جزئیات خبر
معاملهگران در بازارهای مالی از نسبت ریسک/پاداش برای ارزیابی پتانسیل سود یک معامله نسبت به پتانسیل ضرر آن استفاده میکنند.
برای دستیابی به ریسک و پاداش یک معامله، پتانسیل ریسک و سود یک معامله باید توسط معاملهگر تعریف شود.
- ریسک با استفاده از یک حد ضرر (stop loss) تعیین میشود. مقدار ریسک معامله، قیمت بین نقطه ورود معامله و دستور حد ضرر آن است.
- حدسود (profit target) برای تعیین نقطه خروج به کار گرفته میشود. در صورتیکه معامله در جهت مطلوب حرکت کند، سود بالقوه برای معامله قیمت بین قیمت ورود و حد سود است.
اگر یک طریقه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد معاملهگر سهامی را در 260 تومان بخرد و حدضرر 230 تومان و حدسود 340 تومان برای آن قرار دهد، ریسک این معامله به ازای هرسهم 30 تومان و پتانسیل سود 80 تومان است.
سپس ریسک با سود مقایسه میشود تا نسبت ریسک به ریوارد به دست آید:
0.375 = 80 / 30 = پاداش/ریسک
اگر این نسبت بزرگتر از 1.0 باشد، ریسک معامله بزرگتر از پتانسیل کسب سود در معامله خواهد بود و معامله منطقی نیست. اگر نسبت کوچکتر از 1.0 باشد، پتانسیل سود در این معامله، بیشتر از ریسک خواهد بود و یک معامله مناسب تلقی میشود.
نگاهی دقیقتر به نسبت ریسک/پاداش
در کل، به نظر میرسد معاملاتی که نسبتهایی با ریسک پایین 0.1 و 0.2 دارند بهتر هستند. با این حال، لزوما اینگونه نیست.
معامله گران همچنین باید احتمال رسیدن قیمت به حدسود (قبل از اینکه قیمت به حدضرر برسد) در نظر بگیرند.
شما میتوانید با قرار دادن حدسود خود در نقطهای دورتر از نقطه ورود، هر معاملهای را جذابتر جلوه دهید. اما چقدر امکان دارد بازار پیش از رسیدن به سطح بسیار نزدیکتر حد ضرر به آن هدف بزرگ برسد؟
بنابراین، بین نسبت ریسک به سود معاملات و احتمال رسیدن به هدف به حدسود باید تعادل برقرار شود. به عبارتی دیگر ممکن است نسبت ریسک به سود یک معامله مناسب باشد ولی وقتی بطور منطقی بررسی کنید، متوجه شوید احتمال اینکه قیمت به حدسود شما برسد پایین است. این نکته را باید در نظر بگیرید.
برای بیشتر معاملهگران کوتاهمدت، نسبتهای ریسک/پاداش معمولا بین 1.0 و 0.25 قرار میگیرند، البته استثنائاتی نیز وجود دارند.
معامله گران کوتاهمدت و طریقه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد بلندمدت و سرمایهگذاران باید از معاملاتی که پتانسیل سود کمتر از میزان ریسک است دوری کنند.
به عنوان مثال ریسک/پاداش بزرگتر از 1.0 مناسب نیست. نسبت ریسک به پاداش 1.0 به این معناست که دربرابر پتانسیل سودآوری 10 درصدی، احتمال زیان 10 درصدی را به جان خریدهاید.
در بازار همیشه فرصت مطلوب برای معامله یافت میشود و دلیلی برای ریسکپذیری بیشتر به جهت سود کمتر وجود ندارد.
به هنگام محاسبه نسبت ریسک/پاداش برای یک معامله، حد ضرر را طبق استراتژی خود در مکانی منطقی روی نمودار قرار دهید، سپس حد سود را به طور منطقی براساس استراتژی/تحلیل خود تعیین کنید.
سطوح حدضرر و حدسود نباید به صورت تصادفی و شانسی انتخاب شوند.
تنها هنگامی که نقاط حد ضرر و سود هدف تعیین شدند، میتوانید ریسک/پاداش معامله خود را ارزیابی کرده و تصمیم بگیرید که آیا معامله شما ارزش انجام دادن دارد یا خیر.
یک اشتباه رایج این است که معاملهگران نسبت ریسک/پاداش مشخصی در ذهن دارند.
به عنوان مثال، آنها فقط ممکن است بخواهند 5 درصد ریسک کنند تا 20 درصد سود به دست آورند، بنابراین در هر نقطهای که وارد معامله میشوند حدضرر 5 درصدی برای آن تعیین میکنند و حدسود را 20 درصد بالاتر قرار میدهند بدون اینکه تحلیلی انجام داده باشند.
اگرچه این نوع معاملات ممکن است بطور شانسی موفقیتآمیز باشند اما راهی ایدهآل برای انجام معامله نیستند.
برای معامله موثر، یک برنامه معاملاتی داشته باشید که به شما بگوید دقیقا چه موقع و کجا میتوانید وارد یک معامله شوید و هدفها و سطوح حد ضرر خود را باید کجا و تحت چه شرایطی قرار دهید.
سپس قانونی تنظیم کنید مبنی بر اینکه شما تنها باید معاملاتی را انجام دهید که نسبت ریسک/پاداش یک عدد خاص یا کمتر را ایجاد میکنند.
مثلا میتوانید تعیین کنید فقط وارد معاملاتی میشوید که درصد احتمالی سود (به طور واقعبینانه) دوبرابر درصد احتمالی زیان باشد (ریسک به ریوارد 0.5).
یک مثال کاربردی از معامله با ریسک و بازه مناسب
قصد داریم نماد “ثشاهد” را در نقطه کنونی بررسی کنیم که آیا براساس ریسک و ریوارد، نقطه مناسبی برای ورود به معامله است یا نه.
افت احتمالی از محدوده 272 تومان تا 235 تومان (حمایت مهم سهم) معادل حدودا 16 درصد ضرر است.
رشد احتمالی از محدوده 272 تومان تا 290 تومان (مقاومت سهم) معادل حدودا 6 درصد سود است.
رشد و افت احتمالی براساس حمایتها و مقاومتهای سهم مشخص میشود. برخی اندیکاتورها و ابزارهای دیگر مانند فیبوناچی نیز میتوانند برای تشخیص نقاط برگشتی احتمالی کمک کنند.
بنابراین در نقطه کنونی به خاطر اینکه پتانسیل زیان از سود بیشتر است، ورود به معامله یک تصمیم مناسب نیست.
مثال دوم: شتران
رشد احتمالی از محدوده 610 تومان تا 660 تومان (مقاومت سهم) معادل حدود 8 درصد سود است.
افت احتمالی از محدوده 610 تومان تا 560 تومان (حمایت سهم) معادل حدودا 8 درصد ضرر است.
در این معامله نسبت ریسک به ریوارد تقریبا 1.0 میشود، به این معنی که پتانسیل سود و زیان تقریبا به یک مقدار است.
برخی از معاملهگران ترجیح میدهند وارد این معاملات نشوند ولی علاوه بر ریسک و ریوارد، باید احتمال رسیدن قیمت به حدسود بیشتر از احتمال رسیدن قیمت به حدضرر باشد. برای تشخیص این موضوع میتوان روند شاخص صنعت موردنظر را بررسی کرد که در چه نقطهای قرار دارد.
سخن آخر در مورد نسبت ریسک/پاداش
در کل، بهتر است معاملاتی انجام شوند که نسبتهای ریسک/پاداش کمتری دارند، زیرا به این معنی است که پتانسیل سود بر ریسک برتری دارد.
با این حال، نیازی نیست ریسک/پاداش در رقمهای خیلی کم باشد تا یک معامله را مناسب بدانید.
هر نسبتی پایینتر از 1.0 احتمالا نتایج بهتری نسبت به انجام معامله با نسبت ریسک/پاداش بیشتر از 1.0 ایجاد میکند.
نسبت ریسک/پاداش اغلب در ترکیب با سایر نسبتهای مدیریت ریسک، مانند نسبت برد/باخت (win/loss ratio) که تعداد معاملات برنده را با تعداد معاملات بازنده مقایسه میکند، و همچنین با درصد سر به سر (break-even percentage) که تعداد معاملات برندهای که برای سر به سر شدن لازم است را ارائه میدهد مورد استفاده قرار میگیرد.
نسبت ریسک به پاداش (ریسک به ریوارد) مناسب در فارکس چیست؟
نحوه محاسبه ریسک به ریوارد (Risk/Riward) در معاملات
ریسک ریوارد (RR) چیست؟
نسبت ریسک به پاداش یا ریسک به ریوارد چیست؟
نسبت ریسک به پاداش (RR) یک معیار اندازه گیری برای معامله گران فارکس است. معامله گران با این معیار می توانند بسنجند که برای یک مقدار معین پاداش، چقدر ریسک می کنند. برای مثال معامله گران ممکن است نسبت ریسک به پاداش را 1:3، 1:2 یا رقمی شبیه به این تعیین کنند.
فرض کنید شما با 10 دلار وارد بازار شده اید و همه آن را وارد یک معامله می کنید. در اینجا ریسک شما برابر با 10 دلار است. حال ضریب 1 را به این ریسک اختصاص می دهیم. اگر پیش بینی شما از سود معامله 30 دلار باشد یعنی نسبت پاداش شما 3 است. زیرا 30 (میزان پاداش) تقسیم بر 10 (میزان ریسک) برابر می شود با 3. در اینجا گفته می شود که نسبت ریسک به پاداش معامله برابر با 1:3 می باشد.
فرض کنید نرخ جفت ارز AUD/JPY برابر 100.00 باشد و شما می خواهید وارد معامله خرید شوید. حد سود معامله را بر روی 140.00 و حد زیان را روی 80.00 قرار می دهید.
حال با یک محاسبه ساده می توانید متوجه می شوید که نسبت ریسک ریوارد شما 1:2 می باشد. زیرا نرخ جفت ارز روی 100.00 است. قیمت از حد سود 40 پیپ و با حد زیان 20 پیپ فاصله دارد. تمام کاری که باید برای بدست آوردن نسبت پاداش به ریسک انجام دهیم تقسیم مقدار زیان (20) به مقدار سود معامله (40) است که به 1:2 می رسیم.
نسبت ریسک به ریوارد به خودی خود اطلاعات زیادی را به معامله گر طریقه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد نمی دهد. مگر اینکه این نسبت را در کنار یک معیار دیگر به نام “نرخ موفقیت معامله” قرار دهیم.
تاثیر نرخ موفقیت معاملات بر نسبت ریسک به پاداش
بررسی نرخ موفقیت معاملات، قسمتی از تحلیل نسبت ریسک به پاداش می باشد. اگر در حال حاضر نسبت ریسک ریوارد معاملات خود را می دانید می توانید با یک فرمول ساده متوجه شوید که حداقل نرخ موفقیت معاملات بایستی چه رقمی باشد تا شما در نقطه سر به سر قرار بگیرید.
فرمول حداقل نرخ موفقیت معاملات به شرح زیر است:
(نسبت ریسک ریوارد با توجه به تاریخچه معاملات + 1) / 1= حداقل نرخ موفقیت معاملات
برای مثال با توجه به بک تستی که انجام داده اید می دانید نسبت ریسک به پاداش استراتژی شما برابر با 1:1 است.
حال، اعداد را در فرمول بالا جایگذاری می کنیم.
بنابراین با نسبت ریسک ریوارد 1:1 بایستی حداقل 50 درصد از معاملات شما با سود همراه باشد تا به نقطه سر به سر برسید. در این استراتژی اگر 55 درصد از معاملات شما با سود تمام شود در بلندمدت می توانید به سود برسید. اما اگر نرخ موفقیت معاملات شما حتی به 49% برسد برآیند معاملات شما در بلندمدت، منفی خواهد بود.
با این حال، اگر تنها 50% معاملات شما با سود همراه باشد اما نسبت ریسک به پاداش 1:2 باشد، این استراتژی در 100 معامله پیاپی و با ریسک کردن 1% از سرمایه در هر معامله، 50 درصد مبلغ سرمایه را به شما سود خواهید داد.
اگر شما با توجه به تاریخچه معاملات، نرخ موفقیت معاملات خود را می دانید اما می خواهید بدانید که با چه نسبتی از ریسک به پاداش به سود می رسید می توانید از فرمول زیر استفاده کنید.
1 – (نرخ موفقیت معاملات با توجه به تاریخچه معاملات / 1) = حداقل نسبت پاداش به ریسک
برای مثال اگر بدانید که نرخ موفقیت معاملات شما 40% است، حداقل نسبت پاداش به ریسک شما به شرح زیر خواهد بود.
بنابراین برای اینکه بتوانید در بلندمدت با این استراتژی کسب سود کنید بایستی نسبت پاداش به ریسک معاملات شما بیشتر از 1.5 باشد. برای مثال اگر حد زیان شما در یک معامله برابر 100 پیپ باشد بایستی حد سود را بیش از 150 پیپ فاصله از نقطه ورود قرار دهید.
استفاده از فیبوناچی بازگشتی جهت محاسبه نسبت ریسک ریوارد
اغلب معامله گران فارکس از ابزار فیبوناچی بازگشتی جهت محاسبه سطوح فیبوناچی استفاده می کنند. شما می توانید با اندکی تغییر در تنظیمات فیبوناچی، سطوح ریسک ریوارد را بر روی نمودار رسم و مشاهده کنید.
تنظیمات ریسک ریوارد در متاتریدر
در متاتریدر 4 این امکان وجود دارد تا سطوح دلخواه را در ابزار فیبوناچی اضافه کنید.
ابتدا ابزار فیبوناچی را بر روی نمودار اجرا کنید. سپس بر روی آن راست کلیک کرده و Fibo peroperties را بزنید. پنجره ای مانند تصویر بالا ظاهر می شود. دکمه Add را بزنید و در ستون level عدد 2 را وارد کنید. در شرح متناظر آن (Description) عبارت RR1 را تایپ کنید. به همین ترتیب Add را بزنید و عدد 3 و در مقابل آن RR2 را تایپ کنید.
شما می توانید به همین ترتیب هر چند برابر ریسک را که می خواهید بر روی نمودار رسم کنید. گر چه ما در اینجا از ابزار سطوح فیبوناچی استفاده می کنیم اما این سطوح ارتباطی با فیبوناچی ندارند. بلکه صرفا جهت قابل مشاهده کردن نسبت ریسک به پاداش بر روی نمودار رسم می شوند.
حال بایستی ابزار فیبوناچی را طوری رسم کنید که سطح 100 در نقطه ورود شما قرار بگیرد و سطح صفر در نرخ حد زیان شما باشد.
نمایش سطوح ریسک به ریوارد بر روی نمودار
در تصویر بالا مشاهده می کنید که همه سطوح فیبوناچی را از تنظیمات حذف کرده ایم تا بتوانیم براحتی نسبت های ریسک ریوارد را بر روی نمودار مشاهده کنیم.
شما هر زمان که تمایل داشته باشید طریقه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد می توانید از پنجره تنظیمات فیبوناچی بر روی Default کلیک کنید تا بتوانید سطوح اولیه فیبو را دوباره بر روی نمودار رسم کنید.
در نمودار بالا یک پین بار صعودی را مشاهده می کنید که نقطه ورود را در قله و حد زیان را در کف این کندل قرار داده ایم. حال سطوح RR1 و RR2 به ترتیب، نسبت های ریسک به پاداش 1:1 و 1:2 را بر روی نمودار نشان می دهند.
سخن آخر
زمانیکه یک معامله گر مفهوم اولیه نسبت ریسک به پاداش را درک کرد مسلط شدن بر آن کار سختی نخواهد بود.
معمولا نحوه بکار گیری نسبت ریسک ریوارد طریقه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد توسط معامله گران حرفه ای، اندکی متفاوت از تریدرهای تازه کار است. اول اینکه معامله گران حرفه ای به یک نسبت ریسک ریوارد از پیش تعیین شده که ممکن است در کتاب ها مطالعه کرده باشید پایبند نیستند. در عوض، آنها زمان زیادی را صرف می کنند تا با بک تست جفت ارزها و نمادهای مورد علاقه شان، نرخ موفقیت معاملات را بر اساس نسبت های ریسک به ریوارد متفاوت پیدا کنند.
این معامله گران بجای تعیین یک نسبت ریسک به پاداش تصادفی مانند 1:2 یا 1:3 با استفاده از تحلیل داده های گسترده، RR مناسب برای یک استراتژی خاص را مشخص می کنند.
علاوه بر این، معامله گران با تجربه می دانند که صرفا یک حد سود بزرگ و حد زیان کوچک نمی تواند دلیل مناسبی برای ورود به معامله باشد. آنها فقط زمانی وارد معامله می شوند که همه شرایط از پیش تعیین شده جهت ورود به بازار فراهم شده باشد.
نسبت ریسک به طریقه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد ریوارد (پاداش)
سرمایهگذاری در حوزههای مختلف مالی از سهام و فارکس گرفته تا خرید مسکن و ارزهای دیجیتال، به ابزار و معیاری نیاز دارد که بتواند ریسک تصمیمات اقتصادی سرمایهگذار را نشان دهد. نسبت ریسک به ریوارد یا نسبت ریسک به پاداش، معیاری ساده و کاربردی است که امکان مقایسه ریسک و پاداش انتظاری سرمایهگذار را فراهم میآورد. در این مقاله این نسبت را معرفی میکنیم و نحوه استفاده از آن را در گزینههای مختلف سرمایهگذاری و مدیریت ریسک در ارز دیجیتال شرح میدهیم.
نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward Ratio)، نشان میدهد که سرمایهگذار به ازای ریسک از دست دادن هر دلار در یک سرمایهگذاری، حاضر است چه مقدار پاداش انتظاری کسب کند. بسیاری از سرمایهگذاران از این نسبت برای مقایسه عواید انتظاری (Expected Returns) یک سرمایهگذاری با مقدار ریسکی که برای کسب آن عواید باید متحمل شوند، استفاده میکنند. نوعی سرمایهگذاری را در نظر بگیرید که نسبت ریسک به پاداش آن 1 به 7 باشد. در این حالت سرمایهگذار حاضر است در ازای به دست آوردن 7 دلار به عنوان پاداش سرمایهگذاری، ریسک زیان 1 دلاری سرمایهگذاری خود را بپذیرد. نسبت 1 به 3 نیز به صورت مشابهی نشان میدهد که سرمایهگذار حاضر است با انتظار کسب 3 دلار در آینده، بر 1 دلار سرمایهگذاری کند.
نحوه محاسبه ریسک به ریوارد
تریدرها اغلب از این نسبت جهت تعیین ورود به معامله یا عدم ورود به معامله استفاده میکنند. این نسبت با تقسیم مقدار زیانی که تریدر حاضر است در صورت عوض شدن جهت حرکت قیمت بپذیرد، بر مقدار سود انتظاری او محاسبه میشود.
نسبت ریسک به ریوارد چگونه کار میکند؟
استراتژیستهای بازار، در بسیاری از موارد نسبت ریسک به ریوارد ایدهآل برای سرمایهگذاری خود را 1 به 3 تعیین میکنند: یعنی به ازای هر واحد ریسک، 3 واحد عواید انتظاری. سرمایهگذاران میتوانند نسبت ریسک به ریوارد را با اعمال حد ضرر یا استفاده از سفارشات زیانگریز (Stop-Loss Orders) و معاملات مشتقه (Derivatives) مانند اختیار فروش (Put Options) مدیریت کنند.
نسبت بهینه ریسک به پاداش در استراتژیهای مختلف متفاوت است. برای تعیین بهترین نسبت ریسک به ریوارد در یک استراتژی معاملاتی، معمولاً از روش آزمون و خطا استفاده میشود و بسیاری از سرمایهگذاران در سرمایهگذاری خود از نسبت ریسک به ریوارد از پیش تعیینشده استفاده میکنند.
نسبت ریسک به ریوارد چه چیزی به ما میگوید؟
نسبت ریسک به پاداش، سرمایهگذاران را یاری میکند که ریسک از دست دادن پول خود در معاملات را مدیریت کنند. حتی اگر تریدری معاملات سودآور داشته باشد و این نرخ زیر 50% باشد، در این صورت به مرور زمان ضرر میکند. این نسبت، تفاوت میان نقطه ورود به یک سفارش زیانگریز (Stop-Loss Orders) را با یک سفارش سودْمعین (Take-Profit Order) اندازهگیری میکند. مقایسه این دو، نسبت سود به ضرر یا پاداش به ریسک را نشان میدهد.
سرمایهگذاران معمولاً برای به حداقل رساندن زیان یا مدیریت مستقیم سرمایهگذاری خود در معاملات سهام، با تمرکز بر نسبت ریسک به ریوارد از سفارشات استاپ لاس استفاده میکنند. سفارش استاپ لاس (زیانگریز یا حد ضرر) به گونهای طراحی شده که اگر قیمت سهام به پایینترین حد تعیینشده برسد، به صورت خودکار سهام موجود در سبد دارایی فروخته میشود. سرمایهگذاران میتوانند سفارشات استاپ لاس را از طریق حساب کارگزاری تنظیم کنند و برای این کار معمولاً هزینه اضافی لحاظ نمیشود.
مثالی از نسبت ریسک و پاداش
فرض کنید معاملهگری 100 سهم از شرکت X را به قیمت هر سهم 20 دلار خریداری میکند و برای حصول اطمینان از اینکه زیان احتمالیاش بیشتر از 500 دلار نشود، سفارش حد ضرر را بر 15 دلار تنظیم میکند. ضمناً فرض کنید که تریدر انتظار دارد قیمت سهام شرکت X در چند ماه آینده به 30 دلار برسد. در این مورد تریدر حاضر است در ازای کسب عایدی انتظاری 10 دلار برای هر سهم، 5 دلار ریسک هر سهم را بپذیرد. از آنجایی که تریدر انتظار دارد معادل دو برابر ریسک خود را به دست آورد، لذا گفته میشود که نسبت ریسک به ریوارد در این معامله خاص 1 به 2 است. قراردادهای مشتقه مانند فروش اختیاری نیز با دادن اختیار به صاحب قرارداد برای فروش دارایی خود در مبلغی مشخص، اثر مشابهی با سفارشات استاپ لاس دارند و برای این منظور به کار میروند.
اگر سرمایهگذاری ترجیح دهد در یک سرمایهگذاری مشخص از نسبت ریسک به ریوارد 1 به 5 استفاده کند (5 واحد عواید انتظاری برای هر واحد ریسک اضافی)، در این صورت میتواند سفارش استاپ لاس را به گونهای تنظیم کند که با این نسبت منطبق شود. اما درک این مطلب حائز اهمیت است که انجام دادن چنین کاری باعث میشود احتمال موفقیت ترید کاهش یابد.
مثال بالا را به گونهای دیگر تصور کنید: فرض کنید سرمایهگذار مذکور حد ضرر معاملات خود را به جای 15 دلار، بر سطح 18 دلار تنظیم کند و همچنان انتظار دارد که قیمت هر سهم خریداریشده به 30 دلار برسد. سرمایهگذار با انجام دادن چنین کاری، در واقع مقدار ضرر احتمالی را کاهش میدهد (با فرض اینکه تعداد سهام تغییر نکند) اما در عین حال، احتمال برخورد قیمت با حد ضرر افزایش مییابد. زیرا در این صورت حد ضرر به نقطه ورود (20 دلار) بسیار نزدیکتر است تا به قیمت انتظاری (30 دلار). در نتیجه علیرغم اینکه سود مورد انتظار سرمایهگذار در مقایسه با ضرر احتمالی بیشتر است اما احتمال کمتری وجود دارد که به نتیجه دلخواه برسد.
سخن پایانی
نسبت ریسک به ریوارد ابزاری است برای ارزیابی احتمال سود یک معامله نسبت به احتمال زیان آن. این نسبت نشان میدهد که یک سرمایهگذار حاضر است در ازای پذیرفتن ریسک از دست دادن 1 دلار در سرمایهگذاری خود چه مقدار پاداش بگیرد. در واقع نسبت ریسک به ریوارد 1 به 7 نشان میدهد که سرمایهگذار قبول کرده است که ریسک از دست دادن 1 دلار در ازای کسب 7 دلار در آینده را بپذیرد.
محاسبه این نسبت با تقسیم مقدار زیان پذیرفتهشده توسط تریدر بر مقدار سود انتظاری او به دست میآید. مقدار بهینه این نسبت در استراتژیهای مختلف متفاوت است و بعضاً بر اساس آزمون و خطا به دست میآید. اما باید اشاره کرد که نسبت بهینه معمولاً از نسبت 1 به 3 کمتر نیست. برای رعایت نسبت ریسک به ریوارد در معاملات، میتوان از حد ضرر یا قرارداد اختیار خرید و فروش استفاده کرد.
نسبت ریسک به ریوارد (risk/reward ratio) در فارکس چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد (risk/reward ratio) در فارکس چیست؟ احتمالاً بارها شنیدهاید که نسبت کسانی که در فارکس متضرر میشوند، از کسانی که در این بازار سود میکنند، بیشتر است. اگر اندکی تأمل کنید و به مشاغل دیگر نیز نگاهی داشته باشید، متوجه میشوید که این موضوع در کسب و کارهای دیگر نیز صادق خواهد بود.
به طوری که در تمامی بازارهای مالی، تعداد افراد سودده کمتر و تعداد افراد زیانده، بیشتر است. چرا که هر شغل، مهارتهای منحصر به فرد خود را میطلبد. اما وجه اشتراک تمامی این مشاغل این است که اگر روی نقاط قوت و ضعف دیگران مطالعه و تحقیق کنید، میتوانید الگوی مناسبی تشکیل دهید، نقاظ ضعف خود را به نقاط قوتتان تبدیل کنید و موفق شوید.
یکی از بزرگترین نقاط ضعف تریدرهای زیانده در بازار فارکس نیز عدم تناسب حد سود و زیان آنها است. اغلب این تریدرها، با سود کم از بازار خارج میشوند، در ضررهای سنگین صبر میکنند و با امید واهی منتظر به سود رسیدن معامله و پوزیشن اشتباه خود میمانند. توصیه میکنیم برای شروع کار در فارکس حتما از یک اکسپرت فارکس استفاده کنید که بهترین نسبت معاملاتی ریسک به ریوارد را داشته باشد!
در نظر داشته باشید که متضرر نشدن در معاملات، غیر ممکن خواهد بود. با این حال شما باید زیان را مدیریت کرده و آن را در کمترین میزان ممکن نگه دارید. برای اینکار، لازم است تا معاملۀ زیانده را در ضرر کم و معقول ببندید و از آن پوزیشن خارج شوید. به علاوه، اهمیت زیادی دارد که نسبت سود و زیان را رعایت کنید.
در واقع Reward سودی است که در هر معامله عاید شما میشود و ریسک زیانی است که برای هر معامله در نظر میگیریم. نسبت ریسک به ریوارد در فارکس که گاهی به عنوان «نسبت R/R» نیز شناخته میشود، سود بالقوۀ یک معامله را با زیان احتمالی آن مقایسه میکند.
محاسبۀ این نسبت با استفاده از تفاوت میان نقطه شروع معامله تا دستور توقف ضرر (Stop Loss)، به شما در مدیریت ریسک سرمایهگذاری و کسب سود کمک خواهد کرد. در ادامۀ این مطلب، به صورت مفصل توضیح میدهیم که نسبت ریسک/ریوارد چیست و چگونه کار میکند. همچنین دلیل استفاده از این رویکرد در بازار فارکس را شرح خواهیم داد.
تعریف نسبت ریسک به ریوارد در فارکس
نسبت ریسک به ریوارد در فارکس نشاندهندۀ میزان سودی است که یک سرمایهگذار میتواند به ازای هر دلاری که در یک معامله ریسک میکند، به دست آورد. بسیاری از معاملهگران طریقه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد با محاسبه نسبت ریسک به ریوارد، بازده مورد انتظار یک سرمایهگذاری را با میزان ریسکی که باید برای کسب این بازده متقبل شوند، مقایسه میکنند. به مثال زیر توجه کنید:
سرمایهگذاری با نسبت ریسک به ریوارد 1:7 نشان میدهد که تریدر مایل است تا برای کسب درآمد 7 دلاری، یک دلار سرمایهگذاری کند. از طرفی، اگر نسبت ریسک به ریوارد در فارکس 1:3 باشد، تریدر باید برای به دست آوردن 3 دلار سود، یک دلار سرمایهگذاری کند.
تریدرها در اغلب موارد، از این رویکرد برای مدیریت معاملات خود استفاده میکنند. به طور کلی، محاسبه نسبت ریسک به ریوارد، بدین شرح خواهد بود: «تقسیم مبلغی که تریدر در صورت حرکت قیمت دارایی در جهت غیر منتظره (ریسک) از دست میدهد بر مقدار سود مورد انتظار در زمان بسته بودن موقعیت (ریوارد).»
مفهوم ریسک به ریوارد چگونه کار میکند؟
به طور معمول، نسبت ریسک به ریوارد بهینه در بین استراتژیهای معاملاتی مختلف، بسیار متفاوت است. در برخی مواقع لازم است تا جهت تعیین بهترین نسبت برای یک استراتژی معاملاتی خاص، از روشهای آزمون و خطا استفاده کنید. ضمنا قبل از اینکه به ادامه مطلب بپردازیم توصیه میکنیم حتما با بهترین کارگزاری فارکس آشنا شوید تا در دام کلاهبرداران نیفتید!
استراتژیستهای بازار در بسیاری از موارد، نسبت ایدئال ریسک به ریوارد سرمایهگذاریهای خود را تقریباً 1:3 (3 واحد بازده مورد انتظار برای هر یک واحد ریسک بیشتر) میدانند. به طور کلی در یک معاملۀ سودده، لازم است تا میزان سود شما دست کم دو برابر زیان باشد.
بدین ترتیب اگر معاملات شما دارای نسبت سود به زیان بیش از 2 به 1 باشد، همواره در بازار فارکس سود خواهید کرد. بگذارید این موضوع را با یک مثال تفهیم کنیم:
فرض کنید که بالانس شما 1000 دلار است و قصد دارید که با این مبلغ، با حجم استاندارد 0.10 پوزیشن بگیرید و وارد معامله شوید. استراتژی شما نیز این است که روزانه تنها یک پوزیشن بگیرید و از 22 روز کاری که ماهانه در اختیار دارید، وارد 20 پوزیشن شوید. میزان موفقیت شما پس از گذشت یک ماه، به درصد موفقیت استراتژی معاملاتی و نسبت سود به زیان بستگی دارد.
به طور معمول استراتژیهای معاملاتی اغلب تریدرهای بازار فارکس به گونهای طراحی شدهاند که 80 درصد سود و تنها 20 درصد زیان داشته باشند. حالا میخواهیم با توجه به این استراتژی، میزان بالانس، حجم مورد معامله و تعداد پوزیشنها، نسبت سود و زیان شما در ماه را محاسبه کنیم.
با این اوصاف، درصد موفقیت استراتژی فارکس شما را 80 و نسبت سود به زیان را 1:2 در نظر میگیریم. بنابراین پروفیت (Profit) طریقه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد به دستآمده در هر پوزیشن، میتواند 40 پیپ سود یا 20 پیپ زیان عاید شما کند. در واقع از هر 20 پوزیشن در ماه، 16 پوزیشن (80%) در TP و 4 پوزیشن (20%( در SL بسته میشوند.
پس مجموع سود شما پس از یک ماه، 16×40، برابر با 640 دلار و مجموع زیانهای طریقه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد شما نیز 4×20، برابر با 80 دلار خواهد بود. حالا اگر 80 را از 640 کم کنید، عدد 560 به دست میآید که برآورد بازده ماهانۀ شما است.
چگونه نسبت ریسک به ریوارد را محاسبه کنیم؟
پیش از محاسبه نسبت ریسک به ریوارد، لازم است تا سطوح زیان و سود خود در یک معامله را مشخص کنید. ریسک، کل زیان احتمالی است که با دستور توقف ضرر ایجاد میشود. در واقع تفاوت بین نقطۀ ورود به معامله و اجرای دستور Stop Loss است.
در مقابل، ریوارد کل سود بالقوه ای است که میتوانید از یک معامله به دست آورید. نسبت ریسک به ریوارد، رابطهای بین دو عدد سود و زیان است و با تقسیم ریسک بر ریوارد محاسبه میشود.
محدودیتهای نسبت ریسک ریوارد در بازار فارکس
در نظر داشته باشید که محاسبه نسبت ریسک به ریوارد، همۀ آنچه را که باید در مورد یک پوزیشن معاملاتی بدانید، به شما ارائه نخواهد کرد. شما همچنین باید احتمال دستیابی به اهداف خود را بدانید.
یکی از اشتباهات رایج تریدر ها این است که پیش از تجزیه و تحلیل یک معامله، نسبت ریسک به ریوارد خاصی را در نظر میگیرند. این مسئله باعث میشود که تا اهداف توقف ضرر و کسب سود خود را به جای ارزش اوراق بهادار، بر اساس نقطۀ ورود (entry point) و طریقه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد بدون نظر گرفتن شرایط بازار پیرامون آن معامله تعیین کنند.
انتخاب بهترین نسبت ریسک به ریوارد در این بازار، یک اقدام متعادل کننده برای انجام معاملاتی است که سود بیشتری نسبت به زیان ارائه کرده و در عین حال به شما اطمینان می دهد که معامله همچنان شانس معقولی برای رسیدن به هدف (قبل از رسیدن به نقطۀ Stop Loss) دارد.
برای استفاده مؤثر از نسبت ریسک به ریوارد، به یک طرح معاملاتی نیاز دارید که موارد زیر را پوشش داده باشد:
- شرایط قابل قبول بازار؛
- زمان و مکان وارد شدن به یک معامله؛
- هدف گذاری سود و قرار دادن بهترین نقطۀ توقف ضرر در آن بازار.
نسبت زیان به سود، نباید تنها معیار شما برای تعیین سود ده یا زیان ده بودن یک معامله باشد. این شاخص در اغلب موارد، همراه با سایر نسبت های مدیریت ریسک مورد استفاده قرار میگیرد:
- نسبت برد به باخت؛
- درصد سر به سر.
در پایان
آنچه که باعث موفقیت شما در بازار فارکس خواهد شد، رعایت نسبت سود به زیان و در پیش گرفتن استراتژیهایی است که درصد موفقیت بالایی در معاملات دارند. بنابراین می توان گفت که تنها چیزی که شما را در این بازار به سود دهی مطلق می رساند، این است که نسبت ریسک به ریوارد بالاتر باشد.
به طور کلی، میزان سود معقول در فارکس از 4 درصد تا 88 درصد خواهد بود. اگرچه همه دوست دارند که سود بالاتر را به دست آورند، کسب 88 درصد سود در ماه کار سختی است و نیاز به تلاش و مطالعه بسیار دارد.
با این حال، بازار فارکس نیاز به کسب اطلاعات پیچیده نداشته و مدیریت ریسک و سرمایه، از هر اطلاعاتی در این زمینه ضرورت بیشتری دارد. در این راستا، می توانید از سایر مقالات آموزشی ما در وبسایت تریدر نووا استفاده کنید تا در میان منابع گسترده آموزش کسب درآمد از این بازار، سردرگم نشوید. همچنین جهت مطالعه بیشتر به IG مراجعه کنید!
نسبت ریسک به ریوارد یا سود به زیان چیست؟
تعیین میزان ریسک به ریوارد در معاملات یکی از مهم ترین تصمیمات سرمایه گذاران قبل از خرید سهام می باشد. یکی از نکاتی که سرمایهگذاران باید در خرید سهام مد نظر قرار دهند؛ نسبت ریسک به ریوارد ( نسبت زیان به سود) در معاملات است. این نسبت بیان میکند که حاضریم برای کسب سود در سهم، چه مقدار ریسک کنیم. از این اصل معمولا در تحلیل تکنیکال استفاده میشود چرا که در تحلیل نموداری تعیین حد سود و حد ضرر عینی تر و ساده تر است و به راحتی قادر به تعیین نسبت R/R در معاملات هستیم.
مثالی از تعیین میزان ریسک به ریوارد در معاملات
در خصوص تعیین میزان ریسک به ریوارد در معاملات مثالی میزنیم. فرض کنید که قیمت سهم در حال حاضر 300 تومان و اولین حمایت پیش روی سهم هم محدوده 270 تومان و نخستین مقاومت پیش روی سهم هم محدوده 360 تومان است. در این مثال میزان ریسک سهم (احتمال زیان) 30 تومان و میزان ریوارد (احتمال سود) 60 تومان در نظر گرفته شده است. ( برای تعیین حد ضرر قیمت 300 تومان رو از 270 کسر و برای تعیین حد سود، قیمت 360 تومان رو از 300 کسر میکنیم). در این حالت اگر قیمت خرید سهم 300 تومان باشد، حدود 10 درصد از محدوده حمایت تکنیکالی فاصله دارد و نخستین مقاومت پیش روی سهم هم حدود 20 درصد بالاتر از محدوده فعلی هست. اگر در این وضعیت بخواهیم ریسک به ریوارد سهم را تعیین کنیم به چیزی حدود 50 درصد میرسیم ( R/R=30/60=1/2) که به نسبت مناسب است و هر چقدر این نسبت به سمت صفر میل کند، معامله برای خرید جذاب تر و هر چقدر این نسبت به سمت 1 و بالاتر افزایش پیدا کند سهم جذابیتی برای خرید ندارد. پس بهتر است که نسبت ½ را معیار معاملات قرار داده و محدوههای مساوی و یا پایین تر از این مقدار (50%) را به عنوان نقطه ورود به سهم در نظر بگیریم.
نکته:
یک نکته را باید در تعیین نسبت ریسک به ریوارد در معاملات مد نظر قرار داد. باید توجه داشت که هر حمایت تکنیکالی نشان دهنده رشد تقاضا و در نتیجه افزایش قیمت سهم نیست و باید همراه با در نظر گرفتن محدوده حمایتی، سیگنال تایید یک سری اندیکاتورها و اسیلاتورها را در تحلیل داشته باشیم. با توجه به موارد گفته شده در این بخش، آیا حاضر به خرید سهمی هستید که نسبت ریسک به ریوارد برابر 2 داشته باشد؟؟ یعنی حاضرید برای بدست آوردن 1 واحد سود 2 واحد ضرر کنید؟ پس مشخص است که این نسبت اصلا منطقی نیست و سرمایهگذار هم نباید تحت هیچ شرایطی سهم هایی با نسبت R/R نامناسب را خریداری کند. افراد زیادی در بازار هستند که بدون توجه به این نسبت و صرفا بر اساس یک سری شایعات، سهم هایی با نسبت R/R نامناسب را خریداری میکنند.
به عنوان مثال کسی که سهم ایران خودرو را در اسفند سال 94 به قیمت 470 تومان خریده است؛ میزان بازده و ریسک را چند درصد تخمین زده که در قیمت عنوان شده حاضر به خرید سهم شده است (قیمت سهم در بازه زمانی 20 شهریور ماه تا 230 تومان کاهش پیدا کرد). مشخص است که این معامله اصلا منطقی نبوده و در نهایت سرمایهگذار باید از همان ابتدا به زیان فکر میکرد. استفاده از نسبت R/R، موجب نگاه منطقی تر سرمایهگذار به معاملات شده و همین عامل موجب کاهش ریسک سرمایهگذار و انجام معاملات با اطمینان بیشتر میشود.
به همه سرمالیه گذاران توصیه می شود که قبل از ورود به سهم حتما نسبت طریقه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد ریسک به ریوارد آن را طبق محاسبات بالا انجام داده و در صورتی که شرایط سهم مناسب بود اقدام به خرید سهام شرکت کنند.
مختصری از کتاب ” سهام نخرید مگر با شناخت رفتار و روانشناسی بازار”
تالیف” مهدی افضلیان
این وب سایت بهترین مجموعه از آموزشهای بنیادی و تکنیکال بازار سرمایه را دارا میباشد:
دیدگاه شما