تمرین: همه ما میدانیم که صفاتی مانند انضباط، تمرکز، کنترل بر رفتار و یا صرف زمان برای کتاب خواندن و توسعه علم و تجربه، صفاتی فوقالعاده در مسیر توسعه فردی است. پس میدانیم برای تبدیل شدن به یک شخص موفق کافیست صفات وعادات رفتاری دریک شخصیت موفق را داشته باشیم و این مستلزم تعهدی بیپایان است. برای بهبود وتوسعه عادات رفتاری خود و پرهیز از شرایطی که باعث تحریک رفتارهای ناخودآگاه میشوند، نیاز است که یک روتین از رفتارهای تکرار شونده خود تهیه کنید. سپس عادات رفتاری خوب و بد خود را از هم تفکیک کرده و در ادامه با تاکید بر عادات رفتاری مفید مثل مدیتیشن و آمادهسازی در ابتدای روزمعاملاتی و نوشتن ژورنال در انتهای آن و البته حذف عادات رفتاری مضر و یا جایگزین کردن آنها با عادات مفیدتر، میتوانیم رفتار ناخودآگاه و پاسخهای رفتاری خود به محرکها را تحتکنترل خود درآورید.
روانشناسی معامله گری چیست و چرا اهمیت دارد؟
ممکن است بسیاری از ما تصور کنیم که معامله گری در بازار بورس امری ساده و آسان است. اما باید بیان نماییم که چنین نیست. حتی می توانیم بگوییم روانشناسی معامله گری چنان از پیچیدگی و دشواری برخوردار است که حتی برخی از افراد که وارد بازار بورس می شوند، پس از یادگیری تحلیل بنیادی و تکنیکال نیز موفق نمی شوند سود مناسبی از این بازار به دست آورند.
برای این که بتوانید در بازار بورس سود بالایی به دست آورید، لازم است از نظم، برنامه، شخصیت و کوشش زیاد برخوردار باشید. برای این که کمتر در این بازار دچار آسیب شوید نیز، لازم است روانشناسی شخصیتی خود را بشناسید و از آن در بازار بورس استفاده کنید. کنترل احساسات در بورس مسئله ای است که می تواند تریدر را به سود و موفقیت زیادی برساند.
یکی از موارد پیچیدگی سرمایه گذاری در بازار بورس این است که بیشتر انسان ها در طی انجام معاملات با احساسات و عواطف خود مواجه شده و همین مسئله آنها را از انجام فعالیت پرسود باز می دارد. در صورتی که این افراد روانشناسی معامله گری را بدانند، می توانند به ترس، هیجان، طمع و استرس خود مسلط شوند. تا در زمان اقدام به سرمایه گذاری و انجام معامله، از مدیریت صحیح استفاده کنند.
روانشناسی معامله گری، کلید گمشده معامله گران بورس
روانشناسی معامله گری را باید کلید گمشده ای در نظز بگیریم که معامله گران به آن نیاز دارند. مخصوصا در بازار بورس و اوراق بهادار داشتن این کلید می تواند موفقیت های بسیاری را برای تریدر به همراه داشته باشد. هر روز بر تعداد افرادی که وارد بازار سرمایه گذاری در بورس می شوند افزوده می شود، که هر کدام چنین تصور می کنند که می توانند از این بازار سود بالایی به دست آورند.
مسلما این تفکر زمانی می تواند موفقیت را برای معامله گر به همراه داشته باشد، که ضرر در معاملات را نیز در نظر بگیرید. یعنی بر اساس عواطف و احساسات اقدام به انجام معامله نکند. برخی مواقع عقاید بر نحوه انجام معاملات تاثیر گذار هستند. پس باید این عقاید را شناخته و تحت روانشناسی معامله گری آنها را مورد مطالعه قرار داد.
اهمیت درک روانشناسی معامله گری
برای این که به موفقیت بالایی در بازار های مالی دست یابید، لازم است ابتدا در مورد روانشناسی معامله گری به درک درستی دست یابید. که این مسئله نیز زمانی رخ می دهد که به صورت مستقیم سرمایه گذاری در بازارهای مختلف را تجربه کرده باشید. معامله گران زیادی به طرز فکر فراچارت و اهمیت استفاده از آن پی برده اند، که این مسئله به شدت در معاملات کوتاه مدت این دسته از افراد قابل مشاهده است.
شما اگر به دنبال کسب موفقیت در بازار بورس هستید، باید این نکته را همیشه به خاطر داشته باشید که روانشناسی معاملات می تواند در زمان های بحرانی تمرکز شما را افزایش دهد.
روانشناسی معامله گری در کسب سود و یا کم دیدن زیان تاثیر بسیاری دارد. زیرا به تریدر کمک می کند تا در زمان های حساس با دقت و تمرکز بیشتری اقدام به انجام معامله نماید. یکی از مهمترین وظایفی که می توانیم برای روانشناسی معامله بیان کنیم، تشخیص حضور طمع و ترس در حین سرمایه گذاری است.
اگر درک درستی از روانشناسی معامله گری داشته باشید، در صورتی که در سرمایه گذاری با ضرر مواجه شدید، به راحتی این باور را در خود تقویت خواهید نمود که این مسئله بخشی از کسب و کار معامله گری بوده و نباید در این خصوص استرسی به خود وارد کنید.
این که یاد بگیرید چگونه احساسات خود را کنترل کنید، قادر خواهید بود به میزان قابل توجهی از ضرر دیدن در سرمایه گذاری خود بکاهید. برای این که موفقیت و کسب سود در بازار بورس را تجربه کنید، ابتدا لازم است یاد بگیرید احساسات خود را ساماندهی نمایید. اما بدون تردید برای این که بخواهید به یک تریدر آرام تبدیل شوید، ممکن است زمان زیادی را از شما بگیرد.
نباید اجازه دهید سود یا زیان دهی در معامله روان شما را تحت تاثیر قرار دهد. روانشناسی معامله گری در اصل به شما این امکان را می دهد تا با تمرکز بیشتری بر روی اعصاب و روان خود اقدام به انجام معامله نمایید.
آیا طمع داشتن در انجام معامله خوب است؟
افراد زیادی هستند که در این دنیا معتقدند طمع در هر چیزی خوب است. اما باید بگوییم در بازار های سرمایه گذاری، طمع نوعی تیغ دو لبه به شمار می رود. ممکن است در یک حالت ما را به سود زیادی برساند، یا در حالت دیگر تمامی سرمایه ما را از بین ببرد. طمع زمانی خوب است که مدیریت ریسک در معاملات را بدانیم و به روانشناسی معامله گری تسلط داشته باشیم.
پس برای این که بتوان موفقیت بالایی را به دست آورد، لازم است در کنار طمع، ریسک را نیز در نظر قرار دهید. البته میزان طمع نیز می تواند در کسب سود موفقیت آمیز باشد.
زیرا برخی از افراد به دلیل داشتن طمع زیاد حتی ممکن است سرمایه خود را به طور کامل در بازار مالی از دست دهند. در این صورت اگر بتوانید از یک پلن معاملاتی مشخص استفاده کنید، می توانید طمع خود را به سود تبدیل کنید. اگر فقط به فکر سود کردن باشید و تمامی استراتژی معاملاتی خود را برای به دست آوردن سود مورد استفاده قرار دهید، بدون شک زیان را برای شما به همراه خواهد داشت.
این نوع طمع ها در بازار فراتر از کسب سود متعارف شما پیش رفته و از این رو شما را وادار می کند روانشناسی معامله گری را نادیده گرفته تسلط بر روان شناسی معاملات و استراتژی ها و قوانین مناسب را زیر پا بگذارید.
زیرا در این چنین حالت هایی شما درگیر احساسات شده اید و قادر نیستید به صورت معقول تصمیمی بگیرید. اگر این وضعیت در شرایط بحرانی برای شما پیش آید، می تواند بدترین حالت را برای شما به ارمغان آورد.
حتی ممکن است به جای کسب سود، ضرر را در معاملات تجربه کنید. پس در کل هر فردی برای این که موفقیت در بازار بورس و سرمایه گذاری را تجربه کند، نیاز به ذهنی با مهارت بالا و متمرکز خواهد داشت. یک ذهن فعال و با مهارت می تواند میزان ضرر در معامله را به حداقل برساند.
روانشناسی معامله گری، از تعریف تا یادگیری
یکی از موضوعاتی که در معاملهگری اغلب نادیده گرفته میشود، اهمیت درک و شناخت روانشناسی معاملهگری است. حتما شما هم شنیدهاید که بسیاری از معاملهگران خبره توصیه میکنند: «حین انجام معاملات، احساسی تصمیمگیری نکنید.» اگرچه منطقا با این توصیه موافقیم، اما حقیقتا احساسات آدمی بسیار قدرتمند و پیچیده هستند، در نتیجه تسلط بر آنها نیازمند توجه، شناخت، پذیرش، صرف وقت، تمرین و پشتکار زیاد است.
فاکتورهایی چون داشتن تجربه، دانش، تسلط به تحلیل تکنیکال و تسلط بر روان شناسی معاملات فاندامنتال در موفقیت هر معاملهگر بسیار تاثیرگذار است؛ اما این درک، آگاهی و تسلط بر روانشناسی معاملهگری است که با ایجاد بینشی در ذهن معامله گر به شناسایی حرکات بازار می انجامد. لذا روانشناسی معامله گری در موفقیت یا شکست معامله گر نقشی تعیینکننده دارد.
معنی روانشناسی معامله گری دقیقا چیست؟
روانشناسی معامله گری (trading-psychology) به وضعیت ذهنی و احساسی معاملهگر اشاره دارد که در موفقیت و یا شکست وی تعیینکننده است. به بیان دیگر در فرآیند تصمیمگیری یک معاملهگر، تمامی مؤلفههای ذهنی و احساسی که نقشی تعیینکننده در موفقیت یا شکست معاملهگر دارند، در حوزه روانشناسی معاملهگری بررسی میشوند.
یادگیری مهارت روانشناسی معامله گری
بهخوبی میدانیم که بازارهای مالی به احساسات معاملهگر هیچ اهمیتی نمیدهند؛ اما حذف، نادیده گرفتن، کنترل یا مهار احساساتی که یک معاملهگر تجربه میکند، نیز غیرممکن است. ازاینرو معاملهگر میتواند با شناخت تمامی احساسات منفی و مثبت خود، درک معانی آنها و ثبت در ژورنال، تسلط بر احساساتش را یاد بگیرد، مادامی که بازار دچار نوسانات شدید میشود، احساساتش را مدیریت کرده و منطقی تصمیمگیری کند.
در این صورت معاملهگری که با ویژگیهای روانشناختی خود آشناست؛ با درک و شناخت نحوه صحیح پاسخدهی ذهنش به محرکها، احساساتی که به او دست میدهد و واکنشهایی که در عمل از وی بروز پیدا میکند، میتواند ساختار یک وضعیت ذهنی کنترلشده را برای خود بسازد. این وضعیت ذهنی کنترلشده یکی از مهمترین مهارتهای لازم برای بدل شدن به یک معاملهگر موفق است.
حوزههای مختلف روانشناسی معامله گری برای شناخت احساسات و عواطف
معاملهگر برای مطالعه وضعیت روانشناختی خود در راستای ایجاد شناخت و همچنین بهبود یا تغییر نقاط قوت و ضعف احساسی خویش، باید فرآیندهای ذهنی و واکنشهای احساسی خود را در چندین حوزه بررسی کند. این حوزههای روانشناختی عبارتند از:
1. ویژگیهای احساسی
ذات احساسات، در تمام انسانها یکسان است و الگوهای رفتاری بشری تا حد زیادی از یک جنس هستند. ماهیت این احساسات، حال چه خوب باشند چه بد، نجوایی درونی هستند تسلط بر روان شناسی معاملات که وضعیت روحی شما را بیان میکنند. با این حال شدت بروز این احساسات و غلبه آنها بر منطق، در هر شخص متفاوت و منحصربه فرد است. در این حوزه از روانشناسی معاملهگری، آنچه حائز اهمیت است سطح تأثیرپذیری و میزان کنترل شخص بر آن احساسات است.
تمرین: هر معاملهگری میتواند از طریق نوشتن ژورنال و ثبت اتفاقات و احساساتی که در پی آن اتفاق جاری شده و البته عکسالعملهای خود بدان احساسات و نتایج آنها، اقدام به شناخت نقاط ضعف و قوت احساسی خود نموده و برای بهبود و کنترل آنها برنامهریزی نماید. از منظر فنی، برای گرفتن کنترل تصمیمات از احساسات لحظهای، طراحی و استفاده از یک چکلیست در مراحل ورود، نگهداری و خروج از معاملات میتواند بسیار موثر باشد.
پس معاملهگر باید از انکار احساساتش دست کشیده و به سرچشمه و پیام آن احساسات گوش فرا دهد، درحالی که هرگز عنان تصمیمات خود را بهدست آن احساسات نسپرده و بر اساس منطق جاری در پلن معاملهگریاش تصمیمگیری نماید.
از آنجا که اغلب احساسات هیجانی در پس زیانهای بزرگ و یا صرفا ترس از زیان بروز میکنند، داشتن یک سیستم مدیریت ریسک کاربردی میتواند به ایجاد آرامش و کنترل بر احساسات هیجانی بسیار کاربردی باشد.
2. طرحهای ذهنی
باورها و ذهنیتهای عمیق هر شخص، در گذر از روابط، اتفاقات و طوفانهای احساسی، در طول زندگی وی شکل گرفته است. در واقع این باورها و طرحهای ذهنی، برآیند و نتیجهگیریهای فرد در پس اتفاقات و بروز شدیدترین احساساتی است که شخص آنها را تجربه کرده و حال غریزه او بهصورت خودکار این نتیجهگیری را به باقی اتفاقاتی که در آینده رخ میدهند تعمیم میدهد تا از قرارگرفتن دوباره در آن وضعیت جلوگیری کند. اینچنین طرحهای ذهنی، کنترل فرآیند تصمیمگیری را از منطق سلب میکنند.
تمرین: به افکار و گفتگوهای ذهنی خود توجه کنید. هرگاه عبارتی را بههمراه صفت "همیشه"، "همواره" یا "هرگز" به کار میبرید، از تسلط بر روان شناسی معاملات یک طرح ذهنی سخن میگویید، چرا که اتفاقات و رویدادهای زندگی یک شکل نیستند وچنین نتیجهگیریهای کلی، برآمده از طرحهای ذهنی شخص هستند.
عباراتی مانند "همیشه همه مرا ترک میکنند" یا "من همواره در اشتباهم" و یا "هرگز به کسی اعتماد نکن"، طرحهای ذهنی هستند که موجب بروز احساسات پر از ترس و تردید و در ادامه منجر به ایجاد اضطراب عملکردی در فرآیند معاملهگری میشوند. تمرین ساده است. کافیست از طرح ذهنی خود آگاه شوید، در آن تفکر کنید و سرچشمه آن را با موقعیتهای پیشامدهی جدید مقایسه کنید. گاهی آگاهی از یک ذهنیت اشتباه، میتواند تمام راهحل باشد. درک این موضوع که من کنترلی بر اتفاقات و پیشآمدهای نهفته در دل آینده ندارم و تلاش برای لمس آن حس درونی که "هرچه پیش آید من متعهدانه و دلیرانه با آن روبهرو میشوم"، نهتنها تاثیر طرحهای ذهنی را کمرنگ میکند، بلکه موجب بینشی عمیقتر در زندگی شخصی و فرآیند معاملهگری شده و متعاقبا منجر به ایجاد اعتمادبهنفس در فرد میگردد.
3. پاسخ به محرکها
ذهن هرکس به شکلی منحصربهفرد به اتفاقات و محرکها پاسخ میدهد و این پاسخگویی بهصورت خودکار توسط ناخوداگاه فرد انجام میگیرد. هرچند الگوها و عادات رفتاری، که بهدست ناخودآگاه کنترل میشوند، در روند زندگی شکل گرفتهاند و از ابتدا در ذات شخص وجود نداشتهاند، اما آنچه از طریق تکرار زیاد به دست ناخودآگاه سپرده شده است، بهسختی قابلتغییر بوده و قدرت بیشتری نسبت به خودآگاه و منطق دارد. پاسخگویی و واکنش به هر محرکی باید با بررسی و فیلتر منطق صورت گیرد و اغلب واکنشهای ناخودآگاه در این امر موجب خلل و تصمیمگیریهای غیرمنطقی میشوند.
تمرین: همه ما میدانیم که صفاتی مانند انضباط، تمرکز، کنترل بر رفتار و یا صرف زمان برای کتاب خواندن و توسعه علم و تجربه، صفاتی فوقالعاده در مسیر توسعه فردی است. پس میدانیم برای تبدیل شدن به یک شخص موفق کافیست صفات وعادات رفتاری دریک شخصیت موفق را داشته باشیم و این مستلزم تعهدی بیپایان است.
برای بهبود وتوسعه عادات رفتاری خود و پرهیز از شرایطی که باعث تحریک رفتارهای ناخودآگاه میشوند، نیاز است که یک روتین از رفتارهای تکرار شونده خود تهیه کنید. سپس عادات رفتاری خوب و بد خود را از هم تفکیک کرده و در ادامه با تاکید بر عادات رفتاری مفید مثل مدیتیشن و آمادهسازی در ابتدای روزمعاملاتی و نوشتن ژورنال در انتهای آن و البته حذف عادات رفتاری مضر و یا جایگزین کردن آنها با عادات مفیدتر، میتوانیم رفتار ناخودآگاه و پاسخهای رفتاری خود به محرکها را تحتکنترل خود درآورید.
4. سوگیری
در روند تصمیمگیری، تحلیل یا قضاوت یک موقعیت، نیاز است که با ذهنی بیطرف و دیدگاهی منطقی به موقعیت بنگریم. درصورت وجود ذهنیت تسلط بر روان شناسی معاملات قبلی به موضوع و سوگیری در نظرات ذهن، گرفتن یک تصمیم درست و قضاوتی بیطرف و متکی به منطق کاری سخت میباشد. چرا که ذهن سوگیریها را بهعنوان یک واقعیت و جزئی از منطق شخص ارزیابی میکند و تصمیمگیری را منطقی جلوه میدهد.
تمرین: برای گرفتن تصمیماتی مبتنی بر منطق عملی جاری در پلن معاملهگری ، نیاز است که نسبت به آنچه درصدد تحلیل و معامله آن هستیم بیطرفانه و بدون سوگیریهای ذهنی قضاوت کنیم. هرچند طبیعی است که فعالیتهای روزانه یک معاملهگر شامل تماشای رسانههای خبری-تحلیلی و همچنین گفتگو یا مشورت با همکاران میشود، اما باید در نظر داشت که در نهایت آنچه در برد و باخت شما تعیینکننده است اقدامات و تصمیمگیریهای تکرار شوندهای است که از منطق شما برمیآید. پس باید مواظب بود که به دادههای واردشده به ذهن، وزن گزافی داده نشود که بتواند روند تصمیمگیرهای منطقی ما راتحتتاثیر قراردهد.
در نتیجه ضروری است که تا حد امکان از دریافت تحلیلها و دیدگاههای غیرضروری دوری جوییده و در هنگام معاملهگری کاملا متکی به منطق برآمده از پلن معاملهگری خود باشید. در نهایت با پرداختن به این موضوع در ژورنال معاملهگری و ثبت نتیجه تاثیرگرفته از سوگیریهای ذهنی، نسبت به وجود آنها و تبعات حضورشان در تصمیمگیریهای خود آگاه گردید.
توجه به تمامی احساسات
در علم روانشناسی معامله گری بسیاری از احساسات و عواطفی که معاملهگران تجربه میکنند، مفید شناخته میشوند. بنابراین تمامی مطالبی که به حذف، انکار یا سرکوب احساسات و ذهن مربوط میشود را رد میکند. زیرا با نادیده گرفتن احساساتی چون عصبی بودن، ترس، طمع و. ضمن تحتالشعاع قرار گرفتن قدرت تصمیمگیری، به موفقیت معاملهگر نیز لطمه وارد خواهد شد. بنابراین با شناخت و توجه به تمامی احساسات دخیل در معامله گری، قبل از اینکه احساسات افسار معاملهگری را در دست گیرند، توسط معاملهگر شناسایی، درک و مهار می شوند.
رویکرد ما برای یادگیری مهارت روانشناسی معاملهگری چیست؟
تلاش داریم تا در سلسله مقالات روانشناسی معامله گری، مسیر توسعه فردی را برای معاملهگر هموار سازیم تا با کسب مهارت روانشناسی معاملهگری شانس موفقیت وی بالا رود؛ از این رو موارد زیر را دنبال خواهیم نمود:
• در قالب دانشنامه به سراغ اصطلاحات خاص و رایج این حوزه می رویم.
• به تمامی احساسات قوی و شدیدی که بر تصمیمگیری معامله گر تاثیرگذار است، میپردازیم.
• گذری بر سوگیریهای شناختی و نقاط کور ذهنی معامله گر خواهیم داشت.
• برای داشتن زندگی سالم در حوزه معاملهگری، راهنمای کابردی ارائه میکنیم.
• در توسعه فردی براساس اصولی ترین روش های روانشناسی، در جهت بهبود مهارتها و رویکردهای شخصی ، تمارینی عملیاتی و کاربردی ارائه می کنیم.
روانشناسی معامله گری
سرمایه گذاری در بازارهای مالی میتواند سودآور باشد اما به شرطی که بدانید چگونه ترید کنید. معاملات در بازارهای مالی نه تنها بر پایه شانس و اقبال نیست، بلکه علاوه بر دانش و آموزش نیاز به صبر و کنترل هیجانات دارد. اینکه در کدام بازار مالی فعالیت میکنید، فارکس، بورس یا ارز دیجیتال، مهم نیست. بلکه احساسات و هیجانات شما در این بازارها اهمیت دارد. یکی از کلیدی ترین مراحل رسیدن به سوددهی استفاده از دانش روانشناسی معامله گری یا روانشناسی ترید است. ما در دلفین وست این نیاز را برآورده کردیم. و شما به عنوان یک معامله گر حرفه ای میتوانید از خدمات روانشناسی معامله گری استفاده کنید و با اطمینان بیشتری به معامله در بازارهای مالی بپردازید.
روانشناسی ترید برای چه کسانی مناسب است:
- افرادی که قصد کنترل هیجانات و احساسات خود در بازارهای های مالی بخصوص فارکس و ارز دیجیتال دارند.
- افرادی که در اغلب معاملات شان، حد ضررشان خورده میشود.
- افرادی که بعد از چند وقت متوالی سود خوب، دچار ضرر در معاملاتشان میشوند.
- افرادی که آرامش کافی در هنگام ترید کردن ندارند.
- افرادی که میانگین سود معاملات چند روز اخیرشان کاهش یافته است.
روانشناس های دلفین وست
محدثه فصیحی
- روانشناس معامله گری
- مشاوره فردی
الهه مشایخ
- روانشناس معامله گری
- مشاوره فردی
رزرو وقت روانشناسی معاملات
آزمون شخصیت شناسی روانشناسی عالی بود و به شخصه ازش خیلی استفاده کردم و شخصیت خودم رو شناختم و طبق اون برنامهریزیهامو انجام دادم.
بنده در شرایط هیجانی بازار تمرکز و تسلطم رو به مراتب از دست میدادم و به کمک مشاوره روانشناسی تونستم در شرایط هیجانی خودم رو تا حد خیلی زیادی کنترل کنم.
من نمیتونستم هیجانم رو موقع ترید کنترل کنم و صحبت کردن با مشاور روانشناس باعث شد هم خودم رو بشناسم و هم دغدغه معاملاتیم برطرف بشه.
من وقتی با مسائل روانشناختی حوزه ترید مواجه میشدم بهدلیل بیتجربگی به مشکل میخوردم، اما با کمک مشاورین روانشناس تونستم با تمرین این ایراداتم رو برطرف کنم.
روانشناسی ترید چیست؟
کارشناسان اقتصادی معتقدند که تمام تغییرات قیمت در بازار تحت تاثیر روانشناسی ترید است. جایی که احساسات در تصمیم گیری تریدرها تاثیرگذار میگذارد. روانشناسی معاملات یا روانشناسی معامله گری، بهصورت اختصاصی بر چگونگی واکنش و رفتار معاملهگران در زمان کسب سود یا زیان تأکید میکند. برای مثال، تصور کنید که یک تریدر تصمیم میگیرد که برای تمام معاملات خود، حد سود و زیان در نظر بگیرد. حالا اگر چنین شخصی، معاملهای باز کرده و آن معامله وارد روند صعودی شود و به حد سود موردنظر وی برسد، آن شخص چه رفتاری از خود نشان میدهد؟! به احتمال زیاد، معامله را به امید کسب سود بیشتر، نمیبندد. یعنی قوانین معاملاتی خود را زیر پا میگذارد. همین اتفاق ممکن است برای رسیدن به حد ضرر نیز انجام شود.
مفهوم روانشناسی ترید این است که حرکات بازار تحت تاثیر وضعیت احساسی معامله گران است. این مفهوم یکی از موضوعات اصلی اقتصاد رفتاری است که برای توضیح حرکت بازار توسط تحلیلگران استفاده میشود، زمانی که ممکن است با معیارهای دیگر مانند فاندامنتال ها توضیح داده نشود.
تریدرها چگونه از روانشناسی معامله گری استفاده میکنند؟
درک روانشناسی معامله گری به تریدر کمک میکند تا در زمان های مطلوب تری وارد معامله و از آن خارج شود. بهترین فرصت برای خریدار معمولا زمانی فرا میرسد که اکثر مردم نا امید شده و بازار در کف قرار دارد. در مقابل، بالاترین ریسک مالی زمانی اتفاق می افتد که تریدرها به بازار اعتماد بیش از حد دارند. بنابراین معامله گران سعی میکنند احساسات بازار را بررسی کنند تا مراحل مختلف تشخیص دهند. اما در عمل، این کار شناسایی این نقاط بسیار دشوار است.
روانشناسی بازار فارکس
شاید بازار فارکس بتواند در مدت زمان کوتاهی شما را به سود زیادی برساند، اما بدیهی است که بدون داشتن دانش کافی این امر امکان پذیر نیست. علاوه بر آن، تداوم سود در بازار فارکس نیازمند تسلط بر اصول روانشناسی معامله گری و ترید است. شاید افراد مبتدی در تسلط بر روان شناسی معاملات شروع معاملات با موفقیت هایی رو به رو شوند، اما تا زمانی که به طور کامل آموزش نبینند، این سوددهی دوام نخواهد داشت.
روانشناسی بورس
عرضه و تقاضا همه چیز را در بازار بورس تعیین میکند، بنابراین بسیار مهم است که بدانیم چه زمانی معامله گرها در بازار دچار ترس میشوند و چه زمانی رفتارهای هیجانی از خود بروز میدهند؟ شناسایی موارد این چنینی به کمک روانشناسی ترید، به معامله گر کمک میکند تا درک بهتری نسبت به خود و شناخت بیشتری نسبت به بازار پیدا کند.
روانشناسی بازار ارز دیجیتال
نوسانات بازار ارز دیجیتال فشار روانی زیادی را به تریدرهای تازه کار و حتی حرفه ای وارد میکند. برای افرادی که به این نوسانات عادت ندارند، فشار ممکن است به حدی برسد که تصمیم گیری آنها را دچار مشکل کند. اگر این نوسانات احساسات شما را تحریک میکند، باید روی روانشناسی معامله گری خود کار کنید.
مشاوره روانشناسی معامله گری
یکی از راه های غلبه بر احساسات و درک شرایط بازارهای مالی کمک گرفتن از یک مشاور روانشناسی معامله گری و آشنا شدن با تکنیک های سرمایه گذاری در بازارهای مالی است. ما در دلفین وست این امکان را فراهم کردیم که شما بتوانید درباره معاملات خود و .. با روانشناسان مجرب صحبت کنید و از دانش آنها در حوزه روانشناسی ترید استفاده کنید.
م ا به شما کمک میکنیم در کنار آموزش حرفه ای بازار های مالی، احساسات و هیجانات خود را بشناسید و بتوانید آنها را مدیریت کنید. میتوانید جهت دریافت مشاوره روانشناسی ترید یا روانشناسی معاملات، روی کارشناسان دلفین وست حساب کنید.
روانشناسی معامله گری
روانشناسی معامله گری یک موضوع مهم اما نسبتاً ساده است که اغلب معاملهگران از آن غفلت میکنند، اما اگر میخواهید یک معاملهگر سودآور شوید، تسلط بر ذهن معاملهگر بسیار مهم است. در این مقاله از مجموعه G2O قصد داریم هر آنچه که لازم است درباره روانشناسی معامله گری بدانید برایتان شرح دهیم پس تا انتهای مقاله با ما تسلط بر روان شناسی معاملات همراه باشید.
جالب است بدانید که موضوع این مقاله تقریباً همیشه کمترین محبوبیت را در بین معامله گران و سرمایه گذاران داشته است. آنها طیف کاملی از علایق دارند مانند؛ نحوه ایجاد یک سیستم معاملاتی، فیبوناچی، اسکلپینگ، الگوهای هارمونیک و غیره، اما کار بر روی ذهن خود یکی از آن علایق نیست!
برای آگاهی از آخرین دوره های آکادمی g2o و ثبت نام، با شماره ۰۲۱۲۸۴۲۲۶۸۸ تماس بگیرید.
برای دریافت آموزشهای رایگان تیم g2o و همچنین دریافت مشاوره رایگان، شماره تماس خود را در فرم زیر وارد نمایید تا مشاوران ما در اسرع وقت با شما تماس حاصل نمایند.
به چند دلیل معامله گران روانشناسی را نادیده می گیرند.اول از همه، مردم حتی نمی دانند که ممکن است با روان خود مشکلی داشته باشند. در معامله گری قرار است فعالیت های ریاضی / قمار / شرط بندی / مالی را به کار ببریم که در آن دانش، تجربه و “احساس” برنده می شود.اگر اینطور فکر نمی کنید، افرادی را پیدا کنید که در حال معامله بیت کوین یا خرید در روند نزولی در NYSE یا خرید قراردادهای طلا هستند و از آنها بپرسید که چقدر در مورد روانشناسی معامله گری می دانند. بسیار احتمال دارد که پاسخ های خنده دار زیادی خواهید شنید، اکثریت قریب به اتفاق آنها دور از واقعیت در نظر گرفته می شوند.
اساساً، هر معاملهگر مبتدی میخواهد استراتژی، کندل ها، شاخصها و غیره را بیاموزد، و زمانی که آن چیزها را یاد گرفت، فکر میکند که آماده است تا با پول واقعی معامله کند. اغلب، آنها حتی نمی خواهند اصول اولیه را بیاموزند و با این احساس که “دلار در حال سقوط است” یا “طلا باید بالا برود” شروع به معامله می کنند. این احساسات برای آنها کافی است تا پس انداز خود را به بازار عرضه کنند.
برای این موضوع دو دلیل عمده وجود دارد، اولین مورد این است که مردم واقعاً آگاه نیستند که روانشناسی یک عامل کلیدی در معامله گری است. دوم این است که آنها مطمئن هستند آنچه را که برای سودآوری لازم است می دانند.
جالب است که این را می توان در زندگی افراد ثروتمند و به طور کلی موفق مشاهده کرد . یک پزشک، کارآفرین یا وکیل، وارد دنیای معامله گری میشود و فکر میکند که این کار نسبتاً آسانی است، زیرا در زندگی حرفهای خود کاری انجام دادهاند. آنها تصور می کنند که انگار این کار دیگری است که می توان بدون هیچ آمادگی خاصی انجام داد.«من این شرکت میلیون دلاری را از ابتدا ساختم، مطمئناً میتوانم چند ارز را معامله کنم» یا «میتواند راحت باشد، من با چشمان بسته عملهای قلب باز انجام میدهم، مطمئن هستم که میتوانم معاملات آتی سودآور داشته باشم». با این حال می توانند؟ واقعا میتوانید؟
چرا روانشناسی کلید معامله سودآور است؟
تا کنون، ما روانشناسی معامله گری را بدون ارائه هیچ مدرک واقعی برای شما توضیح داده ایم. ما با بیان این واقعیت شروع می کنیم که ۷۰ الی %۸۰ مردم هنگام معامله پول خود را از دست می دهند. ۲۰-۳۰ درصد سود می کنند.این داده ها متفاوت است اما به طور کلی با گزارش های کارگزاران مطابقت دارد. آنچه مهم است این است که این نسبت در طول سال ها، دهه ها و چه کسی می داند، احتمالاً حتی قرن ها تغییر نمی کند.
جسی لیورمور، نویسنده یکی از کتاب های معروف معامله گری است که در اواخر قرن ۱۹ و ۲۰ معامله میکرد. در آن زمان، دسترسی به دانش محدود بود، تسلط بر روان شناسی معاملات هیچ کتاب الکترونیکی، وبینار و کانال یوتیوب وجود نداشت. مردم نمی توانستند «چگونگی معامله فارکس» را در گوگل تایپ کنند و ۱۵۲۵۳۷۲۷۵۲ نتیجه را در یک ثانیه دریافت کنند. انها هیچ پلتفرم معاملاتی، نمودارهایی با اندیکاتورهای پیچیده و نمودارهای پر زرق و برق نداشتند. شما در حال حاضر آنها را دارید ولی چه اهمیتی بر تعداد معاملهگران سودآور دارد؟ شما این را باور نمی کنید اما درصد معامله گران سودده و زیانده کم و بیش همچنان ثابت است
صبر کن چی؟ اشتراک در ۱۰ کانال یوتیوب، شرکت در ۱۰ دوره پولی و خرید دو صفحه نمایش اضافی برای نظارت بر ۱۲ نمودار به طور همزمان نتایج شما را بهبود نمی بخشد و تعداد معامله گران سودآور را افزایش نمی دهد؟ چرا این اتفاق می افتد؟
اینکه شما می توانید تمام دانش جهان را داشته باشید و همچنان در معامله گری مشغول شوید شما را به معامله سود اور تبدیل نمیکند چراکه دانش مهمترین عامل در معامله گری نیست. مهمترین عامل، تا حد زیادی، روانشناسی و ذهن شما است.
میتوانید هفتهها را صرف یادگیری تکنیکهای پیچیده معاملاتی کنید، یا ماهها بر برخی مفاهیم پیچیده تسلط پیدا کنید، و باز هم نتوانید از طریق معامله گری درآمد کسب کنید. شما می توانید درک کاملی از هر حرکتی داشته باشید، اما اگر بر ذهن خود کنترل نداشته باشید ، نمی توانید در دراز مدت سودی کسب کنید.
چرا روانشناسی معامله گری را پیچیده می کند؟
این یک موضوع بسیار گسترده است، تصور کنید یک سیگنال معاملاتی عالی دارید که با استفاده از تکنیک های پیشرفته تسلط بر روان شناسی معاملات آن را به دست آورده اید. شما آن سیگنال را باز می کنید و فوراً سود می کنید. سپس، قیمت معکوس می شود و زیان خیلی زیادی را در سهام خود مشاهده می کنید. چه کار میکنید؟
احتمالا یک استاپ لاس قرار می دهید و معامله شما به سادگی با یک ضرر کوچک بسته می شود. یا کلا معامله را می بندید. شما واکنش نشان می دهید زیرا از ضرر می ترسید و امیدوارید که بازار به نفع شما تغییر کند.ممکن است از اشتباه کردن بترسید یا نسبت به مهارت های خود بیش از حد اعتماد به نفس داشته باشید یا گرفتار یکی از بسیاری از تله های روانی دیگر شوید. مسئله این است که همه این واکنش ها نتیجه یک ذهن ضعیف است. این ذهنی نیست که معامله گران موفق دارند.
به زبان ساده، حتی اگر بهترین سیستم معاملاتی را داشته باشید، همچنان به نظم، انگیزه و پشتکار مناسب برای استفاده صحیح از آن نیاز دارید. برای استفاده صحیح از ابزارهای مدیریت ریسک و پول خود به یک روان خونسرد نیاز دارید. شما باید بتوانید امیدها، آرزوها، ترسها و احساسات را کاملاً رها کنید.می دانید چه کسی می تواند این کار را انجام دهد؟ معامله گران شگفت انگیز و ربات های برنامه ریزی شده مناسب.
شما کمبود دانش ندارید
اکثر شما احتمالاً تمام دانش لازم برای کسب درآمد در بازار را دارید. شما در دره ها می خرید و در قله ها می فروشید. البته معامله به این راحتی نیست، اما هنوز هم بسیار ساده است. انسان ها تمایل دارند بیش از حد آن را پیچیده کنند. چیزی که کار را سخت می کند خود انسان ها هستند. آنها به دلیل ذهن ضعیف خود آن را پیچیده می کنند.
آنچه درباره روانشناسی معامله گری باید بدانید
روانشناسی معامله گری در حقیقت به احساسات و وضعیت ذهنی اشاره دارد که به موفقیت یا شکست در معاملات کمک می کند. روانشناسی معامله گری جنبه های مختلفی از شخصیت و رفتارهای یک فرد را نشان می دهد که بر اقدامات تجاری آنها تأثیر می گذارد. این روانشناسی می تواند به اندازه سایر ویژگی ها مانند دانش، تجربه و مهارت در تعیین موفقیت معاملات مهم باشد. نظم و انضباط و ریسک پذیری دو مورد از حیاتی ترین جنبه های روانشناسی معاملات هستند زیرا اجرای این جنبه ها توسط یک معامله گر برای موفقیت طرح معاملاتی او حیاتی است. ترس و طمع معمولاً با روانشناسی معاملات مرتبط است، در حالی که چیزهایی مانند امید و پشیمانی نیز در رفتار معاملاتی نقش دارند.
درک روانشناسی معامله گری
مهارت های زیادی برای معامله گری موفق در بازارهای مالی مورد نیاز است. این مهارت ها شامل توانایی ارزیابی اصول یک دارایی (مانند سهام یک شرکت) و تعیین جهت روند دارایی می شوند اما هیچ یک از این مهارت های فنی به اندازه طرز فکر معامله گر مهم نیست. احساسات، تفکر سریع و اعمال نظم و انضباط، اجزایی از چیزی است که ما آن را روانشناسی معامله گری می نامیم.
روانشناسی معامله گری یا روانشناسی تجارت می تواند با چند احساس و رفتار خاص مرتبط باشد که اغلب کاتالیزورهای معاملات بازار هستند. توصیفات مرسوم رفتارهای هیجانی در بازارها، بیشتر معاملات هیجانی را به حرص یا ترس نسبت می دهند.
حرص و طمع را می توان به عنوان میل بیش از حد به ثروت در نظر گرفت، آنقدر زیاد که گاهی عقلانیت و قضاوت را تحت الشعاع قرار می دهد. بنابراین، این توصیف سرمایه گذاری الهام گرفته شده از حرص یا تجارت غیرمنطقی، فرض می کند که احساسات طمع می تواند معامله گران را به سمت انواع رفتارهای غیرصحیح سوق دهد. این رفتارها و اقدامات ممکن است شامل انجام معاملات با ریسک بالا، خرید سهام یک شرکت یا فناوری آزمایش نشده فقط به دلیل افزایش سریع قیمت آن، یا خرید ارز دیجیتال بدون تحقیق در مورد سرمایه گذاری اساسی باشد.
علاوه بر این، طمع ممکن است سرمایه گذاران را ترغیب کند که در معاملات سودآور بیش از حد مطلوب، باقی بمانند و در تلاش برای برداشتن سود اضافی یا گرفتن موقعیت های سوداگرانه بزرگ باشند. طمع در مرحله نهایی بازارهای صعودی، زمانی که حدس و گمان بیداد می کند و سرمایه گذاران احتیاط را کنار می گذارند، آشکارتر است.
در مقابل، ترس باعث می شود معامله گران به دلیل نگرانی از ضررهای زیاد، موقعیتهای خود را زودتر ببندند یا از ریسک کردن خودداری کنند. ترس در بازارهای نزولی قابل لمس است و این یک احساس قوی است که می تواند باعث شود معامله گران و سرمایه گذاران با عجله برای خروج از بازار غیرمنطقی عمل کنند. ترس اغلب به وحشت تبدیل می شود که به طور کلی باعث فروش قابل توجهی در بازار می شود.
تحلیل تکنیکال
روانشناسی معامله گری اغلب برای تحلیلگران فنی و تکنیکالی مهم است که بر روی تکنیک های نمودارسازی تکیه می کنند تا تصمیمات تجاری خود را هدایت کنند. نمودارهای امنیتی می تواند طیف گسترده ای از بینش ها را در مورد یک حرکت امن ارائه دهد. در حالی که تکنیک های تجزیه و تحلیل فنی و ترسیم نمودار که می توانند در تشخیص روند فرصت های خرید و فروش مفید باشند، نیاز به درک و شهود برای حرکت های بازار دارد که از روان شناسی معامله گری سرمایه گذاران ناشی می شود.
موارد متعددی در نمودارهای فنی و تحلیل های تکنیکال وجود دارد که در آن یک معامله گر باید نه تنها به دانش تحلیل نموداری تسلط داشته باشد، بلکه به دانش خود در مورد امنیتی که دنبال می کند و شهود خود برای تأثیر عوامل گسترده تر بر بازار نیز تکیه کند. معامله گرانی که توجه زیادی به تأثیرات جامع قیمت، نظم و انضباط و اطمینان دارند، روانشناسی معاملاتی متعادل تری را نشان می دهند که معمولاً به موفقیت آن ها کمک می کند.
مالی رفتاری
بخشی از روانشناسی معامله گری این است که بفهمیم چرا افراد در بازار یا سایر مسائل پولی تصمیمات غیرمنطقی می گیرند. مالی رفتاری زیرشاخه ای از اقتصاد رفتاری است که تأثیرات روانی و سوگیری هایی را ارائه می دهد که بر رفتارهای مالی سرمایه گذاران و متخصصان مالی تأثیر می گذارد. علاوه بر این، تأثیرات و سوگیری ها می تواند منشأ تبیین انواع ناهنجاری های بازار، به ویژه ناهنجاری های موجود در بازار سهام، ارزهای دیجیتال و … مانند افزایش یا کاهش شدید قیمت دارایی باشد.
مالی رفتاری معمولاً شامل مفاهیم زیر است:
حسابداری ذهنی: حسابداری ذهنی به تمایل افراد به تخصیص پول برای اهداف خاص اشاره دارد.
رفتار گله: رفتار گله بیان می کند که افراد تمایل دارند رفتارهای مالی اکثریت گروه (گله، توده) را تقلید کنند. گله داری در بازار به دلیل پشت سرگذاشتن ها و فروش های چشمگیر بدنام است.
شکاف عاطفی: شکاف عاطفی به تصمیم گیری براساس احساسات شدید یا فشارهای عاطفی مانند اضطراب، خشم، ترس یا هیجان اشاره دارد. احساسات اغلب یک دلیل کلیدی برای انتخاب های غیر منطقی و منطقی افراد هستند.
لنگر انداختن: لنگر انداختن به ضمیمه کردن یک سطح هزینه به یک مرجع خاص اشاره دارد. شامل هزینه های مداوم براساس سطح بودجه یا منطقی سازی هزینه ها براساس ابزارهای رضایت بخش مختلف.
در لنگر انداختن فرد ایده ها و پاسخ های اولیه خود را بر یک نقطه از اطلاعاتش استوار می کند و تغییراتی را براساس آن نقطه شروع ایجاد می کند. در این حالت شخص از یک عدد یا مقدار هدف خاص به عنوان نقطه شروع استفاده می کند که به عنوان لنگر شناخته می شود و متعاقباً آن اطلاعات را تا رسیدن به یک مقدار قابل قبول در طول زمان تنظیم می کند. البته اغلب، این تنظیمات ناکافی و بسیار نزدیک به لنگر اصلی هستند و زمانی که لنگر بسیار متفاوت از پاسخ واقعی باشد، مشکل ایجاد می کند.
خود اسنادی: خود اسنادی به تمایل به انتخاب براساس اعتماد بیش از حد به دانش یا مهارت خود اشاره دارد. انتساب به خود معمولاً از یک استعداد ذاتی در یک منطقه خاص سرچشمه می گیرد. در این دسته، افراد تمایل دارند دانش خود را بالاتر از دیگران رتبه بندی کنند، حتی زمانی که به طور عینی کوتاهی می کنند.
غلبه بر طمع
یک ضرب المثل قدیمی در وال استریت وجود دارد که می گوید “خوک ها را سلاخی می کنند.” این عادتی است که سرمایه گذاران حریص دارند که به مدت طولانی در یک موقعیت برنده باقی می مانند تا آخرین افزایش قیمت را ببینند اما غافل از اینکه دیر یا زود، روند معکوس می شود و حریصان گرفتار می شوند.
غلبه بر طمع آسان نیست. این احساس غالباً براساس غریزه برای بدست آوردن کمی سود بیشتر است. یک معامله گر باید یاد بگیرد که این غریزه را بشناسد و یک برنامه معاملاتی مبتنی بر تفکر منطقی، (نه هوس یا غرایز)، توسعه دهد.
درک ترس
وقتی معامله گران اخبار بدی درباره یک دارایی خاص یا به طور کلی در مورد اقتصاد دریافت می کنند، طبیعتاً می ترسند. آنها ممکن است بیش از حد واکنش نشان دهند و احساس کنند مجبور هستند دارایی های خود را نقد کنند، پول نقد داشته باشند و از ریسک کردن بیشتر خودداری کنند. اگر این کار را انجام دهند، ممکن است از ضررهای خاصی جلوگیری کنند اما ممکن است برخی از دستاوردها را نیز از دست بدهند.
معامله گران باید بدانند ترس چیست: یک واکنش طبیعی به یک تهدید درک شده. معامله گران باید در نظر داشته باشند که از چه چیزی می ترسند و چرا از آن می ترسند. اما این تفکر باید قبل از خبر بد رخ دهد، نه در وسط آن. ترس و طمع دو احساس درونی هستند که باید کنترل شوند.
با فکر کردن از قبل، معامله گران می دانند که چگونه رویدادها را به طور غریزی درک می کنند و به آنها واکنش نشان می دهند و می توانند از پاسخ احساسی عبور کنند. البته این کار آسانی نیست اما برای سلامت پرتفوی یک سرمایه گذار ضروری است نه صرفا خود سرمایه گذار.
تنظیم قوانین
یک معامله گر باید قوانینی را ایجاد کند و در هنگام بروز بحران روانی از آنها پیروی کند. دستورالعمل هایی را براساس میزان تحمل ریسک/پاداش خود برای زمان ورود به معامله و زمان خروج از آن تنظیم کنید. یک هدف سود تعیین کنید و یک توقف ضرر ایجاد کنید تا احساسات را از فرآیند خارج کنید.
علاوه بر این، ممکن است تصمیم بگیرید که کدام رویدادهای خاص، مانند انتشار سود مثبت یا منفی، باید باعث تصمیم گیری برای خرید یا فروش دارایی شود.
عاقلانه است که محدودیت هایی برای حداکثر مقداری که می خواهید در یک روز برنده شوید یا ببازید تعیین کنید. اگر به حد سود رسیدید، پول را بردارید و خارج شوید. اگر ضررهای شما به یک عدد از پیش تعیین شده رسید، خارج شوید و معامله را ادامه ندهید. در هر صورت، شما زنده خواهید ماند تا یک روز دیگر معامله کنید.
دیدگاه شما