نگاه بورس به تحولات برجامی


پیش بینی بورس در تیر 1401

دلار ۱۵ هزار تومانی و برگشت به برجام به نفع بورس است/ کسی نباید با زبان سیاسی به بازار سرمایه نگاه کند

وزیر اقتصاد در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه صحبت‌های رییس جمهور در باره دلار 15 هزار تومانی چه تاثیری بر بازار سرمایه داشت گفت: اتفاقا این صحبت‌ها اقتصادی هستند و آنچه که پالس منفی به بازار می‌دهد اظهار ات سیاسی است و بحث اقتصادی هیچ اشکالی ندارد. سیگنال منفی را بحث‌های سیاسی و رقابتی می‌دهد.

دلار ۱۵ هزار تومانی و برگشت به برجام به نفع بورس است/ کسی نباید با زبان سیاسی به بازار سرمایه نگاه کند

به گزراش خبرنگار اقتصادی ایلنا، فرهاد دژپسند در جمع خبرنگاران درباره تعیین دامنه نوسان سهام به منفی دو درصد گفت: این اقدام با مطالعه انجام شد پیشنهاد قبلی مثبت دو درصد بود که رای نیاورد و در جلسه اخیر پشنهاد مثبت شش درصد و منفی دو درصد را شورای عالی تصویب کرد.

وزیر اقتصاد در پاسخ به سوال ایلنا مبنی بر اینکه صحبت‌های رییس جمهور درباره دلار 15 هزار تومانی چه تاثیری بر بازار سرمایه داشت گفت: اتفاقا این صحبت‌ها اقتصادی هستند و آنچه که پالس منفی به بازار می‌دهد اظهارات سیاسی است و بحث اقتصادی هیچ اشکالی ندارد. سیگنال منفی را بحث‌های سیاسی و رقابتی می‌دهد.

وزیر ا قتصاد با تاکید بر اینکه بورس باید کاملا حرفه‌ای باشد گفت: کسی نباید با زبان سیاسی به بازار سرمایه نگاه کند و اگر بورس حرفه‌ای باشد مانایی و پویایی خواهد داشت.

وی در پاسخ به سوال دیگر ایلنا مبنی بر برشت ایران به برجام و تاثیر آ‌ن در بورس گفت: بورس از این موضوع آسیب نمی‌بیند چراکه صادرات روان می‌شود و هزینه مبادله کاهش پیدا می‌کند.

دژپسند افزود: معتقدم هزینه مبادلات پس از برگشت به برجام تا یک پنجم کاهش پیدا می‌کند و برای مثال اگر الان 16 درصد است این هزینه تا 3 درصد پایین می‌آید.

وزیر اقتصاد با بیان اینکه برگشت به برجام باعث می‌شود وضعیت شرکت‌های بورسی بهتر شود، گفت: هم از نظر صادرات و هم نرخ بهره‌برداری فیزیکی وضعیت شرکت‌های بورسی بهتر می‌شود و اگر الان میزان ظرفیت خط تولید 40 میلیون تن است به 80 میلیون تن می‌رسد.

دژپسند تاکید کرد: اتفاقا این مباحث اقتصادی دانش فعالان بازار را بالا می‌برد و این حرف‌ها را بسیار مفید می‌دانم اما بحث‌های سیاسی است که آسیب جدی به بورس می زند.

وی با تاکید براینکه هیچ دینی بر من در این نوسانات بورس و کاهش ارزش دارایی‌های مردم نیست، گفت: بارها گفته‌ام که سهامداران و مردم با مطالعه مشاوره و معامله وارد بازار شوند و بحث دقت را در اولویت قرار دهند و تمام پرتفوی خود را در یک جا متمرکز نکنند.

وی ادامه داد: بورس یک سرمایه‌گذاری میان مدت و بلندمدت است، گفت:‌ از 20 مرداد شاخص پایین آمد و به یک میلیون و 200 هزار واحد رسید و پس از آ‌ن تا یک میلیون و 500 هزار واحد هم بالا رفت و این نوسان‌ها طبیعی است.

ایران و اقتصاد پس از برجام

وزیر نفت ایران در حال بازدید از میدان پارس جنوبی

پس از اجرای برجام، تا چه اندازه فضا برای سرمایه‌گذاری در ایران فراهم شده، و آیا در شرایط کنونی بازار ایران جذابیتی برای سرمایه‌گذاران خارجی دارد؟ علیا مبیض به پرسش‌های رادیو فردا در این زمینه پاسخ داده است:

ما در زمان سالگرد دستیابی ایران و گروه پنج به علاوه یک به توافق اتمی صحبت می‌کنیم. آیا به نظر شما در پی این توافق، ما شاهد تغییری در اقتصاد جهانی هستیم؟

علیا مبیض

علیا مبیض مدیر تحقیقات خاورمیانه و شمال آفریقا در بانک بارکلیز در لندن است. او پیشتر حدود شش سال اقتصاددان ارشد در بانک جهانی و همچنین مشاور وزیر اقتصاد لبنان بوده است.

برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) بین ایران و گروه پنج به علاوه یک، به نتایج مستقیم و غیرمستقیم در سطح داخلی ایران، سطح منطقه و همچنین از لحاظ جهانی منجر شد. من به این سه حوزه به صورت جداگانه می پردازم.

اول در سطح داخلی ایران که باید ببینیم اجرای توافق اتمی، که رفع جزیی از تحریم‌های آمریکا، تحریم‌های سازمان ملل و اتحادیه اروپا را در پی داشت، موجب شد تا ما شاهد پیشرفت نسبی در ورود منابع به اقتصاد ایران باشیم. میزان صادرات نفت به دو میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه در روز رسید که این دو برابر میزانی است که پیش از به اجرا در آمدن توافق اتمی بود. ایران همچنین به صورت تدریجی می‌تواند به دارایی‌های بلوکه‌شده‌اش که ارزشی چند میلیاردی دارد، دسترسی پیدا کند. این کشور همچنین توانست بار دیگر به سیستم مالی سوییفت وصل شود که اجازه می‌دهد مبادلات مالی و تجاری بین ایران و سایر کشورهای دنیا انجام شود، اگر چه که محدودیت‌هایی تحریمی باقی مانده است.

در حوزه اقتصاد کلان، نرخ تورم به رقم تاریخی ۷ درصد رسید که سه سال پیش این نرخ ۴۵ درصد بود و بنا بر اعلام رئیس بانک مرکزی برنامه این است که این نرخ تک‌رقمی باقی بماند. همچنین نرخ ارز با ثبات شده، و برخی اصلاحات کلیدی اجرا شده نوعی ثبات بر واحد پولی اعمال کرده است. این باید به افزایش نرخ رشد ایران کمک کند و آن را در سال جاری (۲۰۱۶) به بیش از چهار درصد برساند و با پیشرفت در زمینه تقاضای داخلی و خارجی و افزایش سرمایه‌گذاری، این نرخ باید در سال آینده نیز رو به افزایش باشد و احتمالاً به چهار و هشت دهم درصد برسد. این‌ها پیشرفت‌های مهمی است اگر چه که مسایلی چون قیمت پایین نفت و تحریم‌های باقی مانده، هنوز چالش‌هایی را برای این اقتصاد ایجاد می‌کنند.

دستاوردهای اقتصادی ایران در پی رفع تحریم‌ها همچنان محدود است چرا که تحریم‌های اولیه آمریکا هنوز اعمال می‌شود و همچنان عواملی ساختاری که مدت‌هاست بر فضای تجاری ایران سایه افکنده، وجود دارند. ما پیش‌بینی می‌کنیم که بیشتر تلاش‌های دولت ایران متمرکز بر پرداختن به این موانع در همکاری با شرکایش باشد.

بعد دومی که توافق اتمی بر آن تأثیر داشته، نقش بسزای آن بر ساز و کارهای اخیر بازار جهانی نفت است، که در نتیجه آن تأثیراتی بر اقتصادهای منطقه و جامعه جهانی داشته است. هم اکنون میزان تولید نفت خام ایران حدود سه میلیون و ششصد هزار بشکه در روز است و صادرات نیز رو به افزایش است. اینکه ایران سریع‌تر از آنچه که بازار پیش‌بینی می‌کرد تولید و صادرات خود را افزایش داده، تأثیری اساسی بر توازن در میزان تقاضا و عرضه داشته و در نتیجه بر قیمت نفت و بازار مالی بین‌المللی هم مؤثر بوده است. بعد از آنکه اشباع عرضه در پایان سال گذشته و اوایل سال جاری، قیمت‌ها را در بازار کاهش داد،‌ افزایش صادرات ایران به صورت جزیی ضررهایی که از میزان عرضه از سوی مثلاً نیجریه و کانادا وارد شده بود را جبران کرد و به نوعی از میزان تغییرات در قیمت‌ها که در ماه‌های اخیر شاهد بودیم، کاست.

و سومین مسئله خطرهای ژئوپلتیکی است که حال با دستیابی به توافق اتمی، و جلوگیری از یک جنگ تمام عیار در خاورمیانه، از آن کاسته شده است. این مسئله برای چشم‌انداز اقتصادی منطقه و همچنین قیمت نفت مهم است اگرچه که این هم درست است که تنش‌های این منطقه همچنان پابرجاست و بر پیشرفت اقتصادی سایه افکنده است. اما تلاش‌‌های جامعه بین‌المللی برای حل درگیری‌ها در سوریه و یمن، و جلوگیری از تنش‌های قومی در نقاط دیگر با ترغیب عربستان سعودی و ایران به گفتگو، باید به کاهش میزان خطر و تهدیدات کمک کند.

خانم مبید، شما به چالش‌های باقیمانده ایران اشاره کردید، به نظرتان تحریم‌های اولیه آمریکا، تا چه حد سرمایه‌گذاران را از فکر کردن به بازار ایران باز می‌دارد؟

تحریم‌های اولیه آمریکا که باقی مانده‌اند یکی از عواملی است که بر چشم‌انداز سرمایه‌گذاری در ایران سایه افکنده و سرمایه‌گذاران را از فکر کردن به بازار ایران باز می‌دارد.

این تحریم‌های اولیه همچنان نهادهای مالی آمریکا را از انجام مبادلات دلاری با دولت ایران باز می‌دارد و اجازه نمی‌دهد نهادهای بازرگانی آمریکایی با نهادهایی که دولت ایران مالک آنهاست یا کنترل آن را در اختیار دارد، تجارت کنند. در زمینه نهادهای غیرآمریکایی، اگرچه که تحت برجام، فعالیت‌های متعددی آزاد است، اما محدودیت‌های مهمی باقی مانده‌اند.

از آنجا که تعداد زیادی از مقام‌های ایرانی و سایر شخصیت‌های حقوقی و نهادها همچنان در فهرست ممنوعیت‌های آمریکا و اتحادیه اروپا (‌و همچنین بریتانیا)‌ هستند، نهادهای مالی غیرآمریکایی، در خطر هستند. این خطر زمانی است که شرکت‌ها برای اطمینان، نگاه بورس به تحولات برجامی درباره افرادی که با آنها مبادله می‌کنند یا نفعی از این تجارت می‌برند، مطالعات دقیق انجام ندهند. این مسئله هزینه تجارت با ایران را در مقایسه با سایر کشورها افزایش می‌دهد.

مضاف بر این، رویکرد و اهداف متفاوت اتحادیه اروپا و آمریکا، در زمینه تحریم‌های اولیه باقی مانده، که از تجارت نهادها و افراد آمریکایی به صورت مستقیم و غیرمستقیم با ایران جلوگیری می‌کند و این به نامطمئنی در زمینه تجارت‌های بالقوه با ایران افزوده است.

یک موضوع مرتبط که بر مبادلات سرمایه‌گذاران با نظام بانکی ایران تأثیرگذار است، نگرانی درباره چارچوب‌های قانونی ایران در زمینه مبارزه با پولشویی و مبارزه با حمایت‌های مالی از تررویسم است.

موضوع دیگر برای سرمایه‌گذاران امکان بازگشت تحریم‌ها یا «اسنپ بک» است که ممکن است تحت شرایطی اگر ایران برجام را نقض کند یا بر آن پایبند نباشد، رخ دهد. اگرچه که این یک سناریوی فرضی است اما در ذهن سرمایه‌گذاران است و شاید احتیاج به مدتی زمان دارد تا سرمایه‌گذاران خارجی یاد بگیرند که خود را با این گونه عدم اطمینان تطبیق دهند.

با وجود همه اینها، برخی سرمایه‌گذاران همچنین نگران چارچوب‌هایی قانونی و نظارتی هستند که بر تجارت در ایران ناظر است. اگر رتبه‌بندی‌های ایران در ارزیابی‌های بین‌المللی را ببینیم، ‌از جمله رتبه‌بندی بانک جهانی در زمینه میزان سهولت تجارت و شاخص رقابتی بودن که فروم جهانی اقتصاد منتشر می‌کند، فضای تجاری در ایران به نظر محدود باقی مانده است. اگرچه اخیرا پیشرفت‌هایی ثبت شده است، اما همچنان مسایلی چون نبود شفافیت و نظارت ضعیف بر شرکت‌ها از جمله مسایل مشکل‌آفرین باقی مانده‌اند.

شما مدیر تحقیقات در حوزه خاورمیانه در بانک بارکلیز هستید. با تمام این اوضاف آیا به نظرتان همچنان امکان دارد که با توجه وضعیت کنونی در خاورمیانه، بازار ایران، جذابیتی برای سرمایه‌گذاران داشته باشد؟

ایران دومین اقتصاد بزرگ خاورمیانه و پرجمعیت‌ترین کشور این منطقه است. اندازه خالص بازارش، میزان بالای نیروی کار جوان و ماهر، چارچوب اقتصادی متنوع، بخش مستحکم صنعتی، و فراوانی ثروت معادن در این کشور، همه جذاب است و به ترغیب سرمایه‌گذاران کمک می‌کند. ممکن است که کسی بازار امروزِ ایران را با ترکیه سال‌ها پیش مقایسه کند، که البته باید منابع عظیم نفتی و میانگین دستمزد پایین‌تر را هم به آن اضافه کرد.

علاوه بر این تلاش‌های مداوم دولت ایران برای پیشبرد تلفیق در کشورهای آسیایی در حوزه تجارت و سرمایه‌گذاری نیز به جذابیت‌های این کشور برای تبدیل آن به یک مقصد سرمایه‌گذاری اضافه می‌کند، خصوصاً اگر برخی از توافق‌هایی که درباره آن مذاکراتی در حال انجام است به نتیجه برسد؛ حال چه با پاکستان،‌ هند، اندونزی، اتحادیه اقتصادی اوراسیا یا ژاپن باشد.

با این وجود و علیرغم بلاتکلیفی در زمینه رفع تحریم‌ها، عواملی ساختاری وجود دارند که برای مدتی طولانی به عنوان موانع سرمایه‌گذاری خصوصی بوده‌اند و در نتیجه مانع فضای رقابتی هستند و ایران را در موقعیتی قرار داده که نسبت به سایر بازارهای نوظهور و کشورهای منطقه در موقعیت نامساعدتری باشد.

این موارد عبارتند از فضای بازرگانی در ایران که بسیار پایین‌تر از سایر کشورهای همسایه و اقتصادهای نوظهور است. در شاخص انجام تجارتِ بانک جهانی در سال جاری، ایران در رده صد و هجدهم در میان ۱۸۹ کشور بود. همچنین بزرگی بیش از حد بخش دولتی و نیمه دولتی دیگر مسئله است. بخش دولتی بر اقتصاد ایران تسلط دارد. علاوه بر این در بسیاری از صنایع اصلی، مرز بین بخش دولتی و خصوصی آنچنان مشخص نیست. این در زمینه برخی از حوزه‌های مرتبط با مسایل زیرساختی نیز صدق می‌کند.

مشکل دیگر ایران این است که از لحاظ زیرساخت‌ها نسبت به سایر بازارهای نوظهور کم کار است و تحت سلطه نهادهای دولتی است. فروم جهانی اقتصاد می‌گوید کیفیت کلی زیرساخت‌ها در ایران تنها ۴ است که از همسایگانش عقب‌تر است. این کشور همچنین در شاخص عملکرد لجستیکی جایگاه بالایی ندارد، و نسبت به اقتصادهای نوظهور عقب‌تر است. کمبود رقابت و کیفیت نظارتی ضعیف می‌تواند سرعت رشد و مدرنیزه شدن را کاهش دهد. نظام مالی ایران سرمایه چندانی ندارد و از کیفیت ضعیف اموال رنج می‌برد.

دولت ایران برنامه‌های بلندپروازانه‌ای برای رسیدگی به این جوانب اساسی فضای تجارت در ایران دارد تا بتواند به پتانسیل‌هایش برسد و سطح سرمایه‌گذاری‌ها را بالا ببرد، مسائلی که این کشور به شدت نیازمند آن است تا بتواند تولید اشتغال کند و کیفیت خدمات اجتماعی و زیربنایی را بالا ببرد. تسریع اجرای اصلاحات برای اینکه ایران بتواند به یک فضای رقابتی تبدیل شود ضروری است.

در هفته‌های اخیر برخی بر این موضوع تأکید کرده‌اند که چالش‌های ایران برای بازگشت به اقتصاد جهانی، به دلیل مشکلات نظام مالی ایران است. آیا به نظرتان اینچنین است و اگر اینطور است ایران چگونه می‌تواند با این چالش‌ها مقابله کند؟

نظام مالی و بانکی ایران با چالش‌های متعددی روبه‌روست که اگر به آنها رسیدگی نشود می‌تواند موانعی جدی باشد برای احیای رشد اقتصادی در ایران، در سطحی که بالقوه پس از نگاه بورس به تحولات برجامی توافق اتمی منتظر آن بود.

همانطور که خود مقام‌های ایرانی گفته‌اند سرعت کم رشد و سیاست‌های پیشین در زمینه وام و همچنین شوک‌های متعدد خارجی موجب شد که بانک‌ها به شدت با کمبود سرمایه و کاهش کیفیت مالی روبه‌رو شوند. بنا بر اطلاعات موجود، از صندوق بین‌‌المللی پول و دولت ایران نسبت کفایت سرمایه برای بیشتر بانک‌ها فقط هشت درصد است که در کشورهای همسایه رقمی بین ۱۲ تا ۱۹ درصد است، و وام‌های غیرجاری (NPL) در مجموع، حدود ۱۷ درصد از وام‌ها را شامل می‌شود که در مقایسه با کشورهای همسایه که نرخی عموماً تک‌رقمی در این زمینه دارند، بسیار بالاست. این وضعیت از توانایی بانک‌ها برای ارائه فاینانس برای سرمایه‌گذاری‌های بزرگ پس از توافق اتمی، می‌کاهد.

از اینها مهم‌تر، آقای ولی‌الله سیف، رئیس کل بانک مرکزی ایران، (آن طور که روزنامه فایننشیال تایمز گزارش داده)‌ گفته است که بانک‌های ایران به روز نیستند و میراث‌دار «مدیریت ضعیف و نظارت ناکافی» هستند. او خواستار اعمال نظارت‌های بانکی در راستای استانداردهای جهانی شد تا بتوانند رابطه خارجی و سرمایه‌گذاری در بازار ایران را احیا کنند. یکی از این نظارت‌های کلیدی، آن چیزی است که صندوق بین‌المللی پول آن را ترغیب می‌کند، و آن «چارچوب مقابله با پولشویی و مبارزه با حمایت مالی از تروریسم» (AML/CTF) است که تلفیق دوباره نظارت‌های مالی داخلی در اقتصاد جهانی را تسهیل می‌کند، از هزینه مبادلات می‌کاهد و گستردگی بخش غیررسمی را کاهش می‌دهد.

از همین رو ایران احتیاج داد که به کار بر روی مدرنیزه کردن چارچوب‌های قانونی و نظارتی خود که حاکم بر حوزه مالی‌اش است ادامه دهد و آن را با ملزومات بین‌المللی در زمینه AML/CTFهماهنگ کند. به موازات آن، تلاش‌های در جریان بانک مرکزی برای بهبود وضعیت مختل شده ترازنامه‌ها، بازسازی ساختار بانک‌ها و تزریق دوباره سرمایه به برخی از آنها و همچنین تقویت توانایی نظارتی بانک مرکزی،‌ همگی اقداماتی است که در جهت صحیحی قرار دارند.

سؤال آخرم از شما درباره بازار نفت است. به نظرتان تا چه نابسامانی این بازار و چالش‌های آن با رقابت‌های سیاسی در خاورمیانه در ارتباط است؟

بی‌ثباتی کنونی در بازار نفت نشئت گرفته از مسائل متعددی است که از آن جمله سازو کارهای عرضه و تقاضا و همچنین مسائل ژئوپلتیک است. محدود کردن موازنات، کاهش تولید کشورهایی که عضو اوپک نیستند، و تحولات ژئوپلتیک همه از جمله مسایلی بوده اند که به وضعیت کنونی که ما در زمینه قیمت نفت شاهد هستیم، انجامیده است.

در زمینه بنیان‌ها، پیش‌بینی‌های ما از نمودار بازار سهام در سال آینده میلادی، پرشیب‌تر است و پیش‌بینی می‌شود تولیدکنندگان اصلی نفت که عضو اوپک نیستند مانند کانادا، مکزیک و برزیل، تولید خود را سریع‌تر از انتظار کاهش دهند. موضوع دوم غیرقابل پیش‌بینی، تولید نکردن‌های برنامه‌ریزی نشده است. برخی از این مسایل از درگیری‌های ژئوپلتیک نشئت می‌گیرد، و برخی دیگر به دلیل این است که کشورهای تولیدکننده نفت و شرکت‌های ملی نفت‌شان از قیمت پایین نفت رنج می‌برند. و سوم اینکه تنظیم میزان عرضه خارج از آمریکای شمالی بسیار سریع در حال انجام است و در آنجا کاهش پیدا کردن هزینه سرمایه‌ای و فعالیت‌های حفاری به سرعت گرفتن نرخ رکود انجامیده است.

رقابت‌های ژئواکونومیک و ژئوپلتیک در خاورمیانه هم بر این مسایل افزوده و موجب شده است که سطح بی‌ثباتی افزایش یابد که تنظیم میزان عرضه را یا به تأخیر می‌اندازد یا سرعت می‌بخشد. به هر حال تنش در میان تولیدکنندگان اوپک همچنان زیاد است که خصوصاً در نشست ماه آوریل اعضای اوپک با کشورهای خارج از اوپک در دوحه قطر شاهد بودیم. با این وجود تلاش‌هایی هم برای بهبود این روابط مشکل‌دار انجام شده که در نشست اخیر اوپک در وین دیدیم. وزیر نفت عربستان سعودی گفت « باید تمرکز را بر حوزه‌هایی که توافق نظر داریم معطوف کنیم و کمتر نگران اختلاف‌ها باشیم». وزیر نفت ایران هم گفت اگر سهمیه‌ها عادلانه باشد و حقوق ایران برای بازگشت به بازار جهانی در دوران نگاه بورس به تحولات برجامی پساتحریم را در نظر بگیرند این کشور برای همکاری با اعضای اوپک آمادگی دارد.

این به ما می‌گوید که در کوتاه‌مدت نه ایران و نه عربستان سعودی رویکرد حداکثری برای درآمد نفتی را تغییر نخواهند داد اما متمرکز بر پایداری سطح تولید و افزایش سهم‌شان از بازار خواهند بود و این هدف استراتژیکی است که برای خود تعیین کرده‌اند. این هدف همچنین نتیجه شرایط اقتصادی داخلی این کشورها و نیاز به حفظ سطح حداقلی هزینه‌ها برای حمایت از نگاه بورس به تحولات برجامی رشد در حین جلوگیری از کاهش شدید سرمایه‌های دولتی است. اینگونه سازوکارها تا مدتی در آینده پابرجا خواهند بود.

16x9 Image

هانا کاویانی

هانا کاویانی، از سال ۱۳۸۶ با رادیو فردا به عنوان خبرنگار و گزارشگر همکاری می‌کند. او در این مدت تحولات سیاسی و دیپلماتیک از جمله فراز و فرودهای مرتبط با پرونده هسته‌ای ایران، و مذاکرات منتهی به توافق هسته‌ای ایران و قدرت‌های جهانی را از نزدیک دنبال کرده است.

پیش بینی بورس پس از مذاکرات برجام در قطر

پیش بینی بورس پس از مذاکرات برجام در قطر

شاخص کل بورس روز گذشته توانست کمی مثبت شود. امروز چند سیگنال برای سهامداران وجود دارد و کارشناسان عقیده دارند، بورس امروز، روند متعادلی را تجربه می‌کند.

به گزارش تیتربرتر؛ بورس روز گذشته رشد ۰٫۱۸ درصدی را تجربه کرد و در سطح یک میلیون هزار واحدی قرار گرفت. امروز چند سیگنال برای بازار وجود دارد و کارشناسان عقیده دارند که تالار شیشه‌ای، روند متعادلی را تجربه می‌کند. بر همین اساس این انتظار وجود دارد که شاخص کل نگاه بورس به تحولات برجامی در این روز تا حدودی مثبت می‌شود.

پیش بینی بورس در تیر 1401

پیش بینی بورس در تیر 1401

پیش بینی بورس در تیر 1401

پولیتیکو از آغاز مذاکره غیر مستقیم ایران و آمریکا از روز سه شنبه خبر داد و به نقل از یک مقام آگاه آمریکایی اعلام کرد: دور جدید مذاکرات که انتظار می‌رود با میانجی‌گری مقامات اروپایی برگزار شود؛ چرا که ایران از وارد شدن به مذاکرات مستقیم با آمریکا خودداری می‌ورزد- احتمالا از امروز آغاز خواهد شد. این مقام آمریکایی همچنین مدعی شد انتظارات کمی (از این مذاکرات) وجود دارد.

توافق در مذاکرات می‌تواند یک سیگنال قوی برای رشد بورس در بلند مدت باشد.

پارچینی درباره احتمال توقف نماد معاملاتی ناشران فولادساز بازار سرمایه به تبع حمله هکری به برخی از تجهیزات تولیدی آنها گفت: تا این لحظه درخواست توقف نماد برای این ناشران ارائه نشده است. ناشر تا این لحظه با اهمیت بودن این اتفاق را به سازمان بورس منعکس نکرده است.

برخی کارشناسان عقیده دارند که حمله سابیری می‌تواند تاثیر منفی روی معاملات سهامداران بگذارد.

حسینی‌کیا، عضو کمیسیون صنایع مجلس گفت: کمیسیون صنایع در نامه‌ای به هیات رئیسه مجلس اعلام کرد امضاهای استیضاح سید رضا فاطمی امین وزیر صنعت، معدن و تجارت از حد نصاب قانونی افتاده است.

با عدم استیضاح وزیرصمت احتمالا عرضه خودرو در بورس کالا نیز ملغی باقی بماند.

انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران، آمار تولید فولاد کشور در ۲ ماهه نخست سال جاری را منتشر کرد. طبق آمار منتشرشده، تولید فولاد میانی کشور در ۲‌ ماهه نخست سال ۱۴۰۱، ۵ میلیون و ۸۸۵ هزار تن بوده که رشد ۵ درصدی را نسبت به مدت مشابه سال قبل نشان می‌دهد.

با افزایش تولید فولاد، سود این صنعت در بورس نیز افزایش می‌یابد.

سهام دلاری پرسودتر است یا سهام ریالی؟

پیش بینی بورس در تیر 1401

پیش بینی بورس در تیر 1401

سهام دلاری بخریم یا ریالی؟ استراتژی‌‌‌‌‌ بهینه برای حضور در بورس کدام است؟ در شرایطی که تحولات بین‌‌‌‌‌المللی در حوزه احیای برجام بار دیگر در حال شکل‌‌‌‌‌گیری است، نگاه بورس به تحولات برجامی چه مسیری را برای سرمایه‌‌‌‌‌گذاری در بورس انتخاب کنیم؟ این‌‌‌‌‌ها بخشی از سوال‌‌‌‌‌های سهامداران خرد و حقیقی در مواجهه با وضعیت امروز بورس است.

سهامدارانی که برخی از آنها همچنان چشم‌‌‌‌‌انتظار اوج‌‌‌‌‌گیری بورس هستند و برخی دیگر با شرایط امروز خودشان را تطبیق داده‌‌‌‌‌اند اما همچنان دنبال سودهای کوتاه‌مدت هستند و این سوال برایشان ایجاد شده که در شرایط فعلی سهم‌های دلاری بهتر است یا ریالی؟ چه استراتژی‌‌‌‌‌ای را با توجه به تحولات در حوزه برجام و سیاستگذاری‌‌‌‌‌های اقتصادی داخلی درپیش بگیرند؟ در شرایط فعلی اما به اعتقاد خیلی از کارشناسان حوزه بورس بازار دارای ارزندگی است اما متاسفانه سهامداران چشم‌‌‌‌‌انتظار سودهای کوتاه‌مدت و رشد بازار مانند آن اوج هیجانی بورس هستند. همین نگاه باعث‌شده است که شاهد عدم‌اعتماد در میان سهامداران خرد به بازار باشیم، چراکه هم شاهد ریزش خیلی شدید بازار بوده‌‌‌‌‌اند و هم دیگر مثل قدیم شاهد رشد شدید بازار نیستند.

از طرف دیگر هم شرایط سیاسی و اقتصادی و خبرهای متعدد باعث شده که به فضای بی‌‌‌‌‌اعتمادی و بی‌‌‌‌‌ثباتی بیش از پیش دامن زده شود و در نهایت همیشه گفته‌‌‌‌‌اند که سرمایه پدیده‌‌‌‌‌ای حساس و ترسو است و نیاز به ثبات و آرامش دارد. حالا در چنین شرایطی و با چنین عواملی، کارشناسان حوزه بورس تفاوت سهم‌های دلاری و ریالی پرداخته‌‌‌‌‌اند و توصیه‌‌‌‌‌هایی برای سرمایه‌‌‌‌‌گذاری در هرکدام از این سهم‌ها ارائه کرده‌‌‌‌‌اند. آنها همچنین از ریسک‌‌‌‌‌ها، عوامل تاثیرگذار بر این سهم‌ها گفته‌‌‌‌‌اند و البته در صحبت‌‌‌‌‌هایشان پیشنهادهایی هم برای استراتژی سهامداران خرد ارائه کرده‌‌‌‌‌اند.

سهام دلاری و ریالی چیست؟

اگر جزو آن سهامدارانی هستید که نمی‌دانید تفاوت این دو سهم چیست و همیشه بی‌توجه به این موضوع سهم‌‌‌‌‌های خود را در بازار خریداری کرده‌‌‌‌‌اید، بهتر است بدانید که شرکت‌هایی که درآمدشان را به دلار حساب می‌کنند، جزو سهم‌های دلاری درنظر گرفته می‌شوند. این شرکت‌ها عمدتا صادرات‌محور هستند که پول فروش محصول خود را در ازای ارز دریافت می‌کنند. در سوی دیگر ماجرا شرکت‌هایی که درآمد حاصل از فروش محصولاتشان به‌صورت ریال است، سهم‌های ریالی یا داخلی خوانده می‌شوند.

تفاوت سهام‌‌‌‌‌ دلاری و ریالی چیست؟

پیش بینی بورس در تیر 1401

پیش بینی بورس در تیر 1401

اولین تفاوت این شرکت‌ها میزان درآمد است، یعنی شرکت‌هایی که از بابت فروش محصولاتشان ارز دریافت می‌کنند، با بالا رفتن قیمت ارز هم درآمد آنها افزایش پیدا می‌کند. این شرکت‌ها هزینه‌‌‌‌‌هایشان عموما ریالی است اما درآمدشان ارزی است، پس اگر سهامداری در پرتفوی خود سهام دلاری داشته باشد، با افزایش قیمت ارز می‌‌‌‌‌توانید از آن شرکتی که سهامش را در اختیار دارید، انتظار رشد داشته باشید. در این گروه شرکت‌هایی مثل پالایشی‌‌‌‌‌ها، معدنی‌‌‌‌‌ها، فلزی‌‌‌‌‌ها، پتروشیمی‌‌‌‌‌ها و. قرار می‌گیرند که جزو معروف‌‌‌‌‌ترین‌‌‌‌‌ها هستند. حالا شرکت‌هایی که سهام ریالی و به دلار محصول می‌‌‌‌‌خرند اما فروششان در داخل کشور به‌صورت ریالی است. به بیان ساده‌‌‌‌‌تر در اکثر موارد بخش زیادی از هزینه‌‌‌‌‌هایشان دلاری اما درآمدیشان ریالی است، ولی در عین حال با افزایش قیمت ارز، قیمت محصولات این شرکت‌ها هم بالا می‌‌‌‌‌رود، اما نکته در این است که در اکثر موارد برای این افزایش قیمت دخالت‌های دستوری دولت و قیمت‌‌‌‌‌گذاری‌‌‌‌‌ها دخیل هستند و البته از این مساله هم نباید غافل ماند که زمانی که ارزش ارز نسبت به ریال کاهش پیدا کند، هزینه‌‌‌‌‌ خرید مواداولیه برای صنایع کم می‌شود. درحالی‌که درآمدهایشان ثابت است، در این زمان انتظار داریم که سهم‌های ریالی رشد بیشتری داشته باشند و در نهایت در این گروه شرکت‌هایی مثل غذایی‌‌‌‌‌ها، دامپروری‌‌‌‌‌ها، زراعتی‌‌‌‌‌ها، خودرویی‌‌‌‌‌ها و. قرار می‌گیرند.

بعد از این توضیحات، به پاسخ این سوال می‌‌‌‌‌رسیم که سهام دلاری بهتر است یا ریالی؟ کدام را در پرتفوی خود جا بدهیم؟ حامد ستاک، کارشناس حوزه بورس در گفت‌‌‌‌‌وگو با روزنامه «دنیای‌اقتصاد» در پاسخ به این سوال‌‌‌‌‌ها بیان می‌کند که خیلی از سهم‌‌‌‌‌های دلاری هستند که ارزش ندارند اما در مقابل سهم‌‌‌‌‌های ریالی‌‌‌‌‌ای هستند که با رشد نرخ ارز هم همچنان ارزندگی دارند، اما در شرایطی که قیمت ارز در حال رشد است و روزبه‌روز افزایش پیدا می‌کند، سهامداران خرد و حقیقی که در بازار سهام در حال فعالیت هستند باید سرمایه‌‌‌‌‌هایشان را به سمت کدام‌یک از سهم‌‌‌‌‌ها ببرند؟ دلاری بخرند بهتر است یا ریالی؟ او در ادامه توضیحات خود به این موضوع هم می‌‌‌‌‌پردازد و اینطور می‌گوید که وقتی ما پیش‌بینی می‌کنیم قیمت ارز در بازار کشور رشد پیدا می‌کند، پس در نتیجه در بازار سهام باید سراغ شرکت‌هایی برویم که درآمد ارزی اما هزینه‌‌‌‌‌های ریالی دارند. ستاک البته به این موضوع اشاره می‌کند که نباید همه شرکت‌های حاضر در بازار سهام را بر این اساس بسنجیم؛ چراکه به اعتقاد او گاهی اوقات به‌رغم اینکه شرکت‌ها درآمد ارزی هم دارند، هزینه‌‌‌‌‌های ارزی زیادی هم دارند.

احمد مهجوری از دیگر کارشناسان حوزه بورس می‌گوید که سهم‌‌‌‌‌های صادراتی همیشه فروش صادراتی داشته‌‌‌‌‌اند و برای خریداری و سرمایه‌‌‌‌‌گذاری در بورس در ارجحیت بوده‌‌‌‌‌اند و دلیل آن هم این است که از آنجا که قیمت ارز در بازار پایین نمی‌آید و صادرات را هم با نرخ ارز روز انجام می‌دهند، سهم‌‌‌‌‌های نگاه بورس به تحولات برجامی مطمئن‌‌‌‌‌تر و سودآورتری برای سرمایه‌‌‌‌‌گذاری هستند.

امین ناطقی‌‌‌‌‌راد، کارشناس حوزه بورس هم توضیح می‌دهد که مسائلی در بودجه کشور وجود دارد که اجازه نمی‌دهد قیمت ارز خیلی کاهش پیدا کند و اگر مذاکرات به نتیجه برسد در کسب‌وکار، صادرات، نقل و انتقالات، صنعت پتروشیمی و حمل‌ونقل و در کل صنایع مختلف اثرات مثبت آن را می‌بینیم، پس اینطور نیست که صرفا سهم‌‌‌‌‌های دلاری از احیای برجام سود می‌‌‌‌‌برند بلکه سهم‌‌‌‌‌های ریالی هم از دلار متاثر خواهند شد. علیرضا کاهدی هم در توضیح اینکه سهام ریالی خریداری شود یا دلاری، توضیح می‌دهد که در شرایط فعلی بازار ارز کنترل شده است و قیمت‌ها واقعی نیست.

او بیان می‌کند که «اگر فنر کنترل رها شود، شرکت‌های دلاری رشد زیادی خواهند کرد.‌» کاهدی همچنین درباره سهم‌های ریالی هم می‌گوید که در حال‌حاضر «قیمت خوراکی‌‌‌‌‌ها، حدود هفتاد و پنج‌درصد از اردیبهشت پارسال تا امسال رشد کرده و این افزایش قیمت‌ها خودش را در قیمت سهام‌ها نشان می‌دهد» و در نهایت هر دو این موضوعات که به آنها اشاره شد در حال کنترل هستند اما اگر فنر تورم رها شود، شاهد رشد زیادی در هرکدام از این سهم‌ها خواهیم بود. برای همین هم باید به سهم‌های دلاری یا ریالی به این شکل هم نگاه کرد.

ریسک‌‌‌‌‌های سهم‌‌‌‌‌های ریالی و دلاری چیست؟

سرمایه‌‌‌‌‌گذاری بدون‌ریسک نیست. مخصوصا در فضایی که تحولات بین‌‌‌‌‌المللی و داخلی در حوزه اقتصاد و سیاست، مثل دومینو پشت‌سر هم اتفاق می‌‌‌‌‌افتند. حالا در این فضا که خالی از ریسک‌‌‌‌‌های معمول نیست و فراتر از آن است، سهم‌‌‌‌‌های دلاری یا ریالی چه ریسک‌‌‌‌‌هایی در پی دارند؟ آیا اگر بر فرض مثال در یک شرکت با سهم دلاری سرمایه‌‌‌‌‌گذاری کردیم، از ریسک مبرا شده‌‌‌‌‌ایم و دیگر اتفاقی برای سرمایه‌‌‌‌‌هایمان نمی‌‌‌‌‌افتد؟ علیرضا کاهدی، کارشناس حوزه بورس به این سوال پاسخ خیر می‌دهد. به اعتقاد او ریسک بزرگ در شرکت‌های دلاری که معمولا صادرکننده و بزرگ هستند ممکن است دست گذاشتن دولت روی پول این شرکت‌ها باشد.

او در صحبت‌‌‌‌‌هایش به کسری‌بودجه دولت در ایران اشاره می‌کند و می‌گوید که هر اتفاقی ممکن است برای سرمایه این شرکت‌ها و سودهایشان توسط دولت بیفتد و راه گریزی هم از آن نیست. مساله‌‌‌‌‌ای که ریسک آن برای شرکت‌های کوچک‌‌‌‌‌ یا با سهام ریالی خیلی کمتر است، چراکه قیمت‌گذاری روی کالاهایشان کم‌اثرتر است و دولت نمی‌تواند روی سرمایه‌‌‌‌‌ آنها دست بگذارد و یا در قیمت‌هایشان دخالت کند. علی تیموری، کارشناس حوزه بورس هم درباره ریسک‌‌‌‌‌های هرکدام از سهم‌های دلاری یا ریالی به «دنیای‌اقتصاد» می‌گوید که صنایع صادرات‌محور که درآمدشان ارزی است، تحت‌تاثیر دو متغیر اصلی هستند؛ یکی بحث قیمت‌های جهانی و ریسک‌‌‌‌‌های تغییرات سیاست‌های پولی در کشورهای مختلف که اخیرا هم شاهد آن در حوزه کامودیتی‌‌‌‌‌ها بودیم و دومین متغیر قیمت دلار است که روی سودآوری این شرکت‌ها تاثیر دارد. این کارشناس حوزه بورس به ریسک‌‌‌‌‌های سهم‌های دلاری هم اشاره می‌کند و می‌گوید که در سهم‌های ریالی هم وقتی که نرخ ارز افزایش پیدا می‌کند، شرکت‌هایی که ریالی هستند، برای خرید یا ورود کالا به کشور با محدودیت مواجه می‌شوند و همچنین گاهی اوقات متاسفانه سیاست‌های دولت‌ها با این شرکت‌ها نامهربانانه بوده است که عمدتا درباره این مساله می‌توان به قیمت‌گذاری دستوری و سرکوب نرخ ارز اشاره کرد.

او در ادامه توضیح می‌دهد که صنایع داخلی کشورمان با این چالش‌‌‌‌‌ها روبه‌رو بوده‌‌‌‌‌اند و در روزهایی که تقاضا زیاد بوده سرکوب قیمتی شده‌‌‌‌‌اند و در مواقعی که باید به آنها کمک می‌‌‌‌‌شده است به لحاظ تامین‌مالی دولت یا منابع، آن زمان هم باز سرکوب شده‌‌‌‌‌اند در قالب اینکه دلار سرکوب شده و هزینه‌ها رشد کرده و نرخ‌های فروش و فضای رقابتی به رقبای خارجی داده شده است. علی تیموری هم به سهامداران می‌گوید که هر کدام از این سهم‌ها ریسک خاص خود را دارند اما سرمایه‌‌‌‌‌گذاران باید متوجه این مساله باشند که تک‌سهم شدن و صرفا روی صنایع خاصی سرمایه‌‌‌‌‌گذاری کردن، باعث نمی‌شود که از ریسک‌‌‌‌‌ها در امان بمانند، پس بهتر است که به تمام عوامل اثرگذار در دو سهام دلاری و ریالی توجه کنند و با حوصله، استراتژی و دقت روی هرکدام از این سهم‌ها سرمایه‌‌‌‌‌گذاری کنند.

استراتژی سهامداران چه باشد؟

برجام، جنگ روسیه و اوکراین، تورم جهانی، سیاستگذاری‌‌‌‌‌ها در اقتصاد کشور و. از جمله موضوعاتی هستند که ذهن سهامداران را به خود مشغول کرده‌‌‌‌‌اند و باعث می‌شود که دنبال نظرات کارشناسان بازار باشند تا با استراتژی‌‌‌‌‌های جدید و مختلف آشنا شوند، اما در همین اوضاع هم برخی از کارشناسان از فضای فعلی بازار و شرایط اقتصاد کشور دل‌خوشی ندارند و با گلایه و انتقاد درباره وضعیت بازار اظهارنظر می‌کنند. برای مثال احمد مهجوری، کارشناس بازار می‌گوید که در شرایط فعلی معامله نمی‌کند، چراکه بازار به اعتقاد او کنترل نمی‌شود و هیچ نظارتی روی آن وجود ندارد، یا کارشناس دیگری می‌گوید که بازار خیلی خراب شده است و اصلا در موردش صحبت و فکر می‌‌‌‌‌کنم، حالم بد می‌شود. با این اوصاف اما گروهی دیگر از کارشناسان هستند که چشم‌‌‌‌‌ امید به آینده دارند و استراتژی‌‌‌‌‌های مختلفی را برای سهامداران با «دنیای‌اقتصاد» مطرح می‌کنند.

حامد ستاک، کارشناس حوزه بورس در صحبت‌‌‌‌‌هایش به وضعیت بازار و اینکه بازار نسبت به سایر بازارها رشدی نداشته است و بعد از آن رشد هیجانی دچار افت شده است، اشاره می‌کند اما با تمام این توضیحات می‌گوید که «وضعیت بازار سرمایه به لحاظ ارزندگی در شرایط ارزنده‌‌‌‌‌ای قرار دارد.‌» او یک اما برای این توضیح در نظر می‌گیرد و می‌گوید که «نگاه بورس به تحولات برجامی اما تا تقاضایی ایجاد نشود، رشدی هم در بازار ایجاد نخواهد شد.‌» ستاک در ادامه توضیحات خود بیان می‌کند که در شرایط فعلی این تقاضا برای حضور در بازار وجود ندارد. این کارشناس در بیان استراتژی خود برای سهامداران خرد و حقیقی بیان می‌کند که «بهترین استراتژی خرید و نگهداری است. سهم‌‌‌‌‌هایی که بنیادی هستند و نگهداری شوند، تا آن شرایطی که سهامداران و سرمایه‌‌‌‌‌گذاران سرمایه‌‌‌‌‌هایشان را به این سمت بیاورند اتفاق بیفتد و شاهد ورود منابع مالی به بورس باشیم.‌»

برجام برای بورس خوب است یا بد؟

مذاکرات وین به متغیری با اولویت بالا برای اقتصاد کشور و بورس تهران تبدیل شده است. مهم‌ترین نتیجه‌ای که مسئولان کشور در این گفتگوها دنبال می‌کنند رفع تحریم‌هاست که در ابعاد کلان می‌تواند درآمدهای ارزی کشور را به صورت محسوس تقویت کرده و کسری بودجه کشور را کنترل کند. این اتفاق می‌تواند ثبات نسبی متغیرهای کلان را در میان‌مدت به دنبال داشته باشد. اما فعالان بورسی از کاهش نرخ ارز در پی مذاکرات، به عنوان یک ریسک برای بازار سهام یاد می‌کنند. با این حال از چند ماه گذشته تا کنون شرایط به کلی تغییر کرده است و نمی‌توان با تصورات قبلی به نتایج مذاکرات وزن داد. در این گزارش اثر نشست‌های برجامی در قالب «نرخ ارز»، «تسهیل مبادلات» و «سیاست‌ یکسان‌سازی نرخ ارز» مورد بررسی قرار گرفته است.

برجام برای بورس خوب است یا بد؟

به گزارش تهران بهشت، از زمان انتخابات آمریکا در آبان سال گذشته بیش از ۱۳ ماه می‌گذرد. طی این مدت بزرگ‌ترین انتظار فعالان اقتصادی کشور زنده شدن توافق برجام و رفع فشارهای تحریمی بوده است. مساله‌ای که به دلایل متعددی تاکنون شکل واقعیت به خود نگرفته است. طی این مدت یکی از متغیرهایی که تعادل بازار سهام را به هم ریخته، نااطمینانی از آینده نرخ دلار بود. بورس تهران در شرایطی خود را با دلار نیمایی منطبق می‌کرد که حتی امکان ریزش بیشتر برای نرخ ارز هم داده می‌شد. حالا اما وضعیت به کلی تغییر کرده است. نرخ دلار آزاد که بعد از آبان ۹۹ تا نزدیکی ۲۱ هزار تومان هم عقب‌نشینی کرده بود به سطوح ۳۰ هزار تومانی نزدیک شده و حتی چشم‌انداز ریزش شدید در پی کسب توافق هم وجود ندارد. پیش از این که به ادامه بررسی متغیرهای اثرگذار برجامی بر بورس بپردازیم نگاهی به وضعیت معاملات این روزهای بورس خواهیم داشت.

بورس امروز چرا ریخت؟

هفته گذشته در پی اخبار مساعدی که دولت به بازار سهام مخابره کرد، بورس تا حدودی رونق گرفت. شاخص کل تا ۱.۴ میلیون واحد صعود کرد و ارزش معاملات خرد در حوالی ۴ هزار میلیارد تومان قرار گرفت. اما در اولین جلسه معاملاتی این هفته روند معاملات به شکلی محسوس عوض شد. شاخص کل بیش از ۱۸ هزار واحد ریزش کرد. ارزش معاملات خرد بار دیگر به کمتر از ۲۸۰۰ میلیارد تومان رسید و در همین حجم محدود معاملات نیز شاهد خروج ۴۹۰ میلیارد تومانی سرمایه‌های حقیقی از بازار سهام بودیم.

وقتی به عوامل موثر بر بازار نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم در انتهای هفته گذشته تنها برخی اخبار برجامی از امکان تحول در متغیرهای کلان خبر داده‌اند. این در حالی است که بازار ارز هم‌چنان واکنش خاصی به این سوگیری‌ها نشان نداده و حوالی ۳۰ هزار تومان معامله می‌شود. گزارش خاصی از عملکرد شرکت‌ها منتشر نشده که روند صعودی بازار را به یکباره متحول کند و همچنین در بازار بدهی نیز شاهد کاهش میانگین نرخ سود اخزا بودیم.

اگر چه از جنبه تکنیکالی نیز شاخص کل درگیر مقاومت‌هایی بوده، اما از لحاظ بنیادی به نظر می‌رسد باید ریشه این تغییر رفتار را در اخبار برجامی جستجو کرد. در انتهای هفته گذشته نماینده روسیه در نشست‌های هسته‌ای، از احتمال دستیابی به توافق در آینده کوتاه‌مدت خبر داد. همچنین برخی اخبار با منابع داخلی نیز از جدیت طرف‌های ایرانی برای حصول نتیجه خبر می‌دهند.

همچنان برای ارزیابی نتیجه نهایی زود است. کما این که بازار ارز تا حدود زیادی نسبت به این اخبار «خوش»، بی‌حس شده و واکنش خاصی نشان نمی‌دهد. با این حال بورسی‌ها که در یک سال گذشته به خوبی ترسیده‌ و درس محافظه‌کاری را با تنبیه آموخته‌اند همچنان این فرض را معتبر می‌دانند که با کسب توافق، دلار ریزش جدی داشته باشد. اما این فرض همان‌گونه که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد چندان واقعی به نظر نمی‌رسد.

بورس تهران تشنه آشفتگی

مساله این‌جاست که فعالان بازار سهام خاطرات خوشی از دوران آشفتگی ارزی دارند. در دو باری که در دهه ۹۰ شاهد جهش افسارگسیخته نرخ ارز و تورم بودیم بورسی‌ها برنده اصلی جریان بودند و بازدهی‌های به مراتب بیشتری از فعالان دیگر بازارها کسب کردند.

حالا اما وضعیت متفاوت است. اول این که دلار بالای ۳۰ هزار تومان به ریسک‌های بزرگ‌تری تعبیر می‌شود. به عنوان مثال بعد از آغاز دور هفتم مذاکرات، که با نتیجه مطلوبی همراه نبود و دلار به بیش از ۳۱ هزار تومان رسید، صحبت از تقابل‌ نظامی طرفین به میان آمد که برای بازار نتیجه خوشی نداشت. به علاوه دلار نیمایی که درآمد شرکت‌های بورسی را می‌بلعد ربطی به نرخ واقعی ارز در بازار آزاد ندارد و اگر چه قرار است این تفاوت کم و کم‌تر شود با این حال به معنای عدم پذیرش نرخ آزاد از سوی دولت است.

این شرایط باعث شده که بورس بازان که شرایط تعادلی بازار را از یاد برده‌اند، در صورتی که نشانه‌های جهش بزرگ را در بازار نبینند فروشنده باشند و در این بین فروشندگان ریسک‌های موجود را پررنگ‌تر از واقعیت نشان می‌دهند.

فرض کنیم برجام احیا شود

تقریبا کمتر کسی در میان فعالان و کارشناسان بازار می‌توان یافت که معتقد باشد حتی با دلار نیمایی (که امروز به ۲۴۷۰۰ تومان رسیده) بورس غیرارزنده است.

دولت نیز در بودجه سال ۱۴۰۱ مبنای تسعیر ارز را برای تمامی درآمدهای خود به ارز نیمایی رسانده است. فعالان اقتصادی معمولا این عمل را سیگنالی از سوی دولت برای کف نرخ دلار در نظر می‌گیرند.

حتی در صورت حصول برجام، کسری بودجه ساختاری دولت به تورم بالا دامن می‌زند. انتظار رشد همگام نرخ دلار با تورم، انتظاری منطقی و معقول است. حال سوال آن است که در صورتی که مذاکرات وین به نتیجه برسد نرخ دلار در کجا آرام خواهد گرفت؟ بررسی‌ها نشان می‌دهد نرخ دلار کمتر از ۲۷ هزار تومان چندان محتمل نیست و در صورتی که با فشار عرضه‌ها شاهد تنزل قیمت در بازار ارز باشیم بلافاصله خروج سرمایه قابل‌ملاحظه را تجربه خواهیم کرد.

به این ترتیب به نظر می‌رسد برای بازار که با دلار نیمایی هماهنگ است احیای برجام نمی‌تواند ریسک دلاری داشته باشد و باید تاکید کرد که برای قسمت اعظم بورس تهران، ریسک کاهش نرخ ارز تنها ریسک مذاکرات قلمداد می‌شود.

برجام چه مزایایی برای بورس دارد؟

اما در صورتی که برجام احیا شود در وهله اول می‌توان انتظار داشت هزینه مبادلات مالی به شدت کاهش پیدا کند. هم‌اکنون تولیدکنندگان ایرانی محصولاتی مانند فولاد و اوره و متانول، در بازارهای جهانی تخفیف‌های خارج از عرفی می‌دهند که در صورت رفع تحریم می‌تواند به صورت ملموسی به درآمد دلاری این شرکت‌ها بیفزاید.

در وهله بعدی، در صورتی که آرامش نسبی به اقتصاد بازگردد انتظار می‌رود دولت از سیاست‌های غلط چندنرخی‌سازی ارز عقب‌نشینی کند. در واقع روند آرام و خزنده‌ای که برای نزدیک‌ کردن دلار نیما به آزاد و حذف ارز ۴۲۰۰ در نظر گرفته شده می‌تواند با سرعت به مراتب بیشتری پیگیری شود. این موضوع خود می‌تواند فنر فشرده‌شده صعود بورس را رها کند و بازدهی شیرینی (نسبت به تورم انتظاری) ‌نصیب سهامداران کند.

در وهله آخر امید است رفع تحریم‌ها با مسائلی همچون شفافیت عملیات مالی همراه شود تا به این ترتیب بساط بسیاری از فسادها و رانت‌ها برچیده شود و منافع عمومی فدای مصلحت‌های خاص نشود. بی‌شک این مساله می‌تواند برای بورس تهران ثمرات دلنشین فراوانی داشته باشد.

به صورت خلاصه به نظر می‌رسد بازار سهام ریسک‌های موجود از جانب برجام را با محافظه‌کاری‌های زیاد از حد در نظر گرفته و در چنین وضعیتی حصول برجام برای بورس منفعت‌های بی‌شماری در پی خواهد داشت.

نگرانی‌های برجامی در بورس

نگرانی‌های برجامی در بورس

به گزارش خبرگزاری تسنیم؛ "مذاکرات هسته‌ای". ماراتنی سخت و نفس‌گیر برای اقتصاد و بازار سرمایه کشور که هرچند حالا یکی دو سالی است به پایان رسیده، اما حواشی آن ادامه دارد.

بر این اساس باید گفت پس از انتخاب حسن روحانی به‌عنوان رئیس جمهور، رفته رفته با شکل‌گیری کابینه دولت یازدهم، قطار دولت شروع به حرکت کرد و بازار سرمایه نیز گام‌های خود را به‌سوی فتح قله‌های دست‌نیافتنی برداشت، تا جایی که در نیمه دوم سال 92 شاخص بورس تا مرز قله 90 هزار واحد هم پیش رفت که برخی دلیل این صعود تاریخی را اقبال سهامداران به نگاه و سیاست‌های دولت جدی، کنترل تورم و افزایش لحظه‌ای قیمتها، بهبود شرایط اقتصادی، پیشرفت در مذاکرات سیاسی و مواردی از این دست عنوان می‌کنند و برخی هم تورم اقتصادی را که با تأخیر به تالار شیشه‌ای رسید و بر سودآوری شرکتها اثرگذار بود، دلیل آن برمی‌شمارند.

به هر حال با وجود رکوردشکنی‌های پی‌درپی، از دی‌ماه 92 به بعد شاخص بورس در جاده سرازیری قرار گرفت که موضوعات متفاوتی برای توجیه افت بی‌منطق قیمت سهام شرکتها و نیز شاخص بورس توسط کارشناسان بر زبان جاری شده است که افزایش نرخ خوراک پتروشیمی‌ها و بهره مالکانه سنگ‌آهنی‌ها، تخلیه حباب و هیجان در بورس، کاهش قیمت نفت، وضعیت نامناسب جهانی برخی کالاها و صنایع، سیاستهای دولت در کنترل تورم و به‌ویژه ریسک‌های سیاسی اقتصاد و بورس متأثر از مذاکرات هسته‌ای از جمله این موارد است.

اما آغاز سال 93 هم نتوانست توقفی باشد بر ریزش‌های پیاپی در بازار سرمایه؛ و برخی علت افت شاخص بورس در این سال را به گردن مباحث بودجه‌ای انداختند، با این حال در نیمه نخست پاییز سال 93 حال و احوال بازار سرمایه دوباره رو به بهبودی نهاد و شاخص بورس در مدت چند هفته، صعود از کانال 71 به مرز 76 هزار واحد را به خود دید؛ تا این‌که مذاکرات سیاسی ایران و کشورهای 1+5 به ایستگاه سوم آذر رسید و نگاهها به وین دوخته شد تا شاید حلقه محاصره اقتصادی شکسته شود و محدودیتها برداشته.

در آن شرایط هم نظرات مختلف در خصوص نشست 7روزه وین منتشر می‌شد؛ برخی از تمدید چندروزه تا چندماهه صحبت می‌کردند و برخی هم رسیدن به توافق هسته‌ای را نوید می‌دادند.

تا این‌که سرانجام مذاکرات ایران و کشورهای 1+5 در وقت اضافه به پایان رسید و پس از 7 روز نشست‌های پیاپی، فشرده و نفس‌گیر، مذاکرات هسته‌ای برای 7 ماه و 7 روز دیگر تمدید شد و سهامدارانی که در روزهای اول و دوم آذر 93 در صف‌های خرید نشسته بودند تا با پذیرش ریسک بیشتر از آب گل‌آلود مذاکرات سود و بهره صید کنند، با انتشار این خبر در صف فروش قرار گرفتند برای جستن از زیان و ضرر.

البته رفتار کج‌دار و مریز اقتصاد و بازار سرمایه کشور که به زلف برجام گره خورده بود در سال 94 و 95 هم ادامه پیدا کرد تا این‌که در نهایت خبر رسیدن به توافق در مذاکرات هسته‌ای و برجام موجب شد تا این ریسک کهنه بازار سهام رفته رفته کمرنگ شود.

با وجود این اما در پی انتخاب ترامپ به‌عنوان رئیس جمهور ایالات متحده، چندین ماه است که باز هم توجه‌ها به برجام جلب شده؛ تا جایی که این روزها دوباره زمزمه‌هایی مبنی بر بی‌اعتباری برجام از سوی آمریکا شنیده می‌شود و ترامپ هم از خروج احتمالی آمریکا از برجام دم می‌زد و در گزارش خود به کنگره هم پایبندی ایران به توافق هسته‌ای را تأیید نکرده است.

به همین دلیل این روزها موضوع هسته‌ای و برجام دوباره به‌عنوان یکی از ریسک سیاسی برای اقتصاد و بازار سرمایه تبدیل و موجب شده تا فعالان اقتصادی و سرمایه‌گذاران با احتیاط بیشتری اقدام به دادوستد و سرمایه‌گذاری کنند.

از این رو برخی کارشناسان افزایش ریسک‌های سیاسی ناشی از مذاکرات هسته‌ای و برجام را نوعی بازگشت به عقب تلقی می‌کنند و بر این باورند در صورت لغو برجام احتمال رشد قیمت دلار و همچنین بازگشت بورس به شرایط پیش از برجام وجود دارد.

ضمن این‌که تجربه بازار سرمایه در چند سال گذشته نشان داده است که تحولات مربوط به برجام و مذاکرات سیاسی وزن بیشتری را نسبت به عوامل اقتصادی بر معاملات این بازار دارد و موجب می‌شود اتفاقاتی همچون اجرایی شدن قرارداد‌های بین‌المللی‌ شرکت‌های خودروساز با نگرانی دنبال شود، به‌علاوه این‌که لغو برجام می‌تواند بازار ارز را با نوسان و افزایش قیمت مواجه کند که بر این اساس شرکت‌های صادرات‌محور درصورت افزایش قیمت دلار با رشد سود مواجه می‌شوند که این رخداد می‌تواند منجر به رشد قیمت سهام برخی شرکت‌های فعال در بخش پتروشیمی و معادن شود و در مقابل با تضعیف بیشتر پول ملی شرکتهایی که محصولات اولیه خود را وارد می‌کنند از این اتفاق آسیب ببینند و تورم تحمیلی به اقتصاد کشور هم می‌تواند اثراتی را بر بازار سهام از خود به‌جای بگذارد.

در این میان نیز برخی کارشناسان معتقدند بدون شک تغییر مسیر حرکت مذاکرات هسته‌ای از جاده برجام می‌تواند برای اقتصاد و بازار سرمایه خبر ناخوشایندی باشد و همان‌طور که اشاره شد افزایش قیمت دلار را به‌همراه داشته باشد.

البته هرچند واکنش بازارهای مختلف به‌ویژه بازار سرمایه و ارز و نیز طلا یک روز پس از اظهارات ترامپ در مورد برجام، بی‌اعتنایی به دیدگاه رئیس جمهور آمریکا را به‌دنبال داشت اما به‌نظر می‌رسد در دوران پسابرجام باز هم فرصت‌سوزی دیگری در کشور ما اتفاق افتاده است؛ چرا که در یکی دو سال گذشته که مذاکرات به ایستگاه برجام رسید، فرصت مناسبی برای اقتصاد کشور فراهم شد تا مدیران اقتصادی کشور اقدام به موضوعاتی از جمله تک‌نرخی کردن ارز کنند، اتفاقی که نه‌تنها رخ نداد بلکه زمینه‌های لازم برای تأسیس بورس مشتقات ارزی هم در کشور فراهم نشد و بر این اساس در صورتی که برجام لغو شود روی صادرات نفت و محصولات پتروشیمی ایران اثر منفی خواهد گذاشت و تلاطمی دیگر در بازار ارز را به‌همراه دارد که مجموعه این عوامل می‌تواند یک بار دیگر اثرات منفی خود را برای بازار سهام به ارمغان آورد.

از سوی دیگر در یکی دو سال گذشته که توافق‌ها بر سر مذاکرات هسته‌ای و برجام ادامه داشت، جریان نقل و انتقال‌های پولی و مراودات مالی بین‌المللی با اما و اگرهای زیادی مواجه بود و اگر قرار باشد برجام لغو و تحریم‌های جدیدی اعمال شود، جریان ورود ارز به کشور دچار مشکلات بیشتری خواهد شد و این موضوع خبر خوبی برای اقتصاد و بازار سرمایه نیست.

البته مشکلات لغو برجام تنها به افزایش نرخ دلار و نوسان صعودی آن منتهی نمی‌شود و خروج از برجام مى‌تواند مشکلاتى را در حوزه تولید و صادرات نفت برای اقتصاد کماکان نفتی‌مان به‌وجود آورد؛ چرا که با از بین رفتن برجام شرکت‌هاى بین‌المللى با احتیاط بیشترى به مراوده نفت با ایران خواهند پرداخت و از سوی دیگر سخت‌تر شدن سوئیفت و نقل و انتقالات مالى کنار افزایش هزینه‌های تولید، صادرات، فروش و دریافت پول حاصل از نفت برایمان بیشتر و سخت‌تر می‌شود.

در مقابل همه این بدبینی‌ها در خصوص تأثیرات لغو برجام بر اقتصاد و بازار سرمایه کشور اما عده‌ای از کارشناسان در این رابطه قدری خوش‌بین‌تر هستند و می‌گویند در صورت خروج آمریکا از توافق برجام، اوضاع به‌سرعت به شرایط پیش از برجام بازنخواهد گشت و شاهد بازگشت سریع تحریم‌ها نخواهیم بود؛ چرا که در دوران پسابرجام عملاً سرمایه‌گذاری از طریق آمریکا در کشور ما صورت نگرفته است و عمده شرکت‌هایی که با اقتصاد ما وارد شدند از کشورهای اروپایی و آسیایی بوده‌اند، ضمن این که سرمایه‌گذاریهای صورت‌گرفته در کشور در دوران پسابرجام هم به‌دلیل سخت‌گیریها و سنگ‌اندازی‌های ایالات متحده خیلی هم قابل توجه نیست.

از طرفی دیگر با توجه به موضوع‌گیری کشورهای اروپایی در قبال اظهارات ترامپ در خصوص لغو برجام نیز این‌گونه استنباط می‌شود که سر باز زدن از جرای برجام با مخالفت‌هایی همراه باشد، به‌علاوه این‌که تازگی‌ها وزیر امور خارجه کشورمان اعلام کرده واکنش ایران به خروج آمریکا از برجام بستگی به رفتار اروپا دارد که می‌توان از آن این‌گونه استنباط کرد در صورتی‌که اروپایی‌ها پای کار باشند، بدون آمریکا هم می‌توان برجام را به سرانجام رساند.

همچنین باید گفت برجام صرفاً یک توافق اقتصادی نیست که خیلی‌ها بخواهند به‌راحتی از خیر آن بگذرند و برجام علاوه بر این‌که از بعد اقتصادی دارای اهمیت است، از بعد سیاسی نیز موجب شده تا منافع سیاسی برخی کشورها تأمین شود و امنیت نسبی حاکم بر منطقه نیز از برجام نشئت می‌گیرد، تا جایی که برخی آن را الگو و گزینه‌ای احتمالی برای کاهش دادن تنش‌ها با کره شمالی قلمداد می‌کنند.

در هر صورت اگر عاقبت برجام نافرجام شود و علاوه بر ایالات متحده، کشورهای اروپایی نیز از برجام خارج شوند، دست‌کم به‌لحاظ روانی این رخداد می‌تواند خبر بدی برای اقتصاد و به‌ویژه بازار سرمایه کشور باشد؛ البته به‌نظر می‌رسد شُوک ناشی از لغو برجام می‌تواند کوتاه‌مدت و گذرا باشد؛ چرا که در دو سال گذشته و در پی رسیدن مذاکرات هسته‌ای به ایستگاه برجام تا کنون در عمل اتفاقی برای اقتصاد و بازار سرمایه نیفتاده است که در سودآوری و رشد صنایع کشور اثرگذار باشد و آن چیز نگاه بورس به تحولات برجامی که در چند سال گذشته اقتصاد و بازار سرمایه را با مشکل مواجه کرده، رکود سنگین حاکم بر اقتصاد کشور است که از قضا برجام هم نتوانسته داروی شفابخشی برای آن باشد.

در مجموع در حالی تازگی‌ها رییس مجلس سنای ایرلند خبر از این داده است که دولت‌های اروپایی معتقدند برجام یک تعهد بین‌المللی مثبت به‌نفع ایران، اتحادیه اروپا و صلح جهانی است و باید از تمامی ظرفیت‌های سیاسی و دیپلماتیک خود برای ادامه برجام استفاده کنیم که استفاده از توان و تولید داخلی می‌تواند بسیار راهگشاتر از برجام و معجزه توافق هسته‌ای برای کشور باشد.

از این رو حالا که نگرانی‌های برجامی دوباره در اقتصاد و بازار سرمایه کشور نمایان شده، باید تا دیر نشده از تولید و توان داخلی که شاه‌بیت "اقتصاد مقاومتی" است برای سامان بخشیدن و نجات اقتصاد کشور و در پی آن صنایع و بازار سرمایه استفاده کنیم و تنها در آرزوی نوشداروی برجام برای اقتصاد خسته و رکودی کشور نباشیم!



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.