نسبت ریسک به پاداش در معاملات چیست؟


نویسنده: سید محمد تبادکانی

ریسک به ریوارد چیست؟ مهم‌ترین قسمت معامله‌گری

ریسک به ریوارد چیست؟ مهم‌ترین قسمت معامله‌گری

ریسک به ریوارد یکی از مهم‌ترین مفاهیم معامله‌گری است که تنها در صورت رعایت کردن آن می‌توانید برایندی سود ساز در معاملات خود داشته باشید. ریسک به ریوارد را می‌توان زیر شاخه مدیریت سرمایه هم دانست که به قطع مهم‌ترین قسمت مربوط به معماله‌گری است. در این موضوع که معامله‌‎گری همواره با ریسک همراه است و آن ریسک تحت هیچ شرایطی به صفر نمی‌رسد بر همگان واضح است، اما آیا می‌شود ریسک را مدیریت کرد؟ قطعا بله و مدیریت همواره از دقت تحلیل مهم‌تر بوده است. تا انتهای این مقاله همراه ما باشید تا در مورد مدیریت ریسک و نسبت ریسک به ریوارد صحبت کنیم.

مفهوم ریسک در معامله‌گری

بازار‌های مالی همواره ذاتی غیرقابل پیش‌بینی دارند، حتی حرفه‌ای ترین معامله‌گران نیز همیشه حرکت بازار را درست پیش‌بینی نمی‌کنند. حتی بزرگترین سرمایه‌گذاران نیز با ضرر مواجه می‌شوند، پس وجود ریسک در معامله امری طبیعی است. همواره زمانی که یک معامله انجام می‌شود دو طرف معماله راضی هستند اما چندی بعد یک طرف از معامله خود پشیمان خواهد شد.

حال که معامله‌گری همواره با ریسک همراه است، چه راهی وجود دارد که ضرر نکنیم؟ در جواب باید گفت راهی وجود ندارد! ضرر کردن امری اجنتاب ناپذیر است. این که معامله‌گر در یک معامله ضرر کند طبیعی‌ترین اتفاق ممکن است، اما اگر معامله‌گری در برآیند ۵۰۰ معامله طی ۶ ماه ضرر ده باشد چطور؟ آیا این هم طبیعی است، قطعا خیر! در این صورت یک جای کار می‌لنگد که از بر اساس تجربه‌ چندین ساله بنده مشکل از رعایت نکردن مفهوم ریسک به ریوارد و مدیریت سرمایه است.

Risk to Reward

ریسک به ریوارد به چه معناست؟

همانطور که در ابتدای مقاله گفتیم، هر معامله‌ای با خود ریسک به همراه دارد. اما مسئاله مهم‌ این است که در ازای چقدر ریسک انتظار چقدر سود باید از معامله داشته باشیم؟ ریسک احتمالی چقدر سود احتمالی در پی خواهد داشت؟ یا نسبت سود باید از ریسک بیشتر باشد یا کمتر؟ بررسی و اندازه‌گیری این موضوع دقیقا مفهوم ریسک به ریوارد را تعریف می‌کند.

هر معامله‌ای نسبت خاصی از ریسک به ریوارد را در خود می‌گنجاند، ریسک به ریوارد چیزی نیست که معامله‌گر انتخاب کند، بلکه این معیار در نقطه ورود نهفته است. یک نقطه ورود خوب برای معامله دارای ریسک به ریوارد مناسب است، به‌طوری که سود احتمالی معامله باید چندین برابر ریسک آن باشد.

تصور کنید با ۱۰ دلار وارد یک معامله می‌‎شوید، حد ضرری که برای معامله در نظر گرفته‌اید ۳ دلار است. به این معنی که اگر معامله شما به ضرر بنشیند، ۳ دلار از ۱۰ دلار ضرر می‌کنید، حال تصور کنید این ۳ دلار ریسک را برای بدست آوردن ۱.۵ دلار بپذیرید! آیا این نسبت ریسک به ریوارد درست است؟ قطعا خیر! این معامله به صرفه نیست! حال اگر وارد معامله‌ای شوید که در صورت ۳ دلار ضرر، ۹ دلار سود احتمالی بدست آورید چطور؟ قطعا این معامله ارزش ریسک کردن را دارد زیرا حتی اگر نسبت برد به باخت معامله ۵۰ ۵۰ باشد، در صورتی که معامله برنده شود شما ۳ برابر ریسک خود نسبت ریسک به پاداش در معاملات چیست؟ سود بدست آورده‌اید. به بیان دیگر با یک برد به اندازه سه بار باخت جلو افتاده‌اید.

  • حال تصور کنید، این موضوع در تمام معاملات شما در بازه‌ای بلند مدت رعایت شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ برایند حساب شما همواره به نسبت ریسک به پاداش در معاملات چیست؟ سود گرایش خواهد داشت.
  • نسبت ریسک به ریوارد در خود نقطه ورود نهفته است، پس هرجایی نقطه ورود مناسب در بازار نیست و معامله‌گر باید بهترین نقاط را برای ورود به معامله پیدا کند.

چگونه ریسک به ریوارد معامله خود را محاسبه کنیم؟

پس از اینکه نقط ورود خود را پیدا کردیم، که معمولا سوطح کلیدی بازار بهترین نسبت ریسک به ریوارد را ارائه می‌دهند، حال باید بهترین نقطه حد ضرر و حد سود را محاسبه کنید. پس از آن تنها کافیست مقدار درصدی حد سود را بر حدد ضرر تقسیم کنیم. عدد بدست آمده نسبت ریسک به ریوارد معامله است.

به‌عنوان مثال اگر عدد ۳ بدست آمد به این معنی است که سود احتمالی معامله ۳ برابر ضرر احتمالی است که یک نسبت عالی برای معامله است.

  • معمولا نسبت‌های ۲ و ۳ برای معامله عالی هستند، نسبت‌های بالاتر نیز وجود دارند اما کمتر در بازار مشاهده می‌شوند.
  • ابزاری در سایت تحلیلی Trading view وجود دارد که به‌صورت خودکار نسبت ریسک به سود معامله حساب کرده و نمایش می‌دهد.

نسبت ریسک به سود در نمودار

چرا رعایت ریسک به ریوارد مهم است؟

دلیل اهمیت ریسک به ریوارد، غیرقابل پیش‌بینی بودن بازار است. هیچ مطلقی در بازار مالی وجود ندارد، تنها با رعایت مدیریت و سرمایه و ریسک به ریوارد مناسب در شغل معامله‌گری می‌توان به سود دهی رسید، معامله‌گری یک مسیر طولانی است. اگر به دنبال یک شبه پولدار شدن هستید، در بازارمالی دوام نخواهید آورد، ممکن است چند معامله اول شما از خوش‌شانسی سود ساز شود اما بالاخره معامله‌ای فرا خواهد رسید که سرمایه شما را به یک باره نابود کند. پس بهتر است از همان اول اصول این شغل را رعایت کنید.

کلام آخر

در این مقاله مهم‌ترین مفهوم شغل معامله‌گری یا تریدینگ را معرفی کردیم. نسبت ریسک به ریوارد و مدیریت ریسک! هیچ معامله‌گری بدون رعایت این اصل نمی‌تواند به سود متسمر در بازار مالی برسد، تنها در این صورت است که برآیند معاملات سود ساز خواهد بود. پس از مطالعه این مقاله اهمیت این موضوع درک خواهید کرد. حتما رعایت این مبحث مهم را در معاملات نسبت ریسک به پاداش در معاملات چیست؟ خود در نظر بگیرید.

مدیریت ریسک

استراتژی های رایج مدیریت ریسک معامله گران چیست؟

معامله گران همواره با خطر از دست دادن پول در هر معامله روبرو هستند و حتی موفق ترین معامله گران تقریباً دائماً معاملات زیان ده را انجام می دهند. معامله گر برنده بودن در طولانی مدت تابعی از درصد برد شما و میزان برد و باخت شماست. صرف نظر از اینکه چند بار برنده می شوید، اگر ریسک خود را کنترل نکنید، ممکن است حساب خود را منفجر کنید.

یک استراتژی مدیریت ریسک مناسب برای محافظت از معامله گران از ضررهای فاجعه بار ضروری است. این به این معنی است که ریسک خود را تعیین کنید، یعنی نسبت ریسک به پاداش خود را در هر معامله بدانید، و اقداماتی را برای محافظت از خود در برابر یک زیان بزرگ انجام دهید.

موارد کلیدی که باید بدانید و قبول کنید:

مدیریت ریسک در معاملات با توسعه یک استراتژی معاملاتی شروع می شود که درصد برد و باخت و میانگین برد و باخت را محاسبه می کند.

پیروی از یک استراتژی معاملاتی منطقی و دور نگه داشتن احساسات از تصمیمات معامله گری برای موفقیت حیاتی است.

درک استراتژی های رایج مدیریت ریسک برای معامله گران

هیچ راهی برای جلوگیری از ریسک در معاملات وجود ندارد. حداقل از نظر تیوری هر معامله می تواند بازنده باشد. در واقع، یک معامله گر می تواند تعداد معاملات بازنده زیادتری نسبت به برنده ها داشته باشد و در بلند مدت حساب سود دهی داشته باشد. این اتفاق به دلیل این است که سود معاملات برنده بزرگتر از ضرر معاملات بازنده است. برعکس، معامله گر دیگری هم می تواند باشد که تعداد معاملات برد بیشتری نسبت به بازنده ها داشته باشد اما در بلند مدت حساب ضرر ده داشته باشد. که به دلیل بزرگتر بودن درصد ضرر ها از سود ها است.

اولین کلید مدیریت ریسک در بازار، تعیین ریسک به ریوارد و درصد برد است. اگر این اعداد را بتوانید به خوبی تنظیم کنیم و به آن عمل کنید یقینا حساب سوددهی خواهید داشت. البته لازم به ذکر است که هیچگاه نمی دتوان هم درصد برد بالا و هم ریسک به ریوارد بالا داشت. این دو آمار مانند کلاج و گاز عمل می کنند و باید بتوانید تعادلی را بین آنها برقرار کنید.

به حداقل رساندن ضررها

به گفته معامله گر افسانه ای اد سیکوتا، سه قانون برای معامله موفق وجود دارد که قانون اول آن عبارت است از "ضرر خود را به حداقل برسانید". یکی از قانون های رایج، به ویژه برای معامله گران روزانه، این است که هرگز ریسک از دست دادن بیش از 1٪ از سبد خود را در هر معامله ای نکنید. به این ترتیب شما می توانید با توجه به توزیع تصادفی نتایج، یک رشته ضرر را متحمل شوید - که همیشه یک ریسک است - و آسیب زیادی به حساب خود وارد نکنید.

کاهش 10 درصدی حساب معاملاتی را می توان با یک استراتژی معاملاتی سودآور برطرف کرد. اما هر چه افت سرمایه بزرگتر باشد، بازگشت مجدد چالش برانگیزتر است. اگر 10 درصد از سرمایه خود را از دست بدهید، تنها به سود 11.1 درصدی نیاز دارید تا به نقطه سربه سر برسید. اما اگر 50% ضرر کردید، باید پول خود را دو برابر کنید تا به حالت اول برگردید.

علاوه بر محدود کردن اندازه ضرر پوزیشن خود، یکی از راه‌های جلوگیری از ضررهای بزرگ، ثبت سفارشات توقف ضرر خودکار یا stop-loss است. زمانی که ضرر شما به سطح معینی برسد، این سفارش اجرا می‌شود و از کار سخت فشار دادن دکمه توقف ضرر جلوگیری می‌کنید.

قوانین، احساسات را از تصمیمات معاملاتی دور نگه می دارد

مدیریت احساسات سخت ترین بخش معامله است. این یک واقعیت در دنیای معاملات است که یک معامله گر موفق می تواند استراتژی خود را به یک تازه کار بدهد و تازه کار تمام پول خود را از دست می دهد زیرا نمی تواند احساسات خود را از معاملات دور نگه دارد. این بدان معناست که وقتی سیستم معاملاتی می ‌گوید خارج شوید، نمی ‌توانند ضرر را متحمل شوند و همچنین نمی‌توانند بردها را به دست آورند، زیرا می‌خواهند سودهای بزرگ‌ تری بکنند.

به همین دلیل است که داشتن یک استراتژی معاملاتی اثبات شده و پیروی از قوانین خاص تعیین شده توسط آن استراتژی برای موفقیت حیاتی است. زمانی که سیستم به شما می گوید وارد معامله شوید و به همان روش خارج شوید. باید و باید به آن چشم بگویید و لحظه ای درنگ نکنید.

انواع اولیه مدیریت ریسک در معاملات چیست؟

مدیریت ریسک در درجه اول شامل به حداقل رساندن زیان های احتمالی بدون قربانی کردن پتانسیل صعودی است. این دقیقا همان بحث تعادل بین ریسک به ریوارد و درصد برد است. شما نمیتوانید هر دو را بالا نگه دارید.

استراتژی‌های پوشش‌دهی نوع دیگری از مدیریت ریسک است که شامل استفاده از موقعیت‌های جبران‌کننده (مثلاً قرارهای محافظ) می‌شود که وقتی سرمایه‌گذاری اولیه ضرر می‌کند، درآمد کسب می‌کند. استراتژی سوم این است که محدودیت‌های معاملاتی مانند stop-loss را برای خروج خودکار از موقعیت‌هایی که خیلی پایین می‌آیند، یا سفارش‌های take-profit برای کسب سود تعیین کنید.

در مجموع

موفق شدن در معامله گری بدون داشتن مدیریت ریسک خیالی بیش نیست. باید بدانید که ریسک عضو جدایی ناپذیر هر بازار معاملاتی است، پس داشتن یک استراتژی مدیریت ریسک بسیار مهم است.

نسبت ریسک به ریوارد در معاملات چیست؟

نسبت ریسک به ریوارد در معاملات همان نسبت حد ضرر به حد سود شماست که قصد داریم در این مقاله از مقالات آموزش فارکس برای شما از آن بگوییم. برای افزایش شانس سودآوری خود، باید وقتی معامله کنید که توانایی کسب سود 3 برابر بیشتر از ریسک را داشته باشید. اصطلاحا نسبت ریسک به ریوارد شما 1 به 3 باشد.

2- ما در پایگاه خبری بازار مشترک، تنها به آموزش فارکس برای فارسی زبانان در سراسر جهان می پردازیم و هیچ گونه فعالیتی دیگری در این بازار مالی نداریم. (اسامی کارگزاری های اعلام شده در مطالب آموزشی صرفا جهت بررسی و استفاده از دموهای آموزشی آن ها است)

3- بازار فارکس، بازار خطرناکی است و اگر اشتباه کنید ممکن است سرمایه خود را از دست بدهید. پس حتما با آموزش درست و آگاهی پای به این بازار بگذارید.

اگر به خودتان نسبت پاداش به ریسک 3: 1 بدهید و فقط در چنین شرایطی وارد معامله شوید، در دراز مدت سودآوری بالاتری خواهید داشت.

بیشتر بخوانید:

به عنوان مثال نگاهی به نمودار زیر بیندازید:

در این مثال بالا فرض بر این است که شما 50 درصد معاملات را ضرر می کنید. می بینید که حتی اگر فقط 50٪ از معاملات خود را می بردید، باز هم 10،000 دلار سود می کردید.

فقط بخاطر داشته باشید که هر بار با نسبت ریسک به پاداش خوبی معامله کنید، احتمال سودآوری نسبت ریسک به پاداش در معاملات چیست؟ شما بسیار بیشتر است حتی اگر درصد برد شما پایین تر باشد.

و اما این لقمه بزرگی است، تنظیم و گذاشتن نسبت پاداش به ریسک بالا هزینه دارد.

در ظاهر، مفهوم گذاشتن نسبت سود به زیان بالا به نظر خوب می رسد، اما به چگونگی اعمال آن در سناریوهای واقعی معاملات فکر کنید.

فرض بگیرید شما یک اسکلپر هستید و فقط می خواهید 3 پیپ ریسک کنید.

استفاده از نسبت 3: 1 پاداش به ریسک، بدان معنی است که شما باید 9 پیپ بگیرید. ابتدا به ساکن، احتمالات علیه شما خواهند بود چراکه باید هزینه اسپرد را نیز پرداخت کنید.

اگر بروکر شما اسپرد 2 پیپی برای EUR / USD ارائه می دهد، باید 11 پیپ سود کنید، و بعبارتی مجبورید یک نسبت پاداش به ریسک 4: 1 که دشوار است را بپذیرید.

با توجه به نرخ تبدیل EUR / USD که می تواند در عرض چند ثانیه 3 پیپ بالا و پایین برود، سریعتر از انکه بخواهید بگویید «عمه جان» استاپ خواهید خورد.

اگر بخواهید حجم معامله خود را کاهش دهید، می توانید استاپ (حد ضرر) خود را واید یا بازتر کنید تا نسبت پاداش / ریسک مطلوب خود را همچنان حفظ کنید.

حال، اگر مقدار پیپ هایی که می خواستید ریسک کنید را به 50 افزایش دهید، باید نسبت ریسک به پاداش در معاملات چیست؟ 153 پیپ سود کنید.

با انجام این کار خواهید توانست نسبت پاداش به ریسک خود را نزدیک به 3: 1 مطلوب خود قرار دهید. زیاد بد نیست، نه؟ با این کار احتمال استاپ خوردن در نوسانات بازار را کم کردید چون تعداد پیپ بیشتری برای مانور دارید. و از طرفی نسبت ریسک به ریوارد مناست را دارید.

در دنیای واقعی، نسبت های سود به زیان آیه قران نیستند. آنها را باید بسته به بازه زمانی، فضای معاملاتی و نقاط ورود / خروج تنظیم کرد.

یک معامله بلند مدت می تواند نسبت پاداش به ریسک تا 10: 1 نیز حتی داشته باشد و این در حالیست که یک اسکلپر (تریدر کوتاه مدت) می تواند نسبتی به کوچکی 0.7: 1 را انتخاب کند.

نکته مهم این است که حتما در ورود به معامله باید این نسبت را در نظر بگیرید.

طریقه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد

کار بسیار آسانی است.

کافی است ابتدا مقدار حد ضرر خود را به پیپ یا دلار حساب کنید.

سپس مقدار حد سود خود را به پیپ یا دلار محاسبه کنید.

نسبت ریسک به ریوارد= 1 : مقدار استاپ لاس / مقدار حد سود

معامله خرید EUR/USD را در نقطه 1.1225 وارد میشویم. حد ضرر ما در نقطه 1.1200 و حد سود ما در نقطه 1.1275 قرار دارد.

حد ضرر به پیپ = 25 پیپ

حد سود به پیپ = 50 پیپ

ریسک به ریوارد = 1 : 50/25 = 1 : 2

همانطور که می بینید نسبت ریسک به ریوارد ما برابر شد با 1 به 2. پرواضح است که برای نسبت سود به زیان یا ریوارد به ریسک جای این دو عدد عوض می شود.

ضررهای خود را موشکافی کنید تا به سود برسید

نویسنده: سید محمد تبادکانی

مدیریت ریسک

استراتژی های رایج مدیریت ریسک معامله گران چیست؟

معامله گران همواره با خطر از دست دادن پول در هر معامله روبرو هستند و نسبت ریسک به پاداش در معاملات چیست؟ حتی موفق ترین معامله گران تقریباً دائماً معاملات زیان ده را انجام می دهند. معامله گر برنده بودن در طولانی مدت تابعی از درصد برد شما و میزان برد و باخت شماست. صرف نظر از اینکه چند بار برنده می شوید، اگر ریسک خود را کنترل نکنید، ممکن است حساب خود را منفجر کنید.

یک استراتژی مدیریت ریسک مناسب برای محافظت از معامله گران از ضررهای فاجعه بار ضروری است. این به این معنی است که ریسک خود را تعیین کنید، یعنی نسبت ریسک به پاداش خود را در هر معامله بدانید، و اقداماتی را برای محافظت از خود در برابر یک زیان بزرگ انجام دهید.

موارد کلیدی که باید بدانید و قبول کنید:

مدیریت ریسک در معاملات با توسعه یک استراتژی معاملاتی شروع می شود که درصد برد و باخت و میانگین برد و باخت را محاسبه می کند.

پیروی از یک استراتژی معاملاتی منطقی و دور نگه داشتن احساسات از تصمیمات معامله گری برای موفقیت حیاتی است.

درک استراتژی های رایج مدیریت ریسک برای معامله گران

هیچ راهی برای جلوگیری از ریسک در معاملات وجود ندارد. حداقل از نظر تیوری هر معامله می تواند بازنده باشد. در واقع، یک معامله گر می تواند تعداد معاملات بازنده زیادتری نسبت به برنده ها داشته باشد و در بلند مدت حساب سود دهی داشته باشد. این اتفاق به دلیل این است که سود معاملات برنده بزرگتر از ضرر معاملات بازنده است. برعکس، معامله گر دیگری هم می تواند باشد که تعداد معاملات برد بیشتری نسبت به بازنده ها داشته باشد اما در بلند مدت حساب ضرر ده داشته باشد. که به دلیل بزرگتر بودن درصد ضرر ها از سود ها است.

اولین کلید مدیریت ریسک در بازار، تعیین ریسک به ریوارد و درصد برد است. اگر این اعداد را بتوانید به خوبی تنظیم کنیم و به آن عمل کنید یقینا حساب سوددهی خواهید داشت. البته لازم به ذکر است که هیچگاه نمی دتوان هم درصد برد بالا و هم ریسک به ریوارد بالا داشت. این دو آمار مانند کلاج و گاز عمل می کنند و باید بتوانید تعادلی را بین آنها برقرار کنید.

به حداقل رساندن ضررها

به گفته معامله گر افسانه ای اد سیکوتا، سه قانون برای معامله موفق وجود دارد که قانون اول آن عبارت است از "ضرر خود را به حداقل برسانید". یکی از قانون های رایج، به ویژه برای معامله گران روزانه، این است که هرگز ریسک از دست دادن بیش از 1٪ از سبد خود را در هر معامله ای نکنید. به این ترتیب شما می توانید با توجه به توزیع تصادفی نتایج، یک رشته ضرر را متحمل شوید - که همیشه یک ریسک است - و آسیب زیادی به حساب خود وارد نکنید.

کاهش 10 درصدی حساب معاملاتی را می توان با یک استراتژی معاملاتی سودآور برطرف کرد. اما هر چه افت سرمایه بزرگتر باشد، بازگشت مجدد چالش برانگیزتر است. اگر 10 درصد از سرمایه خود را از دست بدهید، تنها به سود 11.1 درصدی نیاز دارید تا به نقطه سربه سر برسید. اما اگر 50% ضرر کردید، باید پول خود را دو برابر کنید تا به حالت اول برگردید.

علاوه بر محدود کردن اندازه ضرر پوزیشن خود، یکی از راه‌های جلوگیری از ضررهای بزرگ، ثبت سفارشات توقف ضرر خودکار یا stop-loss است. زمانی که ضرر شما به سطح معینی برسد، این سفارش اجرا می‌شود و از کار سخت فشار دادن دکمه توقف ضرر جلوگیری می‌کنید.

قوانین، احساسات را از تصمیمات معاملاتی دور نگه می دارد

مدیریت احساسات سخت ترین بخش معامله است. این یک واقعیت در دنیای معاملات است که یک معامله گر موفق می تواند استراتژی خود را به یک تازه کار بدهد و تازه کار تمام پول خود را از دست می دهد زیرا نمی تواند احساسات خود را از معاملات دور نگه دارد. این بدان معناست که وقتی سیستم معاملاتی می ‌گوید خارج شوید، نمی ‌توانند ضرر را متحمل شوند و همچنین نمی‌توانند بردها را به دست آورند، زیرا می‌خواهند سودهای بزرگ‌ تری بکنند.

به همین دلیل است که داشتن یک استراتژی معاملاتی اثبات شده و پیروی از قوانین خاص تعیین شده توسط آن استراتژی برای موفقیت حیاتی است. زمانی که سیستم به شما می گوید وارد معامله شوید و به همان روش خارج شوید. باید و باید به آن چشم بگویید و لحظه ای درنگ نکنید.

انواع اولیه مدیریت ریسک در معاملات چیست؟

مدیریت ریسک در درجه اول شامل به حداقل رساندن زیان های احتمالی بدون قربانی کردن پتانسیل صعودی است. این دقیقا همان بحث تعادل بین ریسک به ریوارد و درصد برد است. شما نمیتوانید هر دو را بالا نگه دارید.

استراتژی‌های پوشش‌دهی نوع دیگری از مدیریت ریسک است که شامل استفاده از موقعیت‌های جبران‌کننده (مثلاً قرارهای محافظ) می‌شود که وقتی سرمایه‌گذاری اولیه ضرر می‌کند، درآمد کسب می‌کند. استراتژی سوم این است که محدودیت‌های معاملاتی مانند stop-loss را برای خروج خودکار از موقعیت‌هایی که خیلی پایین می‌آیند، یا سفارش‌های take-profit برای کسب سود تعیین کنید.

در مجموع

موفق شدن در معامله گری بدون داشتن مدیریت ریسک خیالی بیش نیست. باید بدانید که ریسک عضو جدایی ناپذیر هر بازار معاملاتی است، پس داشتن یک استراتژی مدیریت ریسک بسیار مهم است.

آموزش مدیریت ریسک در معاملات ارز دیجیتال

مدیریت ریسک چیست؟

۹۵ درصد از تریدر‌های مبتدی ارز‌های دیجیتال ضرر می‌کنند؛ دلیل اصلی این ضرر‌ها هم فقدان مهارت‌های مدیریت ریسک است که می‌تواند منجر به اقدامات عجولانه شود. به همین دلیل است که مدیریت ریسک یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های تجارت ارز‌های دیجیتال است. داشتن درک درست از چگونگی مدیریت ریسک می‌تواند به شما کمک کند تا کل سرمایه خود را حفظ کنید. ریسک‌های مالی اشکال و اندازه‌های مختلفی دارند و ممکن است به روش‌های مختلفی طبقه‌بندی شوند. فرآیند مدیریت ریسک در این مقاله توضیح داده شده است. همچنین در این مقاله برخی از استراتژی‌هایی که به کاهش ریسک مالی کمک می‌کند، آورده شده است.

مدیریت ریسک چیست؟

ما دائماً در حال مدیریت ریسک در طول زندگی هستیم- جه در حین انجام کار‌های روزمره مانند رانندگی یا در هنگام تهیه بیمه. در واقع مدیریت ریسک اساساً در مورد تجزیه و تحلیل و واکنش به ریسک‌ها است. اکثریت ما در زمان انجام فعالیت‌های روزمره به صورت ناخودآگاه آن‌ها را مدیریت می‌کنیم. با این حال، زمانی که صحبت از بازار‌های مالی و مدیریت آن‌ها می‌شود، ارزیابی ریسک به یک عمل مهم و آگاهانه تبدیل می‌شوند.

مدیریت ریسک

مدیریت ریسک در اقتصاد به عنوان چارچوبی تعریف می‌شود که توضیح می‌دهد چگونه یک شرکت یا سرمایه‌گذار ریسک‌های مالی را که در همه انواع سازمان‌ها وجود دارد، مدیریت می‌کند. برای تریدر‌ها و سرمایه‌گذاران این چارچوب ممکن است به منظور مدیریت چندین طبقه دارایی، مانند ارز‌های دیجیتال، بازار فارکس، بازار سهام، املاک و مستغلات باشد.

مدیریت ریسک چگونه کار می‌کند؟

شناسایی اهداف، شناسایی خطرات، ارزیابی ریسک، ایجاد اقدامات و نظارت، پنج فرآیند برای مدیریت ریسک هستند. با این حال، بسته به موقعیت، این فرآیند‌ها ممکن است بسیار متفاوت باشند.

شناسایی اهداف

مرحله اول شناسایی اهداف اولیه است. اغلب به میزان تحمل ریسک شرکت یا فرد مرتبط است. به عبارت دیگر، برای رسیدن به اهداف خود آماده پذیرش چه میزان خطر هستند؟

شناسایی ریسک

مرحله دوم شناسایی و تعریف ریسک‌‌‌های احتمالی است. هدف از این مرحله درک انواع رویداد‌هایی است که ممکن است پیامد‌های زیانباری داشته باشد. این مرحله همچنین ممکن است اطلاعات مفیدی را ارائه دهد که به خطرات مالی در دنیای تجارت مرتبط نیست.

ارزیابی ریسک

مرحله نسبت ریسک به پاداش در معاملات چیست؟ بعدی ارزیابی فراوانی و شدت پیش‌بینی‌شده خطرات آن‌ها است. در این مرحله خطرات به ترتیب اهمیت اولویت‌بندی می‌شوند تا توسعه یا اجرای راه حل مناسب را آسان‌تر شود.

تعریف پاسخ‌ها (واکنش‌ها)

مرحله چهارم، شناسایی پاسخ‌ها برای هر دسته از ریسک بر اساس درجه اهمیت آن‌ها است. این مرحله مشخص می‌کند که در صورت بروز یک حادثه منفی چه اقداماتی باید انجام شود.

مانیتورینگ

مرحله نهایی در اجرای فرایند مدیریت ریسک، ارزیابی میزان مؤثر بودن آن در واکنش به خطرات است. این امر اغلب مستلزم جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل مداوم داده‌ها است.

فرآیند مدیریت ریسک

مدیریت ریسک مالی

یک استراتژی یا راه‌اندازی تجارت ممکن است به دلایل مختلفی شکست بخورد. برای مثال، اگر بازار خلاف موقعیت قرارداد آتی یک تریدر حرکت کند یا اگر احساسی شود و در جو فروش قرار گیرد، ممکن است ضرر کند. تریدر‌ها معمولاً استراتژی‌های اولیه خود را دلیل احساسات عاطفی نادیده می‌گیرند و یا کنار می‌گذارند. این امر به ویژه در زمان رکود بازار‌ها و لحظات تسلیم اتفاق می‌افتد.

اکثر افراد در بازار‌های مالی معتقدند داشتن یک برنامه مدیریت ریسک خوب برای موفقیت آن‌ها حیاتی است. در عمل، این برنامه‌های می‌تواند شامل قرار دادن حد ضرر (Stop-Loss) یا برداشت سود (Take-Profit) باشد.

یک استراتژی معاملاتی مستحکم باید مجموعه روشنی از گزینه‌ها را ارائه دهد که به معامله‌گران اجازه می‌دهد تا برای مقابله با سناریو‌های مختلف آمادگی بیشتری داشته باشند. با این حال، همانطور که قبلاً گفته شد، راه‌های مختلفی برای مدیریت ریسک وجود دارد. استراتژی‌ها باید به طور‌ایده‌آل تغییر کرده و به طور منظم تطبیق داده شوند. در ادامه چند نمونه از ریسک‌های مالی، همراه با توضیح کوتاهی در مورد چگونگی کاهش آن‌ها آورده شده است.

انواع مختلف ریسک‌های مالی چیست؟

انواع مختلف ریسک‌های مالی چیست؟

ریسک بازار

این نوع ریسک را می‌توان با استفاده از سفارشات حد ضرر در هر معامله کاهش داد تا به طور خودکار پوزیشن‌ها قبل از اینکه بیش از حد سقوط کنند، خاتمه یابد.

ریسک نقدینگی

تجارت در بازار‌های با حجم بالا می‌تواند به کاهش ریسک نقدینگی کمک کند. دارایی‌هایی که ارزش بازاری بالایی دارند معمولاً نقدشوندگی بیشتری دارند.

ریسک اعتباری

این ریسک را می‌توان با معامله از طریق یک صرافی معتبر، که نیاز وام گیرندگان و وام‌دهندگان (یا خریداران و فروشندگان) را برای اعتماد به یکدیگر از بین می‌برد، کاهش داد.

ریسک عملیاتی

سرمایه‌گذاران با تنوع بخشیدن به پرتفوی خود و اجتناب از قرار گرفتن در معرض یک پروژه یا شرکت نسبت ریسک به پاداش در معاملات چیست؟ واحد، می‌توانند ریسک عملیاتی را کاهش دهند. آن‌ها همچنین ممکن است برای شناسایی سازمان‌هایی که احتمال کمتری مشکلات عملیاتی دارند، تحقیق کنند.

ریسک سیستمیک

تنوع پرتفوی همچنین می‌تواند به کاهش ریسک سیستمیک کمک کند. با این حال، تنوع در این سناریو باید شامل ابتکاراتی با مفاهیم منحصر به فرد یا شرکت‌هایی از صنایع مختلف باشد. ترجیحاً آن‌هایی که کمترین همبستگی را دارند.

کلام آخر

تریدر‌ها و سرمایه‌گذاران باید قبل شروع یک موقعیت معاملاتی یا تخصیص وجوه به یک سبد، یک برنامه مدیریت ریسک را در نظر بگیرند. با این حال، یادآوری این نکته که خطرات مالی هم ممکن است اجتناب ناپذیر باشند، ضروری است.

به طور کلی، مدیریت ریسک نحوه برخورد با خطرات را توصیف می‌کند، اما تنها در مورد اجتناب از آن‌ها نیست. همچنین مستلزم تفکر استراتژیک به منظور پذیرفتن خطرات اجتناب ناپذیر به مؤثرترین روش ممکن است. به بیان دیگر، شناخت، تجزیه و تحلیل و نظارت بر خطرات در پرتو موقعیت و برنامه است. هدف مدیریت ریسک ارزیابی نسبت ریسک/پاداش است تا بتوان بهترین موقعیت را انتخاب کرد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.