نسخه های ناکارآمد برای بورس
گروه اقتصاد کلان: ارزشگذاری کسب وکارهای نوپا در سرمایهگذاری خطرپذیر همواره موضوعی مهم در مذاکرات میان کارآفرینان و سرمایهگذاران خطرپذیر بوده است. نتایج تحقیقات انجام شده در خصوص ارزش گذاری کسبوکارهای نوپا بیانگر این بوده که ارزش گذاری این پروژههای کارآفرینی به ویژه در مراحل ابتدایی شکلگیری آنها به سبب وجود عدم اطمینان بالا درخصوص آینده آنها و نیز چالشهای موجود امری پیچیده و دشوار است و کمتر شرکت سرمایهگذاری است که حاضر شود در شروع کار یک استارتآپ، سرمایه در اختیارش قرار دهد؛ در این میان فرشتگان سرمایهگذار، کارآفرینان و مدیران اجرایی با توان مناسب سرمایهگذاری هستند که بطور معمول روی کسبوکارهای کارآفرینان در مراحل اولیه سرمایهگذاری میکنند و میتوانند در آغاز فعالیت شرکتهای نوپا، نقش موثری ایفا کنند. به گزارش اسکناس، نیاز به تامینمالی در کسبوکارهای نوپا و حتی گاهی همه کسبوکارها، مشکل بسیاری از کارآفرینان در تمام دنیاست؛ سرمایهگذاری در شرکتهای نوپا (استارتآپها) هم سودهای مالی دارد و هم عواید شخصی. شخص سرمایهگذار در استارتآپها در واقع در شکلگیری و آفرینش یک کسبوکار مشارکت میکند. اگرچه رقابت با برندگان این عرصه کار چندان سادهای به نظر نمیرسد اما سرمایهگذاری در استارتآپها میتواند تا چندین برابر بازگشت سرمایه برای سرمایهگذار به ارمغان آورد. برای رسیدن به این سودهای چندین برابر اما شخص سرمایهگذار باید به درستی در زمینههای کسبوکار، بازار، دورنمای رقابت و شناخت ریسکپذیرها اطلاعات کسب کرده و هدایت شود. تامین مالی یکی از مهمترین بخشهای فعالیتهای تولیدی است که در صورتیکه با اختلال مواجه شود به سرعت باعث کاهش تولید میشود. استفاده از روشهای خلاقانه و متنوع برای تامینمالی در بنگاههای اقتصادی علاوه بر اینکه باعث سرمایهگذاری بیشتر، سهولت در تامینمالی و جلوگیری از به وجود آمدن مشکلات تامینمالی میشود، از آسیب دیدن کسبوکار در شرایط بحران اقتصادی و مالی هم جلوگیری میکند. کشورهای مختلف تجربههای متفاوتی از تامین مالی جمعی را داشتهاند که عمدتا با استفاده از فناوریهای بهروز و نوآوری همراه بوده است. استفاده از روشهای غیر بانکی تامین مالی برای افرادی که دسترسی به اعتبار و وثیقه بانکی ندارند و در استفاده از روشهای معمول تامین مالی مشکل دارند، بسیار کاربردی است. یکی از بخشهایی که از این گونه از مدلهای تامین مالی بسیار استفاده میشود، تامینمالی کسبوکارهای نوپا و کوچک است. کسبوکارهای فردی و کوچک میتوانند اشتغالزایی بالایی داشته باشند یا ایجاد کنند از سوی دیگر سرعت حرکت چرخه اقتصاد کشورها را افزایش میدهند.
پیدایش تامین مالی جمعی
دلیل ظهور و گسترش تامین مالی جمعی به شکل سازمان یافته در قالب تامین سرمایه مالی را میتوان بحران مالی سال ۲۰۰۸ در جهان دانست. سقوط بازار مسکن و صنعت مالی در سال ۲۰۰۸ افراد را مجبور کرد که به دنبال شیوههای متفاوت از تامین مالی با ابزارهای جایگزین باشند. موسسات مالی و بانکهای مرسوم پس از این رخداد دیگر نمی توانستند یا مایل نبودند مثل گذشته اقدام به اعطای تسهیلات کنند. این امر مردم را به سوی وام دهی به یکدیگر از طریق فضای اینترنت کشاند. صنعت تامین مالی جمعی به سرعت به یک گزینه در دسترس کارآفرینان جهت اجرایی کردن ایدهها و کسب وجوه مورد نیاز، تبدیل شد. درآمد تامین مالی جمعی در جهان از ۵۳۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۹ به ۱.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۱ رسیده و در این نسخه های ناکارآمد برای بورس مدت سه برابر شده است. در سال ۲۰۱۲ بیش از ۴۵۰ پلتفرم تامین مالی جمعی با تامین مبلغی بیش از ۲.۷ میلیارد دلار در جهان وجود داشت. در سال ۲۰۱۵ این رقم به ۲۴.۴ میلیارد دلار رسید. در سال ۲۰۲۱ هم تعداد گروههای تامین مالی جمعی تنها در ایالات متحده آمریکا به ۱۴۷۸ رسیده است. تامین مالی برای کسبوکارها یکی از مشکلترین مسائلی است که کارآفرینان در هنگام راهاندازی کسبوکار و همچنین در طول فعالیت به آن نیازمند هستند. در حوزه تامین مالی راههای بسیار زیادی پیش روی کارآفرینان جهت تامین مالی کردن کسبوکار و پروژه قرار دارد. بهترین روشها برای تامینمالی در هنگام راهاندازی کسبوکار استفاده از روشهایی غیر از روشهای سنتی است. زیرا دسترسی به روشهای سنتی تامینمالی در بعضی موارد دشوار است و با سرعت بالایی همراه نیست. خلاقیت در سبک مدیریت اقتضا میکند تا در روشهای تامین مالی نیز بنگاهها دست به خلاقیت بزنند و از روشهای جدید استفاده کنند. روشهای تامینمالی جمعی از دسته روشهایی هستند که با انعطافپذیری بالا و تنوع راه خلاقیت را باز میکنند. این روشها با حذف فاصله جغرافیایی، تامینمالی را به صورت خرد و گسترده ممکن میکنند و چه بسا با استفاده از روشهای خلاقانه و کاربردی بتوان نسبت به تامینمالی سنتی به نتایج بسیار بهتری هم رسید.
مزایا و معایب تامین مالی جمعی
تامینمالی جمعی به عنوان یکی از متنوعترین راهها برای تامینمالی با اینکه از مزایای زیادی مثل کاهش هزینه، ارتقا و بازاریابی محصول، حفظ کنترل مدیریت بر شرکت، حذف موانع جغرافیایی برای سرمایهگذاری و کمک به رشد و توسعه شرکتهای نوپا و دانشبنیان برخوردار است، معایبی نیز دارد. تامینمالی جمعی اغلب در سطح پایین صورت میگیرد و مبالغ بالایی از این طریق جذب نمیشود و این بیشتر به دلیل گسترش کمتر اینگونه مدلها نسبت به مدلهای سنتی است. همچنین استفادهکنندگان از این روشها در کسب اعتبار در میان تامینمالی کنندگان نیز مشکلاتی دارند. به همین دلیل بیشتر افراد در نگاه اول فکر میکنند که اینگونه سرمایهگذاریها کلاهبرداری هستند و از اختصاص منابع مالی خود به این روشها جلوگیری میکنند. البته که در مواجهه با رمزارزها مشاهده شد که بسیاری از این طرحها برای اهداف کلاهبرداری طراحی شده بودند و همین مسئله علتی برای عدم اطمینان مردم به آنها بود. با این حال درصد کمی از درخواستها برای تامین مالی جمعی کلاهبرداری هستند و اکثر آنها با هدف تامین مالی کسبوکارها، طرحها و پروژهها به وجود میآیند.
فرشتگان سرمایهگذار
عبارت انجل اینوستور (Angel Investor) از آن کلمههایی است که وقتی ترجمه میشود و عبارتی مثل سرمایهگذار فرشته یا فرشته سرمایهگذار از دل آن درمیآید، در مفاهیم سرمایهگذاری، انجل اینوستور یا سرمایهگذار فرشته یا حتی بعضی وقتها فرشته سرمایهگذار به آن فردی گفته میشود که پول خوبی در بساط دارد و حاضر است این پول را برای شروع به کار یا برای رشد کردن در اختیار یک استارتآپ قرار دهد. طبیعی است که این سرمایهگذاری بخشی از اکوسیستم استارتآپی باشد و در تامین مباحث مالی یک استارتآپ نقش داشته باشد. این سرمایهگذار یک فرد است و نه یک گروه؛ به این دلیل که اغلب سرمایهگذاریهای اینچنینی از داراییهای شخصی ناشی میشوند. کمتر شرکت سرمایهگذاری است که حاضر شود در شروع کار یک استارتآپ، سرمایه در اختیارش قرار دهد. البته این فرد هم مثل سایر بنگاههای اقتصادی قصد سود کردن دارد و اساسا هیچ کسی حاضر نیست پولاش را در راه رضای خدا به دیگری بدهد. یک سرمایهگذار فرشته برای پولی که در اختیار شما قرار میدهد، معمولا چیزی بین ۲۰ تا ۳۰ درصد سود طلب میکند و چنین درصدی از بازگشت سرمایه برای سرمایهگذاری فرشته قابل قبول است. فرشتگان کسبوکار، تاجرین و کارآفرینان ثروتمندی هستند که بخشی از ثروت خود را روی استارتآپها سرمایهگذاری میکنند. سرمایهگذاران فرشته بر خلاف اعتقاد کلاسیک، ممکن است میلیونرهای سرشناس نباشند بلکه، افراد حرفهای در حوزههای پزشکی، وکالت، مدیر عاملی، تولید و حتی مصرف در این گروه کسبوکار قرار گیرند. اگر چه سرمایهگذاری در این مراحل با ریسک بسیار بالایی همراه است، اما فرشته کسبوکار به دلیل سابقه درخشان تجاری اش، با تیم کارآفرین نوپا از نزدیک کار میکند تا احتمال شکست آنها را کاهش دهد. از این رو به اینگونه سرمایهها که فراتر از پول نقدی است، سرمایه هوشمند نیز میگویند. سرمایهگذاران فرشته در مراحل اولیه شکل گیری یک استارت آپ سرمایهگذاری میکنند و بدون اینکه در مدیریت آن دخالت کنند، در مالکیت آن سهیم میشوند. فرشتگان سرمایهگذار، کارآفرینان و مدیران اجرایی با توان مناسب سرمایهگذاری هستند که بطور معمول روی کسبوکارهای کارآفرینان در مراحل اولیه سرمایهگذاری میکنند. فرشتگان سرمایهگذار علاوه بر تمایل برای سرمایهگذاری در کسبوکارهای نوپا و تازه تاسیس، با ارائه مشاوره و کمک به کارآفرینان در مقام راهنما نیز ایفای نقش میکنند. فرشتگان سرمایهگذار نسبت به سایر گزینههای تامین سرمایه (بانکها و شرکتهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر) سرمایهگذاریهای کمتر اما با ریسک بالاتر را تقبل میکنند و در مراحل زودتری از کسبوکار سرمایهگذاری را میپذیرند. این نوع سرمایهگذاری به استارتآپ ها شتاب میدهد و رشد آنها را تسریع میبخشد. مثالهای موفقی چون واتساپ و فیسبوک در روزهای ابتدایی رشد از حمایت سرمایهگذاران فرشته برخوردار شدند به این امید که پس از بزرگ شدن منافع وسیعی را به سرمایهگذاران بازگردانند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آیتالله رئیسی در دوازدهمین همایش بنیاد ملی نخبگان تاکید کرد:
گروه سیاسی: رئیس جمهور با تاکید بر استقلال بنیاد ملی نخبگان و اینکه دولت باید با همه امکانات در خدمت نخبگان و دانشگاه باشد گفت: در استفاده از دانش جهانی محدودیتی نداریم اما نسبت به نسخهپیچی دیگران محتاط عمل میکنیم. آیتالله سید ابراهیم رئیسی روز سهشنبه در دوازدهمین همایش بنیاد ملی نخبگان که در سالن اجلاس سران برگزار شد، با بیان اینکه امروز اراده جدی دولت حمایت و توجه به نخبگان است، افزود: ظرفیت نخبگان کشور قطعاً زمینه بسیار مناسبی برای تحقق ایده دولت مردمی در ایجاد تحول در زمینههای علمی و عملکردی خواهد بود. رئیس جمهور در ادامه با اشاره به فلسفه تشکیل بنیاد نخبگان، تصریح کرد: بنیاد ملی نخبگان که با ایده و نظر حکمتآمیز رهبری معظم انقلاب به منظور شناسایی و حمایت از نخبگان کشور تشکیل شد، در سالهای فعالیت خود اقدامات مفید و موثری هم داشته است، اما آنچه انجام گرفته همچنان با نقطه مطلوب فاصله دارد و باید با توجه و استفاده از تجربیات گذشته گامهایی نو در جهت شناسایی و حمایت از نخبگان برداشت. رئیسی در ادامه برخورداری از استعداد برتر، روحیه کار و تلاش مضاعف و تلاش برای رفع نیازهای کشور را از شاخصههای نخبگی برشمرد و اظهار داشت: اولین شکر این نعمت برای صاحب آن یعنی نخبگان، آن است که این نعمت را متعلق به خدا بداند و در مسیر رضایت او مورد استفاده قرار دهد، از خود برتر بینی که از آفات نخبگی است، پرهیز کند و تمام استعداد، خلاقیت و ابتکار خود را در جهت گرهگشایی از نیازهای مردم و کشور بکار گیرد. رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی به کارگیری نخبگی در مسیر رفع نیازهای مردم و کشور را بسیار ارزشمند دانست و بر اهمیت نقش والدین، معلمان و اساتید در مسیر رشد و پیشرفت نخبگان تأکید کرد. آیتالله رئیسی در ادامه سخنانش با بیان اینکه میان «دانشگاه پیشرو و دانشگاه پیرو» تفاوت زیادی وجود دارد، گفت: دانشگاه پیشرو تلاش دارد نماد نوآوری و خلاقیت باشد، خود را در کنار نظام مسایل کشور تعریف کند و با بهرهگیری از مجربترین اساتید و بهترین دانشجویان و دانشپژوهان مسائل را بشناسد و در جهت حل آنها پیشقراول باشد. اما دانشگاه پیرو بدون توجه به توانمندیهای داخلی و نیروهای مبتکر، نوآور و خلاق کشور به دنبال آن است تا ببیند دیگران چه میخواهند و چه میکنند! رئیس جمهور با بیان اینکه ما نسبت به استفاده از علم و دانش و تجربه کشورهای دیگر هیچ محدودیتی نداریم، تصریح کرد: البته قطعاً با نسخههای ارائه شده از سوی دیگران با احتیاط برخورد میکنیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
چشمانداز بخش خصوصی در بورس
آقای ظریف پس از اعلام توافق بین ایران و کشورهای 1+5 در بیانی شیوا اعلام داشت که برنامه جامع عمل مشترک- که ما به نام سند توافق میشناسیم- پایان راه و یک سقف نیست بلکه پایهیی برای شروع است. آقای زیباکلام نیز در یادداشتی که در روزنامه شرق چهارشنبه گذشته منتشر کرد، عنوان داشت: این توافق از آنجایی یک نقطه عطف در تاریخ ماست که پایان مخاصمه با جهان و آغاز روابط آشتیجویانه ایران و دنیاست.
بدون شک توافق وین تاثیرات همهجانبهیی بر تمام وجوه زندگی اجتماعی جامعه ایران خواهد گذاشت، ولی اصلیترین تاثیر آن بر اقتصاد و وضعیت اقتصادی خواهد بود چراکه سنگینترین هزینههای تحمیل شده به کشور بهسبب چالش هستهیی در دودهه گذشته هزینههای اقتصادی بوده است که تبعات چالش هستهیی اقتصاد ایران را به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم مورد آسیب قرار داده است. از تبعات مستقیم این چالش میتوان به فلج شدن بازوهای مالی بینالمللی، بلوکه شدن داراییهای دولتی، افزایش هنگفت هزینههای معاملاتی، در پی محدودشدن دامنه شرکای تجاری ایران به دلیل وضع تحریمهای یکجانبه اقتصادی اشاره کرد، علاوه بر اینکه تنشهای سیاسی با قدرتهای جهانی موجب افزایش ریسک سرمایهگذاری و نااطمینانی و سقوط سرمایهگذاری خارجی شد که این امر به انزوای هرچه بیشتر اقتصاد ایران منجر شد.
آثار بهجا مانده دوران تحریم
اول از همه فراموش نکنیم که اقتصاد ایران پیش از اینها به دلیل ساختار دولتی و وابسته به نفت خود مبتلا به بیماریهای ریشهدار ساختاری بوده است، که جدیترین دلیل ناکارآمدی و عدم دستیابی به توسعه اقتصادی است و چالش هستهیی و به دنبال آن تحریمهای اقتصادی عملا امکان دولت برای اصلاح این ساختار را از بین برد و حال ناخوش اقتصاد را بدتر کرد. دوم اینکه چالش هستهیی و فشارهای بینالمللی ازسوی جریانات تندرو مورد بهرهبرداری قرار گرفت و به غلبه یک نگاه رادیکال و تندروی سیاسی- اقتصادی منجر شد که در طول دهه گذشته با تشدید تنشها و تجویز نسخههای شتابزده و درپیش گرفتن یک رویه پوپولیستی به گسترش بیحد فساد اقتصادی و سیاسی، رواج رانتخواری، ایجاد یک شبکه نظاممند و پیچیده شبه دولتی و سوءاستفاده از شرایط بحرانزده کشور انجامید. سوم اینکه به همه اینها باید تغییر رویه و رویکرد اقتصادی را نیز افزود که برای بقا در بحران انزوا و فشارهای بینالمللی از موضع یک اقتصاد توسعهگرا و رو به جلو به حالت بسته و جهانستیز تغییر جهت داد و در پی آن مجموعه عظیمی از سیاستگذاریها، قوانین و مقررات، ادغامات و ایجادات سازمانها و وزارتخانهها شکل گرفت که سکان اقتصاد را به کلی گرداند و به بهانه تقویت خود اتکایی در مقابل تحریم، منابع کشور را از طریق بازار سرمایه بهطور رانتی دراختیار عدهیی خاص قرار داد. اینها پیشآوردههای غیرمستقیم چالش هستهیی است.
مشخصا سوءاستفادههای صورت گرفته از چالش هستهیی بسیار مخربتر از آثار مستقیم آن بوده است و یکی از زیاندیدهترین ارکان اقتصاد در این بین بازار سرمایه است. بازار سرمایه زمانی وظیفه خود را به درستی به انجام میرساند که علاوه بر برداشته شدن تحریمها، رسوبات داخلی سیاستگذاریهای ناشی از آن نیز از شریانهای مالی کشور زدوده شود و این همان اتفاق بزرگی است که میتواند نقطه شروع یک اقتصاد پررونق باشد و تحقق آن اراده ملی و همت دولت را میطلبد. در غیر این صورت هرگونه رشد اسمی شاخصها به معنای بلعیده شدن سرمایه کشور توسط آن بخش ناکارآمدی است که با رانت دوران تحریم خود را به گلوگاه اقتصاد رسانده است. پا گندههای بازار سرمایه که با هر گام خود تالارها را میلرزانند، تابلوی مجسم انحصار ضدرقابت بازارند.
باید درنظر داشت که بازار سرمایه قبل از هرچیز مبتنی بر سازوکارهای بخش واقعی اقتصاد است چراکه کنشگران بازار سرمایه منبعث از این بخشند و در صورتی که نارساییهای داخلی ناشی از عملکرد ناکارآمد بخش واقعی برطرف نشود، عملا بهبودی در وضعیت بازار سرمایه حاصل نمیشود. چراکه این بازار اساسا برای بهینه کردن منابعی که به بنگاههای اقتصادی تخصیص داده میشود، به وجود آمده است و نباید با نگاه صرف به حجم معاملات بورسی کارکرد بازار سرمایه را به حد سفتهبازی تقلیل داد. طبق گزارش سالانه بانک جهانی نسبت ارزش بخش مالی یا همان بازار سرمایه به تولید ناخالص داخلی کمتر از 17درصد است و جالبتر اینکه سهم مالی بخش خصوصی از تولید ناخالص داخلی حدود 5درصد است.
دوران پس از توافق فرصتی برای بازسازی ساختار بازار سرمایه در جهت نظام اقتصاد آزاد و مهیا کردن شرایط ورود سرمایههای خارجی است و یکی از پیششرطهای آن اصلاح حجم انبوه قوانین و سیاستهای تاکنون اعمال شدهیی است که برای منقبض کردن بازوهای بازار در همخوانی با یک اقتصاد بهشدت تدافعی و بسته طراحی شده بودند.
پیشنیازهای بازار سرمایه برای جهانی شدن
بر این مبنا باید این موارد را درنظر گرفت که بازار سرمایه از فقدان یک نهاد نظارتی مستقل و قدرتمند مانند sec در رنج است و شورای عالی بورس پاسخگوی نیازها و مقتضیات یک بورس جهانی نیست. هنوز که هنوز است نایبرییس کمیسیون اقتصادی مجلس آقای پورابراهیمی خواهان اجرایی شدن بند 6 اصل44 مصوب سال86 است. بد نیست خاطرنشان کنیم که این بند به الزام بنگاههای اقتصادی زیرمجموعه نهادهای نظامی و انتظامی، نهاد رهبری، موسسات خیریه و شرکتهای دولتی به شفافسازی اطلاعات اقتصادی و انتشار آن از طریق بورس اشاره دارد.
واسطههای مالی و کارگزاریهای فعال در بازار سرمایه هنوز بهصورت تمام خدمت (تمام عیار) نیستند و اگرچه تلاش زیادی کردهاند ولی هنوز با شرایط جهانی فاصله زیادی دارند. اگرچه کارگزاریها بهطور کمی رشد داشتهاند اما نتوانستهاند با پوشش همهجانبه بورس را به یک بورس عمیق توسعه دهند و عمدتا فعالان بازار دوماند.
زیگمار گابریل، وزیر بزرگترین اقتصاد اروپا، با آغاز تعاملات، نخستین سلام را به اقتصاد پس از توافق داده است. اقتصاد با میهمانان خارجی رنگ و بوی نشاط به خود گرفته است. سرمایههای تازه امیدهای تازهیی با خود میآورند. درحالی که تا حدود دوماه دیگر اثرات عملی توافق وین به منصه ظهور میرسد، بازارهای مالی خود را برای سیل جدید سرمایه آماده میکنند. از این رو بسیار مهم است که ظرفیتهای مدیریتی و قانونی بازار سرمایه برای سوق به جهانی شدن تقویت شود.
در حالتی که همه انتظار دارند قیمتها به حد واقعی خود کاهش یابد رغبت خرید بهطور طبیعی کم میشود. اثر موازی بازارهای طلا و ارز نیز بر بازار بورس اوراق اثری تعدیلکننده است و نزدیک بودن مجمع بسیاری از شرکتها هم از التهاب بازار کاسته است. برخی از کارشناسان بر این نظرند که با بازشدن دروازههای اقتصاد و برقراری امکان سوییفت دسترسی به پولهای ارزانتر میسر شود و کاهش نرخ ارز به کاهش قیمتهای پایه سهام بینجامد که این مساله باعث شناورشدن قیمتها میشود. در نتیجه با عدم دسترسی به سودهای نجومی تمایل سرمایهگذاران به گسترش پرتفوی افزایش مییابد و درمجموع شرایط بورس تعدیل میشود و آن زمان است که ورود سرمایههای مطمئن شاخصها را تقویت میکند. این روندی است که در میانمدت قابل تصور است اما به دلیل وجود ساختار خاص بورس ایران باید دانست که ابتکار عمل در دست لیدرهای پاگنده است و آنها جز انتظارات برآمده از اطلاعات عمومی همگانی صاحب رانت هستند و این چیزی است که عملا آینده بازار را رقم میزند.
امید بازار سرمایه به تدبیر دولت
نتیجتا میتوان گفت: با شرح رفته در بالا بازار سرمایه نیازمند برنامهریزی مجدد دولت و سیاستگذاریهای شفاف برای خارج شدن از فشارهای بیرون از بازار است تا اهرمهای عرضه و تقاضا با ایجاد یک رقابت واقعی و سالم بهطور بهینه عمل کنند.
داستان سیندرلا را شنیدهایم. دخترک خوشقلب و فقیر افسانه فرانسوی که دل جادوگر مهربانی به حالش سوخت و با جادوی خود اسباب شرکت در میهمانی شاهزاده را برایش مهیا کرد، ولی این جادو فقط تا نیمهشب بر دوام بود و از آن تنها یک لنگه کفش بلورین بهجا ماند، در پایان قصه با ناکام ماندن فریبکاریهای مادرخوانده برای پوشاندن کفش بلورین به پای دختران پاگنده خودش، سیندرلا به شاهزاده رویاهایش رسید. در داستان سیندرلا جادو جای واقعیت را نمیگیرد بلکه تنها پلهیی برای تحقق رویا میشود و آن کفش بلورین نشانهیی منحصر بهفرد است تا شاهزاده محبوب خود را بیابد. تحولات هفته گذشته نشان داد، داستان بازار سرمایه چقدر میتواند سیندرلایی باشد و همین امر امیدوارمان میکند به اینکه اگرچه سحر سیاست که کدو را کالسکه زرین میکند، تا نیمهشبی بیشتر بر دوام نیست، ولی این امید هست که با جاری شدن اقتصاد رقابتی آزاد و بدون رانت رویای پس از تحریم برای بخش خصوصی پایانی سیندرلایی داشته باشد.
علت ریزش عمیق فعلی بورس/ دلیل فنی برای ریزش نسخه های ناکارآمد برای بورس بیشتر بازار وجود ندارد
کارشناس بازار سرمایه صف های فروش موجود در بورس را حاصل ترس از آینده بازار برای افراد تازه وارد می داند و بازگشت اطمینان از حمایت دولت را بهترین راهکار برای ایجاد ثبات در این بازار معرف می کند.
به گزارش سرویس بورس مشرق، اصلاح، ریزش، سقوط و امثال آنها از جمله واژههاییست که این روزها در بازار سرمایه زیاد شنیده میشود. این بازار در حال حاضر روزهای قرمزی را پشت سر می گذارند و نباید از یاد برد که بسیاری از کارشناسان این مساله را هشدار داده بودند.
اصلاح بازار طی هفته های گذشته با بی تدبیری در دولت شروع شد و هربار که دولتمردان حرف از حمایت از بازار زدند، بازار عکس العمل متفاوت تری نشان داد و گاهی وضعیت بدتر شد. عرضه های آبشاری و بی منطق برخی شرکت های حقوقی در بورس نیز این وضعیت را بدتر کرده است.
۸۰ درصد ارزش بورس در اختیار ۲۵ درصد بنگاهها
در عین حال به دلیل غلبه سهامداران بیتجربه و تازهوارد بر معاملات بورس، عملا انواع تحلیلهای فنی درباره بازار بیاثر شده و هیجانات سهامداران تازهوارد تبدیل به تعیینکنندهترین عامل موثر بر روندهای بازار شده است.
محمد کاویانی کارشناس و فعال بازار سرمایه معتقد است، وضعیت فعلی بورس با بازگشت اطمینان به دولت و ایجاد فضای ذهنی مثبت به سوددهی بازار که در حال حاضر در اکثر سهامداران تازه کار از بین رفته است، تاحدود زیادی می تواند تعادل را به بازار سرمایه برگرداند.
گفت و گو با کاویانی را در ادامه می خوانید:
* رشدهای غیرمنطقی ابتدای سال، نویددهنده ریزشهای بعدی بود
به عنوان اولین سوال بفرمایید مقصر اصلاح یا ریزش بورس در هفته های گذشته چه افراد، گروه ها و شرکت هایی هستند؟
کاویانی: بسیاری از سهامداران از ریزش های بازار سرمایه طی روزهای گذشته بسیار نگران شده اند و رفت و برگشت های بازار هم بر این مساله تاثیر زیادی گذاشته است. اصلا نمی توان اتفاقات هفته های گذشته را به فرد یا گروه خاصی نسبت داد.
اینکه افراد با مصاحبه های تلویزیونی و خبری به دنبال انداختن مشکل بر گردن دیگران هستند، نه تنها مشکل را برطرف نمی کند، بلکه بر بی اعتمادی موجود در بازار نیز دامن می زند. سهامداران و افراد حاضر در بورس باید بدانند اصلاح، سقوط، ریزش و نوسان در ذات بورس قرار دارد و همه باید خود را برای چنین روزهایی اماده کنند.
با رشد بازار سرمایه طی ماه های گذشته، کارشناسان چنین اصلاحی را پیش بینی می کردند؟
کاویانی: رشد شتابان بازار در سه ماه اردیبهشت، خرداد و تیر سال جاری که بیشتر در سهام های دولتی شاهد آن بودیم، سبب رشد بسیار بالای شاخص کل بورس شد. به نظر می رسد این رشد در تاریخ بورس ایران بی سابقه بوده باشد. شاخص از ابتدای سال از 500 هزار واحد به 2 میلیون و صد هزار واحد رسیده است. اگر دولت رشدهای این چندماه را کنترل می کرد، شاید شاهد ریزش های مردادماه نبودیم. طی همین مدت برخی از سهام ها نزدیک به سه تا چهار برابر شده اند. این رشد که به سرعت رخ داد شاید ریزش در بازار را نیز خبر می داد که ریزش 600 هزار واحدی را شاهد بودیم.
* دلیل فنی برای ریزش بیشتر بازار وجود ندارد
صف های فروشی که در حال حاضر ایجاد شده، حجم پول بسیار بالایی برای آن نیاز است، این مساله چگونه تحلیل می شود؟
کاویانی: صف های فروش طی این مدت به بالاتر از 50 هزار میلیارد تومان رسیده بود که نشان می داد تعداد زیادی از سرمایه گذاران وارد شده به بورس خواهان فروش سهام خود هستند که در بلندمدت می تواند این مساله خطرناک باشد. عدم حمایت از بازار سرمایه می تواند منجر به هجوم نقدینگی به سایر بازارهای موازی بورس شود که این خود مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد و منجر به التهابات بیشتری خواهد شد.
با این صف های فروش چند میلیونی شاهد حجم معامله بالایی نیستیم؛ چرا؟
کاویانی: طی روزهایی که شاهد صف های فروش بودیم میزان حجم معامله صورت گرفته در بورس بسیار پایین تر از آن چیزی بود که در روزهای سبز بازار معامله می شد. این نشان می دهد یک ترس در بازار وجود دارد که افراد دست نسخه های ناکارآمد برای بورس از معامله کردن کشیده اند و البته خریدهای هدفمند و برنامه ریزی شده برای حمایت از بازار نیز وجود ندارد.
در حال حاضر چه مولفههایی بر روی بازار سرمایه تاثیرگذار هستند؟
کاویانی: آنچه مشخص است باید دو پارامتر مهم را در بورس مورد ارزیابی قرار دهیم. اول نرخ ارز و دوم نرخ تورم. برای اینکه بتوانیم درست بازار را تحلیل کنیم باید این دو پارامتر را مورد توجه قرار دهیم. دلیلی برای ریزش شاخص در نسخه های ناکارآمد برای بورس حال حاضر نسبت به نرخ های تورم و ارز وجود ندارد. تورم عدد بالای 30 درصد را نشان می دهد. نرخ ارز نیمایی هم هر روز در حال افزایش است. نگاه بازار سرمایه در اکثر مواقع به بازار ارز است و در این بازار کاهش رخ نداده است که بخواهیم از این طریق ریزش بازار سرمایه را توجیه کنیم.
* ذهنیت سهامداران به بازار سرمایه منفی شده است
با این شرایط پس علت ریزش بازار طی هفته های گذشته چه بوده است؟
کاویانی: ریزش اصلی بازار طی هفته های گذشته بیشتر جنبه روانی و احساسی دارد تا جنبه واقعی. یعنی سهامداران ذهنیت منفی نسبت به بازار سرمایه پیدا کرده اند.
برخی کارشناسان شاخص p/e بازار را با واقعیت های اقتصادی همخوان نمی دانند؟
کاویانی: نکته بعدی باید در خصوص شاخص p/e بازار و نمادها بیان شود. دوره ای که این شاخص 5 یا 6 واحد بود دیگر گذشته است. الان p/e متوسط بازار باید 12 یا 13 واحد باشد. یعنی پایین آمدن این شاخص دیگر توجیهی ندارد. این مساله را می توان با توجه به شناور بودن سهام موجود در بازار و میزان نقدینگی شناور در جامعه به طور کامل مشاهده کرد. رشد نقدینگی بسیار بالا در اقتصاد آیا این اصلاح را می تواند توجیه کند. اصلا نمی توان با این رشد نقدینگی به دنبال اصلاح در بازار سرمایه بود. اصلا نمی توان با این حجم نقدینگی از p/e زیر 15 حمایت کرد. در گذشته و با p/e کم، سود آوری بنگاه ها بیشتر در میزان معامله مورد توجه قرار می گرفت.
پس رشد شاخص طی 5 ماه گذشته را چگونه می توان توجیه کرد؟
کاویانی: نباید طی 4 ماه ابتدای سال این حجم از رشد در بازار سرمایه رخ می داد. دولت می توانست این رشد را طی یک سال در بازار ایجاد کند و باصطلاح بازار را کنترل کند. سرعت رشد شاخص کل در بورس طی این مدت می توانست در زمان بیشتری اتفاق بیافتد و این مساله اصلاح نیز با قدرت کمتری رخ می داد.
* ابزارهای تحلیلی در بازار فعلی کارکرد ندارند
بسیاری از تحلیل ها در بازار سرمایه درست از آب در نمی آید و تحلیلگران نمی توانند بازار را تحلیل کنند. علت چیست؟
کاویانی: در شرایط فعلی بازار، هیچ یک از تحلیل های تکنیکال و بنیادی در بازار سرمایه دلیلی بر این اصلاح ندارند و اساسا در حال حاضر نمی توان شاخص را دیگر با تحلیل های ریاضی مورد ارزیابی قرار داد. شرایط صف های خرید و فروش که در بازار وجود دارد و اساسا تشکیل صف باعث این شده است که قدرت تحلیل از بین برود و دیگر نتوان از ابزارهای تحلیلی استفاده کرد.
علت واقعی شروع ریزش چه بود؟
کاویانی: ماجرای منتفی شدن عرضه دارا دوم طی هفته های گذشته بهانه ای برای اصلاح بازار شد. به نظر می رسد اصلاح بازار باید رخ می داد و اگر رشد شتابان شاخص طی ماه های گذشته را نداشتیم، می توانستیم در زمان دیگری شاهد این اصلاح باشیم.
اگر رشد، درست و اصلاح نیز به موقع رخ می داد، به اندازه زمان فعلی عمیق و ترسناک نبود. اصلاح و نوسان در ذات بورس است و قرار نیست بورس همیشه مثبت باشد و شاخص هم همیشه سبز باشد و هیچ گاه هم بازار برای همیشه منفی نخواهد بود.
آیا دولت در بازار سرمایه طی ماه های گذشته درست سیاست گذاری کرده است؟
کاویانی: البته که باید پذیرفت رفتار اداره بازار در ماه های گذشته اشتباه بوده و دولت حرکت شتابان بورس را کنترل نکرد. طی سال های گذشته من به یاد نمی آورم شاخص بورس این چنین با سرعت رشد کرده باشد. شاخص کل بورس در ابتدای سال 510 هزار واحد بوده است و هم اکنون که شاهد ریزش بازار هستیم، شاخص 200 درصد رشد داشته است. چنین رشدی را تاکنون نداشته ایم. شاخص طی 3 ماه بیش از 4 برابر شده است. در گذشته اصلا شاهد چنین رشدی نبوده ایم و این سرعت رشد در هیچ سالی نبوده است. رشد شتابان سبب ریزش عمیق در شرایط فعلی شده است.
* دوقطبی صف خرید یا صف فروش باید از بین برود
تشکیل صف های خرید یا صف های فروش چه تاثیراتی را بر این رشد و اصلاح داشته است؟
کاویانی: یکی از نکات منفی بازار طی ماه های گذشته وجود دو قطبی صف خرید یا صف فروش برای اکثر نمادهاست. یعنی یا سهمی در صف خرید است و یا در صف فروش. عدم وجود حالت نرمال در بازار طی ماه های قبل سبب شده است که سهامداران جدید از منطق معامله در بازار سرمایه با خبر نباشند و تعادل در خرید و فروش وجود نداشته باشد. در برخی روزها بازار تماما در صف فروش است و در برخی روزها هم بازار در صف خرید فرو فته است. این مساله به حیات بازار سرمایه ضربه خواهد زد.
کاهش حجم معامله و خروج پول جه معنایی در این بازار دارد؟
کاویانی: در حال حاضر میزان حجم معامله در بازار بسیار اندک است و بازار اصطلاحا خریداری ندارد و فقط صف فروش شکل گرفته است.
* چه کسی باید از بورس حمایت کند؟
موضوع حمایت از بازار سرمایه این روزها بسیار شنیده می شود، وظیفه کدام نهادها حمایت از بورس است؟
کاویانی: گفته می شود که باید از بازار حمایت شود. بازار برای حمایت نیاز به نقدینگی دارد که این نقدینگی باید وارد بازار شود. این نقدینگی باید در این شرایط از طریق صندوق حمایت از بازار و شرکت های تامین سرمایه تامین شود. این حمایت باید همه جانبه باشد.
برخی دایم از جمع شدن صف های فروش در وضعیت قرمز صحبت می کنند. این صف ها جمع شود، مشکل بازار حل می شود؟
کاویانی: جمع شدن صف های فروش که طی روزهای گذشته تا حدودی رخ داده است، علاج درد فعلی بورس نیست و باید فروشندگان در این بازار را متقاعد کنیم از صف های فروش خود فاصله بگیرند. باید این اطمینان به سهامداران داده شود که سرمایه شما از بین نخواهد رفت. فروشنده ها باید از رفتن به صف های فروش پشیمان شوند تا بازار به یک وضعیت متعادل برسد. الان نگرانی وجود دارد این اصلاح تا چند درصد دیگر قرار است ریزش داشته باشد. برای وضعیت فعلی بازار باید یک کف قرار داده شود تا سهامداران مطمئن شوند از وضعیت فعلی وضع خراب تر نمی شود.
* برخی تحلیل ها وضعیت بازار را بدتر می کند
برخی برای جمع کردن فالوئر و بالا بردن تعداد اعضای کانال های خود تحلیل هایی ارائه می کنند که با بازار سرمایه همخوانی ندارد. سهامداران با این وضعیت باید چه کاری انجام دهند؟
کاویانی: باید کارشناسان به صورت تحلیلی با مردم و سهامداران صحبت کنند و علت های رشد و اصلاح را برای آنها به صورت واضح توضیح دهند. من از فعالان بازار و تحلیلگران و کارشناسان گلایه دارم که چرا در چنین وضعیتی تحلیل رنگ و بوی خود را از دست داده است.
برخی از کارشناسان معتقدند p/e بازار در حال حاضر 17 است و در حال رواج دادن این مفهوم بین سهامداران خرد هستند و آنها هم به دلیل آموزش ندیدن بر اساس این تحلیل رفتار می کنند و صف های فروش هر روز وضعیت بدتری پیدا می کند. یک سری صحبت ها توسط کارشناسان بیان می شود ولی علت این رفتار در بازار بیان نمی شود و این مساله می تواند تا حدود زیادی سهامداران را دچار سردرگمی کرده است.
اصلا اقتصاد ما ظرفیت این شاخص با این عدد را دارد؟
کاویانی: برخی از کارشناسان برای آنکه خود را بین اهالی بازار سرمایه محبوب کنند، از ادبیاتی استفاده می کنند که اصلا درست نیست و بیشتر سهامداران را با مشکل مواجه می کند. طولانی مدت بودن اجرای طرح های توسعه سبب شده است شرکت های تولیدی در کشور با کاهش سود مواجه شوند و ارزش ذاتی انها با سرعت کمی رشد پیدا کند. این مساله جزو چالش هایی است که شرکت ها با ان دست و پنجه نرم می کنند که سودآوری شرکت ها با مشکل مواجه شده است.
از دیگر سو، با توجه به نرخ تورم و نرخ ارز و انتظار آتی به بازار سرمایه می توان انتظار داشت که بنگاه های اقتصادی ارزش جایگزینی آنها رشد داشته باشد که این مساله دلیلی بر رشد سهام شرکت ها خواهد بود و اینکه این p/e بالا رفته است به دلیل سود کمتری است که نسبت به قیمت بازاری آنها کسب کرده اند. به عبارت دیگر، اصلا شرایط اقتصادی ما اجازه نمی دهد این شاخص این همه رشد کند. اما p/e شرکتها متناسب با نقدینگی و تورم رشد داشته است.
یعنی سود شرکتها متناسب با نقدینگی در کشور و سرمایه شرکتها رشد نکرده است؟
کاویانی: البته باید این مساله را نیز بیان کرد که سود و ارزش جایگزینی با یک مقیاس رشد نمی کنند و کارشناسان بیان نمی کنند که رشد نقدینگی در کشور متناسب با ظرفیت تولیدی بنگاه ها رشد نکرده است. سرمایه شرکت ها طی 15 سال گذشته از نقدینگی بسیار عقب مانده هستند و سرمایه ها بسیار کوچک مانده اند و باید این مساله را برای بازار سرمایه حل کرد. قانونی که مجلس برای این موضوع تصویب کرد در همین راستا بوده است که بنگاه ها تجدید ارزیابی برای سرمایه های خود ارائه کنند تا شاید کمبود رشد سرمایه خود را نسبت به رشد نقدینگی جبران نمایند.
در اکثر روزها بازار در ابتدا مثبت و سپس با کاهش روند شاخص مواجه می شود. علت این مساله چیست؟
کاویانی: وضعیت بازار طوری شده است که فعالان بازار به دنبال آن هستند که در ابتدای صبح به دنبال سرخطی زدن هستند. این بدترین وضعیت برای بازار سرمایه است. برخی به دنبال آن هستند که به سمتی حرکت کنند که پول به آن نماد رفته است. این مساله سبب شده است که سهام های دولتی در طی این مدت به شدت رشد داشته باشند. شاخص کل هم متاثر از این سهام ها به سمت رشد غیر متعارف رفته است. در زمان هایی که هم که بازار به سمت اصلاح کوچک در حال حرکت بود، حمایت های ناکارآمد و بدون برنامه از این سهام های دولتی سبب شد، باز هم این نمادها مثبت باشند و اصلاح به درستی رخ ندهد.
* 5.5 میلیون کد بورسی جدید وارد بورس شده است
برخی رشد تعداد افراد حاضر در بازار سرمایه را علت وضعیت فعلی می دانند. نظر شما چیست؟
کاویانی: از ابتدای اردیبهشت تا کنون بیش از 5.5 میلیون کد بورسی جدید صادر شده است. این افراد به تازگی خرید و فروش را شروع کرده اند و سودهای کمی را به دست آورده اند که بازار وارد فاز اصلاح شده است. عمده صف های فروش را این افراد تشکیل می دهند که نگران از دست دادن سرمایه خود هستند. پس یک رفتار هیجانی در بازار شکل گرفته است که عمده تحلیل ها را از درجه اعتبار می اندازد. نگرانی اصلی برای همین افراد است که برخی بر خلاف هشدارهایی که به آنها داده شده است بخشی از سرمایه زندگی خود را نقد کرده اند و وارد بازار سرمایه شده اند و هم اکنون شاهد کوچک شدن سرمایه خود هستند. این مساله در صورتی که دولت از بازار حمایت کنند می تواند سردرگمی موجود میان این سهامداران تازه وارد را کاهش داده و از التهابات بیشتر جلوگیری کند.
چه کسانی در این وضعیت بازار سود کرده و چه افرادی دچار زیان شده اند؟
کاویانی: افراد باتجربه در بورس که سالهاست در بازار سرمایه حضور دارند، انقدر سود کرده اند که در حال حاضر تنها بخشی از سود خود را از دست داده اند. اما افراد تازه وارد نه تنها سود خود را که اصل سرمایه خود را در خطر می بینند. ترس و نگرانی موجود در بازار و عدم اطمینان از حمایت های دولت سبب تشکیل صف های فروش چند میلیونی در اکثر سهم ها شده است. باید مشکل ذهنی که در حال حاضر بازار با آن مواجه است را بر طرف کرد و این اطمینان به اهالی بازار سرمایه را داد که دولت حامی بازار سرمایه است و اگر با منطق و درست معامله کنند می توانند در میان مدت و بلند مدت سودهای خوبی کسب نمایند.
بازار مسکن با این نسخه ساماندهی خواهد شد
به گزارش ساختمان آنلاین: بررسی شاخص کرایه مسکن اجاری در شهر تهران و کل مناطق شهری بر اساس به روزترین آمار بانک مرکزی از افزایش 50.6 درصدی این شاخص نسبت به سال گذشته خبر می دهد.
از سوی دیگر بر اساس آخرین آمار ارائه شده از سوی بانک مرکزی، میانگین قیمت هر متر مربع مسکن در پایتخت به مرز 40 میلیون تومان رسیده و یک واحد مسکونی 100 متر مربعی، به طور میانگین در پایتخت چهار میلیارد تومان هزینه دارد و با در نظر گرفتن حداقل حقوق ناخالص 5.6 میلیون تومانی در هر ماه، یک خانوار با کف درآمد باید، بیش از 59 سال همه درآمد خود را ذخیره کند تا بتواند صاحبخانه شود.
با توجه به شرایط دشوار بازار مسکن در بازار روز کشور، رفع مشکل از سوی سیاستگذاران با راه حل های متعددی همراه بوده است، برخی از این سیاست ها خود مشکل زا بودند و برخی فقط به صورت مقطعی به مسئله مسکن کمک کرده اند. برای مثال اتکا به سیاست ارائه تسهیلات خرید و جلوگیری از ساخت مسکن توسط دولت یازدهم زمینه نابسامانی گسترده ای در بازار مسکن را به وجود آورد و زمینه جهش 800 درصدی قیمت مسکن را به وجود آورد.
سیاست های غلط به دلیل نبود زیرساخت اطلاعاتی صحیح
با توجه به اطلاعات ارائه شده بازار مسکن در طول سال های اخیر بیش از اینکه به صورت جامع مدیریت شده باشد، اسیر راهکارهای و سیاست های آزمایشی بوده است. در همین راستا یکی از عوامل مهم در برنامه ریزی های ناکارآمد و بعضا غلط دولت ها در بخش مسکن در اختیار نداشتن اطلاعات کامل و صحیح از وضعیت املاک و اسکان کشور به حساب می آید.
این یعنی دولت درک صحیح از فضای مالکیت و سکونت مردم در واحدهای مسکونی نداشته و عمده اطلاعات متعلق به آخرین سرشماری انجام شده، مربوط به سال 1395 است.
در همین راستا، پس از کش و قوس های فراوان، قانون مالیات بر خانه های خالی سال 94 برای حل مشکلات بخش مسکن از جمله فقدان بانک جامع اطلاعات ملکی و سکونتی در مجلس تصویب شد، اما ترک فعل پنج ساله آخوندی وزیر سابق راه و شهرسازی موجب شده این قانون اجرا نشود.
سامانه ملی املاک و اسکان، یک خلا بزرگ در بازار مسکن
بر اساس این قانون وزارت راه و شهرسازی مکلف به راه اندازی سامانه ملی املاک و اسکان شده است، این سامانه مقدمه و زیرساخت اجرای قانون مالیات بر خانه های خالی است. با تکمیل و اجرا این سامانه، شناسایی خانه های خالی ممکن خواهد بود، البته مزایا سامانه خلاصه در اخذ مالیات از خانه های خالی نمی شود.
یکی از گلایه های نمایندگان مجلس از نحوه اجرای قانون مالیات بر خانه های خالی و سامانه املاک و اسکان توسط وزارت راه و شهرسازی ضعف اطلاعاتی و عملکرد محدود در این سامانه است.
این مسئله در شرایطی رقم می خورد که «سرشماری آنلاین و برخط نفوس و مسکن»، «کاهش کلاهبرداری در حوزه املاک با محوریت نظارت آنلاین و هوشمند»، «عدم نیاز به درج مکرر آدرس محل سکونت در مراجعات به ادارات دولتی»، «پایش آنلاین اراضی کل کشور برای سنجش میزان نیاز ساخت املاک تجاری، اجاری و ملکی» از جمله این مزایای این سامانه به شمار می رود.
با توجه به اهمیت تکمیل اطلاعات سامانه ملی املاک و اسکان، مجلس شورای اسلامی، بی توجهی به خوداظهاری مردم را یکی از دلایل ناکامی فعالیت این سامانه تلقی کرده و این سازوکار را برای تکمیل اطلاعات به سامانه اضافه کرد.
عرضه 1.5 میلیون مسکن با تکمیل سامانه ملی املاک و اسکان و مالیات بر خانه های خالی
با وجود مزایای گسترده یاد شده، همچنان خلا یک سامانه قدرتمند اطلاعاتی در بازار مسکن دیده می شود.
در همین رابطه، حسین عبداللهی، کارشناس حوزه مسکن گفت: در حال حاضر هیچ فعالیت مشخصی در وزارت راه پیرامون سامانه ملی املاک و اسکان دیده نمی شود و تلاشی برای تکمیل سامانه وجود ندارد.
این کارشناس حوزه مسکن ادامه داد: در حال حاضر به نظر می رسد، سامانه پس از اتمام مهلت در پایان مهر ماه باز گذاشته شده است. مشخص نیست، هدف وزارت راه از این مسئله چیست. توجه کنیم اگر این سامانه به درستی عمل کند، می تواند زمینه روانه شدن حداقل 1.5 میلیون مسکن خالی به بازار معادل 1.5 برابر وعده رئیس جمهوری برای ساخت مسکن در هر سال را مهیا کند.
عبدالهی تاکید کرد: عرضه 1.5 میلیون مسکن توسط مالیات برخانه های خالی در حالی انجام می شود که هزینه بسیار کمی توسط دولت پرداخته خواهد شد و همین مسئله زمینه کاهش قیمت اجاره بها را به دنبال دارد.
به نظر می رسد، فارغ از سیاست های دنبال شده، توجه ویژه به سامانه ملی املاک و اسکان و صدور تعرفه مالیات بر خانه های خالی می تواند زمینه ساماندهی بازار اجاره را مهیا کند.
نسخههای فرنگی برای رسیدن به هوای پاک
با توسعه شهرها و گسترش شهرنشینی، آلودگی هوا به یکی از بزرگترین معضلات شهری تبدیل شده که رفع آن نیازمند تدابیر و اقدامات ویژه است.
همشهری آنلاین _سحر جعفریان: در اتخاذ این تدابیر و اقدامات در عرصههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی اگر از نظر متخصصان این حوزه استفاده شود، بیشک میتوان به نتایج مطلوبی دست یافت. در سالهای اخیر کم نبودهاند کلانشهرهایی در دنیا که توانستهاند با اجرای قوانین و اقداماتی مؤثر آلودگی هوا را مهار و هوایی پاک و تمیز را به شهروندانشان هدیه کنند. در زیر به نمونهها و الگوهای موفق در این زمینه به اختصار اشاره شده است.
توکیو، ژاپن:
- اولویت، توسعه ناوگان حملونقل عمومی
ژاپن جزء کشورهایی است که آلودگی هوا در شهرهای بزرگ آن، مانند توکیو، از بزرگترین معضلات به شمار میآید و فرهنگسازی گام نخستی است که برای مقابله با آن برداشته شده است. فرهنگسازی به این صورت که استفاده از ناوگان حملونقل عمومی در ترددهای شهری باید به انتخاب اول شهروندان تبدیل شود. اکنون در پایتخت پرجمعیت این کشور اغلب افراد برای سفرهای روزانه از خودرو شخصی استفاده نمیکنند. همین موضوع بهراحتی مشکل ترافیک را، که یکی از منابع اصلی ایجاد آلودگی است، مهار کرده است. تغییر عادتهای شهری شهروندان، اصلاح مهندسی و فضای سبز خیابانها و استفاده از مترو و قطار شهری، عرصهگشایی با پیوستهای مطالعاتی، تنظیم و امضای توافقنامه کاهش انتشار گازهای گلخانهای و جایگزینی انرژیهای پاک از جمله اقدامات مؤثری است که باعث شده توکیو از رتبه نخست دارا بودن آلودگی هوا به جایگاه پایینتر و البته پاکتر تغییر وضعیت دهد.
پکن، چین:
پرتاب یونهای نقرهای به ابرها برای تولید کریستالهای یخی و ایجاد بارشهای مصنوعی و ساخت آسمان خراشهای بلند و پاشیدن آب از ارتفاع به آسمان از جمله اقدامات خلاقانه چین در شهر شلوغ پکن است تا آلودگی هوای این کلانشهر کنترل شود. آلودگی هوا در شهری که اغلب روزها در وضعیت خطرناک قرار داشت و ابری بزرگ و سیاه همیشه بر پکن سایه انداخته بود. از سویی، تشویق شهرنشینان به کاشت و پرورش گیاهان روی پشتبام منازل با هدف تصفیه هوای آلوده و طرحی موسوم به «جاروبرقی مکنده هوا» نیز کارساز افتاد تا ابر سیاه آلودگی هوا تا حدود قابل توجهی از پکن دور شود.
لندن، انگلیس:
- عوارض برای تردد خودرو در مرکز شهر
لندن قانون محدودیت تردد در معابر مرکزی شهر را از سال ۲۰۰۳ اجرا کرد. به واسطه اجرایی شدن این قانون افرادی که میخواستند با خودرو وارد مناطق مرکزی لندن شوند ابتدا میباید مبلغی را بهعنوان عوارض پرداخت میکردند. بررسیهای میدانی کارشناسان شهری بعد از اجرای آزمایشی این قانون نشان داد که استفاده از این شیوه سبب کاهش چشمگیر حجم ترافیک شده است. همچنین این قانون بهطور غیرمستقیم گرایش شهروندان به استفاده از اتوبوس و سایر وسایل حملونقل عمومی را افزایش داد که البته شهرداری لندن نیز تجهیزات این ناوگان را با هدف تشویق شهروندان تقویت کرد. کاهش حجم گاز دیاکسیدکربن در هوای لندن اتفاقی بود که مدیران شهری را به اجرای مستمر و خلاقانه این طرح امیدوار کرد.
پاریس، فرانسه:
- پایتخت دوچرخهسواران
تجربه موفق و البته ساده شهرداری پاریس بهعنوان یکی دیگر از شهرهای آلوده جهان، ترویج فرهنگ استفاده از دوچرخههای شهری بوده است. بهطوری که پارکینگهای دوچرخه در این شهر شلوغ در ۵ سال اخیر از هزار پارکینگ به ۱۰ هزار افزایش یافته و پاریس را بعد از آمستردام هلند به پایتخت دوچرخه مشهور کرده است. طرح ترویج دوچرخهسواری در کنار طرحهای جانبی مانند افزایش تعداد خودروهای الکترونیکی و ممنوعیت تردد خودروهای فرسوده و اعمال قوانین ویژه در زمینه محدودیت فعالیت صنایع شهری یا انتقال این صنایع به حاشیه شهر تا امروز توانسته است آلودگی هوای پاریس را نسبت به ۲ سال گذشته، ۴۷درصد کاهش دهد.
نیویورک، آمریکا:
نخستین گام در نیویورک برای کاهش شاخص آلودگی هوا، تصویب لایحه هوای پاک بود. به موجب این لایحه استفاده از سوختهای پاک اجباری شد و هیچ رانندهای حق نداشت بیش از یک دقیقه خودرو خود را در حالت توقف روشن نگه دارد. قانونی که درصورت نقض، جریمه مالی برای فرد خاطی به بار میآورد. استفاده از خودروهای استاندارد، سوخت مناسب و بهبود عملکرد موتورها نیز بهطور جدی از سوی سازمانهایی که در سند لایحه هوای پاک ذکر شده بود، باید رعایت میشد. قوانینی که با اجرای ۸۰درصدی، خود نیویورک را به بزرگترین شهر دارای ناوگان اتوبوسرانی هیبریدی در آمریکا تبدیل کرد.
فرایبورگ، آلمان:
- رعایت حریم عابران و پیادهمحوری
از سال ۲۰۰۸ برای کاهش آلودگی هوا و معضلات زیستمحیطی، ورود خودروهای دیزلی و بنزینی به ناحیههای مشخصی از شهر فرایبورگ دود گرفته آلمان ممنوع شد. علاوه بر این، مواردی مانند کاهش استفاده از خودروهای شخصی، افزایش مسیر و حریم عابران پیاده و دوچرخهسواری، ممنوعیت توقف خودروها مقابل منازل و مراکز باعث شد طی ۱۲ سال بالاخره تعداد روزهای آلوده هوای شهر فرایبورگ از ۱۸۷ روز به ۶۳ روز در سال کاهش یابد. افزایش حریم عابران طرحی بود که بعدها بهصورت دقیق در مونیخ نیز اجرا شد.
دیدگاه شما