آموزش بایننس اسپات قسمت آخر(9) : Stoploss و Trailing-Stoploss
در این قسمت از سری آموزش بایننس اسپات قصد داریم تا شما را با stoploss و Trailing-Stoploss آشنا کنیم.
در قسمت های قبل در مورد خرید و فروش پله ای با استفاده از OCO و stop Limit به طور کامل توضیح دادیم و نحوه خرید پله ای بر اساس Limit مطالبی گفته شد.
Stoploss داخل سیگنال به چه معناست؟
استاپ لاس یکی از اصلی ترین قسمت ها در سیگنال، به معنای حد ضرر است، یعنی اگر شما استاپ لاس ست کردید زمانی که روند بازار برخلاف جهت پوزیشن شما حرکت کرد بیشتر از حد مشخصی ضرر نکنید.
در سیگنال های بایننس نسبتی وجود دارد، که نسبت ریسک به reward است در صورتی که این نسبت رعایت شود، یعنی اگر تارگت اول سیگنال را لمس کند و مثلا سود 18% به دست آید در صورتی که استاپ لاس ست شده باشد و روند بازار نزولی شود، تنها 10 درصد ضرر می کنید. که یک ریسک به ریوارد فوق العاده برای سیگنال است.
Trailing ( دنباله انداختن ) یک واژه ای است که هر شخصی بسته به ریسک پذیرش می تواند این کار را انجام دهد، مثلا همان طور که در قسمت های قبل گفته شد، اگر سیگنالتان تارگت 1 را رد کرد می توانید اُردر مربوط به استاپ لاس را کنسل کنید و مجدد آن را ست نمایید، در این حالت استاپ لاس جدید باید قیمتش دقیقا قیمت ورود به سیگنال باشد ، با این کار شما سود مربوط به تارگت اول را به دست آوردید و به اصطلاح سیو سود کردید و ریسک free برای سیگنال به وجود آوردید، یعنی حتی اگر سیگنال بر خلاف جهت پوزیشن حرکت کند و استاپ لاس را هم بزند چون استاپ لاس روی نقطه ورود هست شما ضرر نمی کنید. پوزیشن شما با سود بسته شده است و به همین ترتیب، سیگنال تارگت دوم را ست کرد شما می توانید استاپ لاس را بر روی تارگت اول قرار دهید. به همین ترتیب بعد از هر تارگت یک پله می توانید استاپ لاس را بالا بیاورید. این حالت یک استراتژی کم ریسک است.
سر به سر در تحلیل تکنیکال چیست؟
یکی از رایجترین اصطلاحات مالی، نقطه سر به سر در تحلیل تکنیکال است. با توجه به اینکه معامله در هر بازار و در هر نوع تجارتی، در گرو کسب سود است، بنابراین محاسبه نقطه سر به سر یا قیمت سر به سر، اهمیت بالایی برای معاملهگران دارد. اگر بخواهیم این مفهوم را در مورد بازار بورس بررسی کنیم، نقطه نسبت ریسک به ریوارد دقیقا چیست؟ سر به سر در تحلیل تکنیکال، میتواند موقعیت ما در بازار بورس را به خوبی نشان دهد. از روی این نقطه است که میتوانیم به جریان کلی مالی فعالیتهای اقتصادی خود در بورس پی ببریم. بنابراین در ادامه، موضوع نقطه سر به سر در تحلیل تکنیکال برای بازاری چون بورس را مورد بررسی قرار میدهیم. اگر شما هم به دنبال محاسبه نقطه سر به سر خود در این بازار هستید، این مقاله از دلفین وست را تا انتها مطالعه کنید.
نقطه سر به سر چیست؟
نقطه سر به سر در تحلیل تکنیکال به نقطهای گفته میشود که در آن مقدار «درآمد» و مقدار «هزینه» برابر باشند. در حقیقت، برای رسیدن به سود، باید از نقطه سر به سر عبور کرد. این نقطه را میتوان در مفاهیم بازاریابی، بازارهای مالی، کارآفرینی و طرحهای توجیهی استارتآپها محاسبه کرده و زمان سوددهی تمام این فعالیت را به کمک نقطه سر به سر، پیشبینی کرد.
نقطه سر به سر، بسته به نوع فعالیت انجام شده در هر بُعد از تجارت، به شیوه متفاوتی اندازهگیری میشود. به این معنی که این نقطه برای تمام کسبوکارها به یک اندازه نیست. قیمت سر به سر یک کارگاه تولیدی لاستیک، با قیمت سر به سر کارخانه تولیدی خودرو، تفاوت زیادی دارد. چراکه این دو، سرمایهها و هزینههای متفاوتی را متقبل میشوند، همچنین مقدار سود محصولات هریک از این تولیدیها نیز با دیگری تفاوت دارد.
نقطه سر به سر در تحلیل تکنیکال
همانطور که گفتیم، نقطه سر به سر در تمام فعالیتهای تجاری، رواج دارد. اما نقطه سر به سر در تحلیل تکنیکال، برای معاملهگران و فعالان بازارهای مالی، اهمیت بیشتری دارد. در تحلیل تکنیکال، شما باید مقدار سرمایهای که برای خرید یک دارایی اختصاص دادهاید را جدا از مقدار کارمزد، دریافت کنید. در غیر اینصورت، اگر حتی یک درصد از سرمایه اولیه شما کم شده باشد، فعالیت اقتصادی شما با ضرر همراه بوده. همچنین اگر یک درصد از سرمایه اولیه خود، بیشتر کسب کرده باشید، از نظر اقتصادی، فعالیت شما سودده بوده است.
برای مثال، در نقطه سر به سر در تحلیل تکنیکال برای بورس، تصور کنید که 1000 سهم از یک نماد را با قیمت 990 تومان خریداری کردهاید. حالا پس از مدتی میخواهید سرمایه خود را نقد کنید و سهامتان را میفروشید. در هنگام فروش، پیام (قیمت سر به سر 995 تومان)به شما نمایش داده میشود؛ یعنی با در نظر گرفتن کارمزد معامله شما، اگر سهامتان را با قیمت 995 تومان بفروشید، سرمایهای که گذاشتهاید را دقیقاً - بدون کم یا زیاد - دریافت خواهید کرد. بهصورت کلی، محاسبه این مفهوم در تحلیل تکنیکال صورت میگیرد، چراکه این نوع تحلیل، به بررسی روند و سابقه بازار میپردازد.
فرمول محاسبه قیمت سر به سر در تحلیل تکنیکال
نقطه سر به سر در تحلیل تکنیکال که برای سایر بازارهای مالی مانند فارکس یا کریپتو هم صورت میگیرد، مانند نسبت ریسک به ریوارد دقیقا چیست؟ بازار بورس، باید کارمزدها کسر شده و سرمایه اولیه به حساب تریدر بازگردد که فرمول پیچیدهای ندارد و بهراحتی انجام میشود. اما گاهی یک دارایی را در بازههای زمانی مختلف، با قیمتهای متفاوتی خریداری میکنیم که در این شرایط، اگر قصد نقد کردن سرمایهمان را داشته باشیم، قیمت سر به سر در تحلیل تکنیکال، با فرمول دیگری محاسبه میشود. برای بدست آوردن قیمت سر به سر در تحلیل تکنیکال برای یک سهام بورسی که در بازههای زمانی مختلف با دو قیمت متفاوت خریداری شده باشد، باید به صورت زیر آن را محاسبه کنیم:
- خرید 200 سهم نماد X با قیمت 260 تومان
- خرید 150 سهم نماد X با قیمت 300 تومان
- محاسبه نقطه سر به سر سهام X در تحلیل تکنیکال: (محاسبه میانگین کلی سهام خریداری شده)
646.66 = 150 ÷ (200 × 260 + 150 × 300)
در این مثال، مقدار سهام و قیمت خرید اول را در هم ضرب کرده و سپس به اضافهی حاصلضرب مقدار سهام دوم در قیمت آن میکنیم. نتیجه کلی این عبارت را نیز بر مقدار کلی سهام تقسیم میکنیم که جواب بدست آمده، همان نقطه سر به سر در تحلیل تکنیکال برای نماد X در بورس خواهد بود. البته اگر شما بیشتر از دو بار، یک سهام خاص را با قیمتهای دیگری خریده باشید، به تعداد دفعات خرید شما، ضرب و جمع بیشتری به این فرمول اضافه میشود، همچنین عبارت تقسیمی نیز شامل مقدار سهام بیشتری میشود.
آیا نقطه سر به سر، همیشه نشان دهندهی برابری سود و زیان است؟
با توجه به تعریفی که از نقطه سر به سر ارائه دادیم، میتوان نتیجه گرفت که در این نقطه، مقدار سود و زیان برابر با صفر است. آیا همیشه و در هر حالت، محاسبه این نقطه، صفر بودن سود و زیان را به همراه دارد یا خیر؟ نمیتوان پاسخ «بلی» به این سؤال داد؛ چراکه در تجارتهای مختلف، قیمت محصولات در بازار، همراه با نرخ تورم، تغییر میکند. بنابراین محاسبه قیمت سر به سر در تحلیل تکنیکال برای صنعتها و بازارهایی که با تغییر قیمتهای پی در پی روبهرو هستند، با پیچیدگی بیشتری صورت میگیرد. بنابراین نقطه سر به سر در بورس و سایر بازارهای مالی نیز باید با یک دید همهجانبه صورت بگیرد، تا حقیقتاً این مفهوم، سر به سری خرید و فروش را به ما نشان دهد.
سخن پایانی
نقطه سر به سر، برابر بودن سود و زیان (نه سود کرده باشید نه ضرر) را نشان میدهد. اما با توجه به وضعیت اقتصادی پرنوسان کشورمان، باید نرخ تورم را نیز در محاسبات کلی خود دخیل کنیم. مثلاً اگر شما 10 میلیون از سرمایه خود را صرف معاملهای کرده باشید و پس از یک سال، همان 10 میلیون را دریافت کنید، از نظر اقتصادی سر به سر شدهاید، اما از دیگر جهات، چنین معاملهای سر به سر نیست، چرا که ارزش حقیقی سرمایه شما در اقتصاد ملی، با نزول روبه رو بوده است! پس هنگام محاسبه نقطه سر به سر، مراقب هزینههای مستقیم و غیرمستقیم، ارزش سرمایه و دیگر فاکتورهای دخیل در معاملات خود باشید. برای موفقیت در این مسیر آموزش بورس را قدم به قدم دنبال کنید.
برای یادگیری تحلیل تکنیکال مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
مدیریت سرمایه : اولویت اول هر سرمایه گذار
مدیریت سرمایه در بازارهای مالی از آن دسته موضوعاتی می باشد که هر سرمایه گذاری قبل از ورود به این بازار آن را بداند و رفته رفته با کسب تجربه، توانایی خود را در این خصوص افزایش دهد. شاید اولین و مهمترین بحثی که در شروع کلاس های آموزشی به افرادی که قصد ورود به بازار سرمایه را دارند و به این بازار به عنوان یک بازار صرفا سود ده نگاه میکنن اینه که، بهشون گفته میشه که وارد بازاری شدید که در اون هم زیان است و هم سود و موفقیتتون در این بازار به عملکرد خودتون بستگی داره و این عملکرد هم می تونه بسته به دانش و میزان فعالیت شخص سرمایه گذار، متفاوت باشه. یعنی فرد می تونه هم زیان داشته باشه و هم سود.
نکته اصلی در مدیریت سرمایه در معاملات اینه که برآیند معاملات باید در نهایت مثبت و رو به بالا باشه و مهم نیست که این سود آروم آروم در بازار بدست بیاد حالا گاهی در این بین ممکنه شخص متحمل زیان هم بشه اما در نهایت سرمایه گذار به هدف اصلیش که برآیند معاملات هست توجه کنه که با یک آهنگ افزایشی ولو با نرخ رشد پایین همراه باشه. پس هدف اصلی سرمایه گذار فعال در بازارهای مالی باید ابتدا حفظ سرمایه و سپس کسب سود باشه.
معمولا برای تازه واردان به بورس بحث مدیریت سرمایه آنچنان اهمیتی ندارد چرا که تجربه ای از زیان در این بازار نداشته اند. عموما افرادی که تازه وارد بازار بورس میشن؛ به دلیل هیجان موجود تمایل دارن سهمی رو بخرن که قیمتش افزایش پیدا کنه و سریعا سود کنن و از این سود بدست اومده ( هرچند ناچیز) خوشحال می شن و به فکر کسب سود بیشترن و فکر میکنن بازار سرمایه همیشه پر از سوده و زیانی در این بین وجود نداره. اما تجربه ثابت کرده که سودهای ابتدایی ورود به بازار به عنوان دامی هست که بعدها فرد سرمایه گذار را گرفتار خودش می کنه. به همین دلیل در حین آموزش در حوزه دوره های مقدماتی بازار سرمایه عموما سهم هایی به سهم اولی ها پیشنهاد میکنم که از خرید اون سهم زیان کنن (عموما پیشنهاد می شه که سهم اول با پول کم خریداری بشه تا اثرات سود و زیانی زیادی رو سرمایه گذار نداشته باشه و صرفا برای آموزش خرید و فروش و افزایش حساسیت نسبت به بازار باشه) و با واقعیت بازار بیشتر آشنا بشن که بورس همیشه جای سود کردن نیست و زیان هم بخشی از بازار سرمایه هست که باید بهش توجه کرد. اما مهم ترین چیزی که میتونم به تازه واردها پیشنهاد کنم اینه که در مرحله اول تمام تمرکزشون رو در حفظ سرمایه خودشون قرار بدن و به این فکر کنن که در مرحله اول با هدف حفظ سرمایه و سپس افزایش ثروت وارد بازار سرمایه شدند.
مثالی در خصوص مدیریت سرمایه در بازار بورس
اجازه بدید موضوع مدیریت سرمایه رو با یه مثال ساده و به صورت خودمونی شرح بدم. من با یه سرمایه یک میلیون تومنی و با هدف افزایش این سرمایه وارد بازار شدم و بدون بررسی یه سهمی رو خریدم و هر روز هم به امید بالارفتن قیمت به سهم نگاه میکنم. اما برخلاف انتظار قیمت سهم کاهش پیدا میکنه و این زیان هم روز به روز بیشتر میشه و در نهایت قیمت به یه جایی میرسه که نمیدونم واقعا باید سهم رو بفروشم و یا نگه دارم. قیمت سهم 15 درصد میریزه و من با تمام نا امیدی سهم رو میفروشم و تو خرید اول یه چیزی حدود 150 هزار تومن ضرر میکنم. حالا فکر کنید پولی که پس انداز شما بوده و به زحمت جمعش کردید در عرض چند روز دود میشه میره هوا و به شما هم یه فشار عصبی وارد میشه که اصلا این چه بازاریه که توش اومدم و به راحتی با همین پیش زمینه از بازار خارج میشید و دیگه حتی وقتی اسم بازار بورس رو میشنوید تنتون میلرزه که واقعا چرا وارد این بازار شدم. (برای سرمایه های بیشتر هم مقدار زیان به نوبه خودش بیشتره) این یک سناریوی بدبینانه برای شخصی بود که بدون حساب و کتاب و بدون هیچ دانشی وارد بازار بورس شد و در نهایت هم زیان کرد. اما اگر این شخص از ابتدا به این فکر بود که به عنوان هدف اول، حفظ سرمایه رو اولویت قرار بده و به سود فکر نکنه شاید میتونست بررسی بیشتری رو سهم داشته باشه و دچار ضرر نشه.
چگونه سرمايه خود را مديريت كنيم و بهترين بازدهي را داشته باشيم
مديريت سرمايه ميتونه با متنوع كردن دارايي هاي سرمايه گذاري اتفاق بيفته و به همين دليل ريسك سرمايه گذاري رو به ميزان زيادي كاهش بده، به همين دليل براي متنوع كردن دارايي ها ميتونيد در بانك، بورس، سكه ، مسكن سرمايه گذاري كنيد. البته سرمايه گذاري در هر يك از بازارهاي نامبرده بستگي به ميزان ريسك سرمايه گذار نيز دارد. به عنوان مثال ممكن است شما انسان ريسك گريزي باشيد و به دنبال بازدهي ثابتي باشيد و به همين دليل بهتر است پول خود را در بانك و يا اوراق با بازدهي ثابت سرمايه گذاري كنيد. حال يك سرمايه گذار ريسك پذير دارايي خود را در انواع بازارها سرمايه گذاري مي كند و انتظار بازدهي متعادلي را هم دارد. حال اگر هدف سرمايه گذار ابتدا حفظ دارايي و سپس كسب بازدهي باشد ميتواند به راحتي سرمايه خود را مديريت كند. در حال حاضر در بازار سرمايه امكان سرمايه گذاري در سهام، اوراق با درامد ثابت و سكه وجود دارد و به راحتي و با دريافت كد بورسي ميتوان در اين بازارها سرمايه گذاري كرد.
ریسک و بازده: دو سوی مدیریت سرمایه
برای اینکه سرمایه گذاری در حوزه ای را شروع کنید باید ببینید ریسک سرمایه گذاری چقدر است. عده ای ترجیح میدهند صرفا در بانک سرمایه گذاری کنند چرا که بدون ریسک است ولی عده ای ترجیح میدهند در دارایی های پر ریسک تر مانند دلار و سکه و بورس و یا دارایی های ریسکی دیگر سرمایه گذاری کنند. اما سوال اینجاست که در یک دارایی ریسکی سرمایه گذاری می کند صرفا بازدهی بالاتری بدست می آورد؟ پاسخ خیر است چرا که ممکن است سرمایه گذاری مورد نظر با زیان همراه باشد . در ادبیات اقتصادی داریم که بین ریسک و بازده یک همبستگی مثبت وجود دارد یعنی هرچه انتظار بازدهی بالاتری داشته باشید باید ریسک بیشتری کنید. اما سرمایه گذاران فعال بیشتر ترجیح میدهند که این ریسک را کنترل کند بازدهی معقولی را به دست آورد که این کار از طریق متنوع کردن پرتفو و یا سبد سرمایه گذاری می باشد یعنی با توجه به شرایط در کدام بازار سرمایه گذاری کنیم. چند درصد از پرتفو را به سهام، چند درصد را به اوراق با درآمد ثابت، چند درصد را به خرید سکه و … تخصیص بدهیم. در این حالت ما سبد سرمایه گذاری خود را متنوع کرده ایم.
برنامه ریزی مدیریت سرمایه در معاملات چگونه است؟
برای مدیریت سرمایه گذاری در بورس راه و روش درست و مشخصی وجود ندارد اما هر سرمایه گذار قبل از ورود به موقعیت معاملاتی باید چند نکته را مد نظر قرار دهد. اگر قبل از هر معامله قادر به پاسخ به سوالات زیر باشید یعنی در حال اجرای بخشی از مدیریت سرمایه در بورس هستید.
1- اینکه میزان سود ورود به معامله چند درصد است
2- میزان زیان معامله چند درصد است
3-نسبت ریسک به ریوارد در معامله به چه میزان است. ( مقاله تکمیلی )
4- با چه حجمی قرار است وارد معامله شوید.
5- در صورت رسیدن به زیان در معامله، چه اقدامی انجام میدهید.
مديريت سرمايه در بورس: مهم ترين اصل موفقيت در معاملات
در کل شاید بتونم بگم که 50 درصد افراد حاضر در بازار سرمایه، حتی به این اصل که ساده ترین اصل دربازار هست توجه نمیکنند و به اصطلاح یک شبه قصد دارند راه صد ساله رو طی کنن و به ثروت زیادی برسن در صورتی که اینطور نیست و این بازار هم مثل هر بازار دیگه ای ریسک های خاص خودش رو داره و نباید از ابتدا با هدف افزایش دارایی و ثروت وارد این بازار شد. سرمایه گذاری درست مانند خشک شدن رنگ و یا رشد یک درخت و میوه دادن هست. نیاز به زمان داره تا محصول بده. پس در سرمایه گذاری هم حتما باید صبر کرد. چشم انداز اقتصادی رو دید و سپس اقدام کرد.
پس نکته ای که اینجا مد نظره اینه که اول سرمایتون رو حفظ کنید و بعدا به فکر افزایش ثروت باشید.
مختصری از کتاب ” سهام نخرید مگر با شناخت رفتار و روانشناسی بازار “
راز های موفقیت در فارکس چیست ؟ 10 راز مهم
در این مقاله راز های موفقیت در فارکس را بررسی می کنیم که شما با رعایت آن ها می توانید به کسب سود مستمر از بازار فارکس برسید.
مدیریت سرمایه را رعایت کنید
مدیریت سرمایه یکی از اصول مهم در بازار فارکس است ، قبل از ورود به معامله باید حجم معاملاتی مشخصی داشته باشید برای مثال اگر مدیریت سرمایه شما اجازه می دهد تا 0.5 لات معامله کنید بهتر است همیشه 0.3 لات یا 0.2 لات از حجم خود را استفاده نکنید و برای بهترین قیمت ها نگهدارید.
باید ارزیابی کنید که افت سرمایه شما در معاملات از یک درصد مشخص بیشتر نشود برای مثال درصد 5 درصد تا 7 درصد میزان مناسبی است ولی این موضوع کاملا بستگی به سیستم معاملاتی شما دارد.
میزان ریسک به ریوارد را بررسی کنید و وارد معاملاتی که از نسبت خوبی برخوردار نیستند نشوید.
با پول خود معامله کنید
یکی از اصول مهم این است که با پول خودتان در بازار فارکس معامله کنید و از دیگران پول قرض نکنید ! چرا که در بازار های مالی به خصوص فارکس به دلیل نوسان های قیمتی زیاد ممکن است بخشی از سرمایه را از دست بدهید و پرداخت قرض خود به دیگران ممکن است به سادگی دریافت آن نباشد و همیشه این مورد را در نظر داشته باشید که پول زیاد نیست که باعث موفقیت می شود بلکه رعایت سیستم معاملاتی و توانایی کنترل احساسات است که باعث موفقیت شما در فارکس می شود .
اگر شما با کم ترین سرمایه هم فارکس را شروع کنید و به سیستم معاملاتی خود پایبند باشید بعد از چند ماه یا چند سال قطعا سرمایه خوبی را بدست می آورید.
همیشه ممکن است هر اتفاقی رخ دهد
همیشه یادگیری در هر زمینه ای می تواند باعث موفقیت بیشتر شما شود ولی موضوع مهم تری در معامله گری وجود دارد که کم تر معامله گری به آن توجه می کند زمانی که شما اطلاعات زیادی درمورد تحلیل تکنیکال یا سایر روش های تحلیل آینده قیمت داشته باشید باعث می شود فکر کنید که دقیقا می دانید قیمت می خواهد از کدام سمت حرکت کند و این توهم دانایی ممکن است به ضرر شما تمام شود چرا که ممکن است قیمت براساس تحلیل شما حرکت نکند و شما دچار ضرر شوید و همچنین زمانی که شما بدانید دقیقا قرار است چه اتفاقی رخ دهد (فکر کنید که می دانید) مدیریت سرمایه را ممکن است رعایت نکرده و بخشی از سرمایه خود را از دست بدهید.
راهکار چیست؟🔍
همیشه بدانید بازار بر اساس احتمالات است و هیچ تضمینی وجود ندارد تحلیل شما درست باشد.
با دانستن این موضوع مدیریت سرمایه و به طور کلی مدیریت معاملات شما آسان تر و احتمال شکست شما کم تر خواهد شد. اگر می خواهید اطلاعات بیشتری در باره این موضوع بدست آورید می توانید کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی مارک داگلاس را مطالعه کنید .
صبور باشید
یکی دیگر از راز های موفقیت در فارکس صبور بودن است ولی چگونه؟ با توجه به این موضوع که بازار فارکس بازار مالی دو طرفه نسبت ریسک به ریوارد دقیقا چیست؟ است و شما هم می توانید از کاهش قیمت و هم از افزایش قیمت سود کسب کنید پس فرصت های معاملاتی زیادی برای شما وجود دارد.
پس شاید بهتر باشید برای بهترین قیمت ها صبر کنید تا ریسک معاملات خود را کاهش دهید قطعا تعداد معاملات کم تر ولی با احتمال برد بالا بهتر از معاملات بیشتر با احتمال برد بسیار پایین است .
از ژورنال معاملاتی استفاده کنید.
ژورنال معاملاتی یا ژورنال نویسی یکی دیگر از راز های موفقیت در فارکس است . قبل از اینکه دلیل آن را بررسی کنیم لازم است یک تعریف کلی از ژورنال نویسی داشته باشیم ، ژورنال نویسی به ثبت معاملات شما و سپس ارزیابی آن ها گفته می شود ، برای مثال می توانید در یک دفتر یا یک فایل اکسل نتایج معاملات خود را ثبت کنید و در پایان معامله دلیل سود یا زیان خود را ذکر کنید .
ژورنال معاملاتی
- این کار باعث می شود معاملات خود نسبت ریسک به ریوارد دقیقا چیست؟ را با دقت بیشتری انجام دهید .
- بدون دلیل وارد معامله نشوید.
- دلایل سود و یا زیان خود را پیدا کنید.
- بهترین زمان معاملاتی خودتان در فارکس را پیدا کنید.
- گزارش دقیقی از سود و زیان روزانه ، هفتگی یا ماهانه خود داشته باشید .
ابتدا تمرین کنید
قبل از اینکه معاملات خود را با پول واقعی انجام دهید یک حساب دمو ایجاد کنید و سیستم معاملاتی خود را برای مدتی در آن حساب تست کنید ، سعی کنید بدون طمع و ترس در آن حساب معامله کنید و فکر کنید که آن حساب واقعی شما است.
خودتان تحلیل کنید
یکی از اصول نسبت ریسک به ریوارد دقیقا چیست؟ مهم این است که از تحلیل دیگران برای کسب سود در بازار فارکس استفاده نکنید که این موضوع دلایل مختلف دارد که آن را بررسی می کنیم.
- ممکن است نتوانید در بهترین قیمت وارد معامله شوید
- توانایی تصمیم گیری برای خروج از یک معامله ضرر ده را ندارید و نمی دانید دقیقا چه زمانی خارج شوید.
- مدیریت سرمایه را نمی توانید به درستی رعایت کنید.
برنامه ریزی معاملاتی داشته باشید
هر معامله گر بر اساس نوع استراتژی و زمانی که برای معامله گری در بازار در اختیار دارد باید برنامه ریزی معاملاتی داشته باشد برای مثال به دنبال یک سود مستمر و حساب شده بر اساس سرمایه خود باشد همچنین میزان ریسک ، حد سود و حد ضرر و همچنین مدیریت سرمایه را باید برنامه ریزی و رعایت کند .
برنامه ریزی معاملاتی فقط برای شرایط خوب بازار و سود نیست ! شما باید برای سخت ترین شرایط آماده باشید و از قبل برنامه ریزی کرده باشید برای مثال درصورتی که بازار دارای نوسان زیادی بود معامله نکنید یا بر اساس مدیریت سرمایه و ریسک معاملات در آن زمان حجم معاملات خود را به نصف کاهش دهید تا سرمایه شما به خطر نیفتد و حفظ سرمایه نیز گام مهم دیگری در برنامه ریزی معاملاتی است ما باید بتوانید سرمایه خود را در بازار حفظ کنیم و سود و یا اصل سرمایه خود را از دست ندهیم.
حد سود و حد ضرر داشته باشید
حد سود و حد ضرر راز های مهم دیگر موفقیت در فارکس هستند شما قبل از ورود به معامله باید مشخص کنید دقیقا چقدر قرار است سود کنید و چقدر ممکن است ضرر کنید سپس وارد معامله شوید و حد سود و حد ضرر باید کاملا منطقی و بر اساس سیستم معاملاتی شما باشد .
جفت ارز های خود را انتخاب کنید
بازار فارکس بسیار بزرگ است و قطعا شما نمی توانید همزمان اخبار تمام کشور ها را پیگیری کنید ، تحلیل تکنیکال انجام بدید و تصمیم به خرید و فروش بگیرید این کار غیر ممکن نیست ولی قطعا باعث کاهش تمرکز و افزایش استرس و در نهایت گرفتن تصمیم اشتباه می شود پس بهتر است یک الی 5 جفت ارز را نهایت در نظر گرفته و تحلیل های خود را به آن ها محدود کنید تا بتوانید بهترین تصمیم را بگیرید.
۱۰ خطای معاملاتی که باید در فارکس از آنها دوری کنید
قبل از ورود به معاملهگری فارکس، این ۱۰ اشتباه معاملاتی رایج که باید از آنها فاصله بگیرید را در نظر داشته باشید؛ چراکه این خطاها مسئول بخش عمده ای از معاملات ناموفق میباشند.
خطای شماره ۱: نداشتن استراتژی معاملهگری
یک معاملهگر بدون برنامه معاملهگری معمولا عملکردی تصادفی خواهد داشت؛ چراکه هیچگونه پیوستگی در استراتژی چنین فردی دیده نمیشود. در استراتژیهای معاملهگری، دستورالعمل و رویکردهای از پیش تعریف شدهای برای هر معاملهگری وجود دارد. این مسئله از تصمیمگیریهای غیرعاقلانه معاملهگران به دلیل بروز حرکات مخالف در بازار جلوگیری میکند. دنبال کردن مستمر یک استراتژی معاملهگری کلید موفقیت است زیرا که منحرف شدن از مسیر باعث میشود که معاملهگران خود را در یک قلمرو نامعلوم از امتحان سبکهای معاملهگری غرق کنند. این مسئله هم در انتها به ارتکاب اشتباهات معاملهگری ختم میشود؛ اشتباهاتی که از عدم آشنایی نشات میگیرند. استراتژیهای معاملهگری را حتما باید با یک حساب آزمایشی مورد سنجش قرار گیرند. زمانیکه معاملهگران با یک استراتژی احساس راحتی کنند و آن را درک کنند، میتوانند از حساب آزمایشی به حساب واقعی جابجا شوند.
خطای شماره ۲: لوریج بیش از حد
مفهوم مارجین/لوریج به استفاده از پول وام گرفته شده برای باز کردن پوزیشن های فارکس گفته میشود. باکمک چنین ابزاری، به سرمایه شخصی کمتری در هر معاملهگری نیاز پیدا خواهید کرد، اما ازسوی دیگر، احتمال افزایش ضرر جدی است. از آنجاکه استفاده از لوریج، سود و ضرر معاملهگری را هر دو زیاد میکند، مدیریت میزان لوریج امری ضروری است.
بروکرها نقش مهمی در حفاظت از مشتریانشان ایفا میکنند. بسیاری از بروکرها مقادیر بسیار بزرگی از لوریج (مانند ۱:۱۰۰۰) را پیشنهاد میدهند که معاملهگران مبتدی و بیتجربه را به خطر میاندازد. بروکرهای رگولهشده، محدوده لوریج را در سطوح مناسبی که مورد تایید مقامات دارای صلاحیت است، تعیین میکنند. این نکته را باید هنگام انتخاب یک کارگزار سهام مناسب درنظر داشت.
خطای شماره ۳: نداشتن افق زمانی مناسب
سرمایهگذاری زمانی در کنار استراتژی معاملهگری مورد استفاده بسیار حائز اهمیت است. هر رویکرد معاملاتی با یک افق زمانی خاص تناسب دارد. درنتیجه، درک درک استراتژی نسبت ریسک به ریوارد دقیقا چیست؟ میتواند به تعیین تایم فریم مناسب برای آن منجر شود. به عنوان مثال، یک اسکالپر تایم فریمهای کوتاهتری را مدنظر دارد؛ درحالیکه یک «پوزیشن تریدر» تایم فریم های طولانیتر را ترجیح میدهد (با درک افق زمانی هر استراتژی میتوان فهمید تایم فریم مناسب آن کدام است).
خطای شماره ۴: پژوهش ناکافی
معاملهگران فارکس باید برای انجام تحقیقات مناسب درباره استفاده و اجرای صحیح یک استراتژی معاملهگری خاص زمان بگذارند. مطالعهی اصولی بازار باعث شناخت روندهای بازار، زمانبندی ورود و خروج و تاثیرات بنیادی میشود. هرچه زمان بیشتری به بازار اختصاص دهید، درک شما از آن بیشتر میشود. در بازار فارکس، تفاوت خیلی ظریفی میان جفت ارزهای مختلف و شیوه کار آنها وجود دارد. برای موفقیت در بازار، این تفاوتها باید مورد بررسی کامل قرار بدهید.
هرگز نباید بدون تایید براساس استراتژی و تحلیل مورد استفاده خود و تنها براساس واکنش به رسانه ها و توصیههای بیپایه آنها اقدامی انجام دهید. این مسئله معمولا برای معاملهگران پیش میآید. البته این موضوع به این معنا نیست که این نکات و اخبار رسانه ها را اصلا درنظر نگیرید، بلکه قبل از نشان دادن هر واکنشی بر اساس این اطلاعات، حتما تحقیق سیستماتیک انجام دهید.
خطای شماره ۵: نسبت ریسک به ریوارد ضعیف
معاملهگران اغلب به نسبتهای ریسک به ریوارد مثبت توجه نمیکنند که این امر به مدیریت سرمایهی ضعیف میانجامد. به عنوان مثال، نسبت ریسک به ریوارد مثبت مثل ۱:۲، به پتانسیل احتمال دوبرابری سود در مقابل ضرر اشاره دارد. نمودار زیر، یک معامله خرید EUR/USD با نسبت ریسک به ریوارد ۱:۲ را نشان میدهد. معامله در سطح ۱.۱۲۹۸۹ آغاز و برای آن، یک استاپ در ۱.۱۲۵۹۸( ۱۰ پیپ) و یک حد سود در سطح ۱.۱۲۸۹۸ (۲۰ پیپ) لحاظ شد. یک اندیکاتور مؤثر در تعیین سطوح استاپ و لیمیت در بازار فارکس، محدوده میانگین واقعی (ATR) است که از نوسانات بازار برای تعیین نقطه ورود و خروج استفاده میکند.
داشتن یک نسبت ریسک به ریوارد مناسب به شما کمک میکند تا انتظاراتتان بهعنوان معاملهگر مدیریت شود. تحقیقات نشان داده است مدیریت نامناسب ریسک به عنوان اولین خطای معاملهگران اثبات شده است.
نسبت ریسک به ریوارد ۱:۲ EUR/USD:
خطای شماره ۶: معامله بر اساس احساسات
معاملهگری برمبنای احساسات اغلب به معاملهگری غیرعاقلانه و ناموفق منجر میشود. معاملهگران معمولا بعد از شکست در معامله، برای جبران ضرر قبلی، پوزیشن های بیشتر باز میکنند تا ضرر قبلی خود را جبران کنند. این معاملهگران معمولا نه آموزش تکنیکال دیدهاند و نه فاندامنتال. تعیین برنامه معاملاتی برای اجتناب از این نوع معامله است و درنتیجه ضروری است که دقیقا بر اساس برنامه پیش بروید.
خطای شماره ۷: حجم معامله نامناسب
تعیین حجم معاملات برای هر استراتژی معاملهگری ضروری است. بسیاری از معاملهگران در حجمهای نامتناسب (نسبت به بالانس حسابشان) معامله میکنند. در این حالت، ریسک افزایش پیدا کرده و احتمال از بین رفتن کل موجودی حساب قابلتصور است. پیشنهاد میشود که حداکثر ۲ درصد از اندازه کل حسابتان ریسک کنید. بهعنوان مثال، اگر موجودی حساب، ۱۰۰۰۰ دلار باشد، حداکثر ۲۰۰ دلار ریسک در هر معامله پیشنهاد میشود. اگر معاملهگران به این نکته کلی توجه کنند، احتمال در معرض خطر قرار گرفتن کل حساب از بین میرود. معاملات با حجمهای بسیار بالا در بازار بسیار خطرناک است.
خطای شماره ۸: معامله در بازارهای متعدد
معامله فقط در چند بازار محدود به معاملهگران اجازه میدهد که تجربه لازم برای معامله در این بازارها را پیدا کنند و در عین حال، اطلاعاتشان درمورد آن بازارها به حد کافی برسد. بسیاری از معاملهگران مبتدی به دنبال معامله در چندین و چند بازار هستند ولی به دلیل درک ضعیف آن بازارها، شکست میخورند. این تجربه را باید در صورت نیاز با یک حساب آزمایشی کسب کرد. نویز تریدینگ (معاملات غیرعاقلانه) اغلب باعث میشود که معاملهگران بدون برخورداری از توجیه بنیادی یا تکنیکال صحیح، در بازارهای مختلف اقدام به معامله کنند. به عنوان مثال، جنون بیت کوین در سال ۲۰۱۸، بسیاری از نویز تریدرها را در زمانی نامناسب به درون خود کشید. متاسفانه بسیاری از معاملهگران بهخاطر «ترس از عقب ماندن» یا «اشتیاق بیش از حد» وارد بازار شدند و ضررهای هنگفتی تجربه کردند.
خطای شماره ۹: عدم بازنگری معاملات
استفاده دائم از یک ژورنال معاملاتی به معاملهگران کمک میکند تا شناخت بهتری از خطاهای احتمالی در استراتژی خود و همچنین عوامل موفقیت آن داشته باشند. این مسئله درک کلی معاملهگران از بازار و استراتژی لازم برای آینده را افزایش میدهد. مطالعه معاملات گذشته علاوهبر تشخیص خطاها بهتشخیص جوانب سودمند استراتژی معاملهگران کمک میکند تا معاملهگران بتوانند انها بهشکلی پیوسته تقویت کنند.
خطای شماره ۱۰: انتخاب بروکر نامناسب
تعداد زیادی بروکرهای اوراق CFD در جهان وجود دارند، بنابراین انتخاب صحیح میان این خیل عظیم میتواند مشکلساز باشد. بررسی ثبات مالی و قوانین بروکر پیش از باز کردن حساب در نزد آن بروکرها ضروری است. این اطلاعات باید در وبسایت بروکرها بهراحتی دردسترس باشند. بسیاری از بروکرها در کشورهایی با قوانینی ضعیف رگوله میشوند تا راحتتر بتوانند قوانین سیستمهای قضایی سخت گیرانهای نظیر قانون مبادله کالا آمریکا (Commodity Exchange Act) یا قانون FCA انگلستان را دور بزنند.
امنیت در رتبه اول اهمیت جای دارد، با این حال، برای انتخاب یک بروکر، معیارهایی نظیر برخورداری از یک پلتفرم راحت و اجراپذیری آسان آن نیز ضروری است. قبل از معامله با سرمایههای واقعی، باید برای آشنایی با پلتفرم و برآورد هزینهها وقت گذاشت.
دیدگاه شما