رابطه خیال‌پردازی و طمع در بورس


پشت صحنه "انتخابات ۱۴۰۰"

"انتخابات" ریاست‌ جمهوری اسلامی ۱۴۰۰ سیزدهمین دورهٔ نمایشهای اسلام سیاسی در ایران است که روز جمعه، ۲۸ خرداد ماه سال ۱۴۰۰ همزمان با انتخابات ششمین دورهٔ شوراهای اسلامی شهر و روستا، میان‌دوره‌ای مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری برگزار و طی آن از جمله هشتمین رئیس‌جمهور ایران از "صندوق" ها سر در می آورد و به احتمال قوی پروسه جانشینی خامنه ای، کلید خواهد خورد. اما اینها فقط علائم ظاهری تحولات و سناریوهای پیچیده تری برای کنترل امواج در اعماق اند.

۱. انتخاب رئیس جمهور ۱۴۰۰ نباید "رقابتی" باشد

اما نمایشات این بار، حکایت از نوعی مهندسی هزار لایه "واگذاری قدرت" است. این روند را از نشانه ها و علائمی که "شورای نگهبان" در رد صلاحیت امثال لاریجانی و جهانگیری؛ و نیز اینکه "اصلاح طلبان" رد صلاحیت شده خیال ندارند اوضاع را "متشنج" کنند، بروز داده اند، میتوان تشخیص داد.
گفته شده بود که شورای نگهبان تصمیم رد صلاحیت ها را به "کاندید" های مربوطه اطلاع داده است. اما علی لاریجانی در واکنش به "قائم مقام شورای نگهبان" اعلام کرد: "به من هیچ نگفتند". در مقابل او گفته است نه شورای نگهبان که:" یک مقام امنیتی" رد صلاحیت را به او اطلاع داده است و او هم به همان مقام توضیح داده است که او مصلحت نظام را بالاتر از هر "پُست و مقام" میداند و لذا جیکش هم از آن تصمیم غیر منتظره شورای نگهبان، در نخواهد آمد.

به نظر میرسد مقامات اصلی و پشت پرده اسلام سیاسی در ایران، تصمیم گرفته اند از "رقابتی" کردن مضحکه انتخابات به منظور جلوگیری از استفاده مردم از شکاف بین اصلاح طلب و اصولگرا، تماما جلوگیری کنند. چه، همچنانکه مردم دستکم از دوره انتخابات دو خرداد سال ۱۳۷۶ مداوما با تشدید شکافها در میان بالائی ها، قدرت و نیروی خود را در برابر "کل نظام" به صحنه خیابان آورده اند، در این اوضاع که رژیم اسلامی در یک بحران فلج کننده گفتار آمده است، حساب کرده اند که سرنوشت رژیم را نباید مردم و خیزش و قیام آنان رقم بزند. از این روست که "آقا تهرانی" نماینده تهران در مجلس اسلامی و رئیس کمیسیون فرهنگی همان مجلس اسلامی، فلسفه تصمیمات شورای نگهبان را بسیار صریح توضیح داده است. او خطاب به "منتقدان" عملکرد شورای نگهبان چنین گفته است:

"نباید مردم را بترسانیم برای اینکه نظام زیر سوال برود، اینها راهش نیست، نظام به شما چنین اجازه ای نمی دهد، کمی تحملتان میکنند بعد هم جمعتان میکنند." ( از روزنامه های ایران، شنبه ۲۹ مه)
از آنسو، خرده بقایای اصلاح طلبان نیز بر تابوت توهمات اپوزیسیون بورژوائی، که شرکت و یا تحریم انتخابات را فرصتی برای به پیش راندن "آلترناتیو جانشین" و یا مدیریت "دوران گذار" میدانستند، آخرین میخ ها را کوبیدند:

"بیانیه انتخاباتی حزب مردمی اصلاحات: از کاندیدای مستقل، فراجناحی، عمل گرا و اصلاح گر واقعی یعنی رئیسی حمایت میکنیم"( همان منبع)

۲. سفت کردن کمربندها در میان پایه رژیم اسلامی

اما فضای حاکم بر انتخابات ششمین دورهٔ شوراهای اسلامی شهر و روستا را رها کرده اند که رقابتی بماند. در این مرحله "گذار"، برای مهندسین رنگارنگ داخلی و بین المللی نوعی جانشین فارغ از کمترین تکانهای اجتماعی، مهم است که پایه اسلام سیاسی در شهرها و روستاها، کماکان نفوذ و قدرت خود را در یک پروسه ظاهرا انتخاباتی و با حمایت مردم "مسلمان" در محل تحکیم کنند. شوراهای اسلامی شهر و روستا که در حقیقت سمبل به قدرت رسیدن اقشاری از جامعه اند که در دوره رژیم شاه، یا در حاشیه تولید و سیاست بودند و یا طفیلی و در حال انقراض، باید تضمین کنند که آن طیف "مستضعف" در ایام سلطنت، که دست بر قضا در دوره انقلاب ۵۷ هیچ تحرکی نداشتند و "انقلاب اسلامی" آنان را از حاشیه به متن قدرت آورد، با چنگ و دندان از تکرار تجربه یک شورش و انقلاب و تحرک دگر باره"آشوب طلبان" جلوگیری خواهند کرد. رژیم جمهوری اسلامی طی چهل سال قتل و کشتار و شکنجه زنجیره ای، موقعیت های سیاسی و اقتصادی این اقشار را چنان تحکیم کرده است، که هر آلترناتیو بورژوائی را نا چار کرده است ساختار حکومتی جانشین را بر این پایه نسبتا وسیع و اجتماعی اسلام سیاسی بنا کند. این جزئی از هر گونه نفوذ جریانات اپوزیسیون، چه انقلابی و یا قومی و ملی و اتنیکی، در مسیر نقشه های "تحویل" قدرت است. اینجا بویژه اوهام و خیال پردازی های آن جریاناتی که نقشه "ایران مبتنی بر فدرالیسم قومی"، "دمکراسی مشارکتی" و یا هدف "تجزیه طلبانه" و مخالف "تمامیت ارضی" را در سر دارند، برای شرایط بحران و تند پیچ، پوچ میسازند. اسلام سیاسی، حتی اگر رضایت بدهد که در ایران قدرت را تحویل بدهد، تا مغز استخوان ضد کمونیست و ارتجاعی است که میدان بدهد تا بر ویرانه اختناق و استبداد خونین و چرکین اسلامی، یک جامعه پیشرو و مترقی بنا شود.

۳. معمای "رئیسی"

"رئیسی"، قاتل حرفه ای و عضو هیات مرگ خمینی در کشتار زندانیان سیاسی سال ۶۷، ظاهرا "مُنتصب" از پیشی است. اما همزمان "انتخابات مجلس خبرگان رهبری" که مهمترین وظیفه اش انتخاب جانشین "رهبر"، در صورت مرگ خامنه ای و یا "برکناری" اوست، نیز با انتخاب رئیس جمهور اسلامی همزمان است. از رئیسی به عنوان یک گزینه بسیار محتمل، "رهبر" آینده اسم برده شده است. دور از انتظار نیست که دولتهای غربی و آمریکا، در چنین شرایط بحرانی، با انتخاب رئیسی به عنوان رئیس جمهور ایران اسلامی، اهرم "چانه زنی" در بالا البته "در خفا" را بدست بگیرند و اعلام کنند که در هر سفر خارجی رئیس جمهور منتخب، در برابر اقدامات "اینترپول"، برای دستگیری یک آمر و عامل قتل عام، هیچ "تضمینی" نخواهند داد. در صورت پافشاری بر انتصاب از پیشی رئیسی، جمهوری اسلامی از نظر وجه مرسوم در تعهدات بین المللی، بسیار فراتر از "تحریم"های مصلحتی فعلی، لخت و عور در برابر جامعه بشری ظاهر خواهد شد و در نتیجه جایگاه "مقام معظم" هم در میان همه لایه های رژیم اسلامی که با هزار رشته به غرب و آمریکا وصل اند، دود میشود و به هوا میرود. جالب است بدانیم که همه جناحهای رژیم، شخصیتهای مختلف خود را به داشتن "گرین کارت" آمریکا، تابعیت دوگانه، و اکثرا با فرزندانی فرستاده به غرب، بویژه آمریکا، "مُتهم" میکنند.

رژیم اسلامی، به احتمال قوی در مشورت و "رایزنی" با دوایر امنیتی و جاسوسی دولتهای غربی، برای چنین چاله و دست اندازها، گوشه ای از راه برون رفت را نمایان کرده است. "سعید جلیلی" و "زاکانی" از اصولگرایان فوق فاشیست و اولی بعلاوه "جانباز"، از فیلتر شورای نگهبان گذشته اند و یکی دو روزنامه این جناح "پیش بینی" کرده اند که احتمال "کنار کشیدن" رئیسی به نفع جلیلی و یا زاکانی، در "دقیقه نود"، کم نیست. شاید به این ترتیب یکی دیگر از دندانهای طمع اپوزیسیون بورژوائی را که برای انتخاب و یا انتصاب رئیسی به عنوان "فرصت طلائی" برای به جلو راندن آلترناتیوهای مُلوّن فرصت طلبان سیاسی و عافیت طلبان سلبریتی مآب و ریزه خواران شیوخ خلیج، له له میزنند، کشیده اند.

اما در عین حال احتمال دیگری نیز قابل تصور است: اینکه راس اسلام سیاسی و دوایر سپاهی و امنیتی آن تصمیم گرفته باشند که از رئیسی قوچ قربانی و "فدیه" و بلاگردان بسازند، اما با تبانی های پشت پرده، احتمالا حتی بدون اطلاع "مقام معظم" با دوایر "رژیم چینج" به این شرط که غرب و آمریکا، هیچ اپوزیسیون پرو غرب را لانسه نکند و تصفیه حساب و مجازات یک جنایتکار و قاتل حرفه ای و چند تن از رسواترینها را به لایه هائی از رژیم که "غربی"اند و از مدتها قبل تلاش کرده اند که "معضل ولی فقیه" و "حکومت آخوندها" را با توجه به نفوذ و پایگاه و امکانات نظامی و سیاسی و اقتصادی خود در "داخل" و در میان "مردم مسلمان ایران و منطقه" حل کنند، بسپارند. دولتهای غرب و آمریکا هم بخوبی میدانند که "مهار" و افسار زدن به جریانات اسلامی در منطقه، مثل حشدالشعبی و ده ها رابطه خیال‌پردازی و طمع در بورس جریان شبه نظامی اسلامی ساخته رژیم اسلامی در عراق، حوثی های یمن و حزب الله و حماس در خاورمیانه و لبنان و فلسطین از عهده عافیت طلبان و جاسوس مسلکهای نازپرورده و سانتی مانتال ساخته نیست. میدانند که رژیم اسلامی از ظرفیت اداره و کنترل و هدایت جریاناتی مثل "پ.ک.ک" و "پژاک" علیه "تجزیه" ایران و حفظ "تمامیت ارضی" میدان استراتژیک انباشت سرمایه در ایران، برخوردار است و در میان جنبش ناسیونالیسم کرد و احزاب و جریانات "میلیتانت" و دست در قدرت "اقلیم" کردستان عراق، ترکیه و سوریه، نفوذ کلام دارد. از این نظر کار نقشه مند برای تغییر "رفتار" رژیم اسلام سیاسی، بدون اینکه به "دستاوردهای" حاکمیت اسلام سیاسی در چهار دهه علیه سوسیالیسم و ترقی خواهی و در جهت "امنیت" سیر انباشت سرمایه، کمترین خلل وارد شود، با پایان فلسفه وجودی به قدرت رساندن اسلام سیاسی، در اجندای هر دو طرف بوده است. رژیم اسلام سیاسی در ایران، سالهاست که برای دوران پس از سقوط و فروپاشی، سرمایه گذاری کرده است و "شخصیت"های رژیم جایگزین را در کشورهای اروپائی و آمریکا و کانادا، "کاشته" است. بگذارید به چند مورد از منابع روزنامه های رژیم، اشاره کنم:

"پرفسور" حمید مولانا، "تبعه آمریکا"، فردی که سال‌ها ستون‌نویس روزنامه "کیهان" بود، پیش از انقلاب با بورس تحصیلی خاص از وزارت خارجه آمریکا به این کشور رفت، در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد به ایران بازگشت و از جانب محمود احمدی‌نژاد به سمت "مشاور رئیس جمهور" منصوب شد؛

۶ فرزند شهردار "قم" برای "تحصیل و زندگی"، در آمریکا بسر میبرند و فرزند محسن رضائی هم ظاهرا بخاطر مشکلات روحی به آمریکا مهاجرت کرد، اما شاید به همین دلیل و بخاطر اینکه در جریان اسرار زیادی قرار داشت، او در آمریکا "کشته" شد و یا سربه نیست کردند. پسر ولایتی را در یک جشن لوکس و مجلل در رابطه با شرکت عظیم ساختمانی در"شعبه" ترکیه "بیزینس" او در خارج کشور دیدند و ویدئو آن، شاید به قصد، سریع و وسیع پخش شد؛
آقازاد ه های اصولگرا در خارج مرزها!

فرزندان بسیاری از مسئولان در خارج کشور هستند و نکته قابل تامل آنجاست که بیشتر آنها از جریان اصولگرایی هستند که شعارهای ضدآمریکایی و عدم سازش با غرب سر می دهند. دو دختر حدادعادل مدتی در آمریکا بودند . "محمد علی کی نژاد" عضو ارشد شورایعالی انقلاب فرهنگی به همراه همسر و دخترش در آمریکا لباس کریسمس پوشیده بودند. اما شاید نکته ظریف تر این "طنز" ارزان "اصلاح طلبان" و "اعتدالگرایان" است: فرزند عضو شورا یعالی انقلاب فرهنگی در آمریکا تابعیت بگیرد و از آنجا برای ایرانیان سبک زندگی تدریس بکند!؟

پس می بینید که تلاشها با بودجه شیوخ خلیج و تلویزیونهای اجاره ای برای تربیت سلبریتی مآب های عافیت طلب و به عنوان ذخیره های بازگرداندن ایران به مونتاژ "سبک زندگی ملی- باستانی- اسلامی" با فرهنگ سرمایه داری اروپائی و آمریکائی، آب در هاون کوبیدن است. رژیم اسلام در ایران کارکُشته تر، هفت رنگ تر و با امکانات بسیار بیشتری، ماتریال پرسنل اداری- فرهنگی- مدیریتی و آموزشی، رژیم جانشین را در دسترس غرب و آمریکا قرار داده است.

شورای نگهبان اعلام کرد: "هیچ داوطلبی بخاطر اقامت بستگانش در خارج رد صلاحیت نشده است". مگر نه اینکه "دلواپسان" اصولگرا میدانند که صلاحیت "زاکانی" علیرغ اینکه دخترش در "سویس" اقامت دارد و حتی نوه اش هم در سویس متولد شده است، از جانب شورای نگهبان تائید شده است؟

این تحرک ها، توطئه ها و دسیسه های هزارتو و مرموز در خفا و پنهان در "عمق"، با ورجه وورجه ها و تحریک احساسات سطحی در ظاهر، نباید ما را از پیچیدگی سناریو و نقشه و برنامه های رژیم جانشین منحرف کند. رژیم اسلامی و غرب و آمریکا، با دقت و برنامه ریزی شده، به این فکر اند که بن بست سیر انباشت سرمایه در ایران را با کمترین دخالت مردم و بدون تکانهای اجتماعی غیر قابل کنترل، در سیر "بازگشت دمکراسی به ایران کُهن" باز کنند. در نهایت حداکثر تلاش چند طرفه را امتحان میکنند، که بتوانند مردم و جامعه را با سناریوهای پیچیده خود، "همراه" کنند و یا آنها را پاسیو؛ و به انتظار توافقات بین "از ما بهتران ها" در "بالا" هدایت کنند.

مردم ایران یک بار در انقلاب ۵۷، به دنباله رو سناریوهای طراحی شده در "گوادلوپ" و قرار و مدارهای "مشاوران امام" در نوفل لوشاتو با دوایر جاسوسی غرب و آمریکا تبدیل شدند.

اگر محدودیتهای تاریخی چپ انقلابی آن دوره و سلطه نگرش سوسیالیسم ملی و خلقی بر آن چپ، آن همسوئی ها را با خمینی ضد امپریالیست و رهبر "توده مسلمان"، توجیه میکند، سیر تحولات در جنبش سوسیالیستی ورواج ادبیات کمونیستی که بر بستر آن انقلاب عروج کرد و شکوفا شد، و حضور انبوه عظیمی از کارگران انقلابی و آگاه و جوانان مدرن و پیشرو در عرصه جدالهای اجتماعی و طبقاتی، تکیه گاه امیدوار کننده ای است.

ایرج فرزاد اول ژوئن ۲۰۲۱


Google Balatarin Twitter Facebook
Delicious Donbaleh Myspace Yahoo

هشدار نسبت به مصرف مواد مخدر در زمان امتحانات

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی گفت: برخی دانش‌آموزان و دانشجویان در ایام امتحانات از روی ناآگاهی به مصرف قرص ریتالین و ترامادول می‌پردازند.

هشدار نسبت به مصرف مواد مخدر در زمان امتحانات

به گزارش ایران خبر، محمد حافظ نیا در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: دانش‌آموزان و دانشجویان در ایام امتحانات از روی ناآگاهی به مصرف قرص ریتالین و ترامادول می‌پردازند و با توجه به فعل و انفعالاتی که ریتالین بر روی مغز می‌گذارد، ترک آن دشوارتر از کراک و هروئین است. تحریک پذیری، افسردگی، کاهش اشتها، بی‌خوابی و کاهش رشد از جمله عوارض قرص ریتالین است.

وی در خصوص عوارض قرص ترامادول گفت: سرگیجه، سردرد، کاهش هوشیاری، خارش، تعریق بیش از حد، اختلالات بینایی، تهوع، استفراغ و بی‌اشتهایی از جمله عوارضی است که مصرف قرص ترامادول در پی دارد.

حافظ نیا تصریح کرد: رسانه‌ها باید با ارائه روش‌های موثر مطالعه و یا با دعوت روانشناسان مجرب در حوزه مسائل تربیتی از استرس دانشجویان و دانش‌آموزان بکاهند و در جهت ارتقای آگاه سازی و اطلاع رسانی در زمینه اثرات و عوارض منفی قرص‌های مخدر پیشگیری کرده و قدم‌های موثر بردارند.

وی، حواس پرتی و عدم تمرکز حواس را یکی از مشکلات معلمین، والدین و دانش آموزان در امر یادگیری و آموزش در فصل امتحانات دانست و بیان کرد: حواس پرتی یا عدم تمرکز در واقع به دنبال یک سری عوامل متفاوت و متعددی می‌تواند بوجود می‌آید که این عوامل گاهی توسط محیط خارجی و اطرافیانش به او تحمیل می‌شود و باعث ایجاد حواس پرتی می‌شود.

از جمله شرایط بیرونی می‌توان به سر و صدای زیاد محیط، عدم آرامش و سکوت لازم برای مطالعه، کافی نبودن شرایط محیطی مناسب و مناسب نبودن زمان مطالعه اشاره کرد. خیال پردازی، گرسنگی، تشنگی، کم خوابی، بیماری‌های جسمی و روانی، نبود انگیزه، آشنایی و آگاهی نداشتن با روش‌های صحیح مطالعه و جذاب نبودن مطلب از جمله عوامل درونی حواس پرتی است.

وی به خلاصه نویسی به عنوان روش‌های صحیح جهت جلوگیری از حواس پرتی اشاره کرد و افزود: روانشناسان استفاده از "تکنیک ایست" را در هنگام بروز حواس پرتی تجویز می‌کنند. در این روش هرگاه دانشجو یا دانش‌آموز دچار حواس پرتی یا عدم تمرکز حواس می‌شود به خود فرمان ایست یا توقف می‌دهد تا جلوی هدر رفتن زمان را گرفته و بتواند به صورت مفید به مطالعه ادامه دهد. همچنین ایجاد فضایی آرام بخش، شور آفرین و اطمینان بخش توسط والدین امکان بروز استعداد در فرزندان را میسر می‌سازد.

وی ادامه داد: سامان بخشیدن به مسائل و مشکلات اقتصادی در ایام امتحانات، پرهیز از اختلافات خانوادگی در حضور فرزندان، افزایش رابطه با مدرسه و معلمان، محدود کردن رفت و آمدهای خانوادگی، جایگزین کردن تفریحات برنامه ریزی شده با سایر فعالیت‌ها، دخالت نکردن والدین در برنامه درسی فرزندان و شنیدن حرف‌ها و شکایت های فرزندان از دیگر وظایف مهم والدین در فصل امتحانات است.

تکرار حرفهای محمدباقر قالیباف توسط مریم رجوی

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:مریم قجرعضدانلو معروف به مریم رجوی، سرکرده گروه تروریستی منافقین با بهره‌برداری از مناظره‌های انتخاباتی ریاست جمهوری، به سخنان محمد باقر قالیباف استناد کرده و نظام جمهوری اسلامی ایران را درحال سقوط دانست!

تکرار حرفهای محمدباقر قالیباف توسط مریم رجوی

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:مریم قجرعضدانلو معروف به مریم رجوی، سرکرده گروه تروریستی منافقین با بهره‌برداری از مناظره‌های انتخاباتی ریاست جمهوری، به سخنان محمد باقر قالیباف استناد کرده و نظام جمهوری اسلامی ایران را درحال سقوط دانست!

مریم رجوی در همایش منافقین در پاریس گفت: «کاندیداهای ریاست جمهوری اقرار کردند این یک حکومت 4 درصدی است و 96 درصد مردم از آن بیزارند و سقوط چنین رژیمی دردسترس است.» هر چند سرکرده منافقین از سخنان قالیباف سوءاستفاده کرده و خیال پردازی خود را به عنوان نتیجه اعلام کرده، ولی این سوءاستفاده نشان می‌دهد افراد باید طوری سخن بگویند که دشمنان را به طمع نیاندازند.

باورهایی که شما را ثروتمند می‌کند

باورها و افکار قدرت زیادی دارند. افکار ما احساساتمان را می سازند. احساسات رفتار ما را رقم می‌زنند و رفتار ما نتایج را به وجود می‌آورد. این مکانیسمِ خلق هر چیزی در زندگی ماست. برخی باورها به پول و ثروت سرشار منتهی می‌شوند و برخی دیگر به بی‌پولی و فقر.

باورهایی که شما را ثروتمند می‌کند

هر فرآیند خلاقه‌ای از افکار و باورها آغاز می‌شود. نتایجی که در زندگی به‌دست آورده‌ایم در واقع نمایانگر افکار و باورهای غالب در ذهن ماست. پس برای تغییر نتایج باید باورهایی را که علت آن نتایج بوده‌اند تغییر دهیم.

برخی باورها به پول و ثروت سرشار منتهی می‌شوند و برخی دیگر به بی‌پولی و فقر.

تی. هارو اکر در کتاب «اسرار ذهن ثروتمند» هفده باوری را که بین فقرا و ثروتمندان تمایز ایجاد می‌کند مطرح کرده است. این باورها ممکن است ساده به نظر برسند اما وقتی در ذهن ناخودآگاه ما تثبیت شوند قدرت معجزه‌آسایی پیدا می‌کنند. باهم این باورها را مرور می‌کنیم:

۱-آدم های ثروتمند معتقدند: من، زندگی خویش را خودم می‌سازم.
آدم های فقیر معتقدند: زندگی برای من تصادفی پیش می‌آید.

اگر طالب به‌دست آوردن ثروت هستید، اعتقاد داشتن به این مسئله که عنان زندگی و به‌ویژه فرمان وضعیت مالی زندگی در دستان خود شما قرار دارد، بسیار مهم است. آیا به این مسئله دقت کرده‌اید که معمولاً این آدم‌های فقیر هستند که بخت خود را در قرعه‌کشی‌ها می‌آزمایند؟ آن‌ها در واقع به این اعتقاد دارند که پول از طریق افتادن قرعه به نامشان به آن‌ها می‌رسد.

۲-آدم‌های ثروتمند با پول، باهدف برنده شدن بازی می‌کنند.
آدم های فقیر با پول، باهدف بازنده نشدن بازی می‌کنند.

اولین هدف بیشتر آدم‌ها از بازی با پول به‌ جای به وجود آوردن ثروت و برکت، زنده ماندن و امنیت خاطر است. هدف آدم‌هایی که به معنای واقعی ثروتمند هستند، داشتن دارایی و خیر و برکت زیاد است، نه به مقدار کم، بلکه مقدار زیادی از پول، ثروت و برکت.

۳-آدم های ثروتمند متعهد به ثروتمند شدن هستند.
آدم های فقیر آرزومند ثروتمند شدن هستند.

بین تعهد و آرزو تفاوت زیادی وجود دارد. همان تفاوتی که میان رویاهای بی‌باکانه و خیال‌بافی انفعالی وجود رابطه خیال‌پردازی و طمع در بورس دارد. همان طور که جان سی ماکسول، نویسنده معروف، گفته «بین رویاهای بی‌باکانه و خیال‌بافی انفعالی، فاصله‌های بسیاری وجود دارد. اولی موتور شما را روشن کرده و شما را به جلو می‌راند و دیگری ذهن را به‌دست توهم می‌سپارد. انسان برای تحقق رویای حقیقی‌اش حاضر است جان خود را بدهد. اما خیال‌بافی فقط باعث می‌شود زودتر به خواب برویم.» این نوع خیالپردازی خلاقانه و تعهد عمیق علت ایجاد تمام علوم، فناوری‌ها و ثروت‌های جهان بوده است.

۴-ثروتمندان بزرگ می‌اندیشند.
فقرا محدود می‌اندیشند.

بیشتر مردم در بازی زندگی، بازی کوچک را انتخاب می‌کنند. چرا؟ اول به خاطر ترس٫ آن‌ها شکست را با مرگ برابر می‌بینند و حتی از موفقیت بیشتر گریزان‌اند. دوم اینکه آن‌ها به خاطر احساس کوچکی که می‌کنند، بازی کوچک را انتخاب می‌کنند. آن‌ها احساس بی‌لیاقتی می‌کنند و این احساس را در خود ندارند که به‌اندازه کافی خوب و مهم هستند، تا تفاوتی واقعی را در زندگی خود و دیگران ایجاد کنند. برای ثروتمند شدن باید از دایرۀ کوچک روزمرگی فراتر برویم. باید اهدافی بزرگ و همتی عالی داشته باشیم. اهداف و آرزوهای کوچک هرگز انگیزه و انرژی لازم را برای تحقق کامل نبوغ ذاتی ما فراهم نمی‌کنند. اهداف حقیرانه و سهل‌الوصول، بزرگترین و قویترین استعدادهای درونی ما را پنهان و سرکوب می‌نمایند. فقط با داشتن اهدافی بلند و والا می‌توان با غلبه بر محدودیت‌های موجود فراتر رفت و به خلق و ابداع ثروت سرشار دست یافت.

«بزرگ‌ترین خطر برای اکثر ما این نیست که اهداف ما خیلی بزرگ و دور از دسترس است، بلکه برعکس خیلی نزدیک است و خیلی زود آن را به‌دست می‌آوریم.» میکل‌آنژ

۵-آدم‌های ثروتمند بر روی فرصت‌ها تمرکز می‌کنند.
آدم های فقیر بر روی موانع تمرکز می‌کنند.

مشکلات فرصت‌هایی هستند که باعث می‌شوند به دستاوردهای بهتر و بزرگتری برسیم. آنها موانعی بر سر راهمان هستند تا تجارب بیشتری کسب کنیم و در کارمان پخته‌تر شویم. اراده نیرویی است که ما را بر هدف تمرکز می‌دهد تا علیرغم موانع و شکست‌های موقتی بتوانیم به تلاش خود ادامه دهیم و تسلیم نشویم و در پی فرصت‌ها باشیم.

۶-آدم‌های ثروتمند، آدم‌های ثروتمند و موفق را ستایش می‌کنند.
آدم‌های فقیر، از آدم‌های ثروتمند بیزار و متنفر هستند.

هارو اکر می‌نویست: «اجازه بدهید واضح بگویم: نود و هشت درصد از مردان و زنان ثروتمند، انسان های شریفی هستند و به همین دلیل است که ثروتمند هستند. به همین دلیل است که آن‌ها به پول اعتماد دارند و به همین دلیل است که آن‌ها شرکت‌های بزرگی را تشکیل داده و زمینه اشتغال هزاران نفر را فراهم کرده‌اند. پول قدرت می‌آورد و شما باید آن را به‌دست آورید! باید. چون با داشتن آن، کارهای خوب بیشتری می‌توانید انجام دهید.» داشتن یا نداشتن مال‌ومنال نه ما را انسان بهتری می‌کند و نه بدتر. ثروت و دارایی فقط ما را فاش می‌کند. ثروت قدرت می‌بخشد و نحوه به‌کارگیری قدرت، میزان انسانیت ما را راحت تر آشکار می‌سازد.

۷-آدم‌های ثروتمند با آدم‌های مثبت و موفق معاشرت می‌کنند.
آدم‌های فقیر با آدم‌های منفی و یا شکست‌خورده معاشرت می‌کنند.

افراد موفق به افراد موفق دیگر نگاه می‌کنند، تا در خودشان ایجاد انگیزه کنند. آدم‌های ثروتمند از اینکه دیگران در موفقیت پیش‌قدم شده‌اند خوشحال‌اند، چون می‌توانند اکنون و بر اساس تجارب آن‌ها، طرحی را برای خود بریزند که دستیابی آن‌ها را به موفقیت آسان‌تر می‌نماید.

۸-آدم‌های ثروتمند مشتاق تبلیغ کردن خود و ارزش‌هایشان هستند.
آدم‌های فقیر اشتیاقی به تبلیغ ندارند.

تنفر از تبلیغ کردن یکی از بزرگ‌ترین موانع بر سر راه موفقیت است. افرادی که در رابطه با تبلیغ کردن از خودشان مشکل ‌دارند، معمولاً ورشکسته هستند. اگر معمولاً از کالا، خدمات یا توانایی‌های شما بی‌خبر باشند طبیعی است که سراغ شما نخواهند آمد.

۹-آدم‌های ثروتمند از مشکلات خودشان بزرگ‌تر هستند.
آدم‌های فقیر از مشکلات خود کوچک‌تر هستند.

اگر در زندگی مشکل بزرگی دارید، معنی آن این است که شما شخص کوچکی هستید. دنیای بیرون شما دقیقاً انعکاسی از دنیای درون شماست. اگر می‌خواهید که تغییری همیشگی در خود بدهید دست از تمرکز کردن روی اندازۀ مشکل برداشته و به‌جای آن تمرکز کردن روی اندازه خودتان را شروع کنید!

۱۰-ثروتمندان گیرنده‌هایی عالی هستند.
فقیران گیرنده‌هایی ضعیف هستند.

به همان اندازه که می‌بخشید باید دریافت کنید. بسیاری افراد به دلیل احساسات خودکم‌بینی و نالایق دانستن خود در گرفتن مشکل‌دارند. اگر نمی‌خواهید سهم خودتان را از دنیا بگیرید، آن نصیب کسی می‌شود که می‌خواهد بگیرد.

۱۱-آدم‌های ثروتمند ترجیح می‌دهند تا بر اساس دستاوردها به آن‌ها پول پرداخت شود.
آدم‌های فقیر ترجیح می‌دهند تا بر اساس زمان به آن‌ها پول پرداخت شود.

درآمد ثابت داشتن مشکلی ندارد، مگر اینکه با توانایی شما برای به‌دست آوردن آنچه که ارزشش را دارید، تداخل کند و معمولاً در این جاست که مشکل به وجود می‌آید. فقیران و طبقه متوسط ترجیح می‌دهند که یک مستمری و درآمد ثابتی به آن‌ها پرداخت شود. ثروتمندان ترجیح می‌دهند، بر اساس نتایجی که کسب می‌کنند، به آن‌ها پول پرداخت شود. ثروتمندان به خودشان معتقدند. به ارزش و توانایی خود برای بروز دادن آن‌ها ایمان‌دارند، اما فقیران چنین نیستند. به همین خاطر است که آن‌ها نیاز به تضمین دارند.

۱۲-ثروتمندان به «هر دو» می‌اندیشند.
فقیران به «یا این، یا آن» می‌اندیشند.

ثروتمندان در دنیای پربرکت و فراوانی و نعمت زندگی می‌کنند، اما فقیران در دنیای محدودیت‌ها به سر می برند. افراد فقیر و متوسط از جنس کمبود هستند. آنها فکر می‌کنند که از بین شغل خوب یا ارتباط خوب با خانواده، از بین ثروت و معنویت، از میان اشتغال به‌کار و تفریح حتماً باید یکی را انتخاب کنند. ثروتمندان می‌دانند که باکمی خلاقیت می‌شود تقریباً راهی را برای داشتن هر دو آن‌ها پیدا کرد. ثروتمندان معتقدند شما، هم می‌توانید کیک داشته باشید و هم از خوردن آن لذت ببرید. افراد متوسط و فقیر معتقدند یک کیک خیلی زیاد است، پس من فقط یک برش از آن را می‌خواهم. والاس د. واتلز (۱۸۶۰-۱۹۱۱) در کتاب «دانش ثروتمند شدن» در ضرورت کسب ثروت می‌نویسد: «اگر چه در ستایش فقر سخنان بسیاری گفته می‌شود، حقیقت این است که بدون ثروتمند شدن امکان زندگیِ به راستی کامل و موفقی وجود ندارد و هیچ انسانی نمی‌تواند به بالاترین حد شکوفایی استعدادها و تکامل روحانی خویش نائل شود، مگر اینکه پول زیادی داشته باشد؛ زیرا برای تعالی روح و پرورش استعدادهایش باید از چیزهای زیادی استفاده کند که تهیه آنها جز با پول ممکن نیست.» بی‌پولی رشد ما را مختل می‌کند. بی‌پولی باعث می‌دهد که به بیگاری آن تن بدهیم. به کارهایی وادار می‌شویم که علاقه‌ای به انجامشان نداریم. زندگی‌مان وقف تأمین معاش می‌شود. فرصتی برای پرداختن به نیازهای والاتر خود نداریم. همیشه دغدغه پول را داریم و تمام مسائل زندگی را با پول می‌سنجیم. به قول بزرگی:

«تنها کسانی که بیشتر از ثروتمندان به پول فکر می‌کنند فقرا هستند.»
همواره فقرا و درویش‌مسلکان از پول بد گفته‌اند و تمام انحرافات اخلاقی از قبیل حرص، طمع، ظلم و استثمار، ماده‌پرستی را به خود پول نسبت داده‌اند و بدین ترتیب در واقع بی‌پولی خود را توجیه کرده‌اند. فقر نه تنها زندگی ما را با مشکلات و تنگناها انباشته می‌کند بلکه رشد انسانی و معنوی ما را نیز با مانع مواجه می‌کند.

۱۳-آدم‌های ثروتمند روی ارزش خالص دارایی خود تمرکز می‌کنند.
آدم‌های فقیر روی درآمد شغلی خودشان تمرکز می‌کنند.

میزان صحیح برای ثروت، ارزش دارایی خالص است نه درآمد شغلی. بسیاری از افراد روی درآمد و دارایی‌های خود تمرکز می‌کنند و فکر می‌کنند با افزایش درآمد و دارایی‌هایشان ثروتمندتر می‌شوند. این اشتباه است. معیار ثروتمندی شما ارزش خالص دارایی‌تان است نه میزان درآمد و دارایی ناخالص شما. ارزش دارایی خالص عبارت است از مبلغی که پس از کسر کردن بدهی‌ها، اقساط، هزینه نگهداری املاک و غیره از ارزش کل دارایی‎های شما، به‌دست می‌آید. به‌عنوان مثال شما ملکی را ۲۰۰ میلیون تومان خریده‌اید که ۵۰ میلیون تومان وام‌ دارد. در این صورت ارزش خالص دارایی شما مبلغی است که از کسر وام و بهره آن از ارزش کل دارایی شما به‌دست می‌آید که مبلغی کمتر از ۱۵۰ میلیون تومان خواهد بود. چهار عاملی که نقش تعیین‌کننده در ارزش خالص دارایی دارند عبارت‌اند از: درآمد، پس انداز، سرمایه‌گذاری و ساده زیستی. علیرغم داشتن هر مقدار درآمد اگر نتوانید مقداری از آن را پس انداز کنید هرگز نخواهید توانست ارزش خالص دارایی خود را بالا ببرید. بسیاری از مردم در مقابل مفهوم ساده زیستی موضع می‌گیرند و اهمیت آن را در ایجاد ارزش خالص دارایی تشخیص نمی‌دهند. این عامل با عامل پس انداز کردن پول دست در دست هم دارند و از طریق آن شما یک شیوه زندگی را ایجاد خواهید کرد تا به پول کمتری نیاز داشته باشید. با کاهش دادن هزینه زندگی خود، پس انداز خود و در نتیجه میزان پولی را که برای سرمایه‌گذاری در دسترس باشد افزایش می‌دهید. افراد فقیر و متوسط فکر می‌کنند فقط به‌دست آوردن پول یعنی میزان درآمد مهم است. آنها معتقدند که با افزایش درآمد می‌توان ثروتمند شد. آنها از قانون پارکینسون بی اطلاع‌اند. قانون پارکینسون می‌گوید که «هزینه ها همیشه به نسبت افزایش درآمدها بالا می روند». یعنی اگر شما ماشین داشته باشید وقتی که پول بیشتری به‌دست آورید ماشین بهتری می‌خرید. خانه بهتر، پوشاک بهتر، خوراک بهتر، تفریحات بهتر و … و به این صورت افزایش درآمد شما هیچ مقداری به ارزش خالص دارایی شما اضافه نمی‌کند. به همین دلیل درآمد هرگز به تنهایی باعث افزایش درآمد رابطه خیال‌پردازی و طمع در بورس شما نمی‌شود.

۱۴-آدم‌های ثروتمند پولشان را خوب اداره می‌کنند.

آدم‌های فقیر پولشان را بد اداره می‌کنند.

روش اداره کردن پول، از مبلغ پول مهم‌تر است. تا نشان ندهید که آنچه را که دارید می‌توانید حفظ کنید، مورد بیشتری را به‌دست نخواهید آورد. یا شما پول را به کنترل خود درآورید، یا پول شما را به کنترل خود در خواهد آورد.

۱۵-آدم‌های ثروتمند پول خود را می‌دهند تا برای آن‌ها شدیداً کار کند.
آدم‌های فقیر شدیداً برای پول خودکار می‌کنند.

افراد ثروتمند هر هزار تومان را به‌منزله یک بذر می‌دانند که می‌تواند برای برداشت صد هزار تومان کاشته شود که آن هم می‌تواند برای برداشت یک میلیون تومان دوباره کاشته شود. سه روش اصلی برای پول درآوردن وجود دارد:

روش مرسوم: پول در ازای زمان.
در این روش فرد با حضور در محل کار و صرف زمان و انرژی خود پول به‌دست می‌آورد. تقریباً ۹۶% مردم از این روش پول درمی‌آورند. تمام کارمندان دولتی و شرکت‌ها، کارگران و حتی وکلا، پزشکان و سایر کسانی که درآمدشان وابسته به حضور فیزیکی‌شان است در این گروه جای می‌گیرند. در کل آنها کسانی هستند که سر کار می روند و ۴۰، ۵۰، ۶۰ ساعت را با یک حقوق ثابت در آخر ماه مبادله می‌کنند. این بدترین راه و در واقع راهی غیرممکن برای ثروتمند شدن و دستیابی به استقلال و آزادی مالی است.

روش ۳ درصدی: پول در ازای پول
در این روش از پول برای کسب پول استفاده می‌شود که به آن سرمایه‌گذاری می‌گوییم. در این روش پول در سهام شرکت‌ها، بورس، طلا، اوراق قرضه و … سرمایه‌گذاری می‌شود. این روش از روش اول بسیار بهتر است بااین‌حال بدون ریسک نیست و طبق مطالعات انجام‌شده فقط سه درصد مردم به طور موثری از این روش استفاده می‌کنند.

روش ۱ درصدی: استفاده از اهرم
این گروه از طریق دیگران به خودشان قدرت می‌دهند. وقتی از این روش استفاده می‌کنید از طریق تلاش دیگران، برای زمان و بازده خودتان اهرم ایجاد می‌کنید. آنها همچنین منابع درآمد متعدد دارند. بااینکه فقط ۱% از مردم این روش را به‌کار می‌گیرند اما آنها ۹۶% ثروت دنیا را در اختیاردارند. این موفق‌ترین راه و یک راه مشروع برای ثروتمند شدن است. هر چه بیشتر از این روش استفاده کنید بیشتر وقت آزاد پیدا می‌کنید و می‌توانید تمرکزتان را بر سایر زمینه‌های زندگی بگذارید. زمینه‌هایی چون خانواده، علایق، تفریحات و غیره.

۱۶-آدم‌های ثروتمند برخلاف ترسی که دارند، دست به عمل می‌زنند.
آدم‌های فقیر به ترس خود اجازه می‌دهند که متوقفشان کند.

میلیون‌ها نفر از مردم در مورد ثروتمند شدن، فقط «فکر» می‌کنند و هزاران هزار نفر ثروتمند شدن را تجسم، تصور یا مراقبه می‌کنند. تجسم‌ها، تصورها و دعاها و مدیتیشن‌ها ابزارهای جالبی هستند اما هیچ‌کدام از آن‌ها سر خود پولی واقعی را به دنیای حقیقی شما نخواهند آورد. در دنیای واقعی باید دست به اقدام بزنیم. همان طور که گفتیم فرآیند تجلی هر خواسته از افکار شروع‌شده تبدیل به احساسات می‌شود. احساسات منجر به اعمال گشته و اعمال باعث خلق نتایج می‌شود. افکار و احساسات بخشی از دنیای درونی هستند و اعمال و نتایج بخشی از دنیای بیرونی. اقدام و عمل پلی است بین دنیای درونی و دنیای بیرونی. باید علیرغم ترس دست به عمل بزنید.

۱۷-آدم‌های ثروتمند همیشه در حال رشد کردن و یادگرفتن هستند.
آدم‌های فقیر، فکر می‌کنند که همه موارد را می‌دانند.

اگر شما دائما در حال یادگیری نباشید، عقب خواهید ماند. موفقیت یک مهارت یادگرفتنی است. می‌توانید موفق شدن در هر موردی را بیاموزید. مهم نیست که اکنون در چه مرحله‌ای هستید. هر استادی زمانی ناشی بوده است. سریع‌ترین راه برای ثروتمند شدن و ثروتمند ماندن کار کردن بر روی توسعه دادن خودتان است. دنیای بیرون شما دقیقاً انعکاسی از دنیای درون شماست. شما ریشه هستید نتایج شما میوه‌ها هستند.

آدم‌های ثروتمند جهت موفقیت را این‌چنین می‌دانند: باش، انجام بده، داشته باش. آدم های متوسط و فقیر جهت موفقیت را این‌چنین می‌دانند: داشته باش، انجام بده، باش. آدم های فقیر و طبقه متوسط، معتقدند که اگر من پول هنگفتی داشته باشم، می‌توانم آنچه را که می‌خواهم انجام بدهم و آدم موفقی بشوم. آدم های ثروتمند معتقدند: اگر من یک فرد موفقی بشوم قادر خواهم بود آنچه را که نیاز دارم انجام بدهم و آنچه را که می‌خواهم از جمله پول، داشته باشم. ثروتمندان واقعی می‌دانند که: هدف از ایجاد ثروت اساساً پول هنگفت داشتن نیست، بلکه کمک به رشد دادن خود می‌باشد که تا به بهترین فردی که ممکن است تبدیل شوید. برای اینکه به بهترین وجه به شما دستمزد پرداخت شود، شما باید بهترین باشید.

فال حافظ روزانه | فال حافظ امروز چهارشنبه 20 مهر 1401 به همراه تفسیر دقیق

فال حافظ روزانه | فال حافظ امروز چهارشنبه 20 مهر 1401 به همراه تفسیر دقیق

فال حافظ امروز چهارشنبه 20 مهر 1401 را مطالعه کرده و از اتفاقات در مسیر راهتان مطلع شوید.

فال حافظ به شکل روزانه در فرتاک نیوز برای متولدین 12 ماه سال منتشر می شود. فال حافظ امروز به متولدین ماه های مختلف توصیه های متفاوتی دارد. فال حافظ به تفسیر دقیق نیاز دارد. برای اینکه فال حافظ امروزتان را بدانید این مطلب را از دست ندهید.

فـال حـافـظ 20 مهر 1401 متولدین فروردین

اگر روم ز پی اش فتنه​ ها برانگیزد

ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد

و گر به رهگذری یک دم از وفاداری

چو گرد در پی اش افتم چو باد بگریزد

تعبیر:

بدان که هیچ کاری با زور درست نمی‌شود پس برای پیشرفت دست از ستیز بردار و سعی کن که با عقل و تدبیر کارت را ادامه دهی.

فـال حـافـظ 20 مهر 1401 متولدین اردیبهشت

سحرم دولت بیدار به بالین آمد

گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام

تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد

تعبیر:

بلند شو ببین که چگونه دشمنانت شکست خورده‌اند و غم‌هایت به پایان رسیده است. مالی به تو می‌رسد که باعث می شود مشکلاتت حل شود. گرمای خوشبختی را حس خواهی‌کرد و ابرهای تیره از آسمان دلت کنار خواهندرفت و تو پیروز و موفق خواهی‌شد.

فـال حـافـظ 20 مهر 1401 متولدین خرداد

یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود

رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود

یاد باد آن که چو چشمت به عتابم می‌کشت

معجز عیسویت در لب شکرخا بود

تعبیر:

ایام جوانی و خوشگذرانی و راحتی زود می‌گذرد و از خود و اطرافت غافل نشو که ناگهان این روزهای خوش جای خود را به رنج و مشقت می‌دهند و پس در عین خوشی و راحتی فکر آینده و حوادث ناگوار هم باش و همیشه آماده ی جنگ با مشقات باش.

فـال حـافـظ 20 مهر 1401 متولدین تیر

خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود

به هر درش که بخوانند بی خبر نرود

تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری

وفای عهد من از خاطرت به درنرود

تعبیر:

همگان به تو غبطه می‌خورند و این به خاطر این است که در هیچ کاری طمع نمی‌کنی و برای مال دنیا حریص نیستی. دل بزرگی داری و برای همین خدا تو را از مال دنیا بی نیاز می سازد. اگر عهدی بسته ای یا نذری کرده‌ای آنرا فراموش نکن.

فـال حـافـظ 20 مهر 1401 متولدین مرداد

ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر

زار و بیمار غمم راحت جانی به من آر

قلب بی‌حاصل ما را بزن اکسیر مراد

یعنی از خاک در دوست نشانی به من آر

تعبیر:

روزها و هفته ها از عمر عزیز خود را در انتظار گذرانده ای، غافل از این که عمر در گذر است و زمان در انتظار کسی نمی ماند. اکنون دیگر بهتر آن است که به جای انتظار کشیدن و در آرزوها راکد ماندن از زندگی خود لذت ببری و فردا را با دستهای توانای خود بسازی.

فـال حـافـظ 20 مهر 1401 متولدین شهریور

دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس

نسیم روضه شیراز پیک راهت بس

به منت دگران خو مکن که در دو جهان

رضای ایزد و انعام پادشاهت بس

تعبیر:

برای بدست آوردن پول و مقام منت دیگران را نکش. اگر خدا بخواهد همه چیز به تو می‌دهد، شکرگزار نعمت‌هایی که خدا به تو عطا کرده، باش. خود را با دیگران مقایسه نکن. بلندپروازی تا حدی خوب است اما وقتی از حد بگذرد عاقبت خوشی ندارد. برای رسیدن به آرامش زیاده‌خواهی و چشم و هم چشمی را رها کن

فـال حـافـظ 20 مهر 1401 متولدین مهر

بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع

شمع خاور فکند بر همه اطراف شعاع

وضع دوران بنگر ساغر عشرت برگیر

که به هر حالتی این است بهین اوضاع

تعبیر:

زندگی پستی و بلندیهای بسیار دارد اما انسان در هر شرایطی که قرار بگیرد، چه در سختی و چه در آسایش، می بایست روحیه خود را حفظ و شاد زندگی کند.نگران نباشید، روزهای زندگی می گذرد و ایام غم و سختی باقی نخواهد ماند. آینده خوبی در انتظار شماست. مراقب باشید که فریب افراد دورو و نیرنگ باز را نخورید و سعی کنید از آن ها فاصله بگیرید. روحیه مثبت، قدرت انسان را مضاعف می نماید. فردا برای تو روز تازه ای است، روزی که می تواند سرشار از موفقیت و کامیابی باشد.

فـال حـافـظ 20 مهر 1401 متولدین آبان

هر نکته‌ای که گفتم در وصف آن شمایل

هر کو شنید گفتا للهِ دَرُّ قائل

تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول

آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل

تعبیر:

سختی ها جزء جدانشدنی از زندگی هستند و اگر طالب چشیدن طعم موفقیت و خوشبختی هستید باید برای رسیدن به آن، مشکلات را تحمل کرده و صبوری کنید.

قدم در راهی گذاشته اید که برای موفقیت نیاز به دقت کافی و آرامش خاطر است. از تصمیمات عجولانه برحذر باشید و از حوادث و رخدادهای آینده غم و ترس به دل راه ندهید.

فـال حـافـظ 20 مهر 1401 متولدین آذر

ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم

جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم

عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است

کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم

تعبیر:

از هر تصمیم و اقدامی ابتدا خوب فکر کنید و با درایت تصمیم بگیرید تا به اهدافی که دارید دست پیدا کنید. قناعت پیشه کنید و برای امور دنیوی خودتان را آزار ندهید. اگر تمایل داری در نظر دیگران محترم باشی احترام همه را حفظ کن و به حرف حق حتی اگر از زبان دشمنت بیان شود، احترام بگذار و تنها از سخن دانایان پیروی کن.

فال حافظ 20 مهر 1401 متولدین دی

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن

تعبیر:

از افراد دورو و فریبکار که فقط به فکر منافع خود هستند دوری کنید و از کبر و غرور برحذر باشید. انسان زودرنج و حساسی هستید. در برابر سختی‌ها و حوادث زندگی سرسخت باشید و زود ناامید نشوید. تنها پیشه تو در زندگی صداقت است، به همین روش ادامه بده و به لطف و رحمت الهی امیدوار باش که جزای نیکی‌های خود را از او خواهی گرفت.

فـال حـافـظ 20 مهر متولدین بهمن

گلبن عیش می‌دمد ساقی گلعذار کو

باد بهار می‌وزد باده خوشگوار کو

هر گل نو ز گلرخی یاد همی‌کند ولی

گوش سخن شنو کجا دیده اعتبار کو

تعبیر:

نسبت به شرایطی که در آن قرار دارید شاکی هستید، عده‌ای توانایی و قدرت را از شما سلب کرده‌اند، سکوت را بشکنید و از حق خود دفاع کنید. فرد خیال‌پردازی هستید. مسائل عادی و پیش پا افتاده شما را ارضا نمی‌کند. برای رسیدن به اهدافی که در سر دارید باید با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کنید و موانع را پشت سر بگذارید.

فـال حـافـظ 20 مهر 1401 متولدین اسفند

از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه

انی رایت دهرا من هجرک القیامه

دارم من از فراقش در دیده صد علامت

لیست دموع عینی هذا لنا العلامه

تعبیر:

مدتی است گم شده‌ای دارید و به دنبالش به آب و آتش زده‌اید؛ اما مشکلاتی بر سر راه شما هست. دچار اندوه هستید و بی قراری می‌کنید. صبور باشید و به تلاش خود ادامه دهید. اگر از یک راه به نتیجه دلخواه نرسیدید راه‌های دیگر را امتحان کنید و هرگز ناامید و مأیوس نباشید. شاید به همفکری با بزرگان و افراد دانا نیاز پیدا کنید. در رفع نقاط ضعف خود بکوشید



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.