آیا اهرم برای همه ارزها یکسان است؟
سناریوی معاملاتی: اگر فقط با ۱۰۰ دلار معامله کنیم چه اتفاقی میافتد؟
اگر فقط با ۱۰۰ دلار یک حساب معاملاتی باز کنیم چه اتفاقی میافتد؟
یا با ۱۰۰€؟ یا با ۱۰۰£؟
از آنجایی که در معاملات مارجین شما میتوانید با یک مبلغ خیلی کم معامله کنید، مطمئناً امکان اینکه با ۱۰۰ دلار معاملات فارکس را شروع کنید وجود دارد.
ولی آیا این کار درست است؟
ببینم اگر این کار را بکنید ممکن است چه اتفاقی بیوفتد.
در این سناریوی معاملاتی، در کارگزاری خرده فروشی فارکس ما، سطح مارجین کال ۱۰۰٪ و سطح استاپ اوت ۲۰٪ است.
حالا که ما میدانیم سطوح مارجین کال و استاپ اوت چه هستند، ببینیم آیا معامله با ۱۰۰ دلار شدنی است یا خیر.
اگر درسهای مربوط به سطوح مارجین کال و استاپ اوت را نخواندهاید همینجا خوانده این درس را متوقف کنید و اول از اینجا شروع کنید!
گام ۱: واریز پول به حساب معاملاتی
چون شما معاملهگر خیلی بزرگی هستید ۱۰۰ دلار به حساب معاملاتی خود واریز میکنید.
حالا موجودی حساب شما ۱۰۰ دلار است.
حساب معاملاتی شما به صورت زیر خواهد بود
گام ۲: محاسبه مارجین لازم
فرض کنید شما میخواهید در جفت ارز EUR/USD یک پوزیشن خرید به اندازه ۵ میکرو لات (۱,۰۰۰ واحد ضربدر ۵) با قیمت ۱.۲۰۰۰۰ باز کنید. لازمه مارجین ۱% است.
برای باز کردن این پوزیشن شما به آیا اهرم برای همه ارزها یکسان است؟ چه مقدار مارجین («مارجین لازم») نیاز خواهید داشت؟
چون ارز حساب معاملاتی ما دلار آمریکا است باید یورو را به دلار آمریکا تبدیل کنیم تا ارزش اسمی این معامله مشخص شود.
€۱,۰۰۰ * ۵ میکرو لات = €۵,۰۰۰
ارزش اسمی ۶۰۰۰ دلار است.
حالا میتوانیم مارجین لازم را محاسبه کنیم:
مارجین لازم = ارزش اسمی * لازمه مارجین
با فرض اینکه ارز حساب معاملاتی شما دلار آمریکا باشد، چون لازمه مارجین ۱% است مارجین لازم ۶۰ دلار خواهد بود.
گام ۳: محاسبه مارجین استفاده شده
به جز معاملهای که وارد شدیم هیچ معامله دیگری باز نیست.
چون فقط یک پوزیشن باز داریم مارجین استفاده شده برابر مارجین لازم خواهد بود.
گام ۴: محاسبه دارایی
فرض کنیم که قیمت اندکی در جهت دلخواه شما حرکت کرده است و حالا معامله شما در نقطه سر به سر است.
این یعنی سود/زیان شناور شما ۰ دلار است.
حالا دارایی را حساب کنید:
دارایی = موجودی + سود (یا زیان) شناور
حالا دارایی حساب شما ۱۰۰ دلار است.
گام ۵: محاسبه مارجین آزاد
حالا که ما دارایی را بدست آوردیم میتوانیم مارجین آزاد را حساب کنیم:
مارجین آزاد = دارایی – مارجین استفاده شده
مارجین آزاد ۴۰ دلار است.
گام ۶: محاسبه سطح مارجین
حالا که ما دارایی را بدست آوردیم میتوانیم سطح مارجین را حساب کنیم:
سطح مارجین = (دارایی / مارجین استفاده شده) * ۱۰۰٪
۱۶۷% = ($۱۰۰ / ۶۰) * ۱۰۰%
سطح مارجین برابر ۱۶۷% است.
در اینجا سنجههای حساب شما در پلتفرم معاملاتی به صورت زیر خواهد بود:
EUR/USD به مقدار ۸۰ پیپ بالا میرود!
EUR/USD به میزان ۸۰ پیپ بالا میرود و حالا با قمیت ۱.۲۰۸۰ معامله میشود. ببینیم این اتفاق چه تاثیری روی حساب شما داشته است.
مارجین استفاده شده
متوجه خواهید شد که مارجین استفاده شده تغییر کرده است.
به دلیل تغییر نرخ مبادله، ارزش اسمی پوزیشن تغییر کرده است.
این نیاز به محاسبه مجدد مارجین لازم دارد.
هر گاه قمیت EUR/USD تغییر میکند، مارجین لازم تغییر میکند!
حالا که EUR/USD (به جای ۱/۲۰۰۰۰) با قیمت ۱/۲۰۸۰۰ معامله میشود بیایید بینیم برای باز نگه داشته این پوزیشن به چه مقدار مارجین لازم نیاز داریم.
چون ارز حساب معاملاتی ما دلار آمریکا است باید یورو را به دلار آمریکا تبدیل کنیم تا ارزش اسمی این معامله مشخص شود.
€۱,۰۰۰ * ۵ micro lots = €۵,۰۰۰
ارزش اسمی ۶۰۴۰ دلار است.
قبلاً ارزش اسمی ۶۰۰۰ دلار بود. چون EUR/USD بالا رفته است این یعنی EUR قوی شده است. و چون از حساب شما دلار آمریکا است این باعث میشود ارزش اسمی پوزیشن شما هم افزایش یابد.
حالا میتوانیم مارجین لازم را محاسبه کنیم:
مارجین لازم = ارزش اسمی * لازمه مارجین
$۶۰.۴۰ = $۶,۰۴۰ * ۰.۰۱
دقت کنید که چون ارزش اسمی افزایش یافته مارجین لازم هم افزایش پیدا کرده است.
چون لازمه مارجین ۱% است مارجین لازم ۶۰.۴۰ دلار خواهد بود.
قبلاً مارجین لازم ۶۰.۰۰ دلار بود (زمانی که EUR/USD با قیمت ۱.۲۰۰۰۰ معامله میشد).
مارجین استفاده شده برای نشان دادن تغییرات مارجین لازم همه پوزیشنهای باز بروز رسانی شده است.
در این مثال، چون شما فقط یک پوزیشن باز دارید، مارجین استفاده شده برابر با مارجین لازم جدید خواهد بود.
سود/زیان شناور
EUR/USD از قمیت ۱.۲۰۰۰۰ تا ۱.۲۰۸۰ بالا رفته است که معادل ۸۰ پیپ است.
چون حجم معاملات شما میکرو لات است ارزش هر پیپ ۰.۱۰ دلار به ازای هر میکرو لات است.
حجم پوزیشن شما ۵ میکرو لات است و هر ۱ پیپ حرکت قیمت معادل ۰.۵۰ دلار است.
چون شما پوزیشن فروش EUR/USD داشتهاید، این یعنی زیان شناور شما ۴۰ دلار است.
سود/زیان شناور = (قیمت فعلی – قیمت ورود) * ۱۰۰۰۰ * $X/pip
$۴۰ = (۱.۲۰۸۰ – ۱.۲۰۰۰۰) * ۱۰,۰۰۰ * $۰.۵۰/pip
دارایی
حالا دارایی شما ۶۰ دلار است.
دارایی = موجودی + سود/زیان شناور
مارجین آزاد
مارجین آیا اهرم برای همه ارزها یکسان است؟ آزاد شما ۰ دلار است.
مارجین آزاد = دارایی – مارجین استفاده شده
سطح مارجین
سطح مارجین به ۹۹% کاهش پیدا کرده است.
سطح مارجین = (دارایی / مارجین استفاده شده) * ۱۰۰٪
۹۹% = ($۶۰/ $۶۰.۴۰) * ۱۰۰%
سطح مارجین کال زمانی است که سطح مارجین به ۱۰۰٪ میرسد.
سطح مارجین شما هنوز زیر ۱۰۰% است.
در اینجا شما یک مارجین کال دریافت خواهید کرد که به معنی یک هشدار است!
پوزیشن شما باقی خواهد ماند ولی …
شما قادر نخواهید بود پوزیشن جدیدی باز کنید مگر اینکه سطح مارجین شما به بالای ۱۰۰٪ برسد.
سنجههای حساب
سنجههای حساب شما در پلتفرم معاملاتی به صورت زیر خواهد بود:
EUR/USD به اندازه ۹۶ پیپ دیگر بالا میرود!
EUR/USD به میزان ۹۶ پیپ دیگر سقوط میکند و حالا با قمیت ۱.۲۱۷۶ معامله میشود.
مارجین استفاده شده
حالا که EUR/USD (به جای ۱/۲۰۸۰۰) با قیمت ۱.۲۱۷۶۰ معامله میشود بیایید بینیم برای باز نگه داشته این پوزیشن به چه مقدار مارجین لازم نیاز داریم.
چون ارز حساب معاملاتی ما دلار آمریکا است باید یورو را به دلار آمریکا تبدیل کنیم تا ارزش اسمی این معامله مشخص شود.
€۱,۰۰۰ * ۵ micro lots = €۵,۰۰۰
ارزش اسمی ۶۰۸۸ دلار است.
حالا میتوانیم مارجین لازم را محاسبه کنیم:
مارجین لازم = ارزش اسمی * لازمه مارجین
$۶۰.۸۸ = $۶,۰۸۰ * ۰.۰۱
دقت کنید که چون ارزش اسمی افزایش یافته مارجین لازم هم افزایش پیدا کرده است.
چون لازمه مارجین ۱% است مارجین لازم ۶۰.۸۸ دلار خواهد بود.
قبلاً مارجین لازم ۶۰.۴۰ دلار بود (زمانی که EUR/USD با قیمت ۱.۲۰۸۰۰ معامله میشد).
مارجین استفاده شده برای نشان دادن تغییرات مارجین لازم همه پوزیشنهای باز بروز رسانی شده است.
در این مثال، چون شما فقط یک پوزیشن باز دارید، مارجین استفاده شده برابر با مارجین لازم جدید خواهد بود.
سود/زیان شناور
EUR/USD از قمیت ۱.۲۰۰۰۰ تا ۱.۲۱۷۶۰۰ بالا رفته است که معادل ۱۷۶ پیپ است.
چون حجم معاملات شما ۵ میکرو لات است ارزش هر پیپ ۰.۵۰ دلار است.
چون شما پوزیشن فروش EUR/USD داشتهاید، این یعنی زیان شناور شما ۸۸ دلار است.
سود/زیان شناور = (قیمت فعلی – قیمت ورود) * ۱۰۰۰۰ * $X/pip
-$۸۸ = (۱.۲۱۷۶۰ – ۱.۲۰۰۰۰) * ۱۰,۰۰۰ * $۰.۵۰/pip
دارایی
حالا دارایی شما ۱۲ دلار است.
دارایی = موجودی + سود/زیان شناور
$۳,۱۰۰ = $۱۰,۰۰۰ + (-$۶,۹۰۰)
مارجین آزاد
مارجین آزاد شما ۴۸.۸۸- دلار است.
مارجین آزاد = دارایی – مارجین استفاده شده
سطح مارجین
سطح مارجین به ۲۰% کاهش پیدا کرده است.
سطح مارجین = (دارایی / مارجین استفاده شده) * ۱۰۰٪
۲۰% = ($۱۲ / $۶۰.۸۸) * ۱۰۰%
در اینجا سطح مارجین شما به زیر سطح استاپ اوت رسیده است!
سنجههای حساب
سنجههای حساب
استاپ اوت!
سطح استاپ اوت جایی است که سطح مارجین به زیر ۲۰% میرسد.
در اینجا سطح مارجین شما به سطح استاپ اوت رسیده است!
پلتفرم معاملاتی شما به طور خودکار یک استاپ اوت اجرا خواهد کرد.
این یعنی معامله شما به طور خودکار با قمیت بازار بسته خواهد شد و دو چیز اتفاق خواهد افتاد:
- مارجین استفاده شده شما «آزاد» خواهد شد.
- زیان شناور شما «محقق خواهد شد.»
موجودی شما برای نشان دادن زیان تحقق یافته بروز رسانی خواهد شد.
حالا که حساب شما پوزیشن بازی ندارد و «ثابت» است، مارجین آزاد، دارایی و موجودی شما یکسان خواهد بود.
دیگر سطح یا سود/زیان شناوری وجود ندارد زیرا پوزیشن بازی ندارید.
بیایید ببینیم حساب معاملاتی شما از آغاز تا پایان چه تغییری کرده است.
شما قبل از معامله ۱۰۰ دلار نقدینگی داشتید.
حالا فقط بعد از یک معامله، ۱۲ دلار برای شما باقی مانده است!
حتی برای پرداخت حق اشتراک یک ماهه نتفلیکس هم کافی نیست!
شما ۸۸% سرمایه خود را از دست دادهاید.
٪ سود/زیان = ((موجودی پایانی – موجودی اولیه) / موجودی اولیه) * ۱۰۰٪
-۸۸% = (($۱۲ – $۱۰۰) / $۱۰۰) * ۱۰۰%
و همه اینها فقط با حرکت ۱۷۶ پیپی EUR/USD اتفاق افتاد!
۱۷۶ پیپ جابجایی قیمت هیچی نیست. EUR/USD میتواند به سادگی در عرض یک یا دو روز همین قدر جابجایی داشته باشد. (نوسانات لحظهای EUR/USD را در بخش MarketMilk™ ببینید)
تبریک می گویم! شما به همین راحتی حساب خود را نابود کردید!👏👏👏
چون موجودی حساب شما خیلی کمتر از چیزی است که بتوانید با آن معامله جدیدی باز کنید، حساب معاملاتی شما تقریباً از بین رفته است.
تجارت ارزهای دیجیتال، قمار است؟
اکثر سرمایهگذارن و فعالان بازار رمزارزها، اصول اولیه ارزهای دیجیتال، اما نه همه عناصر آن را درک میکنند. در حال حاضر، بیش از ۸۲ میلیون کیف پول بلاکچینی وجود دارد. بازار کریپتو در حال رشد است و همواره پروژههای بیشتری به بازار معرفی میشوند. با این وجود، سوالی که بیشتر مردم از خود میپرسند. آیا تجارت کریپتوها قمار است؟ آیا بر اساس شانس است یا استراتژی؟ پاسخ به این سوالات اغلب پیچیده است.
- آیا تجارت رمزارزها قمار است؟
- آیا با سرمایهگذاری در بازار رمزارزها قمار انجام میدهید یا سفته بازی؟
- کلام آخر
اقتصاد آنلاین – حسین قطبی؛ معامله در بازارهای سهام مانند یک بازی با تاس نیست، در حالی که قمار یک بازی با مجموعی از شانسها و احتمالات موجود است. تجارت شامل بررسی اطلاعات گذشته و تجزیه و تحلیل دادههای موجود برای تجارت یا سرمایه گذاری در میان مدت یا بلند مدت است. برخلاف قمار، معامله کردن هیچ برد یا باخت نهایی ندارد. بلکه شرکتها برای نوآوری در محصولات خود و ارائه خدمات بهتر با هم رقابت میکنند و در نتیجه قیمت سهام آنها، متناسب با میزان رشد آنها افزایش مییابد. این به نوبه خود، سهامداران آن شرکت را به سمت کسب سود بیشتر سوق میدهد. بنابراین، تجارت قمار نیست.
در حالی که اغلب واضح است که تجارت کریپتو درست مانند انجام هر سرمایه گذاری دیگری از جمله سهام است، اما شباهتهایی به قمار دارد. برقراری ارتباط بین تجارت کریپتو و قمار به شما کمک میکند، این دو را بهتر درک کنید.
آیا تجارت رمزارزها قمار است؟
تجارت ارزهای دیجیتال و قمار هر دو شباهتها و تفاوتهایی دارند. شباهتها ممکن است، تجارت کریپتو را مانند یک قمار به نظر برساند، اما در واقع که یک سرمایه گذاری است.
چندین شباهت بین قمار و تجارت ارزهای دیجیتال وجود دارد.
1. هر دو دارای خطرات و ریسکهای بزرگ هستند.
یکی از مواردی که ممکن است تجارت کریپتوها را به قمار تبدیل کند، این است که هر دو دارای خطرات بزرگی هستند. نوسانات ارزهای دیجیتال چیزی است که تجارت آنها را به ریسک و خطر تبدیل میکند. تغییرات غیرمنتظره در بازار، اغلب باعث تغییرات قابل توجه قیمت میشود که منجر به کاهش یا افزایش قابل توجه ارزش (نا متناسب با ارزش واقعی) آیا اهرم برای همه ارزها یکسان است؟ میشود.
به همان اندازه که تجارت توجه دولتها را به خود جلب میکند، بازار رمزارزها هنوز تنظیم نشده است که خود خطر دیگری را به همراه دارد. همچنین ارزهای رمزنگاری شده، تحت تأثیر هارد فورکها و توقف عرضه قرار میگیرند که اغلب باعث نوسان قیمت میشوند. درست مانند قمار، درک خطرات مرتبط با تجارت ارزهای دیجیتال آیا اهرم برای همه ارزها یکسان است؟ ضروری است.
2. هر دو شامل استراتژی هستند.
بسته به بازی، یک قمارباز باید استراتژی داشته باشد. بازیکنان باید به طور انتقادی فکر کنند، تا مشخص کنند که حریف چه چیزی ممکن است در دست داشته باشد. در برخی از بازیها، باید مشخص کنید که کدام حالت، بهترین بازدهی و کمترین ریسک را دارد. چیزی که باعث میشود تجارت کریپتو، قمار گونه شود، این واقعیت است که استراتژیهای زیادی در آن دخیل هستند. استراتژی معامله گران رمزارزها بر اساس اهداف آنها تعیین میشود. به طوری که آیا در بلندمدت سود میکنند؟ ریسک را کاهش میدهند؟ و خیلی موارد دیگر.
3. انضباط در هر دوی آنها یک عامل کلیدی است.
برای پیشرفت در دنیای قمار، باید نظم و انضباط داشته باشید. وقتی صحبت از قمار به میان میآید، که اغلب سرگرمی محسوب میشود، به راحتی میتوان فریفته و معتاد شد. قماربازان در نهایت با امید به دست آوردن بردهای بزرگ، پول زیادی خرج میکنند که متاسفانه در اکثر مواقع بدبختی به دنبال دارد. در حالی که بازار کریپتو لزوماً اعتیاد ندارد، اما اغلب سرمایهگذاران در نهایت پول زیادی را وارد آن میکنند. از آنجایی که یک تجارت بسیار نوسان و پرخطر است، خرید بیش از حد ارزهای دیجیتال غیر حرفهای است.
معامله گران و سرمایه گذاران باید نظم و انضباط خود را در برخورد با رمزارزها حفظ کنند تا از چنین ضررهایی جلوگیری کنند. میانگینگیری هزینه دلار از جمله استراتژیهایی است که معاملهگران برای مسئولیتپذیری در مواجهه با ارزهای دیجیتال از آن استفاده میکنند. معامله گران موفق این بازار بر خلاف معامله گرانی که با کریپتو قمارگونه رفتار میکنند، نظم و انضباط را در اعمال خود نشان میدهند.
ترسیم مرز بین تجارت رمزارزها و سرگرمیهای قمار، همواره چالش برانگیز بوده است. اما به طور کلی پاسخ به این سوال که آیا تجارت کریپتوها قمار است؟ منفی است.
البته نه به آن مفهوم که موفقیت در بازار معاملات ارزهای دیجیتال، تضمین شده باشد. بلکه تجارت رمزارزها برخلاف قمار است، زیرا متغیرهای تصادفی اغلب در مورد آن تصمیم میگیرند. در حالی که وقتی صحبت از قمار میشود، پیش بینی تقریبا غیرممکن است. در ارزهای دیجیتال، پیشبینی بازارها دشوار است، اما میتوان سطحی از تجزیه و تحلیل را برای کمک به پیشبینیپذیری انجام داد. یک معامله گر ارز دیجیتال در معرض تقاضاها و دادههای بازار است. سپس بعد از تجزیه و تحلیلهای خود، میتواند تصمیم به خرید یا عدم خرید یک دارایی کند. در حالی که وقتی صحبت از قمار به میان میآید، این متفاوت است و قمار باز فقط با انجام یک بازی شانس میآورد.
با مقایسه شباهتها و تفاوتها، واضح است که تجارت ارزهای دیجیتال بیشتر به سمت سرمایه گذاری است تا یک قمار. این نیز به این دلیل است که عواقب تلاش بیش از حد خود در هر دو به همان اندازه وخیم است.
آیا با سرمایهگذاری در بازار رمزارزها قمار انجام میدهید یا سفته بازی؟
در حالی که به راحتی می توان تجارت کریپتو و قمار را اشتباه گرفت، اما آنها از یکسان بودن فاصله زیادی دارند. با این حال، معامله گران اغلب به جای سرمایه گذاری یا معامله کردن، خود را در حال قمار مییابند. چگونه میدانید که یک قمارباز ارز دیجیتال هستید؟ یا یک سرمایهگذار؟
اگر معاملهگری بر اساس نکتهای که در یک بروشور تصادفی در جایی دیده است، اقدامی انجام دهد، پس او در حال قمار است. اگر یک معامله گر از تمام رول خود برای اضافه کردن اهرم روی یک معامله استفاده کند و معتقد است که امتیاز خواهد گرفت، میتوان آن را قمار در نظر گرفت. تجارت با ترس از دست دادن نیز قمار است.
آیا شما یک سفته باز در بازار کریپتو هستید؟ توجه داشته باشید که معامله گران از اطلاعات، فرآیندها و تفکر برای انتقال یا پذیرش ریسک در حرکات خود در حدس و گمان ارزهای دیجیتال استفاده میکنند. معامله گران سوداگرانه مانند قماربازان در یک زمین بازی احساسی فعالیت نمیکنند. آنها همچنین برای انجام حرکات خود به نکات شانسی متکی نیستند و در هنگام تصمیم گیری در برابر ترس از دست دادن خم نمیشوند. توجه داشته باشید که آنها در یک محیط ناقص وجود دارند که در آن اطلاعات متناقضی دریافت میکنند، سپس این اطلاعات را پردازش میکنند و فکر میکنند تا بهترین برنامهای ارائه دهند. سفته بازان در دنیای کریپتو با ارزش تلقی میشوند، زیرا نقدینگی بازار را فراهم میکنند.
کلام آخر
در حالی که شباهتهای زیادی بین قمار و تجارت کریپتو وجود دارد و برجسته ترین آنها شامل ریسک است. میزان بازده نیز ممکن است چشمگیر باشد، اما خطرات مرتبطی وجود دارد که معامله گران باید از آن آگاه باشند. مانند قمار، معاملات ارزهای دیجیتال به سطح بالایی از استراتژیها برای نتایج رضایت بخش نیاز دارد. ریسک موجود همچنین ممکن است سرمایه گذاران را وسوسه کند که داراییهای دیجیتالی بیشتر از آنچه که باید خریداری کنند. این امر نظم و انضباط را حیاتی میکند.
تحقیق و مطالعه در مورد معاملات ارزهای دیجیتال حیاتی است. به این ترتیب از قرار گرفتن خود در وسط قمار کریپتوها جلوگیری خواهند کرد. شما باید زمانی را صرف یادگیری در مورد ارزهای رمزپایه کنید و قبل از ورود به این بازار تا حد ممکن دانش کسب کنید. اگر همچنین متوجه شوید که کدام ارزهای دیجیتال ارزش سرمایه گذاری دارند، کمک خواهد کرد. به همان اندازه که در قمار و تجارت ارزهای دیجیتال ریسک وجود دارد، انجام سفته بازی در سطح بالا میتواند آن را محافظت کند. دانش مناسب باعث ایجاد سطحی از ثبات میشود.
سلب مسئولیت: سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال و سایر عرضه اولیههای آنها (ICO) بسیار پرخطر و گمانه زنی آیا اهرم برای همه ارزها یکسان است؟ است و این مقاله توصیهای از طرف اقتصاد آنلاین یا نویسنده برای سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال یا سایرICOها نیست. از آنجایی که موقعیت هر فردی منحصر به فرد است، همیشه باید قبل از تصمیم گیری مالی با یک متخصص واجد شرایط مشورت شود.
[مهم] مبانی مدیریت سرمایه
مطالب را با يك جمله مبهم آغاز مي كنیم كه مي خواهیم درستي آن را ثابت كنیم :
معاملات بازنده خود را سريع ببنديد و به معاملات برنده اجازه رشد دهید، اگر اين شیوه را پیش بگیريد و مديريت سرمایه را همراه آن كنید حتی اگر معاملات شما تصادفی باشند باز هم برايند شما مثبت خواهد بود.
در ادامه شما را به مطالعه 20 درس مبانی مدیریت سرمایه ارائه شده توسط یک دوست قدیمی جناب آقای حمید رضا حصارکی دعوت می کنم:
درس اول: امید رياضی
درس اول درک مفهوم امید رياضی می باشد كه بدون درک آن نمی توان در اين بازار موفق بود. امید رياضی به ما می گويد نیازی نیست كه همه معاملات شما و حتی نصف بیشتر معاملات شما مثبت باشد تا بتوانید سود كنید، و شايد همه سود شما از ۵ درصد معاملات موفق شما بدست آيد.
فرمول امید رياضی:
Mathematical Expectancy = [ 1 + (W/L) ] * P - 1
در اينجا W متوسط سود شما در هر معامله و L متوسط ضرر شما در هر معامله می باشد و P ( به درصد ) احتمال برد سیستم شما در معاملات است. يعنی اگر احتمال برنده بودن سیستم شما ٢٠ درصد باشد و میانگین سود شما در هر معامله ١٠ دلار باشد و میانگین ضرر شما در هر معامله ۵ دلار باشد امید رياضی سیستم شما منفی ٠٫۴ می باشد.
امید رياضی يک سیستم سود ده بايد از صفر بیشتر باشد. برای اين منظور يا بايد احتمال برد سیستم را افزايش داد، يا متوسط سود در هر معامله افزايش يابد و يا متوسط ضرر در هر معامله كاهش يابد.
برای اينكه بتوانیم امید رياضی يک سیستم را بدست آوريم می بايست يک مجموعه از معاملات آن سیستم كه حداقل ١٠٠ معامله را داشته باشد انتخاب كنیم و متوسط سود و ضرر معاملات و تعداد معاملات برنده و بازنده را بدست آوريم و سپس در فرمول فوق قرار دهیم.
برای بدست آوردن احتمال برد سیستم بايد تعداد معاملات برنده را بر تعداد كل معاملات تقسیم كنیم. برای بدست آوردن متوسط سود بايد میزان سود كسب شده از پوزيشن های سودده را بر تعداد پوزيشن های سودده تقسیم كنیم. برای بدست آوردن متوسط ضرر بايد میزان ضرر كسب شده از پوزيشن های ضررده را بر تعداد پوزيشن های ضررده تقسیم كنیم.
درس دوم : نسبت اهرمی نامتقارن
در اين درس با مفهوم نسبت اهرمی نامتقارن آشنا می شويم. اين نسبت به ما می گويد که اگر چه مقدار ضرر بدهیم، می بايست چه مقدار سود كنیم تا آن ضرر جبران شود. در اينجا به اين موضوع پی خواهیم برد كه هر چه بیشتر ضرر كنیم جبران كردن آن مشكل تر و شايد غیر ممكن شود.
فرمول نسبت اهرمی نامتقارن :
Asymmetrical Leverage % = [ 1 / (1 - L %) ] - 1
در اينجا L درصد ضرر از آیا اهرم برای همه ارزها یکسان است؟ سرمايه اولیه می باشد، مثلا اگر ٢۵ درصد ( ٠٫٢۵ ) ضرر كنیم نیاز به ٣٣ درصد سود (بر اساس سرمایه باقی مانده) برای جبران داريم و اگر ۵٠ درصد ضرر كنیم نیاز به ١٠٠ درصد سود و اگر ٩٠ درصد ضرر دهیم نیاز به ٩٠٠ درصد سود داريم.
همواره بايد بر روی ضررهای خود كنترل داشته باشیم و به آنها تا جایی اجازه رشد دهیم كه سیستم معاملاتی ما توانایی جبران آن را به راحتی داشته باشد. حال اينكه از كجا بفهمیم سیستم ما چقدر توانایی جبران دارد بايد نرخ سوددهی سیستم خود را همواره حساب كنیم و ببینیم در هر معامله معمولا انتظار چند درصد سود را داريم و همینطور انتظار چند درصد ضرر در معامله محتمل است.
درس سوم : ضريب سودآوری
در اين درس با ضريب سودآوری آشنا می شويم. ضريب سودآوری معیاری است كه می توانیم روند سود دهی سیستم خود را ارزيابی كنیم، اين عدد می بايست همواره بزرگتر از ١ باشد.
فرمول محاسبه ضريب سودآوری :
Profit Factor = Gross Win / Gross Loss
در اينجا منظور آیا اهرم برای همه ارزها یکسان است؟ از Gross Win سود ناخالص يا همان مجموع سود تمامی پوزيشن های سودده و Gross Loss ضرر ناخالص يا همان مجموع ضرر تمامی پوزيشن های ضررده می باشد.
پس بايد دقت داشته باشیم كه همواره مجموع سودهايمان بايد از مجموع ضررهايمان بیشتر باشد تا بتوانیم اين ضريب را بیشتر از يک نگاه داريم.
درس چهارم : تفاوت شرط بندی و گمانه زنی در معاملات
همانطور که می دانیم شرط بندی، قمار محسوب می شود و كاری ناپسند میباشد لذا بايد تفاوت آن را با گمانه زنی (تجارت صحیح ) درک كنیم تا بتوانیم به درک عمیق تری نسبت به ريسک در اين بازار برسیم. بین شرط بندی و گمانه زنی دو تفاوت اساسی وجود دارد:
1- شرط بندی ريسک غیر منطقی بوجود می آورد ولی در گمانه زنی ريسک ذاتی موجود توزيع می شود.
2- در شرط بندی علم آمار و احتمال ناديده گرفته می شود ولی در گمانه زنی از امتیاز اين علم استفاده می شود.
برای مثال يک قمارباز فكر می كند اگر چندين شكست پیاپی داشته باشد در دفعات بعد شانس برد او افزايش می يابد لذا ريسک خود را بیشتر می كند (تفاوت 1) ، در صورتی كه اين كار خطاست و ريسک هر معامله مستقل از معامله قبل است پس در اينجا علم آمار و احتمال توسط قمارباز ناديده انگاشته شده است (تفاوت 2)
درس پنجم : مفهوم دقیق مديريت سرمایه
مفهوم دقیق مديريت سرمايه محدود به اين تعريف است كه چه مقدار از حساب بايد در معامله آتی ريسک شود.
انتظارات ديگری كه از مديريت سرمايه داريم از قبیل اينكه چه موقع از پوزيشن سود ده و يا ضرر ده خارج شويم و كی به حجم معامله فعلی بیافزائیم يا آنرا كاهش دهیم و كجا وارد معامله شويم يا نشويم جزو ضمائم و فرعیات مديريت سرمايه می باشند.
درس ششم : تحلیل مونته كارلو
در اين درس با تحلیل مونته كارلو آشنا می شويم تا بتوانیم روش معاملاتی خودمان را به صورت صحیح تست نمائیم و از نتايج تست با اطمینان بالایی استفاده كنیم. تحلیل مونته كارلو يک تکنیک محاسباتی است كه داده های آماری يک مدل را با دقت قابل اطمینانی شبیه سازی می كند.
در اين تحلیل معمولا هر پارامتر هزار بار با نمونه های متفاوتی از داده های آماری تست می شود و نتیجه ٩۵ درصد از اين هزار بار برای پارامتر مورد نظر لحاظ می شود.
مثلا اگر بخواهیم تاثیر ريسک ١٠ درصدی ثابت در هر معامله را در يک لیست ١٠٠ تایی از معاملات بررسی كنیم، هزار لیست مجزای ١٠٠ تایی از لیست اولیه بوجود می آوريم كه در آنها اعضای لیست به صورت تصادفی چیده شده اند، آنگاه تاثیر ريسک ١٠ درصدی را در هر لیست يادداشت می كنیم، اگر در ٩۵ درصد مواقع به ازای آن ريسک ١٠ درصدی نتیجه نهايی معاملات ۶٠ درصد زيان را به همراه آورد پس با اطمینان ٩۵ درصد در آينده نیز چنین خواهد شد.
در مثال فوق لیست ١٠٠ تایی داده های آماری ما و ريسک ١٠ درصدی ثابت پارامتر مورد بررسی ما می باشد. در تحلیل مونته كارلو از داده هایی استفاده می شود كه بوقوع پیوسته اند، يعنی نتايج بک تست يا فوروارد تست گذشته، بنابراين نقاط ورود و خروج در هر معامله مشخص می باشد.
مطمئنا برای شبیه سازی تحلیل مونته كارلو می بايست برنامه نوشت و از ماشین استفاده نمود، در همین جا از دوستان برنامه نويس علاقمند دعوت می كنم برای راحتی دوستان تحلیل مونته كارلو را فقط برای پارامتر ريسک كد كنند، يعنی در برنامه جایی برای ثبت داده های آماری (ورود و خروج از معامله)، جایی برای ثبت مقدار اولیه حساب، جایی برای ثبت مقدار ريسک در هر معامله تعبیه كنند و وقتی کلید شبیه سازی زده می شود برنامه بگويد در ٩۵ درصد از تست ها نتیجه چه می شود.
درس هفتم : تعیین اندازه حجم معامله
معامله با اهرم یا لوریج 100 در حساب با سرمایه هزار دلار يک اشتباه بزرگ می باشد، زيرا با چند ضرر متوالی بايد با حساب خداحافظی نمود، همین طور معامله بدون استفاده از اهرم در يک حساب ١٠٠ هزار دلاری باز هم اشتباه است زيرا مقدار بیشتر مارجین و سرمایه بی مصرف مانده است و در نهايت پرفورمنس را كاهش می دهد.
نقش كلیدی مديريت سرمايه تعیین دقیق حجم معامله می باشد تا كارائی حساب افزايش يابد.
روش های مطرح شده متفاوتی برای تعیین حجم وجود دارند كه به دو دسته كلی تقسیم بندی می شوند: 1- روش های مارتینگل 2- روش های آنتی مارتینگل
در روش های مارتینگل با افزايش ضرر به حجم معاملات افزوده می شود تا از يک برگشت سريع و كوتاه استفاده شود و همه ضررها پوشش داده شود، اين روش ها پايه علمی ندارند و در همه جا کاربرد ندارند و از نظر مديريت سرمايه صحیح مردود می باشند و فقط يک نوع خاص آن تحت عنوان "میانگین هزينه" می تواند مورد استفاده قرار گیرد. منظور از میانگین هزينه اين مي باشد كه حجم معامله طوری توزيع شود كه ریسک نهایی بیشتر از ريسک اولیه ای كه برای پوزيشن در نظر گرفته ايم نشود، در اين صورت می توان با فاصله هایی كه پوزيشن در ضرر رفته به حجم افزود، مثلا اگر برای پوزيشن با اهرم مناسب می توانیم در همان ابتدا 0.3 بیتکوین در نظر بگیريم و ريسک ما طوری است كه می توانیم استاپ 600 دلاری را برای آن تحمل كنیم، در ابتدا یک سوم از آن را استفاده می كنیم و 0.1 بیتکوین ورود می کنیم و اگر 300 دلار در ضرر رفتیم باز 0.1 ديگر ورود می كنیم و هیچ گاه برای پوزيشن مورد نظر از 0.3 بیتکوین بالاتر نمی رويم.
در روش های آنتی مارتینگل سودها به صورت تصاعد هندسی افزايش می يابند، همین طور ضررها به صورت تصاعد هندسی كم میشوند، مهمترين ويژگی اين روش ها بكار بردن آنها در يک سیستم با امید رياضی مثبت می باشد و در غیر اين صورت نمی توان از آنها انتظار معجزه داشت.
نگاهی به اهرم زدایی؛ عامل پنهان محرک بازارهای مالی در روزهای آینده
اهرم (Leverage)، راز کوچک و کثیف بازارهای مالی در دوران نرخ بهره پایین است.
معاملات اغلب با درصدهای ساده اندازهگیری میشوند، با این حال، استفاده از اهرم همه چیز را بزرگ میکند. اگرچه همیشه اینطور نبوده، اما دوران پول ارزان منجر به گرایش و استقبال بیشتر از اهرم شده است.
این امر در بازار اوراق قرضه که بازده تقریباً ناچیز است، بسیار مشهود است. استفاده از اهرم بالا از طریق استقراض یا ابزارهای مشتقه میتواند به بازدهی چشمگیری منجر شود. در این حالت، تنها زمانی همه چیز اشتباه پیش میرود که یا نقدینگی دچار مشکل شود یا اهرمها لایه لایه شوند.
همه اینها در مارس ۲۰۲۰ با فراگیر شدن همه گیری ویروس کرونا به اوج رسید. واکنش استاندارد به یک فاجعه جهانی، خرید اوراق قرضه بود که منجر شد بازده به سرعت از ۱.۶% در اواسط فوریه به ۰.۳% در ۹ مارس کاهش یابد. با این حال در روزهای بعد که بازارها در سراسر جهان دچار وحشت کامل شدند، بازده به محدوده بالاتر و به سطح ۱.۲۵% بازگشت.
این افزایش غیرمنتظره منجر شد بانک مرکزی آمریکا در صوتجلسه FOMC، برنامه خود مبنی بر خرید نامحدود اوراق قرضه در بازار آزاد را اعلام کند. به موجب این برنامه فدرال رزرو تعهد کرد که روزانه بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار اوراق خزانهداری را از بازار ثانویه خریداری کند.
علیرغم برخی گزارشات که نشان از کمبود نقدینگی در بازار اوراق خزانهداری داشت، فدرال رزرو هرگز به مشکل اصلی یعنی استفاده بیش از حد از اهرم رسیدگی نکرد. در عوض نرخهای بسیار پایین را باز هم پایینتر کشاند و پول بیشتری چاپ کرد که معاملهگران را ترغیب کند تا از اهرم بیشتری استفاده کنند.
با گذشت زمان، اعتیاد به اهرم در سطح جهانی گسترش یافته است. قبل از اینکه بیل هوانگ از Archegos ثروت ۲۰ میلیارد دلاری شخصی خود را با خاک یکسان کند و میلیاردها دلار برای بانکهای وال استریت هزینه بتراشد، وی صندوق خود را با اهرم ۵ برابری یا بیشتر اداره میکرد.
محبوبیت معاملات آپشن یا اختیار معامله (Option) و مشتقات (Derivatives) نیز نتیجهای همچون استفاده از اهرم را پی داشت. شرکتهای فروشنده اختیارات معامله، موضوعات معامله را در حجم بالاتری نسبت به پول نقدی که در اختیار دارند میفروشند یا میخرند تا ریسک را خنثی کنند.
علاوه بر این، معاملات اعتباری (Margin lending) محبوبتر از همیشه شده است.
نمودار بالا با اینکه تمام روشهای استفاده از اهرم را نشان نمیدهد، اما تصویر خوبی از روند کلی را نشان میدهد.
وقتی اهرم حذف شود، چه اتفاقی رخ میدهد؟
معاملات اهرمی تا زمانی که همه چیز طبق روال پیش میروند، خوب هستند. در زمان استفاده زیاد از اهرم در بازار، همه چیز رشد میکند. این مسئله منجر میشود خریداران بیشتر هجوم آورند و اهرمها همچنان اضافه شوند.
سهام حوزه فناوری با اهرم و اختیارات خرید (Call) فراتر از هر ارزش بنیادی معقولی رشد کردند. در این جنگل که همه دنبال طعمهای برای دریدن هستند، هر جا که بازدهی مثبتی حاصل شود، اهرمها فورا در آن نقطه اوج میگیرند.
برای سرمایهگذاران منطقی است در جهانی که نرخ بهره وام تقریبا صفر است به صورت نامحدود سرمایه گذاری کنند. اوراق بهادار با بازده ۳% که با نرخ استقراض ۰.۵٪ اهرم میشود، بازده سالم ۳ برابر دارد.
مشکل اینجاست که فعالان بازار اکنون به بازاری نگاه میکنند آیا اهرم برای همه ارزها یکسان است؟ که نرخ بهره ۳.۵۰ – ۳.۷۵% را طی ۱۵ ماه آینده برای بانک مرکزی آمریکا قیمتگذاری کرده است.
این به معنای وام گرفتن با نرخ ۴% برای تأمین مالی بازدهی ۳٪ است که معامله خوبی نیست.
نرخ هدف
در حال حاضر معاملهگران هنوز هم میتوانند نسبتاً ارزان وام بگیرند، اما افرادی که معاملات اهرمی دارند اکنون میدانند که در نهایت باید از آن خارج شوند. این معاملهگران میتوانند اکنون از معامله خارج شوند یا زمانی که نرخها به ۳.۵۰% رسیده است. هیچ کس نمیخواهد آخرین کسی باشد که از بازی خارج میشود.
واضحترین مدرک مبنی بر اینکه کاهش اهرمها عامل کلیدی در رکود فعلی بازار است، این است که تقریباً همه چیز در حال سقوط است. در زمان عادی ریسک گریزی، افراد سهام میفروختند و اوراق قرضه میخریدند. اما اکنون هر دو را میفروشند.
علاوه بر این، معاملات اختیار فروش (Put) به سمت اهرمی شدن پیش میرود که این امر متعاقبا منجر میشود معاملات فروش نیز اهرمی شوند.
به دلیل سالها لایهبندی روی اهرم، برداشتن آن فرآیندی دردناک خواهد بود.
نتیجه نهایی این است که بانک مرکزی آمریکا یک هیولا فرانکشتاین از معاملات اهرمی ایجاد کرده و اکنون در تلاش است تا هیولا را بدون کشتن اقتصاد به قتل برساند. سوال این است که آیا موفق میشود؟
برای پیگیری اخبار روز و فوری فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرام UtoFX بپیوندید.
لوریج یا اهرم کار در فیوچرز بایننس چیست؟
امروز به بررسی یکی دیگر از اصطلاحات معاملاتی یعنی اهرم کار یا همان لوریج در ترید فیوچرز بایننس خواهیم پرداخت. لوریج یکی از ابزارهایی است که هر تریدری در بخش فیوچرز باید با آن آشنا باشد. متاسفانه وجود دارد تریدرهایی که به درستی با اهرم آشنا نیستند و درکی از آن ندارند و با اهرم های سنگین و بدون مدیریت سرمایه ترید می کنند و با ضررهای سنگین هم رو به رو می شوند. پس پیشنهاد می کنم اگر قصد دارید در معاملات فیوچرز شرکت کنید حتما تا انتهای این مقاله مطالعه کنید و لوریج را بشناسید.
آنچه در این مقاله میخوانید
لوریج یا اهرم کار در معاملات فیوچرز
در این مثال ما معاملات فیوچرز بایننس را بررسی خواهیم کرد کلیت ماجرا در معاملات فیوچرز یکسان است و با همین توضیحات می توانید برای معاملات فیوچرز بیتمکس نیز اقدام کنید. اهرم کار در صرافی بایننس از 1 تا 125 موجود است و شما می توانید از آن استفاده کنید. اما عملکرد این اهرم به چه شکل است؟
زمانی که شما از اهرم 2 استفاده می کنید یعنی سرمایتان 2 برابر می شود، سودتان 2 برابر می شود و همچنین ضررتان نیز 2 برابر می شود. وقتی از اهرم 20 استفاده می کنید، سرمایتان 20 برابر می شود، سودتان 20 برابر می شود و در کنار آن ضررتان هم 20 برابر می شود و این موضوع برای همه لوریچ ها یکسان است. هنگامی که از لوریج استفاده می کنید درصدی از سرمایه مورد نیاز را خودتان فراهم می کنید و مابقی را صرافی به شما قرض می دهد. این درصدی که گفتیم در جدول پایین و ستون سمت راست مشخص است. به طور مثال زمانی که از اهرم 100 استفاده می کنید. 1درصد از سرمایه مورد نیاز را خودتان تامین می کنید و مابقی را صرافی به شما قرض می دهد. و زمانی که سود کردید قرض صرافی را پس می دهید و سود خود را دریافت می کنید. و اگر هم ضرر کردید صرافی از پول اصلی شما کم می کند.
دیدگاه شما