نادیده گرفتن برنامه ریزی استراتژیک ممکن است باعث شود سازمانها عملکرد و پتانسیل رشد را از دست بدهند و بقای آنها در معرض خطر قرار گیرد.
مقاله پیشنهادی ما برای مطالعه: کوچینگ سازمانی چیست؟
اهمیت و ضرورت برنامه ریزی استراتژیک سازمان به این دلیل است که کمک میکند تکلیف بسیاری از امور مشخص شده و بهتدریج شاهد اصلاح فرهنگ سازمانی و مستقرشدن فرهنگی درست در کل سازمان باشیم. داشتن برنامه راهبردی جزو ضروریات یک سازمان محسوب شده و میتواند از یکسری مسائل جلوگیری کند؛ ازجمله:
- موازیکاری؛
- دوبارهکاری؛
- اتلاف وقت؛
- تداخل امور؛
- اسقاط تکلیف؛ به معنی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن و وظیفه خود را به دیگران محول کردن.
اهداف برنامه ریزی استراتژیک
در ادامه این مقاله میخواهیم هدف برنامه ریزی راهبردی و تاثیر آن را بر عملکرد سازمان بررسی کنیم. بهطورکلی هدف برنامه ریزی استراتژیک یکپارچهسازی تلاشهای سازمان با هدف دستیابی هرچه سریعتر، دقیقتر و کمهزینهتر به اهداف سازمانی است.
برنامه ریزی استراتژیک اهداف زیر را در سازمان دنبال میکند و تأثیرات زیر را در عملکرد سازمان میگذارد:
تغییر محیط درونی سازمان؛
تعیین مسیر حرکت برای سازمان؛
کاهش تاثیر منفی تغییرات ناخواسته روی شرکت؛
افزایش کارایی و اثربخشی در سیستم؛
کاهش ضایعات و کارهای غیرضروری در سازمان؛
تدوین استانداردهایی برای تسهیل کنترل فرایند سیستم؛
اگر مدیر هستید، پیشنهاد می کنیم حتما مقاله رشته Mba چیست را بخوانید.
برنامه استراتژیک چیست؟
خروجی برنامه ریزی استراتژیک، برنامه استراتژیک یا سند استراژیک است. این برنامه سندی مدون و قابل اجراست که توسط برنامهریزان به سازمان تحویل داده میشود. حجم این سند به بزرگی و پیچیدگی کسب و کار بستگی دارد و میتواند در حد چند برگ تا کتابی قطور باشد. برنامه راهبردی باید مکتوب باشد تا دلایل از یاد نرود؛ بهعبارتی نباید ذهنی باشد ( حتی در حد یک صفحه ) ؛
در ادامه این بخش با فرایند تدوین سند استراتژیک بیشتر آشنا میشویم.
فرایند تدوین برنامه استراتژیک چیست؟
اولین قدم در برنامه اجزای برنامه ریزی استراتژیک اجزای برنامه ریزی استراتژیک ریزی استراتژیک جمعآوری دادههایی از سازمان است. این دادهها که درواقع ورودی هستند، عبارتاند از:
چشم انداز سازمان؛
نقاط قوت داخل سازمان؛
نقاط ضعف درونی سازمان؛
تهدیدهای موجود در محیط بیرونی کسب و کار؛
فرصتهای موجود در محیط خارجی کسب و کار.
به طور کلی فعالیتهای انجامشده در برنامهریزی استراتژیک را میتوانیم بهصورت موارد کلی زیر فهرست کنیم:
گرداوری اطلاعات مختلف مربوط به سازمان (همان ورودیهای برنامه ریزی استراتژیک) با هدف ارزیابی و رصد ابعاد مختلف سازمان؛
پردازش اطلاعات ورودی مرحله قبل به کمک ابزارهای ترسیم اجزای برنامه ریزی استراتژیک موقعیت و تصویر شفاف سازمان؛
گرفتن تصمیمات درست و انتخاب استراتژیهای مناسب به کمک تصویر بهدستآمده از سازمان (خروجی برنامه ریزی راهبردی).
اجزای برنامه ریزی استراتژیک
مؤلفه های برنامه ریزی استراتژیک یا همان اجزای تشکیل دهنده برنامه ریزی استراتژیک عبارتاند از:
بیانیه چشم انداز، ماموریت و رسالت؛ بیانیه چشم انداز در برنامه ریزی استراتژیک سندی است که آیندۀ سازمان را باز کرده، ویژگیها و ابعاد آن را به تصویر میکشد و تمرکز آن بر آرزوها و مقاصد سازمان است. ماموریت در برنامه ریزی استراتژیک تفاوت و تمایز سازمان نسبت به رقبا را بیان میکند. رسالت سازمان ماهیت وجودی آن و دلیلی است که سازمان بهخاطر آن به وجود آمده است.
ارزشهای اصلی سازمان (اعتقادات و رفتار سازمانی )؛
نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدیدهای سازمان؛
اهداف، استراتژیها، رویکرد و تاکتیکهای عملیاتی سازمان؛
جریانات اندازه گیری و بودجۀ سازمان.
مراحل فرایند برنامه ریزی استراتژیک سازمان
برنامه ریزی استراتژیک شرکت فرآیندی گام به گام است و با طیکردن گامهای زیر سعی در تحقق اهداف سازمان دارد؛ بهعبارتی میتوان گفت گام های برنامه ریزی راهبردی عبارتاند از:
۱٫ برنامه ریزی برای برنامه ریزی راهبردی؛
گام اول در مراحل برنامه ریزی استراتژیک، داشتن برنامه ریزی است. در این مرحله برای جلساتِ برنامه ریزی ازجمله ساعات جلسات، افرادی که باید در جلسه حضور داشته باشند، مسئولیت افراد حاضر در جلسات و… برنامه ریزی میشود.
۲٫ تحلیل وضع موجود سازمان (در چه نقطهای قرار داریم؟)؛
در این مرحله برای سنجیدن اینکه در چه نقطه ای قرار داریم، از چند ابزار استفاده میشود؛ ازجمله swot- pestel-vrio. منظور از وضع موجود بررسی قوتها و ضعفهای درونی سازمان و تهدیدها و فرصتهای بیرونی سازمان است.
۳٫ تبیین رسالت، دورنما و ارزش های سازمان؛
دایرهای را در ذهنتان تجسم کنید. در این مرحله مشخص میکنیم در کجای این دایره میخواهیم قرار داشته باشیم. این نقطه درواقع همان رسالت و دورنمای سازمان است. در این مرحله سازمان به گذشته خود در صنعت مربوطه برمیگردد تا خصوصیات خودش را پیدا و بازبینی کند.
همچنین مر حله تبیین رسالت، نگاهی به آینده دارد و اینکه میخواهد در کجای صنعت خودش قرار گیرد و… . درواقع در این مرحله سازمان ماهیت وجودیاش را پیدا میکند. هدف از این مرحله این است که سازمان رویههای درستی را در آینده طی کند تا به چشم انداز مدنظرش برسد. رسالت چیزی مانند شاقول است که باید سازمان مواظب باشد از آن تخطی و عبور نکند.
۴٫ شناسایی مشکلات استراتژیک شرکت؛
مشکلات استراتژیک سازمان از ترکیب مراحل بالا به دست میآید. مشکلاتی که در این مرحله به دست میآیند، از نتایج حاصل از سوات (Swot) جدیتر است؛ زیرا در Swot اندکی پیش بینی وجود دارد که در این مرحله وجود ندارد؛ مثلا در سوات اگر ضعف را مشکل نقدینگی و تهدید را ورود رقبا بدانیم، احتمال میدهیم احتمال حذف ما در دایره رقابت وجود داشته باشد.
۵٫ تعیین اهداف و مقاصد سازمان؛
در این مرحله اهداف سازمان ریزتر، شفافتر و قابل اندازه گیریتر میشود؛ به عبارتی اهداف باید ویژگی های هدف گذاری Smart را داشته باشند.
۶٫ تدوین استراتژیهای سازمان؛
بااینکه استراتژی از جنس هدف گذاری و برنامه ریزی است؛ اما هدف اصلی نیست. از استراتژی بهعنوان ابزاری برای رسیدن به هدف استفاده میکنیم. به همین دلیل این مرحله بعد از مرحله تعیین اهداف قرار میگیرد.
برنامه ریزی استراتژیک چیست و سند استراتژی چگونه تدوین میشود؟
معمولاً به محض شنیدن اصطلاح برنامه و برنامه ریزی، نقدها و مقاومتها هم شروع میشود که «این روزها دیگر نمیتوان برنامه ریزی کرد» و «وقتی هر روز یک اتفاق تازه میافتد، هدف گذاری چند ساله دیگر معنا ندارد» و خلاصه، به عناوین مختلف، به این نکته اشاره میشود که دیگر، دوران برنامه ریزی گذشته است.
برنامه ریزی استراتژیک (Strategic Planning) هم دقیقاً با چنین نقدهایی روبروست و حتی بزرگانی مثل مینتزبرگ هم، به نقد آن پرداختهاند.
اما پیشنهاد ما این است که فارغ از این نقدها، حوصله به خرج بدهید و این درس را بخوانید تا در پایان، پس از آشنایی با مفاهیم و مبانی و مدل های برنامه ریزی استراتژیک، دوباره به مشکلات و ضعفها و مزیت های برنامه ریزی استراتژیک برسیم و به این موضوعات بپردازیم.
برنامه ریزی استراتژیک یک فعالیت رسمی است
نخستین نکتهای که باید به خاطر داشته باشید این است که برنامه ریزی استراتژیک، یک فعالیت کاملاً رسمی است که چارچوب مشخصی برای آن تعریف میشود.
منظور از رسمی بودن این است که مدیر ارشد در بالاترین سطح شرکت، رسماً تصمیم میگیرد که برنامه ریزی استراتژیک انجام دهد.
سپس این مسئله به مدیران میانی و مدیران عملیاتی ابلاغ میشود که «باید برنامه ریزی استراتژیک انجام دهیم.»
در ادامه، جلسات مشخصی با دستور جلسهی از پیش تعیینشده برگزار میشود و مثلاً میگویند: در این جلسه میخواهیم چشم انداز سازمان را بررسی کنیم.
یا مثلاً گفته میشود که در این جلسه میخواهیم ماتریس SWOT فعالیتها را استخراج کنیم.
در نهایت هم، یک سند استراتژیک تنظیم میشود و چیزی در حجم یک دفترچه یا حتی کتاب، به عنوان خروجی جلسات تنظیم میشود و آن را به عنوان برنامه استراتژیک شرکت در نظر میگیرند.
این برنامه استراتژیک معمولاً توسط مدیرعامل به مدیران میانی ابلاغ میشود و آنها هم برنامه عملیاتی خود را بر اساس همین سند ابلاغ شده تنظیم میکنند.
قاعدتاً مدیریت، دورههایی را هم برای کنترل در نظر میگیرد و همچنین جلساتی را در فواصل زمانی مشخص برای بازنگری و اصلاح و تعدیل برنامه برگزار میکند.
احتمالاً با این توضیحات، مفهوم رسمی بودن برنامه ریزی استراتژیک را به خوبی درک کردهاید.
مراحل و مدل های برنامه ریزی استراتژیک
برای برنامه ریزی استراتژیک، صرفاً یک مدل مشخص وجود ندارد که بگوییم همه باید بر اساس آن مدل برنامه ریزی کنند.
بعضی میگویند که ابتدا باید به سراغ مأموریت و چشم انداز سازمان مشخص بروید و سپس، هدف گذاری کنید. تحلیل نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدید هم، بر اساس هدفی که مشخص کردهاید، انجام میشود.
برخی دیگر معتقدند که اهداف، خروجی تحلیل SWOT هستند و نه ورودی آن. یعنی ابتدا باید نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدید اجزای برنامه ریزی استراتژیک را مشخص کرده و بر این اساس، هدف های خود را تعیین کنید.
گروهی دیگر، اولین مرحله برنامه ریزی استراتژیک را تحلیل وضعیت موجود (Situation Analysis) میدانند و معتقدند که «تا ندانیم الان کجا هستیم، نمیتوانیم تصمیم بگیریم که کجا میخواهیم برویم.»
اما از همهی این اختلافها و تفاوت دیدگاهها که بگذریم، همچنان المانهای کلی برنامه ریزی استراتژیک کمابیش مشابه است و در بیشتر مدلها میتوانید المانهای زیر را ببینید:
- تحلیل وضعیت موجود: ما الان کجا هستیم و به اجزای برنامه ریزی استراتژیک چه کاری مشغولیم؟
- ماموریت سازمان: فلسفهی وجودی ما چیست؟ ما چه اصول و ارزشهایی داریم؟
- چشم انداز سازمان: ما میخواهیم در میانمدت و بلندمدت به کجا برسیم؟ جهت گیری ما به سمت چه هدفها و دستاوردهایی است؟
- تحلیل محیط بیرونی: چه فرصتها و تهدیدهایی در محیط اطراف ما وجود دارد؟
- تحلیل وضعیت درونی: در داخل سازمان خود با چه نقاط قوت و ضعفی روبرو هستیم؟
- تعریف استراتژی برای سطوح مختلف (مطالعهی بیشتر: سطوح استراتژی در سازمان)
- تعیین شاخص های کلیدی عملکرد: بر اساس کدام معیارها و شاخصها، مطمئن شویم که در مسیر اجرای برنامه هستیم؟
نقد برنامه ریزی استراتژیک
اولین نکتهای که باید به خاطر داشته باشید این است که اگر جایی میخوانید یا میشنوید که برنامه ریزی استراتژیک دیگر مفید نیست، این به آن معنا نیست که استراتژی دیگر به درد نمیخورد و باید آن را کنار گذاشت.
همانطور که مینتزبرگ در کتاب جنگل استراتژی توضیح داده، استراتژی مکاتب متعددی دارد و مکتب برنامه ریزی صرفاً یکی از آنهاست. بنابراین اگر نقدی بر برنامه ریزی استراتژیک مطرح میشود، موضوعِ بحث صرفاً یکی از مکاتب استراتژی است و نه چیزی بیشتر.
از این مقدمه که بگذریم، حداقل دو نقد اصلی بر برنامه ریزی استراتژیک وارد است.
اولین اشکالی که معمولاً وارد میشود این است که برنامه ریزی استراتژیک زمانی معنا دارد که بازار در ثبات نسبی باشد و شما بتوانید از اهداف بلندمدت حرف بزنید. وقتی هر روز یک اتفاق تازه میافتد و یک قانون و بخشنامهی تازه مطرح میشود، برنامه ریزی دیگر معنا ندارد.
دومین ایرادی هم که معمولاً مطرح میشود این است که استراتژی را نمیتوان به زمانهای مشخص و از پیش تعیینشده محدود کرد. استراتژی چیزی نیست که مثلاً دقیقاً آخر هر فصل طی چند جلسه به آن پرداخته شود و بعد چند سند تولید شوند و در چند ماه آتی هم، هر کس به سراغ کار و زندگی خودش برود و کاری با استراتژی نداشته باشد.
هر دو ایراد را میتوان وارد دانست. اما مسئله اینجاست که بیشتر منتقدانی که چنین مسئلهای را مطرح میکنند، شرکتهای کوچک و متوسط را در ذهن دارند.
وقتی سازمانی با چندهزار کارمند در حال فعالیت است، داشتن ابزاری برای هماهنگی تلاشها و فعالیتها ضروری است. ابزاری که چارچوبها، اصول، ارزشها و مسیر حرکت را بیان کند و فاصلهی ذهنی مدیران و کارکنان را کاهش دهد.
سازمانهای بزرگ، معمولاً چنان چابک نیستند که بخواهند هر روز و هر ماه، مسیر حرکت خود را تغییر دهند و حذف برنامه ریزی استراتژیک، آنها را آزادتر و رهاتر نمیکند. بلکه تنها اتفاقی که میافتد این است که یک آشوب مدیریتی شکل میگیرد و هر کس، دپارتمان خود را در هر جهتی که صلاح میداند حرکت میدهد.
اگر برنامه ریزی استراتژیک را یک چارچوب برای هماهنگی، تبادلنظر، همسو شدن و تصمیم گیری بهتر بر سر اقدامهای استراتژیک در نظر بگیرید، خواهید دید که این ابزار در سازمانهای بزرگ میتواند بسیار مفید و موثر باشد.
برای اینکه این موضوع بهتر در ذهنتان بماند، مناسب است نکتهی زیر را که ویلن در کتاب مدیریت استراتژیک خود مطرح کرده با هم بخوانیم (+):
پس از مصاحبه با مدیران پنجاه شرکت بزرگ از کشورها و صنایع مختلف، مشخص شد که آنها سه مورد زیر را از مهمترین مزایای برنامه ریزی استراتژیک میدانند:
- شفافتر شدن چشمانداز مجموعه
- تمرکز بیشتر و دقیقتر بر فعالیتهایی که اهمیت استراتژیک بالاتری دارند
- درک بهتری از تحولات سریع محیطی
همانطور که میتوانید حدس بزنید، سه کارکرد مطرح شده، بیش از اینکه از جنس سند و کتابچهی برنامهریزی استراتژیک باشند، محصول جانبی جلسات متعدد و گفتگوهای پیوستهای هستند که به بهانهی برنامهریزی استراتژیک برگزار شدهاند.
آیا برنامه ریزی استراتژیک برای ما که در سازمانهای بزرگ نیستیم مفید است؟
بلافاصله بعد از توضیحات بالا، احتمالاً این سوال به ذهن برخی از دوستان ما میرسد که: «من در سازمان بزرگ فعالیت نمیکنم؛ قصد هم ندارم در آینده به سراغ سازمانهای بزرگ چندهزارنفری بروم. تلاطم در صنعت و حوزهی فعالیت من هم بسیار زیاد است. با این شرایط، آیا من میتوانم از کنار بحث برنامه ریزی استراتژیک عبور کنم؟»
مسئله این است که حتی چارچوب کلی برنامه ریزی استراتژیک برای شما مفید نباشد، همچنان المانها و مولفههای آن برایتان مفید خواهد بود.
مثلاً در برنامه ریزی استراتژیک از تجزیه و تحلیل محیط خارجی یا نقاط قوت و ضعف درون مجموعه صحبت میشود. جالب اینجاست که حتی کتابهایی که برنامه ریزی استراتژیک را غیرمفید و یا «منقضیشده» میدانند، باز هم بخش قابل توجهی از محتوای خود را به تجزیه و تحلیل محیط درونی و بیرونی اختصاص میدهند.
یا بحث مأموریت و ارزش های کلیدی که معمولاً در برنامه ریزی استراتژیک مطرح میشود، فراتر از این مکتب است و شما در مکاتب دیگر استراتژی هم با این مفاهیم روبرو میشوید.
به بیان دیگر میتوانیم بگوییم که طی دهههای اخیر، توجه به برنامه ریزی استراتژیک باعث شده که یک بدنهی علمی گسترده حول مفاهیم آن شکل بگیرد که این تکه تکهی اجزای آن – حتی به فرض اینکه کل مدل را نپسندید – میتواند برای شما مفید و کاربردی باشد.
دسترسی کامل به مجموعه درسهای استراتژی و تفکر استراتژیک برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
با عضویت ویژهی متمم، علاوه بر دسترسی به این درسها، به درسهای متنوع دیگری نیز دسترسی خواهید داشت که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
شاید برایتان جالب باشد که بررسیهای ما نشان داده در میان دوستان متممی، کسانی که به استراتژی و تفکر استراتژیک علاقهمند بودهاند، برای مطالعهی درسهای زیر هم وقت گذاشتهاند:
دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درسها)
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری استراتژی کسب و کار به شما پیشنهاد میکند:
برنامه ریزی استراتژیک چیست و مراحل تدوین برنامه استراتژیک
برنامه ریزی استراتژیک Strategic Planning هنر خلق و تعیین استراتژی کسب و کار، پیاده سازی آن و ارزیابی نتایج برنامه های اجرا شده در راستای اهداف کلی و بلند مدت و نیاز های کسب و کار است.
ممکن است برایتان سوال ایجاد شود که چه زمانی به تدوین استراتژیک پلن نیاز است؟ در واقع هر کسب و کاری که به دنبال باقی ماندن و پیشرفت کردن در بازار است باید طبق برنامه استراتژیک پیش برود.
ماموریت اصلی برنامه ریزی راهبردی چیست؟ سندی است که جهت گیری یک سازمان را تعیین می کند و بسته به اندازه و پیچیدگی هر کسب و کار می تواند از یک صفحه تا چندین فایل قطور را پر کند.
برنامه استراتژیک کمک می کند جواب سوالات زیر را برای کسب و کارتان پیدا کرده و راهکارهایی کارآمد را برای آنها به کار ببرید،
سوالاتی مانند: ماموریت اصلی برند چیست؟ باید چه حس و تجربه ای را در مخاطبان خلق کند؟ آیا باید همین کار را ادامه دهیم یا باید خط تولید، روش فروش یا استراتژی های بازاریابی را تغییر دهیم؟ چگونه میتوان با استفاده از تجربه مشتریان برند را متمایز کرد؟ تأثیر عوامل اجتماعی، سیاسی، تکنولوژیکی و سایر عوامل محیطی بر عملکرد ما چیست؟ آیا آمادگی پذیرش تغییرات را داریم؟ و …
بیشتر مدیران می توانند از داشتن یک برنامه استراتژیک بهره مند شوند. در واقع روند تهیه یک برنامه استراتژیک برای مدیران و تیم ها فرصتی را فراهم می آورند که چند قدم به عقب برگردند، کسب و کارشان را ارزیابی کنند و ببینند در حال حاضر کجا هستند، به کجا می خواهند بروند و با پیش بینی شرایط آینده به احتمال زیاد به چه جایگاهی خواهند رسید و به این صورت کسب و کارشان را مدیریت کنند.
با دانستن اینکه کجا هستیم و به کجا می خواهیم برویم میتوانیم با توجه به نقاط قوت و ضعف سازمان، از تهدیدها و فرصت های محیط پیرامونی به نفع اهداف خود استفاده کنیم.
بدون داشتن یک برنامه ریزی استراتژیک کارها و وظایف به صورت روزانه و با رویکردی کوتاه مدت انجام می شود و در حقیقت داشتن هدف و اولویت کاری احساس نمی شود.
برنامه ریزی راهبردی فعالیتی است که در سطح مدیریت ارشد سازمان ها به طور مداوم صورت می پذیرد. هر زمان که سازمانی می خواهد نرخ رشد خود را افزایش دهد، عملکرد خود را تغییر دهد، سیستم مدیریت دانش خود را بهبود بخشد، هماهنگی و یکپارچگی فعالیت های بخش های مختلف را فراهم سازد و یا نارضایتی را از سازمان خود دور کند، برنامه استراتژیک چاره کار است.
مزیت های برنامه ریزی استراتژیک
استفاده از استراتژیک پلن برای انجام فرآیندهای کسب و کار مزایای قابل توجهی را برای شما به همراه خواهد آورد، در ادامه برخی از آنها را مرور می کنیم:
مزایای مالی
شرکت هایی که برنامه ریزی راهبردی یا استراتژیک دارند، فروش خوب، هزینه های کمتر، EPS بالا (درآمد به ازای هر سهم) و سود بالایی دارند. امروزه شرکت های بزرگ بسیاری دلیل اصلی موفقیت های مالی خود را مدیون برنامه ریزی استراتژیک هستند.
راهنمایی برای فعالیت های سازمانی
برنامه استراتژیک اعضا یک سازمان را به سمت اهداف سازمانی راهنمایی می کند، این فعالیت ها و تلاش ها در جهت اهداف بلند مدت به صورت متحد پیش می روند و به کارمندان کمک می کند تا آنچه می خواهند را انجام دهند و به آنچه می خواهند دست یابند و با تمرکز روی اهداف خاص باعث می شود که تمامی اعضا مسیری را که باید به سمت آن حرکت کنند را بدانند.
مزیت رقابتی
در دنیای رقابتی امروز، کسب و کارهایی که مزیت رقابتی دارند (ظرفیت مقابله با نیروهای رقابتی)، از فروش و عملکرد اقتصادی بهتری برخوردارند. این امر در صورت پیش بینی آینده امکان پذیر است.
آینده را می توان از طریق استراتژیک پلن پیش بینی کرد و این امر مدیران را قادر می سازد تا پیش از بروز مشکلات، آنها را پیش بینی کرده و راه حل ارائه دهند.
به حداقل رساندن ریسک
برنامه ریزی راهبردی اطلاعات زیادی برای ارزیابی میزان ریسک، به حداقل رساندن ریسک و در واقع سرمایه گذاری در فرصت های تجاری امن را فراهم می کند. بنابراین احتمال خطا و هدف گذاری اشتباه کاهش می یابد.
ایجاد انگیزه و نوآوری
آماده سازی برنامه استراتژیک معمولا در سطح مدیران عالی رتبه صورت می پذیرد و این مدیران چون خود طراح این برنامه ریزی هستند، نه تنها به اهداف و استراتژی ها متعهد هستند بلکه به ایده های جدید برای اجرای بهتر استراتژی ها فکر می کنند که باعث ایجاد انگیزه و نوآوری می شود.
از طرف دیگر، وقتی افراد در سطوح پایین تر سازمانی احساس می کنند که تلاش های آنها در جهت رسیدن به اهداف سازمانی است، انگیزه و اشتیاق بیشتری در انجام وظایف خود به دست می آورند.
احساس رضایت در نیروی کار می تواند برای سازمان قدرت محسوب شود چون باعث صرفه جویی در هزینه های کلان سازمانی می شود این هزینه ها مثل هزینه غیبت های کارکنان، ترک کار نیروها و استخدام افراد جدید و … . بنابراین داشتن انگیزه در کارمندان باعث مشارکت بیشتر آنان در انجام وظایف و در نتیجه موجب افزایش نظم و انضباط، تقویت نیروی انسانی و اثربخشی سازمانی می شود.
استفاده بهینه از منابع
در هر کسب و کاری منابع محدود هستند، برنامه ریزی راهبردی کمک می کند که از این منابع به صورت بهینه در محل ها و زمان هایی که واقعا به آنها نیاز است جهت رسیدن به حداکثر بازدهی استفاده شود.
چگونگی تدوین برنامه استراتژیک
برنامه ریزی استراتژیک در هر کسب و کاری با توجه به اهداف و نیازهای آن به گونه ای انجام می شود که بتواند متناسب با وضعیت برند، اهداف کلان آن را محقق کند، بنابراین ممکن است سرفصل های گوناگونی در آن گنجانده شود. در ادامه برخی از مهمترین مواردی که پیشنهاد می شود در استراتژیک پلن لحاظ شوند، را بررسی خواهیم کرد:
بیانیه ماموریت
در حالیکه چشم انداز دیدگاه شما را از آینده کسب و کارتان برای مشتریان و ذینفعان تفسیر می کند، بیانیه ماموریت آنچه در حال حاضر انجام می شود را توصیف می کند و اغلب توضیح می دهد که کسب و کار چه کاری را، برای چه کسی و چگونه انجام می دهد.
تمرکز هر روزه بر روی ماموریت باید شما را قادر سازد تا به چشم انداز خود دست یابید. در واقع بیانیه ماموریت می تواند انتخاب های شما را گسترده و یا محدود سازد. بررسی بیانیه ی برند از آن جهت ضرورت دارد که لازم است استراتژی بازاریابی خود را به اجزای برنامه ریزی استراتژیک گونه ای انتخاب کنید که در جهت تقویت ماموریت برند و مستحکم کردن آن در بازار و ذهن مشتریان باشد.
بیانیه چشم انداز
چشم انداز در واقع پیش بینی آینده کسب و کار است. به همین ترتیب این آینده رویایی برای کسب و کار باید به روشی الهام بخش به کارمندان و مشتریان و سایر عناصر کسب و کار نیز ارتباط داشته باشد.
چشم انداز سازمان نیز باید به طور مرتبط بررسی و بازبینی شود تا مطمئن شویم که با واقعیت و روش فعلی مطابقت دارد یا خیر و همچنین برنامه ریزی های راهبردی در مسیر برند تدوین شوند.
اهداف بلندمدت
اهداف بلند مدت یک سطح پایین تر از چشم انداز قرار می گیرند و در واقع هدف هایی هستند که چگونگی برنامه ریزی برای دستیابی به چشم انداز را توصیف می کنند و معمولا برای سه تا پنج سال آینده مشخص می شوند و مستقیما با ماموریت و چشم انداز سازمان منطبق است.
اهداف بلندمدت نقاط عطفی هستند که یک شرکت برای هدایت فعالیت ها به سمت اهداف دوردست خود تعیین می کند. لازم است اهداف بلند مدت باید مشخص باشند تا بتوانید برنامه راهبردی خود در راستای توسعه و پیشبرد برند طراحی کنید.
اهداف سالانه
هر هدف بلند مدت باید چند هدف ساله داشته باشد که اهداف اصلی را پیش ببرند. برای آنکه اهداف به خوبی تعیین شوند باید دارای ویژگی های به اصطلاحSMART باشند:
- S، Specific : خاص و مشخص
- M، Measurable : قابل اندازه گیری
- A، Achievable : قابل دستیابی
- R، Realistic : واقع بینانه
- T، Time-Based : مبتنی بر زمان
بعد از آنکه اهداف یکساله خود را تعیین کردید، ممکن است هر کدام از این اهداف را به هدف های کوتاه مدت تقسیم کنید که اقدامات و اهداف را برای سه ماه آینده تعریف می کنند و به این ترتیب برنامه های دستیابی به اهداف کوتاه مدت، برنامه های عملیاتی شما خواهند بود. در واقع برنامه راهبردی به منظور تحقق این اهداف تعیین شده نوشته و تدوین می شود.
ارزیابی برند
پیشنهاد می شود قبل از اقدام به تعیین استراتژی ها و اقدام به برنامه ریزی های استراتژیک، ابتدا برند خود را ارزیابی کنید. ارزیابی برند می تواند در قالب انجام تحقیقات بازار، عارضه یابی برند، مصاحبه با مخاطبان و مشتریان، نظرسنجی از نیروهای انسانی، تحلیل بازار و روش های دیگر صورت گیرد.
هدف از انجام ارزیابی برند آن است که وضعیت فعلی برند مشخص شود، به این صورت نیازمندی های برند و اهدافی که باید در برنامه راهبردی لحاظ شوند، مشخص خواهند شد.
ارزش های اجزای برنامه ریزی استراتژیک اصلی و مزیت رقابتی
ارزش های اصلی در واقع اعتقادات، رفتارها و معیارهایی است که برند شما را توصیف می کنند، آنچه برای برندتان ارزشمند است و شما را در تحقق چشم اندازتان همراهی می کند. مزیت رقابتی نیز ویژگی های خاصی است که شما را از رقبا متمایز می کند. لازم است این دو مورد را تعیین کنید تا رویکرد برند در تعیین برنامه های راهبردی و بازاریابی مشخص باشد.
تجزیه و تحلیل SWOT
تجزیه و تحلیل SWOT یک ابزار و مدل بسیار پر کاربرد است و مخفف کلمات نقاط قوت (Strength)، نقاط ضعف (Weakness)، فرصت ها (Opportunities) و تهدیدها (Treads) است. تجزیه و تحلیل SWOT یک تحلیل موقعیتی است و در واقع موقعیت هر کسب و کار در بازار را مشخص می کند.
با استفاده از این مدل می توانید محیط داخلی و محیط خارجی کسب و کارتان را بررسی کنید. بررسی محیط داخلی نقاط قوت و ضعف را مشخص می کند و محیط خارجی نشان دهنده فرصت ها و تهدیدهایی است که بر کسب و کار اثر می گذارند. با شناخت این موارد و عواملی که روی کسب و کارتان اثر می گذارد می توانید استراتژی های عملیاتی را تعیین کرده و در برنامه ریزی های راهبردی خود آنها را لحاظ کنید.
برنامه های عملیاتی
برای تحقق اهداف نیاز به برنامه ای دارید که شامل جزئیاتی برای رسیدن به هدف باشد. میزان جزئیات به میزان انعطاف پذیری که می خواهید مدیران و تیم داشته باشند، بستگی دارد.
هرچه جزئیات بیشتری را برای برنامه های عملیاتی در نظر بگیرید در واقع انعطاف پذیری و قدرت انتخاب و خلاقیت کمتری را برای کسانی که مسئول اجرای این برنامه و طرح هستند قائل می شوید. و هرچه جزئیات کمتری را در برنامه های عملیاتی مشخص کنید آزادی عمل بیشتری به تیم داده اید، اما در نظر داشته باشید که مشخص نکردن جزئیات برنامه های عملیاتی ممکن منجر به عدم تحقق درست اهداف شود. بنابراین توصیه می شود استانداردهایی را برای برنامه های اجرایی اجزای برنامه ریزی استراتژیک و عملیاتی در نظر بگیرد.
تعیین شاخص ها
یکی از اقدامات مهم به منظور اجرای کارآمد برنامه های عملیاتی تعیین شاخص های کلیدی عملکرد Key Performance Indicates است.
به منظور اجرای اثربخش برنامه استراتژیک لازم است حتما KPI های اصلی را شناسایی و تعیین کنید، سپس نحوه ارزیابی آنها را مشخص کنید تا در طول اجرای فعالیت ها بتوانید پیشرفت خود را اندازه گیری کنید و متناسب با آن در صورت نیاز اقدامات صلاحی را بر روی برنامه راهبردی اعمال کنید.
به یاد داشته باشید، بهترین برنامه اجرایی استراتژیک بدون تعیین شاخصهای کلیدی ممکن است از مسیر خارج شده و نتوانند برند را به سر مقصد مطلوب برسانند، به علاوه تعیین KPI ها به شما کمک می کند ایرادات موجود در اجرای برنامه و یا استراتژی های انتخاب شده را شناسایی و در جهت بهبود وضعیت برند اقدامات لازم را لحاظ کنید.
در این زمینه گفته ای معروف وجود دارد که می گوید: چشم انداز بدون برنامه فقط یک رویا است و برنامه بدون چشم انداز تلاش بی ثمر است.
اما چشم انداز با برنامه می تواند جهان را تغییر دهد. در واقع شما زمانی می توانید برنامه استراتژیک خود را به درستی تدوین کنید که ابتدا از وضعیت فعلی برندتان اطلع کامل داشته باشید و در مرحله بعد بدانید هدفتان چیست و چه کار میخواهید بکنید، سپس با در نظر گیری استراتژی ها و شاخص های مناسب می توانید برنامه ریزی استراتژیک کسب و کارتان را در جهت رشد و توسعه آن به کار بگیرید.
بسیاری از کسب و کارهای موفق کار خود را از یک گاراژ شروع کردند و از طریق برنامه ریزی به غول های صنعت تبدیل شدند، مسیر موفقیت برای تمام کسب و کارها وجود دارد کافی است از مسیر درست حرکت کنید و بیراهه نروید.
برنامه ریزي استراتژیک چیست؟
برنامه ریزي استراتژیک مقصد سازمان ها از نظر حجم، محتوا، شکل و پرداختن به جزئیات با هم متفاوت هستند. بیشتر کارشناسان و افراد صاحب نظر در مدیریت استراتژیک چنین می پندارند که مفاد مقصد سازمان در برنامه ریزي استراتژیک باید داراي اجزاي زیر باشد. پس از انجام مطالعات چهار گانه می بایست در ارتباط هر یک از اجزاي زیر عبارات مناسبی ارائه گردد و در نهایت با جمع بندي این عبارات بیانیه هاي ماموریت، چشم انداز و ارزش هاي سازمان تدوین گردد. 1. فلسفه وجودي (نقش در توسعه صنعت یا کشور): نقش سازمان در توسعه صنعت یا بخشی که در آن فعالیت می کند چیست؟ وجود سازمان چه کمکی به شکوفایی روندهاي پیرامونی و مربوط به آن می کند؟ در این جزء از مقاصد آرمانی سازمان باید نقش خود را در کشور به خوبی تعریف کند. 2. محصولات (کالا ها یا خدمات): مهمترین قسمت مقصد سازمان در سطح استراتژیک این است که براي همگان مشخص شود که نتایج حاصل از فعالیتها چیست. بنابراین باید عنوان شود که محصولات (کا لاها و خدمات) عمده چه محصولاتی هستند؟ 3. مشتري: باید مشخص شود که مشتریان شرکت چه کسانی هستند؟ علاوه بر اینکه مشخص می شود که ما به چه کاري مشغول هستیم (یعنی چه کالایی را تولید یا چه خدمتی را ارائه می کنیم) همچنین باید مشخص شود که کالا ها و خدماتی که شرکت یا سازمان ارائه می کند براي چه کسانی می باشد (یعنی مشتریان چه کسانی هستند). برخی از سازمان ها ممکن است مشتري نداشته باشند و مفهوم ارباب رجوع یا ذينفعان براي آن ها تعریف بهتري داشته باشد. 4. بازار: علاوه بر اینکه مقصد سازمان، کالا ها و خدمات و مشتریان را معین م یکند باید مشخص کند که بازار هدف این سازمان چیست، در چه نوع بازار یا بازار هایی فعالیت می کند یا می خواهد به آنها وارد شود و محدوده و گستردگی جغرافیایی آن چقدر است. بنابراین باید نوع و گستردگی بازا رها مشخص شده و معلوم شود که در کجا رقابت انجام می شود؟ شناخت دقیق بازار ها و بیان آن در بیانیه ماموریت هم براي کارکنان و مدیران شرکت و هم براي سایر ذینفعان سودمند است. 5. تکنولوژي: سازمان باید با در نظر گرفتن وضعیت محیط، بازار، رقبا، مشتریان و سایر عوامل، تکنولوژي مناسب براي تولید کالا و ارائه خدماتی قابل رقابت در بازار را انتخاب کند. در این فرایند باید تلاش شود از تکنولوژي مناسب بهره گرفته شود تا هم کالا ها و خدماتی با کیفیت بالا و قابل رقابت در بازار هاي جهانی ارائه کند و هم نیاز هاي مشتریان به شکلی بهتر از رقبا برآورده شود. همچنین سازمان باید نوع تکنولوژي مورد استفاده خود را در بیانیه ماموریت عنوان کند چرا که از جنبه هاي مختلف می تواند براي داخل و خارج سازمان مفید واقع شود. حداقل اثر آن بر مشتریان جنبه تبلیغاتی بهره گیري از تکنولوژي مدرن می باشد. برنامه ریزي استراتژیک 6. توجه به بقاء، رشد و سودآوري: هر سازمانی در وهله اول باید توان تداوم حیات داشته باشد، پس باید همواره به فکر رشد و توسعه و پیش افتادن از رقبا باشد و در نهایت اینکه هر فعالیتی که انجام م یدهد و هر روندي که طی می کند باید به سود آوري بیانجامد تا بقاء و رشد شرکت را عملی کند. بنابراین در بیانیه ماموریت یا چشم انداز باید به این موارد مهم نیز توجه کافی مبذول شود. در این جزء از مقصد سازمان باید مشخص شود که سازمان با تعیین شاخص هاي رشد و بقاء خود می خواهد کدام آینده مطلوبی را هدف قرار دهد. در تعریف آن آینده باید ویژگی هاي درونی سازمان و جایگاه آن در قلمرو فعالیت خود مشخص گردد. 7. ارزش ها: در این جزء از مقصد آرمانی، باور هاي بنیادي، ارز ش ها، آرمان ها و اولویت هاي اخلاقی اصلی بیان می شود. با توجه به اهمیت فلسفه شرکت در هدایت آن باید در بیانیه ارزش ها گنجانده شود. 8. شایستگی متمایز: معمولاً سازمان ها تلاش م یکنند تا نسبت به رقباي خود از مزیت رقابتی برخوردار باشند و براي اینکار باید به قابلیتی ویژه دست یابند. بنابراین باید در اجزای برنامه ریزی استراتژیک بیانیه ماموریت مشخص شود که شرکت داراي چه مزیت رقابتی یا شایستگی متمایز 4 می باشد؟ این قابلیت نیز همانند تکنولوژي مدرن می تواند در جلب توجه و اطمینان خاطر مشتریان و سرمایه گذاران بالقوه مفید واقع شود. زیرا آن چیزي را مورد تاکید قرار می دهد که فقط خود شرکت دارد و رقباي دیگر یا چنین توانمندي را ندارند یا دستیابی به آن دشوار است. برنامه ریزي استراتژیک 9. توجه به تصور مردم: تصویر ذهنی عمومی از سازمانها از اهمیت زیادي برخوردار است. چرا که تصویر ذهنی مثبت می تواند موفقیت را به ارمغان آورده و برعکس تصویر ذهنی منفی به هر دلیلی باعث ناکامی می شود. بنابراین سازمان همواره باید به فکر ایجاد تصویر ذهنی مثبت در عموم باشد. باید در بیانیه ماموریت مشخص شود که سازمان در خصوص مسایل اجتماعی، جامعه و محیط چه رویکردي را دارد. 10 . توجه به کارکنان: امروزه کارکنان بخاطر ارزشی که با فکر و عمل خود ایجاد می کنند از جمله مهمترین منابع بشمار می روند، بطوری که موفقیت در گرو برخورداري از نیروي انسانی توانمند می باشد. این نیرو ها براي بروز قابلیت هاي خود نیازمند توجه ویژه هستند. بنابراین سازمان ها باید از همه جوانب به فکر آسایش و رضایت کارکنان خود باشند و در بیانیه ماموریت خود نشان دهند که کارکنان به عنوان یک قلم دارایی ارزشمند براي شرکت به حساب می آیند. این امر تاثیر بسیار مثبتی بر کسانی دارد که می خواهند به عنوان نیروي انسانی وارد سازمان شوند و از توانمندي بالایی نیز برخوردارند. این مساله حتی می تواند بر روي مشتریان، اتحادیه هاي کارگري، نهادهاي دولتی و غیره اثرات مثبتی داشته باشد. برنامه ریزي استراتژیک 11 . چشم انداز: سرانجام، آخرین جزء مقصد آرمانی، تعیین چشم انداز مطلوب سازمان است. در این جزء سازمان موقعیت مطلوب خود را در قلمروي تخصصی و جغرافیایی خود در مقایسه با سایر سازمانهاي مشابه مشخص می کند. با در نظر داشتن آنچه که در قالب اجزاي مذکور تهیه شده است، این موارد را بصورت منسجم و با جملاتی روان و مرتبط بهم در کنار هم قرار می دهیم تا بیانیه ماموریت، چشم انداز و ارزش هاي سازمان به گونه اي قابل فهم تهیه شود. بیانیه هاي تهیه شده بایستی چندین بار بازبینی و مرور و ویرایش شده و مورد توافق اکثریت اعضاي سازمان و حتی برخی از ذینفعان قرار گیرد. به نظر می رسد که از این طریق می توان تا حدود زیادي مقبولیت آن را افزایش داد. پیش از تدوین و اجراي استراتژي باید بیانیه هاي سازمان به شیوه اي روشن تهیه شود. در فرایند تعیین ماموریت حتی الامکان باید تعداد بیشتري از مدیران مشارکت نمایند، زیرا مشارکت در تدوین تعهد را افزایش می دهد. یک روش متداول براي تعیین مقصد سازمان این است که نخست درباره مقصد سازمان با کمک مطالعات فوق الذکر مطالبی را انتخاب کرد و از مدیران خواست که براي آگاهی بیشتر آنها را بخوانند. برنامه ریزي استراتژیک سپس از مدیران خواست که براي سازمان ماموریت بنویسند. آنگاه کمیت هاي از مدیران ارشد این نوشت هها را جمع آوري می کنند، آنها را اصلاح م ینمایند، مطالب اضافی را حذف می کنند و هر کجا لازم است مطلبی اضافه می نمایند و سرانجام یک گردهمایی تشکیل می دهند تا سند نهایی تهیه و مورد تایید همگان قرار گیرد. از آنجا که همه مدیران در تهیه این بیانیه ها نقش داشته اند و سند نهایی را مورد تایید قرار دا د هاند، سازمان می تواند این اطمینان را داشته باشد که آنها در امور مربوط به تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژي هاي سازمان همکاري لازم را خواهند نمود. بنابراین، فرایند تعیین مقصد سازمان فرصت مناسبی بدست می دهد تا استراتژیست ها از حمایت همه مدیران سازمان برخوردار شوند. برخی از سازمان ها از گرو ه هایی از مدیران می خواهند که درباره ماموریت ارائه شده بحث کنند و آن را اصلاح نمایند. برخی از سازمان ها به هنگام نوشتن ماموریت راي ویرایش جمله ها و عبارت ها از مشاوران متخصص خارجی استفاده می کنند. پس از اینکه ماموریت، چشم انداز و ارزش هاي سازمان مرحله نهایی را طی کرد باید به بهترین شکل ممکن آن را به آگاهی همه مدیران، کارکنان و گروه هاي ذینفع خارج از سازمان رسانید. حتی برخی از سازمان ها براي اشاعه مفهوم ماموریت، چشم انداز و ارزش هاي سازمان شعارهاي تبلیغاتی، پوسترها و کاتالوگ هاي مناسبی تهیه کرده و در سازمان اقدام به برگزاري مسابقات و کنفرانس هایی در ارتباط با مقصد سازمان می کنند.
دیدگاه شما