استراتژی رنج تریدینگ (Range Trading) یا معاملات رنج چیست؟
شاید شما هم این تجربه را داشته باشید که در یک بازار با روند صعودی یا نزولی در حال کسب سود هستید که ناگهان بازار متوقف میشود و حرکاتی نوسانی در نمودارها ظاهر میشود. از بخت بد، شما هم ضرر میکنید. در شرایط رنج بازار، تریدرها بیشترین خسارت را میبینند. جالب است بدانید که بازارهای رنج شبیه هم نیستند. بعضی برای ترید مناسباند و برخی دیگر نه. در این مطلب نگاهی به رنج تریدینگ (Range Trading ) یا معاملات رنج و نحوه استفاده از آن برای ایجاد فرصتهای معاملاتی در زمانی میاندازیم که بازار هیچ ترند مشخصی در هیچ جهتی ارائه نمیکند.
رنج تریدینگ (Range Trading) چیست؟
بازار ارزهای دیجیتال همیشه روند دارد. این روند یا صعودی است یا نزولی و یا خنثی. همانطور که میدانید، حالت خنثی یا رنج نسبت به روندهای صعودی و نزولی معمولا بیشتر دیده میشود. بازارها فقط در 30 % مواقع ترند یا روند میشوند و در بقیه زمانها خنثی هستند. این واقعیت برای معاملهگرانی که به دنبال پیدا کردن تغییرات قیمت عمده هستند، معضل ایجاد میکند. در بقیه زمانها بازارها تمایل دارند که در داخل یک رنج حرکت کنند. اما این چه معنایی دارد؟
یک رنج تریدینگ زمانی روی میدهد که بازار به صورت مداوم در یک برهه زمانی مشخص بین دو قیمت یا سطح حرکت میکند. درست مثل پیگیری روند که در هر چارچوب زمانی امکانپذیر است، معاملات رنج یا خنثی نیز در تمام چارچوبهای زمانی قابل مشاهده هستند؛ از نمودارهای کوتاهمدت پنج دقیقهای گرفته تا نمودارهای بلند ماهیانه یا سالیانه.
اما بر خلاف معاملات روند، در معاملات رنج یا معاملات خنثی معاملهگران با توجه به موقعیت قیمت در داخل رنج، هم خرید و هم فروش انجام میدهند.
معمولاً در هنگام پیگیری روند، معاملهگران با مسیر کلی روند همسو میشوند و در افتهای یک روند صعودی، میخرند و در شروع روندهای نزولی، میفروشند.
در مقابل، استراتژی رنج تریدینگ به معاملهگران اجازه میدهد هر دو کار را همزمان انجام دهند؛ چون بنا به تعریف آن، قیمت بین دو سطح مشخص تغییر میکند و (حداقل در آن چارچوب زمانی) نه خیلی بالا میرود و نه خیلی پایین میآید.
نحوه انجام معاملات رنج
در ابتدا لازم است معاملهگر رنجی را که در آن معامله میشود شناسایی کند. معمولاً قیمت باید حداقل دو بار از یک محدود حمایتی برگردد و همچنین دو بار از محدوده مقاومتی خارج شود. در غیر این صورت، احتمالاً قیمت در یک روند صعودی در حال ایجاد یک کف قیمت بالاتر و یک اوج قیمت بالاتر است یا در یک روند نزولی در حال ایجاد یک اوج قیمت پایینتر و یک کف قیمت پایینتر خواهد بود.
معامله کردن در بازار رنج
تصویر زیر یک موقعیت رنج معاملاتی را نشان میدهد. همانطور که میبینید، قیمت در طول زمان بین دو سطح مشخص حمایت و مقاومت حرکت میکند.
خطهای مستقیم رنج معاملاتی را نمایش میدهند و به معاملهگر محدودههای حمایت و مقاومت مورد نیاز برای گذاشتن سفارش خرید و نقاط سفارش استاپ لاس (Stop loss) و سفارش لیمیت (Limit Order) را عرضه میکنند.
همین که رنج شناسایی شود، تریدر به دنبال موقعیتی برای خرید و وارد وضعیت شدن برای بهره بردن از رنج میگردد. او هم میتواند به صورت دستی وارد وضعیت شود و در سطح حمایتی خرید کند و در سطح مقاومتی بفروشد، هم میتواند از سفارش لیمیت برای ورود به وضعیت در جهت درست در هنگامی که بازار به سطح مقاومت یا حمایت میرسد استفاده کند.
استفاده از استاپ لاس در معامله رنج ارز دیجیتال
درست مثل هر نوع معامله دیگری، مدیریت ریسک مناسب در این نوع معاملات نیز ضروری است. اصل رنج تریدینگ این است که قیمتها با محدوده حمایت و نقاط مقاومت تماس برقرار میکنند. از آنجا که اوج و کف قیمتی جَعلی به چه معناست؟ قیمتها معمولاً تنها به این نقاط محدود نمیشوند، رنجهای معاملاتی معاملهگران بسیاری را جذب میکنند و به این ترتیب میتوانند باعث افزایش نوسان شوند. به این ترتیب قیمت بین این نقاط در نوسان قرار میگیرد و معاملهگران محتاط به دنبال کاهش ضررهای گستردهتر اطراف این نقاط میگردند و کاهش قابل توجهی در حجم معاملات شکل میگیرد تا قاعده کلیدی %2 رعایت شود. با این تصمیم، معاملهگران بسیاری از بازار خارج میشوند تا معاملات موفق خود را به انجام برسانند.
برای گذاشتن سفارش استاپ لیمیت یا حد ضرر (Stop limit) توجه کردن به پهنای رنج معاملاتی و همچنین فواصل، اهمیت زیادی دارد. اگر رنج خیلی تنگ باشد، آن وقت نقطه استاپ لاس در فاصله مورد نیاز ممکن است ضریب ریسک به پاداش مناسب ایجاد نکند. (ضریب ریسک به پاداش برای اینکه جذابیت منطقی را برای یک معامله داشته باشد، باید حداقل 2:1 باشد.)
استفاده از اندیکاتورها در هنگام رنج تریدینگ
معامله کردن در یک رنج فقط به سطحهای حمایت و مقاومت نیاز دارد، اما امکان استفاده از اندیکاتورها نیز در آن وجود دارد. برخی از اندیکاتورها، مثل شاخص قدرت نسبی (RSI)، استوکاستیک، و یا شاخص کانال کالایی (CCI) میتوانند برای تأیید شرایطی مثل خرید بیش از حد و فروش بیش از حد که اغلب تغییرات قیمت را در بالا یا پایین رنج معاملاتی همراهی میکنند، به کار برده شوند.
نمودار زیر استفاده موفق از یک شاخص کانال کالایی در یک معامله رنج را نشان میدهد:
معامله در شکست رنج
بدیهی است که هیچ رنج معاملاتی برای همیشه دوام نمیآورد. تمام رنجهای معاملاتی به تدریج، با شکسته شدن قیمت و خارج شدن آنها، چه به سمت بالا چه پایین، به پایان میرسند. در این مواقع، تریدر میتواند به دنبال بازارهای دیگر معاملاتی برود یا اینکه با شکست قیمت رنج همراه شود و به دنبال بهره بردن از یک ترند جدید باشد.
ممکن است تریدر منتظر یک بازگشت به ترند پیش از گذاشتن سفارش شود تا از تعقیب یک بازار خودداری کند. در این موقعیتها میتوان از سفارشهای شرطی خرید یا فروش، با سفارش گذاشتن در نقطه مناسب برای بهره بردن از شکست قیمت استفاده کرد.
اگر یک تریدر بخواهد در هنگام شکست قیمت معامله کند، آن وقت میتواند از اندیکاتورهای دیگر برای تشخیص اینکه شکست ادامه خواهد داشت یا نه استفاده کند.
افزایش قابلتوجه حجم معاملات در هنگام شکست، چه صعودی باشد چه نزولی، اغلب به این معنی است که تغییر قیمت ادامه خواهد یافت.
بدیهی است که همیشه این احتمال وجود دارد که یک شکست قیمت «کاذب» باشد و قیمت دوباره به رنج قبلی بازگردد. مثل تمام چیزهای دیگر در بازار، بدون داشتن علم غیب فهمیدن اینکه یک شکست قیمت ادامه پیدا میکند یا باز میگردد غیرممکن است. برای همین قطع ضررها یا استاپ لاسها (Stop loss) الزامی هستند.
سخن پایانی
رنج اوج و کف قیمتی جَعلی به چه معناست؟ تریدینگ مهارتی است که کارآیی زیادی دارد. همانطور که در ابتدا اشاره شد، بیشتر بازارها همیشه ترند نیستند. در حقیقت، ترندها نسبتاً نادر و کمیاب هستند. معاملات رنج به معاملهگران امکان میدهد که از این بازارهای غیرترند بتوانند سود ببرند. دانستن اینکه یک رنج چه زمانی شروع شده و پایان مییابد غیرممکن است. به همین خاطر معاملهگران نباید از پیش وارد بازار شوند، بلکه باید صبر کنند تا رنج تشکیل شود.
لیست الگوهای کلاسیک و بررسی کلیات آنها
برای ارزیابی و تحلیل بازارهای مالی راههای زیادی وجود دارد. یکی از آنها که بیشتر مورد توجه تریدرها قرار گرفته، تحلیل تکنیکال (TA) است.
در این روش، برخی از اندیکاتورها و اوسیلاتورها برای تحلیل روند بهره میبرند و برخی دیگر اساس تحلیل خود را فقط روی پرایس اکشن (Price Action) معطوف میکنند.
نمودارهای شمعی (Candlestick chart) اطلاعات تاریخی مهمی را از سرگذشت قیمت در اختیار ما قرار میدهد.
هدف اصلی تحلیل قیمت از روی این نمودارها این است که با مشاهده تاریخچه پرایس اکشن آنها، به دنبال الگوهای تکرار شده، حرکات قیمتی و نقاط باز و بسته شدن شمعها باشیم.
براساس این فرضیه، میتوان گفت این الگوها در آینده نیز تکرار خواهند شد. الگوهای نمودار شمعی میتوانند داستانهای مفیدی را درباره قیمت سهام و کوینهای ارز دیجیتال به ما بگویند.
برخی از نمونههای رایج این الگوها که به دفعات میتوان آنها را در نمودارهای شمعی سهامها مشاهده کرد به عنوان الگوهای کلاسیک (Classical Pattern) شناخته میشوند.
الگوهای کلاسیک شناخته شدهترین الگوهای پرایس اکشن در بازارهای مالی هستند که بسیاری از معاملهگران آنها را به عنوان اندیکاتورهای قابل اتکا مورد استفاده قرار میدهند.
اما دلیل این اعتماد چیست؟ آیا معاملهگری و سرمایهگذاری چیزی جز یافتن لبه معاملاتی (برتری معاملاتی) نسبت به سایر رقبا و فعالان بازار است؟ ولی لبه معاملاتی فقط به این موارد خلاصه نمیشود و تریدر باید روانشناسی جمعیت (Crowd psychology) را بداند.
الگوهای تکنیکال از قوانین فیزیک یا اصول علمی پیروی نمیکنند بلکه کارایی آنها به شکل گستردهای بر روی تعداد مشارکت کنندگان بازار و میزان توجه آنها وابسته است.
در واقع در پشت هر الگوی تکنیکال، یک فلسفه روانشناسی وجود دارد که ناشی از رفتار عمده مشارکت کنندگان بازار به یک سمت است. در هنگام مواجهه با چنین الگوهایی، ابتدا باید فلسفه آنها را درک کنید.
در ادامه با انواع الگوهای کلاسیک آشنا میشویم:
1. الگوی Flag
الگوهای پرچم در واقع نواحی تثبیت خلاف روند بلند مدت هستند و معمولا پس از حرکتهای شدید بازار شکل میگیرند.
الگوی پرچم از دو بخش تشکیل شده است، بخش اول میله یا قطب آن است که از حرکت تکانه (Impulse) شکل گرفته و بخش دوم پرچم نیز منطقه نوسان و تثبیت آن است که بسته به جهت آن، نتایج مختلفی در پی دارد.
از الگوهای پرچم برای شناسایی حرکت بالقوه ترند و ادامه آن استفاده میشود. در هنگام ارزیابی این الگو باید به حجم (Volume) معاملات نیز توجه کنید. به طور کلی، حرکت تکانه اولیه باید با حجم بسیار بالایی رخ دهد در حالی که ناحیه تثبیت معمولا حجم کمتری دارد و با رسیدن به انتهای پرچم، حجم معاملات آن نیز کاهش پیدا میکند.
پرچمها به سه دسته کلی تقسیم میشوند که با نامهای Bull flag (پرچم صعودی)، Bear flag (پرچم نزولی) و Pennant شناخته میشوند.
Bull flag
پرچمهای صعودی در ترندهای صعودی دیده میشوند و پس از یک حرکت شدید به سمت بالا شکل میگیرند.
با در نظر گرفتن حجم پرچم، آنها نشانههای ادامه یافتن ترند صعودی هستند.
Bear flag
پرچمهای نزولی نیز در ترندهای نزولی شکل میگیرند.
میله این پرچم با حرکت شدید رو به پایین ایجاد میشود که نشانهای از ادامه حرکت رو به پایین بازار است.
Pennant
پرچم سه ضعلی نوعی پرچم است که در آن خطوط روند همگرا وجود دارند.
عملکرد این پرچم شبیه الگوی سه ضلعی است و گاهی آنها با یک دیگر اشتباه گرفته میشوند. الگوی Pennant یک آرایش طبیعی نمودار شمعی است. تفسیر جهت این الگو به شکل چشمگیری به پیش زمینه روند قبل از الگو بستگی دارد.
2. الگوی Triangle
الگوی سه ضلعی یا مثلث یک الگوی نموداری است که مهمترین شاخصه آن همگرایی محدوده قیمتی است و معمولا ادامه روند قبل را اعلام میکند.
این مثلث به ما میگوید که در ادامه روند فعلی یک وقفه وجود دارد اما پس از تکمیل این الگو احتمال چرخش روند نیز وجود دارد.
الگوهای مثلث نیز از نظر جهت روند و رفتار به سه دسته کلی تقسیم میشوند که عبارتاند از Ascending triangle (مثلث صعودی)، Descending triangle (مثلث نزولی) و Symmetrical triangle (مثلث متقارن).
الگوی Ascending triangle
این مثلث زمانی شکل میگیرد که قیمت به ناحیه مقاومت افقی برخورد میکند و روند صعودی به یک سری Higher Low کشیده میشود.
در این حالت، هر زمان قیمت از مقاومت افقی پس زده شود، خریداران در برگشت، در قیمتهای بالاتری وارد میشوند. این مسئله به ایجاد کفهای بالاتر منتهی خواهد شد.
با افزایش تنش در ناحیه مقاومت، اگر قیمت بتواند از آن عبور کند و سرعت آن به شکلی باشد که در یک کندل با حجم بالا جهش زیادی را تجربه کند میتوان از تایید آن اطمینان حاصل کرد. با این اوصاف، این مثلث، یک الگوی صعودی محسوب میشود.
الگوی Descending triangle
این الگو دقیقا نمونه معکوس الگوی مثلث صعودی است.
الگو مثلث صعودی زمانی شکل میگیرد که قیمت در یک روند نزولی با یک حمایت افقی قدرتمند مواجه میشود. قیمت پس از برخورد با حمایت به یک سری Lower High کشیده خواهد شد.
دقیقا برخلاف مثلث صعودی، با هر بار برخورد با حمایت، فروشندگان داراییهای خود را در قیمت پایینترین به فروش میرسانند که این مسئله باعث ایجاد سقفهای پایینتری خواهد شد.
در این چرخه، اگر قیمت بتواند با یک کندل قدرتمند و با حجم بالا از ناحیه حمایتی عبور کند، روند نزولی ادامه خواهد یافت. همانطور که از نام آن پیداست، این مثلث، یک الگوی نزولی است.
الگوی Symmetrical triangle
مثلث متقارن با سقوط قیمت ترند صعودی و افزایش قیمت از کف جدید شکل میگیرد.
در این مثلث هر دو حرکت (زوایا) با یک شیب ایجاد میشوند. این الگو در حالت خنثی است و نشانهای بر ادامه روند صعودی یا چرخش بازار نیست.
اغلب مواقع این مثلث نشانه ادامه روند قبلی است اما اگر به تنهایی به این الگو نگاه کنیم، حرکت آن نشان دهنده نوسان و تثبیت قیمتی برای یک دوره زمانی در یک ناحیه خاص است.
3. الگوی Wedge
الگوی Wedge که در زبان فارسی به آن کُنج گفته میشود از همگرایی خطوط روند شکل میگیرد.
این الگو نشان دهنده سفت شدن حرکات قیمتی در پرایس اکشن است. در این الگو، خطوط روند به ما سقفها و کفهایی که در حالت صعودی یا سقوط قرار دارند را به ما نشان میدهند. البته نرخ این حرکت متفاوت است.
الگوی کُنج ممکن است بدان معنا باشد که با کاهش قدرت روند، چرخش روند در انتظار سهام مورد نظر است. این الگو ممکن است با کاهش حجم همراه شود که نشان دهنده کاهش مومنتوم و قدرت حرکت آن در روند فعلی است.
به طور کلی دو نوع الگوی Wedge وجود دارد که به دفعات آن را در بازار و نمودارهای قیمتی مشاهده میکنیم. نوع اول Rising Wedge یا کُنج افزایشی و حالت دوم Falling wedge یا کُنج کاهشی است.
Rising wedge
این الگو اغلب نشان دهنده چرخش بازار است به همین دلیل آن را یک الگوی نزولی میدانند.
این الگو به ما میگوید که قیمت در حالت سفتتر شدن است و روند صعودی ما نیز ضعیفتر میشود. در نهایت، قیمت سهام ممکن است در یکی از کفها بشکند و سقوط شدیدی را تجربه کند.
Falling wedge
برخلاف الگوی قبل، این الگو یکی از الگوهای کلاسیک صعودی است که نتیجه آن چرخش روند صعودی خواهد بود.
در این الگو، با کاهش قیمت و سفتتر شدن محدوده حرکت آن، روند نزولی نیز ضعیفتر میشود و در نهایت قیمت سهام مورد نظر یک خرچش روند شدید را به سمت بالا تجربه خواهد کرد.
4. الگوی سقف دوقلو و کف دوقلو
احتمالا این نامها برای شما آشنا هستند. کف و سقف دوقلو الگوهایی هستند که با حرکت بازار به بالا و پایین، شکل M یا W آنها را تشخیص میدهیم.
در سقف دوقلو (Double top) و کف دوقلو (Double bottom)، قیمتها باید تقریبا نزدیک به یکدیگر باشند. به خاطر داشته باشید که فقط با نزدیک بودن قیمتهای دو کف یا سقف میتوان از اعتبار آن اطمینان حاصل کرد.
نقاط بازگشت قیمت در این الگو که همان کف و سقفها را شکل میدهند، باید دارای حجم معاملات بالایی نسبت به سایر بخشهای الگو باشند.
الگوی Double top
این الگو نشان دهنده روند نزولی است که در آن قیمت دو بار به یک ناحیه برخورد میکند و از عبور آن ناتوان است.
در این الگو، دوره بازگشت یا پولبک قیمت بین دو سقف باید متوسط باشد. الگو زمانی تایید میشود که با توجه به حجم، قیمت پس از بازگشت از سقف دوم به یک کف جدید (پایینتر از کفهای قبل) برسد.
الگوی Double bottom
برخلاف سقف دوقلو، در این الگو ما شاهد چرخش قیمت صعودی خواهیم بود. قیمت پس از دو بار برخورد با ناحیه حمایتی از آن پرش میکند. فاصله بین رسیدن به دو کف باید متوسط باشد.
در این الگو نیز زمانی میتوان از تایید آن اطمینان حاصل کرد که قیمت بتواند Higher High یا سقف بالاتری نسبت به قبل ایجاد کند.
5. الگوی Head and Shoulder
سر و شانه یکی دیگر از رایجترین الگوهای کلاسیک دنیای معاملات که نشان دهنده چرخش نزولی روند قیمت است.
الگوی سروشانه متشکل از سه اوج قیمتی و یک خط پایه است که به آن خط گردن میگوییم. دو اوج قیمتی این الگو باید در چپ و راست اوج قیمتی اصلی قرار داشته باشند و در عین حال، سطح قیمت آنها تقریبا در یک اندازه باشد. اوج وسط نیز باید نسبت به دو اوج شانه ارتفاع بیشتری داشته باشد.
زمانی میتوان این الگو را تایید کرد که قیمت پس از بازگشت از اوج سوم، سطح حمایتی گردن را بشکند و از آن عبور کند.
6. الگوی Inverse head and shoulder
سر و شانه معکوس برخلاف حالت معمولی آن یک نشانه چرخش روند صعودی است که نوید بخش افزایش قیمت خواهد بود. همانطور که از نام آن پیداست شکل این الگو برعکس سر و شانه است که در آن حمایتهای قیمتی و سطوح آنها اهمیت دارند.
سر و شانه معکوس در یک روند نزولی شکل میگیرد، در این حالت ابتدا قیمت به یک Lower low افت میکند که در آنجا از یک کانال حمایتی، به سمت بالا پرش خواهد کرد.
پس از آن، قیمت کف جدیدی شکل میدهد و در گام بعد، کانال حمایت قبل دوباره تست خواهد شد. زمانی میتوان سر و شانه معکوس را تایید نماییم که قیمت بتواند سطح گردن که به عنوان مقاومت عمل میکند را بشکند و سقف جدیدی را به ثبت برساند(کندل با سقف جدید بسته شود).
نتیجه گیری
الگوهای کلاسیک در میان الگوهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال از محبوبیت بالایی برخوردار هستند. شما به عنوان یک سرمایهگذار و تحلیلگر بازار باید بتوانید این الگوها را به خوبی ارزیابی و تایید کنید.
نکتهای که در هنگام بررسی الگوهای کلاسیک باید به آن توجه کنید این است که نمیتوان به تنهایی این الگوها را مورد تایید قرار داد و این الگوها همیشه در هر بازاری آنطور که از آن انتظار داریم امکان تمایز یا قابلیت اجرایی ندارند.
قبل از استفاده از الگوهای کلاسیک در تصمیمات معاملاتی خود، باید روشهای تایید آنها را نیز در نظر بگیرید. تایید آنها شامل روشهایی است که به شما اطمینان میدهد حرکت شکل گرفته جعلی(fake) نیست و میتوان از آن به خوبی بهرهبرداری کرد.
در تایید الگو لازم است عجله به خرج ندهید و تا بسته شدن کندل در بالای تاییدیه صبر کنید. در هنگام تاییدیه، بررسی اندیکاتورهای اوسیلاتور میتواند اطمینان بیشتری ایجاد کند.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
قصد خرید یا فروش ارز دیجیتال در ایران را دارید؟ در این سایت میتوانید با اطمینان و با چند کلیک خرید کنید:
آیا روند صعودی مونرو ادامه پیدا می کند؟
سرمایه گذاران به Monero (MXR) به عنوان یک گزینه سرمایه گذاری خوب نگاه می کنند؛ به خصوص پس از رشد اخیر آن. این آلتکوین از آخرین کف قیمتی خود، روند صعودی خوبی داشته است، اما در زمان نگارش، MXR نشانه هایی از ضعف را نشان می دهد.
در 20 جولای(29 تیر)، رمزارز با قیمت 152.80 دلار معامله می شد، اما در اوایل 21 جولای، قیمت به 146.30 دلار کاهش یافت. در حال حاضر، MXR پس از 5.52 درصد افزایش قیمت در 24 ساعت گذشته، حدود 151.56 دلار ارزش دارد.
عملکرد قیمت آن نشان می دهد که قدرت گاوها در حال کاهش است. قیمت MXR قبل از نشان دادن برخی نشانههای ضعف، اندکی از خط اصلاح فیبوناچی عبور کرد. این پس از آن رخ داد که قیمت برای اولین بار از ماه می(اردیبهشت) از میانگین متحرک 50 روزه عبور کرد.
علیرغم آخرین پیشرفت برای MXR، این ارز دیجیتال هنوز خرید بیش از حد را تجربه نکرده است. این بدان معناست که ممکن است قبل از ورود کریپتو به منطقه اشباع خرید RSI، فضایی برای گاوها وجود داشته باشد. با این حال، این تنها زمانی اتفاق می افتد که حجم کافی برای بالا بردن قیمت وجود داشته باشد.
خوشبختانه، حجم MXR در روز گذشته به اوج چهار هفتهای خود رسید، اما با وجود این، منابع نهنگ چشمانداز نامطلوبی را نشان دادند.
بیشتر اقدامات قیمتی MXR توسط بخش خردهفروشی نیز کنترل میشود، که میتواند از افزایش قیمتهای کوتاهمدت قوی حمایت کند، اما اگر نهنگها قادر به ارائه حمایت کافی نباشند، تقریباً همیشه با یک کاهش نزولی دنبال میشود.
یکی دیگر از دلایل احتمالی برای رالی اخیر مونرو می تواند فعالیت توسعه قوی در پروژه باشد. این میتواند اتفاق خوبی برای رمزارز باشد، زیرا سرمایهگذاران میتوانند ترغیب شوند که داراییهای MXR خود را حفظ کنند و با انجام این کار، ضربه ریزش شدید را کاهش دهد.
تله گاوی در بازار ارز رمزنگاری چیست و چگونه می توان آن را شناسایی کرد
تله گاوی در معاملات ارز رمزنگاری به وضعیتی گفته می شود که در آن تریدر یک دارایی را می خرد با این باور که افزایش قیمت آن همچنان ادامه خواهد یافت، اما پس از رسیدن به یک سقف جدید، آن دارایی به شدت سقوط می کند.
تله های گاوی در طول دوره هایی از عدم اطمینان در بازار یا انتشار اخبار کذب رخ می دهند. به آن تله گاوی می گویند، چون برخی معامله گران ساده به این باور رسیده اند که روند یک دارایی در حال نزول، صعودی شده است. این احساس صعودی کاذب می تواند منجر به ضررهای سنگین شود.
اگر معامله گر فکر می کند که افزایش قیمت یک تله گاوی است، باید فورا از معامله خارج شود یا وارد موقعیت شورت شود. سفارشات حد ضرر (استاپ لاس) در چنین شرایطی می توانند مفید باشند، مخصوصا اگر قیمت خیلی سریع در حال نوسان باشد.
موقعیت خرید (long) یا فروش (short) چیست؟ چگونه می توان از آنها استفاده کرد؟
بررسی انواع سفارشها در صرافی های رمزنگاری
مانند بسیاری از رویداد ها در بازار ارز رمزنگاری، شناسایی تله گاوی می تواند دشوار باشد. با این حال، بهترین راه برای جلوگیری از تله های گاوی این است که از قبل به سیگنال های هشدار دهنده ( مانند شکست حجم کم) توجه کنید. در ادامه بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت.
تله گاوی چگونه کار می کند؟
فرض کنید به نمودار یک دارایی در روند نزولی نگاه می کنید. پس از مدتی قیمت به نقطه ای می رسد که شروع به تثبیت در یک منطقه می کند.
در طول این مدت، خریداران و فروشندگان با یکدیگر مقابله می کنند و تلاش می کنند تا قیمت را به جهت مخالف فشار دهند. فروشندگان در تلاش هستند تا قیمت را به کف های جدید برسانند، در حالی که خریداران برای حفظ روند صعودی قیمت تقلا می کنند.
در برخی مواقع، با پیروز شدن فروشندگان، قیمت به زیر منطقه محدود می شکند و به کف جدید کاهش می یابد. با این حال، درست زمانی که به نظر می رسد روند نزولی در شرف از سرگیری مجدد است، خریداران به بازار برمی گردند و قیمت را به سقف قبلی خود می رسانند.
بسیاری از تریدرها این را یک سیگنال معکوس شدن روند در نظر می گیرند و با تصور پایان یافتن روند نزولی، شروع به خرید می کنند. متاسفانه، این یک روند صعودی موقتی است و قیمت به زودی روند نزولی خود را از سر می گیرد که منجر به ضررهای سنگین کسانی می شود که در سقف یا نزدیک به آن خرید کرده اند.
تله گاوی در بازار ارز رمزنگاری چیست؟
تله های گاوی که “جهش گربه مرده” نیز نامیده می شوند، اغلب به دلیل افزایش سریع و ناگهانی قیمت در بازار رخ می دهند.
تله های گاوی در بازار ارز رمزنگاری مانند همه بازارهای مالی عمل می کنند. برای مثال، اگر قیمت یک آلت کوین در چند روز گذشته به طور پیوسته در حال افزایش بوده، ممکن است تریدر به این باور برسد که این افزایش ادامه خواهد یافت. مقداری خرید می کند و منتظر افزایش بیشتر قیمت می ماند تا دارایی خود را با سود بفروشد.
اما برعکس انتظار وی اتفاق می افتد و تریدر خود را در یک موقعیت بازنده گرفتار می کند. تریدر شاهد روند نزولی است و سپس زمانی که در سطوح پایین خرید می کند، منتظر معکوس شدن روند به صعودی می شود و فکر می کند که دارایی را در سطح خوبی خریده است. اما هنگامی که قیمت عقب نشینی می کند و به روند نزولی باز می گردد، خود را گرفتار در تله گاوی می بیند.
نقش روانشناسی در تله های گاوی
خریداران روند صعودی بازار را دنبال می کنند و در سطوح بالاتر خرید می کنند و این می تواند استراتژی خوبی تا زمان بازگشت بازار نزولی بعدی باشد. البته، آنها ممکن است در تله خرسی گرفتار شوند و با ضرر موقعیت خود را لیکوئید کنند.
تله خرسی در بازار ارز رمزنگاری چیست و چگونه می توان از آن اجتناب کرد؟
بازار صعودی (گاوی) و بازار نزولی (خرسی) چه هستند؟ چگونه می توان در این بازارها معامله کرد؟
به دلیل یک ذهنیت یک طرفه (کاملا صعودی یا نزولی)، سرمایه گذارانی که به معامله در یک بازار صعودی عادت دارند، ممکن است در دام خرید در سطوح بالا و فروش در سطوح پایین بیفتند. کارشناسان توصیه می کنند که برای موفقیت در بازارهای صعودی و نزولی، ذهنیتی دو طرفه داشته باشید. زیرا این امر باعث می شود تا در طول روندهای بلندمدت، سود بیشتری کسب کنید.
چه کسانی از تله گاوی استفاده می کنند؟
معامله گران روزانه و سرمایه گذاران بلند مدت از تله های گاوی استفاده می کنند تا از معامله گران ناآگاه بازار سود بگیرند.
تله گاوی برای معامله گران روزانه می تواند فرصتی برای فروش استقراضی (شورت) یک دارایی باشد، چون قیمت آن به سقف قبلی خود می رسد. سپس، روند نزولی خود را از سر می گیرد که منجر به سود این معامله گران می شود.
تله گاوی برای سرمایه گذاران بلند مدت می تواند فرصتی برای خرید یک دارایی با قیمت پایین تر باشد، چون پس از صعود، دوباره سقوط می کند. بنابراین، آنها می توانند این دارایی را برای روند صعودی بعدی هولد کنند.
چه چیزی باعث تله گاوی می شود؟
عوامل زیادی باعث ایجاد تله گاوی می شوند و یکی از رایج ترین آنها عدم حجم خرید در زمان افزایش به سقف قبلی است. حجم پایین نشان می دهد که علاقه زیادی به خرید یک دارایی در یک کف خاص وجود ندارد و خریداران به اندازه کافی قوی نیستند که قیمت را بالاتر ببرند.
یکی دیگر از دلایل رایج تله های گاوی، شکست جعلی به بالای یک منطقه محدود است. قیمت به بالای منطقه محدود می شکند، اما سپس به سرعت کاهش می یابد و روند نزولی خود را از سر می گیرد.
چگونه تله گاوی را تشخیص دهیم؟
برخی از شاخص ها می توانند به شناسایی یک تله گاوی کمک کنند که در زیر آنها را توضیح خواهیم داد.
واگرایی شاخص قدرت نسبی (RSI)
عدد بالای شاخص قدرت نسبی ممکن است نشانه ای از یک تله گاوی یا خرسی باشد. از این شاخص می توان برای شناسایی تله گاوی یا خرسی استفاده کرد. RSI یک شاخص تکنیکال است که می تواند به تعیین این که آیا یک دارایی اوج و کف قیمتی جَعلی به چه معناست؟ یا ارز رمزنگاری در وضعیت اشباع خرید یا اشباع فروش قرار دارد یا نه، کمک کند.
شاخص قدرت نسبی (RSI) چیست و چگونه می توان از آن در تحلیل قیمت استفاده کرد؟
فرمول آن به صورت زیر است:
این فرمول به طور کلی بازه 14 روزه را در نظر می گیرد، اگرچه ممکن است برای سایر بازه های زمانی نیز به کار برود. زمان تاثیری بر محاسبه ندارد، چون در فرمول حذف شده است.
در مثال تله گاوی احتمالی، عدد بالای شاخص RSI و شرایط اشباع خرید نشان می دهند که فشار فروش در حال افزایش است. تریدرها قصد سیو سود دارند و هر لحظه ممکن است که از موقعیت معاملاتی خود خارج شوند. بنابراین، اولین شکست و روند صعودی نمی تواند نشانه ای از ادامه افزایش قیمت باشد.
عدم افزایش حجم
هنگامی که یک شکست صعودی واقعی رخ می دهد، حجم باید به طور قابل توجهی افزایش یابد، چون بسیاری از معامله گران همزمان با افزایش قیمت دارایی به سطوح بالاتر، وارد موقعیت خرید می شوند.
اگر در زمان شکست صعودی، حجم پایین باشد یا افزایش نیابد، معنایش این است که علاقه زیادی برای خرید دارایی وجود ندارد و این روند صعودی ممکن است پایدار نباشد. افزایش قیمت بدون افزایش قابل توجه حجم نیز ممکن است به دلیل تلاش ربات ها و معامله گران خرده فروش برای ایجاد موقعیت های مورد نظر خود باشد.
فقدان حرکت
اگر قیمت یک سهام یا ارز رمزنگاری با شمع های قرمز زیاد، به شدت کاهش یابد، اما پس از آن به آرامی به سطوح بالاتر برگشت کند، نشانه ای از تله گاوی است.
بازار به طور طبیعی در طول چرخه های خود حرکت می کند. زمانی که قیمت به اوج چرخه می رسد، معمولا یک دوره تثبیت (یا نوسان در منطقه ای محدود) رخ می دهد، چون خریداران و فروشندگان برای به دست گرفتن کنترل بازار با هم رقابت می کنند. این فقدان حرکت را می توان یک هشدار اولیه از معکوس شدن روند در نظر گرفت.
عدم شکست روند
روند نزولی قیمت با مجموعه ای از کف های پایین تر از کف قبلی (lower lows) و سقف هایی پایین تر از سقف قبلی (lower highs) مشخص می شود.
روند قیمت دارایی همیشه در در زمان پیشروی تغییری نمی کند. تا زمانی که قیمت به بالای آخرین lower high (سقف پایین تر از سقف قبلی) خود نشکند، روند نزولی به قوت خود باقی است.
عدم تایید شکست یکی از رایج ترین اشتباهات کسانی است که در تله گاوی گرفتار می شوند. آنها قبلا باید به این فکر می کردند که اگر سقف فعلی در بالای سقف قبلی بسته نشود، قیمت در یک روند نزولی یا یک منطقه محدود قرار دارد.
این به طور معمول یکی از بدترین مکان ها برای شروع خرید است، مگر این که تریدر دلیل خوبی برای این کار داشته باشد. منتظر تایید شکست قطعی ماندن و خرید در سطوح بالاتر بهتر از ورود زود هنگام به موقعیت خرید و گرفتار شدن در تله گاوی است.
تست مجدد سطح مقاومت
اولین نشانه از نزدیک شدن به یک تله گاوی، یک حرکت صعودی قدرتمند است که برای مدت طولانی حفظ می شود، اما به سرعت به یک منطقه مقاومت خاص واکنش نشان می دهد. زمانی که یک دارایی روند صعودی قوی دارد و فشار نزولی کمی بر آن وارد می شود، به این معناست که خریداران همچنان به خرید آن ادامه می دهند.
با این حال، هنگامی که آنها به سطح مقاومتی می رسند که مایل نیستند آن را بشکنند یا از شکست آن می ترسند، روند قیمت قبل از صعود به سطح های بالاتر، معکوس می شود.
شمع صعودی بزرگ مشکوک
در آخرین مرحله تله گاوی، یک شمع بزرگ صعودی در نمودار ثبت می شود. این به طور کلی تلاش آخر خریداران برای به دست گرفتن کنترل بازار قبل از معکوس شدن روند قیمت است. همچنین ممکن است به دلایل متعدد دیگری رخ دهد:
- معامله گران بزرگ عمدا قیمت را به سطوح بالاتر می رسانند تا خریداران ناآگاه را فریب دهند.
- سرمایه گذاران جدید مطمئن هستند که یک شکست صعودی رخ داده و دوباره شروع به خرید می کنند.
- فروشندگان عمدا به خریداران اجازه می دهند تا برای مدت کوتاهی بر بازار تسلط پیدا کنند و اجازه می دهند سفارشات لیمیت فروش بالاتر از منطقه مقاومت پذیرفته شوند.
شکل گیری یک منطقه محدود
نشانه آخر یک تله گاوی این است که یک منطقه محدود در نزدیک سطح مقاومت ایجاد می شود. قیمت در یک منطقه محدود بین سطح حمایت و مقاومت نوسان می کند. از آنجایی که بازار همچنان در حال ایجاد سقف هایی بالاتر از سقف قبلی است، این منطقه ممکن است کامل نشود (به خصوص در قسمت های بالایی). با این حال، شروع تله گاوی قابل مشاهده است، چون شمع بزرگی که در بالا گفته شد شکل می گیرد و خارج از این منطقه بسته می شود.
اندیکاتور مکدی چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟
اندیکاتور MACD (مکدی) یکی از محبوبترین اسیلاتورها و ابزارها در بین اکثر معاملهگران است، که در تحلیل تکنیکال و همچنین یافتن نقطه ورود کاربرد دارد.دراین مقاله سعی شده است تا نحوه استفاده صحیح از این ابزار توضیح داده شود.
معرفی اندیکاتور MACD
میانگین های متحرک با چشم پوشی از موج های کوچک جانبی که شکل گرفته اند روند کلی بازار را به ما نشان می دهند. یکی از اندیکاتورهای ارائه شده که توسط جرال اپل تحلیل گر و مدیر سرمایه نیویورک ابداع شد میانگین متحرک همگرایی / واگرایی یا به اختصار MACD بود که از سه میانگین متحرک تشکیل شده است.
از این سه میانگین متحرک دو تای آن بر روی صفحه کامپیوتر قابل مشاهده است و این دو میانگین در هنگامی که یکدیگر را قطع می کنند سیگنال معاملاتی صادر می کنند.
اجزای اندیکاتور مکدی
اندیکاتور اصلی MACD شامل دو خط می باشد: یک خط تو پر و بدون بریدگی که خط MACD نام دارد و یک خط به صورت خط چین که خط سیگنال نام دارد. خط MACD بوسیله دو میانگین متحرک نمایی به وجود آمده است. این خط به تغییرات قیمت واکنش های سریعی نشان می دهد. خط سیگنال از یک خط MACD یکنواخت و یک میانگین متحرک نمایی دیگر تشکیل شده است. این خط نسبت به تغییرات قیمت واکنش کندتری نشان می دهد.
سیگنالهای خرید و فروش زمانی که خط MACD سریع که تو پر است خط سیگنال را که به صورت خط چین است و تغییرات کندتری دارد به سمت بالا یا پایین قطع کند صادر می شود. اندیکاتور MACD حاوی برنامه هایی برای تحلیل تکنیکال است. اندک معاملهگرانی هستند که محاسبات این اندیکاتور را به صورت دستی انجام میدهند. کامپیوتر این کار را بدون اشتباه و دقیق انجام میدهد.
روش ایجاد اندیکاتور مکدی MACD
- میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه که بر اساس قیمت پایانی باشد را محاسبه کنید.
- میانگین متحرک نمایی ۲۶ روزه که بر اساس قیمت پایانی باشد را محاسبه کنید.
- حاصل میانگین نمایی ۲۶ روزه را از میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه کم کنید. با عدد به دست آمده خط توپر را رسم کنید. به این ترتیب خط MACD سریع به دست می آید.
- میانگین متحرک نمایی ۹ روزه خط سریع (توپر) را رسم کنید. عدد به دست آمده همان خطی است که به صورت خط چین رسم می شود.
قوانین معاملاتی با اندیکاتور مکدی
تقاطع بين MACD و خط سیگنال مشخص می کند که بازار در حال تغییر است. معامله در جهت تقاطع شکل گرفته بدان معناست که با روند بازار همسو شده ایم. این سیستم سیگنال های معاملاتی کمتر و همین طور سیگنال های خطای کمتر نسبت به یک سیستم مکانیکی که اساس و شالوده آن تنها یک میانگین متحرک است تولید می کند.
۱. هنگامی که خط MACD سریع در تقاطع با خط سیگنال کند در بالای خط قرار می گیرد یک سیگنال خرید صادر می شود.
در این وضعیت بخرید و حد ضرر را زیر آخرین کف بازار قرار دهید.
۲. هنگامی که خط MACD سریع در تقاطع با خط سیگنال کند در پائین خط قرار می گیرد یک سیگنال فروش صادر می شود.
خیلی از معامله گران برای بهینه کردن MACD از اعدادی غیر از اعداد استاندارد ۱۲ و ۲۶ و ۹ استفاده می کنند. میانگین های متحرک نمایی ۵ روزه، ۳۴ روزه و ۷ روزه می توانند یک انتخاب دیگر باشند. برخی از معامله گران تلاش می کنند رابطهای بین MACD و چرخه های زمانی در بازار پیدا کنند. مشکل اینجاست که در خیلی از اوقات در بازار چرخه ای وجود ندارد.
اگر می خواهید این اندیکاتور را با چرخه زمانی ترکیب کنید این میانگین متحرک نمایی باید یک چهارم طول دوره چرخه مورد طول دوره چرخه مورد نظر باشد. دومین میانگین متحرک نمایی باید به اندازه نصف طول دوره چرخه مورد نظر باشد.
سومین میانگین متحرک نمایی یک ابزار بی تحرک است ارتباطی با طول دوره چرخه زمان نمیکند. مراقب باشید که بیش از حد MACD را بهینه نکنید. اگر خیلی زیاد اعداد آن عوض کنید منجر به تولید تعداد زیادی سیگنال خواهد شد.
هر زمان که EMA 12 دوره ای (که با خط قرمز در نمودار قیمت عکس زیر مشخص شده است) بالای EMA دوره ۲۶ (خط آبی در نمودار قیمت) باشد، MACD یک مقدار مثبت دارد. (به عنوان خط آبی در نمودار پایین نشان داده شده است)و زمانی کهEMA 12 پایین EMA 26 دورهای باشد یک مقدار منفی دارد. هر چه فاصله MACD بالاتر یا پایین تر از Base line خود باشد نشان می دهد که قیمت روند قویتری دارد.
در نمودار زیر، می توانید ببینید که چگونه دو EMA اعمال شده بر روی نمودار قیمت، با عبور MACD (آبی) در بالا یا پایین خط پایه آن (خط چین) در اندیکاتور زیر نمودار قیمت مطابقت دارند.
اندیکاتور MACD اغلب با یک هیستوگرام نمایش داده می شود (نمودار زیر را ببینید) که فاصله بین MACD و خط سیگنال آن را نشان می دهد. اگر MACD بالاتر از خط سیگنال باشد، هیستوگرام بالای Baselineخواهد بود. اگر خط MACD زیر خط سیگنال خود باشد، هیستوگرام پایین Baseline خواهد بود. معامله گران از هیستوگرام MACD برای شناسایی مومنتوم صعودی یا نزولی روند استفاده می کنند.
هیستوگرام MACD
هیستوگرام MACD نسبت به MACD اولیه و اصلی بینش و درک عمیق تری از توازن قدرت بین گاوها و خرس ها به شما می دهد. این هیستوگرام فقط به شما نشان نمی دهد که بازار تحت کنترل گاوهاست یا خرس ها بلکه میزان قدرت یا ضعف هر یک از آنها را نیز به شما نشان می دهد.
این هیستوگرام یکی از بهترین ابزارهایی است که در اختیار تکنسین های بازار قرار دارد. طریقه
محاسبه آن بدین شکل است:
MACD-Histogram = MACD Line – Signal Line
این هیستوگرام در حقیقت اندازه گیری تفاوت بین خط MACD و خط سیگنال است این تفاوت به صورت یک هیستوگرام با یک سری از میله های عمودی نمایش داده می شود. این فاصله در منحنی ممکن است ناچیز به نظر برسد اما در کامپیوتر همین فاصله معیاری برای پر کردن فضای موجود است. اگر خط سريع بالای خط کند حرکت کند هیستوگرام مثبت است و در بالای خط صفر قرار می گیرد.
اگر خط سریع پائین خط کند باشد هیستوگرام MACD منفی می اوج و کف قیمتی جَعلی به چه معناست؟ شود و پائین خط صفر قرار می گیرد. زمانی که دو خط بر هم مماس هستند هیستوگرام MACD برابر با صفر است.
زمانی که فاصله بین MACD و خط سیگنال افزایش می یابد هیستوگرام MACD بسته به جهتش بلندتر یا عمیقتر میشود. زمانی که این دو خط به هم نزدیک تر میشوند هيستوگرام MACD کوتاه تر میشود. شیب و زاویه هیستوگرام MACD در هر زمان با دو میله مجاورش وابستگی دارد. اگر آخرین میله بلند تر باشد (مثل حروف الفبایm-M) شیب و زاویه هیستوگرام MACD رو به بالاست و اگر آخرین میله کوتاه تر باشد (مثل حروف الفبایP-p)شیب هیستوگرام MACD رو به پایین است.
اندیکاتور MACD در مقابل قدرت نسبی یا RSI
شاخص قدرت نسبی یا (RSI) با هدف نشان دادن اشباع خرید یا فروش در قیمت مورد استفاده قرار میگیرد. RSI یک اسیلاتور است که میانگین سود و زیان قیمت را در یک دوره زمانی معین محاسبه می کند. دوره زمانی پیش فرض ۱۴ دوره با مقادیر محدود شده از ۰ تا ۱۰۰ است.
اندیکاتور MACD رابطه بین دو EMA را اندازهگیری میکند، در حالی که RSI تغییر قیمت را در رابطه با اوج و پایینترین قیمت اخیر اندازهگیری میکند. این دو شاخص اغلب با هم استفاده می شوند تا تصویر فنی کاملتری از چارت به تحلیلگران ارائه دهند.
این اندیکاتورها هر دو مومنتوم در بازار را اندازه گیری می کنند، اما به دلیل اوج و کف قیمتی جَعلی به چه معناست؟ اندازه گیری عوامل مختلف، گاهی اوقات سیگنالهای متفاوتی را نشان می دهند.
به عنوان مثال، RSI ممکن است برای یک دوره زمانی ثابت بالای سطح ۷۰ را نشان دهد، که میتواند نشان دهندهی اشباع خرید باشد.در حالی که MACD نشان می دهد که بازار همچنان در حال افزایش مومنتوم است.. هر یک از این شاخص ها ممکن است با نشان دادن واگرایی از قیمت، تغییر روند آتی را نشان دهد (قیمت همچنان بالاتر می رود در حالی که اندیکاتور برخلاف آن حرکت میکند یا برعکس).
محدودیت های MACD
یکی از مشکلات اصلی واگرایی این است که اغلب یک سیگنال تغییر روند(reversal) را نشان دهد، اما پس از آن هیچ معکوس یا تغییر روندی اتفاق نمیافتد، در واقع یک سیگنال کاذب ایجاد میکند. مشکل دیگر این است که واگرایی همه معکوس ها را پیش بینی نمی کند.گاهی اوقات میبینیم که روند تغییر کرده است اما هیچگونه واگرایی رخ نداده است.
نمونه ای از کراس اوورهای MACD
همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده است، زمانی که MACD به زیر خط سیگنال میرسد(signal line)، یک سیگنال نزولی است که نشان میدهد ممکن است زمان فروش فرا رسیده باشد. برعکس، زمانی که MACD از خط سیگنال بالاتر می رود، این اندیکاتور یک سیگنال صعودی می دهد که نشان می دهد قیمت دارایی احتمالاً حرکت صعودی را تجربه می کند.
برخی از معامله گران قبل از ورود به یک موقعیت، منتظر یک کراس تایید شده بالای خط سیگنال هستند تا احتمال “جعلی شدن” و ورود خیلی زود به یک موقعیت را کاهش دهند.
کراس اوورها زمانی قابل اعتمادتر هستند که مطابق با روند غالب باشند. اگر MACD به دنبال یک اصلاح مختصر در یک روند صعودی بلندمدت از بالای خط سیگنال خود عبور کند، به معنای ادامه پیدا کردن روند میباشد.
اگر MACD بعد از یک اصلاح در یک روند نزولی بلند مدت از زیر خط سیگنال خود عبور کند، معامله گران آن را یک سیگنال فروش در روند نزولی در نظر می گیرند.
به این نکته مهم توجه داشته باشید که در ابتدا باید روند را شناسایی کنید و سپس به کمک اندیکاتور MACD بدنبال نقاط ورود درجهت روند اصلی باشید.
نمونه ای از واگرایی
زمانی که اندیکاتور MACD سقف یا کفهایی را تشکیل میدهد که با قله و کف های مربوطه در چارت قیمتی متفاوت است واگرایی رخ میدهد.در واقع زمانی که اسیلاتور حرکات قیمت را تایید نکند یک واگرایی شکل میگیرد.توجه داشته باشید که واگرایی به تنهایی به معنی برعکس شدن روند و گرفتن پوزیشن معکوس نیست بلکه تنها یک تاییدیه برای استراتژی شما میتواند باشد.
هنگامی که MACD مجموعه ای از دو اوج نزولی را تشکیل می دهد( همانند شکل زیر) که با دو اوج افزایش قیمت مطابقت دارد، یک واگرایی نزولی شکل گرفته است. واگرایی اوج و کف قیمتی جَعلی به چه معناست؟ نزولی که در طول یک روند نزولی بلندمدت ظاهر میشود، تأییدی بر ادامه روند احتمالی است.
برخی از معامله گران به دنبال واگرایی های نزولی در طول روندهای بلندمدت صعودی هستند زیرا می توانند نشان دهنده ضعف در روند باشند. با این حال، به اندازه واگرایی نزولی در طول یک روند نزولی قابل اعتماد نیست.
در نتیجه سعی کنید که واگرایی صعودی را در یک روند بلند مدت صعودی پیدا کنید و همچنین واگرایی نزولی را در یک روند بلند مدت نزولی بیابید.مثلا هرگاه یک روند صعودی بلند وارد فاز اصلاحی شد، معمولا پس از پایان اصلاح یک واگرایی صعودی رخ میدهد که نشان دهندهی ادامه روند صعودی بلند مدت است.
معامله گران از اندیکاتور MACD برای شناسایی تغییرات در جهت یا شدت روند قیمت استفاده می کنند.اساسا، MACD به معامله گران کمک می کند تا تشخیص دهند که چه زمانی حرکت اخیر در قیمت سهام ممکن است نشان دهنده تغییر در روند اصلی آن باشد. این می تواند به معامله گران کمک کند تا تصمیم بگیرند چه زمانی یک موقعیت را وارد کنند، به آن اضافه کنند یا از آن خارج شوند.
اندیکاتور مکدی در تحلیل تکنیکال
واگرایی بین هیستوگرام MACD و قیمت تنها چند بار در سال در هر بازاری اتفاق می افتد اما تقریبا قدرتمند ترین پیام تحلیل تکنیکال را برای ما ارسال می کند.
این واگرایی نشان دهنده یک نقطه مهم بازگشتی است و سیگنال های فوق العاده و قدرتمند
خرید و فروش و صادر می کند. این حالت (سیگنال) در هر سقف و کف مهمی اتفاق نمی افتد اما زمانی که چنین سیگنالی مشاهده کردید می توان گفت که احتمالا یک بازگشت مهم در حال اتفاق افتادن است.
۱. زمانی که قیمت در طی یک روند صعودی به سقف های بالاتری می رسد اما هیستوگرام MACD یک سقف پائین تر از سقف قبلی اش شکل می دهد یک واگرایی نزولی ایجاد می شود یک سقف پائین تر در هیستوگرام MACD نشان می دهد که با وجودی که قیمت به یک سقف جدید دست یافته است گاوها از درون ضعیف شده اند.
۲. زمانی که ناگهان انرژی گاوها کم می شود و علاقه مندی خود را به حفظ روند فعلی از دست می دهند خرس ها آماده به دست گرفتن کنترل بازار هستند. واگرایی نزولی بین هیستوگرام MACD و نمودار قیمت بیانگر ضعف و سستی در سقف های بازار است. در زمانی که بیشتر معاملهگران در انتظار عبور قیمت از آخرین سقف و ایجاد یک سقف جدید هستند این سیگنال فروش صادر می شود.
۳. زمانی که هیستوگرام MACD در دومین سقف پائینتری که تشکیل میدهد کاهش را شروع میکند و در همان حال قیمت به یک سقف جدید دست می یابد وارد یک معامله فروش شوید و حد ضرر را بالای آخرین سقف قرار دهید. مادامیکه قیمت با کاهش خود به کف های جدید میرسد و هیستوگرام MACD با کاهش رو به رو میشود تائیدی بر روند نزولی است.
اگر قیمت با کاهش خود یک کف پائینتر بسازد ولی هیستوگرام MACD کفهای بالاتری ایجاد کند یک واگرایی صعودی پدید میآید که نشان میدهد با اینکه قیمت در حال کاهش است خرسها ضعیفتر از چیزی هستند که به نظر میرسند و گاوها آماده به دست گرفتن کنترل بازار هستند. واگرایی صعودی بین هیستوگرام MACD و نمودار قیمت یک ناحیه مستحکم در کف بازار را به ما نشان میدهد. در زمانی که اکثر معاملهگران از نزول بیشتر قیمت برای ساختن یک کف جدید بیمناک هستند این سیگنال خرید صادر میشود.
۴. زمانیکه قیمت یک کف پایینتر ایجاد میکند و هیستوگرام MACD یک کف بالاتر ایجاد میکند بخرید. حد ضرر را زیر آخرین کف قبلی قرار دهید.
آیا MACD یک اندیکاتور پیشرو است یا تاخیری؟
MACD یک شاخص تاخیری است. از این گذشته، تمام داده های مورد استفاده در MACD بر اساس عملکرد گذشته قیمت سهام است.
از آنجایی که بر اساس دادههای گذشته است، لزوماً باید از قیمت آن عقب بماند. با این حال، برخی از معامله گران از هیستوگرام MACD برای پیش بینی زمان وقوع تغییر در روند استفاده می کنند. برای این معاملهگران، این جنبه از MACD ممکن است به عنوان شاخص اصلی تغییرات روند آینده در نظر گرفته شود.
دیدگاه شما