پرایس اکشن چیست؟
اگر تا به حال به نمودارهای تحلیل تکنیکال نگاه کرده باشید؛ احتمال متوجه پیچیده بودن آنها شدهاید. در تحلیل تکنیکال از میانگینهای متحرک، فیبوناچی، حجم، نوسانات، شاخصها، اندیکاتورها و … برای تحلیل یک چیز استفاده میکنند: قیمت! ما در این مقاله میخواهیم درباره عملکرد قیمت یا پرایس اکشن در بازار ارزهای دیجیتال صحبت کنیم. چیزی که شاید بیشتر از اندیکاتورها و شاخصهای دیگر به تحلیل دقیق ما کمک میکند. پس همراه داجکس باشید تا ببینیم پرایس اکشن چیست و چگونه از آن برای پیش بینی حرکت کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت ارزهای دیجیتال استفاده میشود.
پرایس اکشن چیست؟ مفهوم عملکرد قیمت
Price Action یا عملکرد قیمت، روشی برای تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به قیمت بازار برای شناسایی فرصتهای مناسب برای ورود یا خروج از بازار است. اساساً، پرایس اکشن به ما کمک میکند تا نحوه رفتار قیمت در روندهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت را بررسی کنیم. همانطور که در مقدمه اشاره کردیم، بیشتر تحلیلهای تکنیکال و اندیکاتورها به قیمت و اطلاعات مربوط به آن میپردازند. پرایس اکشن آموزش ترید بر اساس هارامی صعودی به ما کمک میکند به جای بررسی اطلاعات مربوط به قیمت، مستقیماً خود قیمتها را بررسی کنیم.
اگر بخواهیم بگوییم پرایس اکشن چیست، به زبان ساده میتوانیم آن را به این صورت تعریف کنیم. پرایس اکشن تغییرات قیمت یک دارایی در طول زمان مشخص را در یک نمودار نشان میدهد. پرایس اکشن اساس همه تحلیلهای تکنیکال در همه بازارهای مالی از سهام و فارکس گرفته تا ارزهای دیجیتال آموزش ترید بر اساس هارامی صعودی است. ما با استفاده از ابزارهای مختلفی در نمودارها میتوانیم پرایس اکشن را تحلیل کنیم. به دلیل اهمیت عملکرد قیمتها، ما در آموزش پیشرفته ارز دیجیتال با جزئیات کامل در مورد آن صحبت کردهایم.
پرایس اکشن تریدر کیست؟
تریدرهایی که تنها بر مبنای دادههای قیمتی و الگوی کندل ها خرید و فروش میکنند، پرایس اکشن تریدر نامیده می شودند. معامله گران پرایس اکشن، با استفاده از این روش معامله، تنها روی نمودار قیمتی ساده بدون استفاده از اندیکاتورهای دیگر، تحلیلهای خود را انجام میدهند. با استفاده از پرایس اکشن میتوانیم حرکات زنده و واقعی قیمت را دنبال کنیم. اکثر تریدرها در آموزش مقدماتی ارز دیجیتال میآموزند که تحلیلهای فاندامنتال را چگونه انجام دهند. این تحلیلها مهم هستند، اما بعضی از تریدرها معتقدند آن چیزی که واقعاً اهمیت دارد قیمت است. به همین دلیل امروزه تعداد معامله گران پرایس اکشن در حال افزایش است.
اساس پرایس اکشن چیست؟ آشنایی با سطوح طلایی در پرایس اکشن
اساس پرایس اکشن بر شناسایی سطوح و نواحی عرضه و تقاضا استوار است. اگر نام سطوح طلایی پرایس اکشن را شنیدید منظور سطوحی است که در آنها قیمت و روند بازار تغییر میکند. وضعیت کندل ها در نقاط بحرانی و چینش متوالی کندل ها از جمله مباحث دیگری هستند که در پرایس اکشن به آنها پرداخت میشود. به طور کلی نکات کلیدی پرایس اکشن شامل موارد زیر میشود:
- پرایس اکشن به نوسانات قیمت که در یک بازه زمانی بر روی نمودار رسم شده، اشاره دارد.
- برای مشخص کردن روندهای قیمتی در پرایس اکشن برای معاملهگران، میتوان دیدگاههای مختلفی را اعمال کرد.
- الگوهای نموداری از پرایس اکشن به دست میآیند. همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکالمانند میانگین متحرک که از آنها برای پیشبینی در آینده استفاده میشود، با استفاده از پرایس اکشن محاسبه میشوند.
در تحلیل فاندامنتال شما باید بدانید پروژه های دیفای چیست یا هر توکن چه کاربردی دارد. اما در پرایس اکشن تنها چیزی که نیاز دارید نمودار قیمت است. فرقی نمیکند که نمودار قیمت طلا، ارز دیجیتال یا نفت باشد. در هر صورت شما با تحلیل قیمت میتوانید روندهای مختلف بازار و نقاط ورود و خروج را با استفاده از پرایس اکشن مشخص کنید.
آموزش پرایس اکشن، چگونه از پرایس اکشن استفاده کنیم؟
تریدرهایی که از پرایس اکشن استفاده میکنند باید با چند مفهوم اساسی آشنا باشند تا بتوانند از طریق آنها نقاط ورود و خروج خود را انتخاب کنند. معامله پرایس اکشن از بالا به پایین است. معامله گران پرایس اکشن معمولاً در ابتدا به تایم فریمهای بالا (معمولاً 4 ساعته و بالاتر) نگاه میکنند تا دید کلی نسبت آموزش ترید بر اساس هارامی صعودی به وضعیت بازار به دست آورند. سپس به تایم فریمهای پایینتر از 4 ساعت میروند. دلیل این موضوع این است که پرایس اکشن در تایم فریمهای بالاتر، چارچوب پرایس اکشن در تایم فریمهای پایینتر را میسازد.
با استفاده از تایم فریمهای بالاتر میتوانید سطوح کلیدی حمایت و مقاومت را تشخیص دهید. سپس محدوده عرضه و تقاضا را پیدا کنید. همچنین روند کلی پرایس اکشن در تایم فریمهای بالاتر مشخص میشوند. نتیجه این اطلاعات این است که در نهایت نقاط احتمالی ورود و خروج را پیدا میکنید.
برای مثال اگر قصد انجام معاملات مارجین را دارید، در تایم فریم 5 دقیقهای نمیتوانید روند کلی بازار را تشخیص دهید. بهتر است ابتدا سطح کلیدی را در نمودار روزانه مشخص کنید، سپس منتظر واکنش کندل های 30 دقیقهای به سطح مشخص شده در نمودار بمانید. در نهایت زمانی که کندل 30 دقیقهای به سطح مشخصی واکنش داد، وارد معامله میشویم و هدف را محدوده عرضه نمودار 30 دقیقهای قرار میدهیم. اگر با معاملات مارجین آشنا نیستید پیشنهاد میکنیم در فرصت مناسب مقاله معاملات مارجین چیست را مطالعه کنید.
در پرایس اکشن از چه ابزارهایی استفاده میشود؟
تریدرهایی که از پرایس اکشن استفاده میکنند باید با چند مفهوم اساسی آشنا باشند تا بتوانند از طریق آنها نقاط ورود و خروج خود را انتخاب کنند. هدف پرایس اکشن این است که بدون استفاده از اندیکاتورهای پیچیده و تحلیل فاندامنتال بتوانید تحلیل درستی از قیمت داشته باشید. البته شما قبل از وارد شدن به معاملات باید اطلاعات پایه را داشته باشید. مطالعه چطور ارز دیجیتال معامله کنیم به شما کمک میکند تا قدمهای اولیه برای ورود به بازار را طی کنید. پس از آن میتوانید از ابزارهای زیر برای انجام معاملات پرایس اکشن استفاده کنید:
خطوط روند؛ اولین قدم در پرایس اکشن
خطوط روند با اتصال کفها و سقفها ساخته میشوند. پیدا کردن روند و رسم خطوط روند از اولین کارهایی است که در پرایس اکشن باید انجام دهید. زمانی که کندل از خطوط روند عبور میکند یا اصطلاحاً خط روند را میشکند میتواند نقطه مناسبی برای ورود یا خروج از بازار باشد.
الگوهای کندل استیک، خواندن کندل استیکها را بیاموزید
دومین ابزار یک تریدر پرایس اکشن، الگوهای کندل استیک است. کندل ها حرفهای زیادی برای گفتن دارند. شکل گیری یک الگو به شما میتواند نشان دهد که روند بازار چه زمانی صعودی یا نزول میشود، وضعیت خریداران و فروشندگان چگونه است و قدرت روند چقدر است و به طور کلی وضعیت قیمت در آینده چگونه خواهد بود. برای شروع باید حداقل با الگوهای زیر آشنا باشید:
- ماروبزو (Marubozu)
- دوجی
- هارامی
- پوششی
البته این موارد تنها الگوهای پر استفاده نیستند. هرچقدر که تجربه بیشتری در بازار داشته باشید میتوانید راحتتر الگوهای مختلف را شناسایی کنید.
مزایا و معایب پرایس اکشن؛ نکاتی که باید بدانید
پرایس اکشن مزایای فراوانی دارد. مهمترین آنها، سریع بودن و کاربردی بودن تحلیلهای پرایس اکشن در هر بازاری است. همانطور که اشاره کردیم شما بدون اطلاعات فاندامنتال از یک دارایی همچون ارزهای دیجیتال نیز میتوانید از طریق پرایس اکشن، در مورد آینده قیمت آن پیش بینی کنید. از طرفی استراتژیهای پرایس اکشن بسیار ساده و قابل فهم هستند. لازم نیست با دهها اندیکاتور مختلف کار کنید، فقط کافی است روند، خطوط مقاومت و حمایت و الگوهای کندل ها را بشناسید و بررسی کنید.
در مقابل پرایس اکشن معایبی نیز دارد. الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمیآیند. بنابراین باید برای اینکه الگویی که پیدا کردهاید را تأیید کنید باید به آن فرصت کافی بدهید. این موضوع نیاز به تجربه زیادی دارد. علاوه بر این، یادگیری و استفاده از استراتژیهای پرایس اکشن نیاز به تمرین فراوان دارد. در نتیجه نباید فکر کنید که همه چیز خیلی ساده است!
دورههای آموزشی داجکس، بهترین آموزش پرایس اکشن در ایران
در این مقاله سعی کردیم به سؤال پرایس اکشن چیست پاسخ دهیم و با نحوه استفاده از استراتژیهای پرایس اکشن آشنا شویم. این استراتژی میتواند برای تریدرها یک راه سریع و ساده برای کسب سود باشد. اما نیاز به تمرین و آموزش فراوان دارد. شما میتوانید با تهیه دوره آموزش ارز دیجیتال داجکس به صورت حرفهای نحوه استفاده از پرایس اکشن را بیاموزید. پس فرصت را از دست ندهید و همین حالا به جمع دانشجویان داجکس بپیوندید.
پرایس اکشن چیست ؟ آموزش ترید به سبک پرایس اکشن
در این روش از هیچگونه اندیکاتوری استفاده نمیشود و تمامی تحلیلها بر روی نمودار قیمتی سادهای انجام میشود. این تکنیک به معاملهگران اجازه میدهد تا حرکات زنده و واقعی قیمت را دنبال کنند و حواسشان به اندیکاتورهایی که معمولاً از قیمت جا میمانند، پرت نشود. انبوه اطلاعاتی که در نمودار جمع شده، به درد تریدرها نخورده و آنها را بیشتر سردرگم خواهد کرد. در پرایس اکشن مواردی از قبیل تحلیل فاندامنتال و استفاده از نوسانگرها نادیده گرفته و نمودار قیمت در سادهترین حالت خود تحلیل میشود.
نمونهی از یک چارت ساده بدون اندیکاتور که در پرایس اکشن استفاده میشود – محدودههای حمایت و مقاومت مشخص شدهاند
نمونهای از یک چارت نسبتا شلوغ که از اطلاعات زیادی اشباع شده است و تمرکز معاملهگر را بر هم میزند
براساس سایت اینوستوپدیا، نکات کلیدی پرایس اکشن شامل موارد زیر میشود:
- پرایس اکشن به نوسانات قیمت که در یک بازه زمانی بر روی نمودار رسم شده، اشاره دارد.
- برای مشخص کردن روندهای قیمتی در پرایس اکشن برای معاملهگران، میتوان دیدگاههای مختلفی را اعمال کرد.
- الگوهای نموداری از پرایس اکشن به دست میآیند. همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند میانگین متحرک که از آنها برای پیشبینی در آینده استفاده میشود، با استفاده از پرایس اکشن محاسبه میشوند.
بهتر است بخوانید : ۵ نکته که قبل از شروع ترید و معامله باید بدانید
پرایس اکشن به معاملهگر چه میگوید؟
همانطور که گفته شد، دادههای خام قیمتی مبنای دادههای پرایس اکشن است که میتوان آن را در قالبهای مختلف نموداری مانند شمع ژاپنی (کندل استیک) به کار گرفت. نمودار کندل استیک به دلیل نمایش گرافیکی مناسب نوسانات و حرکات قیمتی، به همراه نمایش دادههایی چون ارزش باز، بسته، بالاترین و پایینترین به محبوبیت بالایی بین معاملهگران دست یافته است. الگوهای شمعی هارامی، انگالفینگ و سه سرباز سفید نمونههایی از پرایس اکشنهای تفسیرشدهای هستند که معاملهگر حین مشاهده آنها میتواند تصمیمات معینی را اتخاد کند. الگوهای کندل استیک بسیاری وجود دارند که هر یک از آنها انتظارات خاصی را در تریدر به وجود میآورند.
الگوی مثلث صعودی
برای نمونه از یک مثلث صعودی که با خطوط روند بر روی نمودار یافت شده، میتوان برای پیشبینی یک شکست مقاومتی استفاده کرد. پرایس اکشن در این الگو به ما میگوید که خریداران چندین بار برای شکستن مقاومت تلاش کردهاند و هر بار قدرتمندتر از قبل ظاهر شدهاند.
چگونه از پرایس اکشن استفاده کنیم؟
پرایس اکشن همانند اندیکاتورهایی مثل MACD و RSI یک ابزار به شمار نمیآید و منبعی از دادههایی است که ابزارهای مختلف براساس آن ساخته شدهاند. معاملهگران نوسانی (Swing Trader) و تریدر روند (Trend Trader) بیشتر ترجیح آموزش ترید بر اساس هارامی صعودی میدهند با پرایس اکشن کار کنند تا تحلیل فاندامنتال و اندیکاتورها را برای تمرکز بر روی محدودههای حمایت و مقاومت و پیشبینی شکستها و تثبیتهای قیمتی رها کنند. حتی این تریدرها هم باید به عوامل دیگری از جمله حجم معاملات و تایمفریمهایی که از آن برای یافتن سطوح حمایت و مقاومتی استفاده کردهاند، توجه داشته باشند؛ چرا که میتواند بر روی درست بودن تحلیلهایشان تاثیر بگذارد.
معاملهگران برای اینکه تحلیل پرایس اکشن موفقی داشته باشند، باید حداقل با چند مفهوم اولیه مانند حمایت، مقاومت و خطوط روند آشنایی داشته باشند. همچنین انواع دیگر تحلیلهای پیشرفتهتری که بر مبنای پرایساکشن انجام میشود را نیز میتوانید در آموزش «چگونه با پرایس اکشن معامله کنیم» بخوانید:
خطوط حمایت و مقاومت
معاملهگران در پرایس اکشن باید به دنبال سطوح و محدودههایی باشند که قیمت در مواجهه با آنها واکنش نشان داده است. به آموزش ترید بر اساس هارامی صعودی این محدودهها حمایت و مقاومت گفته میشود. خطوط حمایت و مقاومت پس از اینکه میشکنند، قابل تبدیل شدن به یکدیگر هستند. یعنی برای نمونه خط حمایتی که شکسته میشود، در ادامه سدی در برابر افزایش قیمت خواهد بود و به یک مقاومت تبدیل میشود. این خطوط را باید در تایمفریم مخصوص خود استفاده کرد، چرا که قیمت بسته شدن یا باز شدن در یک تایمفریم خاص میتواند شکسته شدن یا نشدن این خطوط را در آن تایم فریم تعیین کند. برای مثال استفاده از خطوط حمایتی که برای دوره زمانی هفتگی رسم شده، احتمالا در نمودار یک ساعته کارایی چندانی نخواهد داشت.
بهتر است بخوانید : کسب مهارت ؛ راز پول درآوردن شرافتمندانه
خطوط روند
شناسایی روند و یافتن خطوط روند از اولین کارهایی است که معاملهگر باید انجام دهد. اصطلاح «روند دوست شماست» که در بازارهای مالی از آن استفاده میشود، یکی از نکات مهمی است که معاملهگران باید به یاد بسپارند تا در هنگام ترید کردن با روند بازار نجنگند. خطوط روند که با اتصال کفها و سقفها به همدیگر ساخته میشوند، نقاط احتمالی برگشت روند (در صورت شکسته شدن) را مشخص میکنند تا در اولین شمعی که از خط روند عبور میکند، معاملهگر تصمیم به خریدن یا فروختن بگیرد.
الگوهای کندل استیک
آرایش به خصوص کندلها در کنار یکدیگر، معاملهگر را برای حرکت بعدی قیمت آماده میکند. در ادامه تعدادی از این الگوها و ویژگیهای آنها معرفی شده است.
مشخصات یک شمع (کندل)
ماروبزو (Marubozu) در این الگو سایهای از سمت بالا یا پایین بر روی بدنه شمع دیده نمیشود. فشار شدید خریداران (ماروبزو سبز) و فروشندگان (ماروبزو قرمز) از مشخصههای بارز این شمع است. این شمع اولین مرحله از شروع روند صعودی و نزولی در بازار است.
دوجی (Doji) زمانی شکل میگیرند که قیمت آغازین و نهایی یک شمع با هم برابر باشند. اندازه سایهها در دوجی متغیر است. این الگو نبرد میان خریداران و فروشندگان را نشان میدهد که هیچ یک از دو گروه بر دیگری برتری نیافتهاند. این الگو میتواند هم به صورت ادامهدهنده روند و هم بازگشت روند باشد.
هارامی (Harami) یکی از الگوهای بازگشتی که از دو شمع تشکیل شده است. کندل اول که شمع مادر نام دارد، بازار را به نقطه اوج یا نزول میرساند. کندل بعدی یک شمع دوجی است یا اینکه بدنه کوچکی دارد و درون بازه خرید و فروش شمع مادر تشکیل میشود.
پوششی (Engulfing) در این الگو دو شمع پشت سر هم قرار گرفتهاند که رنگهای متضادی دارند. این الگو به صورت بازگشتی است و بدنه شمع دوم، کندل اول را به صورت کامل در بر میگیرد. اینکه شمع پوششی چه تعداد از شمعهای قبلی را در بر میگیرد، قدرت الگو را نشان میدهد.
شروع به کار برای ترید با پرایس اکشن
معاملهگران پس از اینکه با مفاهیم اولیه آشنا شدند، باید نمودار خود را برای تحلیل کردن آماده کنند. خالی کردن نمودار از هر شکل، خط و اندیکاتور اضافهای برای هر چه سادهتر کردن آن، از لازمههای استفاده از پرایس اکشن در معاملات است.
نمودار بالا که قیمت بیت کوین را در ماه جولای ۲۰۱۹ نشان میدهد، برای تحلیل آماده است. در این تحلیل از نمودار شمعی استفاده شده و رنگ مشکی، بیانگر کندل نزولی و رنگ سفید بیانگر شمع صعودی است.
در ابتدا با رسم محدودههای مقاومت و حمایت (به ترتیب قرمز و سبز رنگ) بر روی نمودار، مناطقی را که قیمت به آنها واکنش نشان میدهد را تعیین میکنیم. با همین کار ساده میتوان در صورت شکسته شدن این محدودهها اقدام به خرید یا فروش کرد. با استفاده از الگوهای شمعی که تعداد آنها بسیار بیشتر از آن چیزی است که در این مطلب معرفی شد، میتوان وضعیت روانی بازار را در آن لحظه تحلیل کرد.
برای نمونه الگوی چکش که یک الگوی بازگشتی صعودی است، موفق عمل کرده و موجب رشد قیمت شده است. الگوی آموزش ترید بر اساس هارامی صعودی دوجی که پس از یک شمع سفید بزرگ ظاهر شده، عدم اطمینان را در بازار نشان میدهد و لزوم مشخص شدن شمع بعدی را بیش از پیش میسازد. الگوی کندل بازگشتی صعودی که کمترین قیمت آن (Low Price) نسبت به شمع قبلی پایینتر بوده و به صورت صعودی نیز بسته شده، از ورود به معامله پس از عبور قیمت از بالاترین قیمت آن (خط چین قرمز) حکایت دارد. الگوهای کندل استیک در این نمودار تنها به موارد گفته شده محدود نمیشود. برای همین آشنایی با این الگوها و نتایجی که از پس ظهور آنها در نمودار به وقوع پیوسته، برای کسانی که از پرایس اکشن استفاده میکنند ضروری است.
مزایا و محدودیتهای پرایس اکشن
تحلیل پرایس اکشن شخص به شخص میتواند متفاوت باشد. بارها اتفاق افتاده که دو معاملهگر با نگاه به حرکات قیمتی مشابه، به دو نتیجهگیری کاملا مختلف برسند. یکی از آنها شاید ادامه روند نزولی را پیشبینی کند و دیگری انتظار بازگشت روند را در آینده نزدیک داشته باشد. البته دوره زمانی که معاملهگر استفاده میکند، تاثیر فراوانی بر روی تحلیل او خواهد گذاشت؛ بطوریکه قیمت یک ارز دیجیتال میتواند در طول چند هفته به صورت نزولی باشد، اما در تصویر بزرگتر هر ماه رشد کرده باشد.
نکته مهم این است که الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمیآیند و تحلیلگر باید برای گرفتن تایید از الگو به آن فرصت کافی (نه زیاد و نه کم) بدهد. این نوع تحلیل نسبت به سایر شیوههای معاملهگر مزیتهایی هم دارد که از جمله آنها میتوان به سریع بودن و کاربردی بودن آن در هر بازاری اشاره کرد. در عین حال که بیشتر استراتژیهای پرایس اکشن ساده است، یادگیری و استفاده از آن در نمودارها نیازمند تمرین فراوان است. پرایس اکشن به تریدر اجازه خواهد داد تا نظم موجود بین خریداران و فروشندگان را از بینظمی بین دادههای قیمتی بیرون بکشد و بر اساس آن حرکت بعدی را پیشبینی کند.
الگوی پوشای صعودی (Bullish engulfing)
الگوی پوشای صعودی ، یک الگوی شمعی است که از 2 کندل تشکیل شده و هشدار پایان روند نزولی را به ما می دهد. در این الگو، ما ابتدا روندی نزولی داریم و بعد از تشکیل این الگوی شمعی ، می توانیم انتظار رشد قیمت را داشته باشیم. در این مطلب به بررسی ویژگی های این الگوی شمعی کندل استیک و آموزش تشخصی آن در نمودار می پردازیم.
الگوی پوشای صعودی چیست ؟
این الگو از ترکیب دو کندل ایجاد می شود. در تصویر زیر، این الگوی شمعی را در نموداری فرضی مشاهده می کنید. در ادامه به بررسی دقیق تر هر یک از ویژگی های این الگو می پردازیم.
همانطور که گفتیم، این الگو از دو کندل تشکیل شده است؛ در تصویر بالا این دو کندل با شماره های 1 و 2 مشخص شده اند. در ادامه به بررسی ویژگی های هر یک از این کندل ها در این الگو می پردازیم.
ویژگی های الگوی پوشای صعودی
بررسی الگوی پوشای صعودی روی نمودار
در تصویر زیر، نمونه ای از الگوی پوشای صعودی را در نمودار سهم کچاد در تایم فریم روزانه مشاهده می کنید. در این تصویر می بینید که کندل اول در این الگو نزولی است، قبل از آن بیشتر از سه کندل وجود داشته و در انتهای یک حرکت نزولی تشکیل شده است. در این تصویر مشاهده می کنید که بدنه کندل دوم، تمام طول بدنه کندل اول را پوشانده است. پس این دو کندل تمام شروط لازم برای تشکیل الگوی پوشای صعودی را دارند.
در تصویر زیر یک نمونه دیگر از الگوی پوشای صعودی در سهام کچاد در تایم فریم روزانه را مشاهده می کنید.
در تصویر زیر یک نمونه دیگر از این الگو را می بینید. همانطور که در این تصویر مشاهده می کنید، کندل اول این الگو، یک کندل نزولی است، در انتهای یک حرکت نزولی تشکیل شده است و قبل از آن هم بیشتر از سه کندل وجود دارد. بدنه کندل دوم در این الگو نیز کل طول بدنه کندل اول را پوشانده است؛ پس این دو کندل، تمام شرایط لازم برای تشکیل الگو پوشا صعودی را دارند. در انتها همانطور که مشاهده می کنید، ترکیب این دو کندل که الگو پوشا صعودی را تشکیل داده است، منجر به تغییر حرکت نزولی نمودار به حرکت صعودی شده است.
همه الگوها معتبر نیستند
همه الگو های پوشا صعودی به یک میزان معتبر نبوده و الگو های پوشا صعودی متفاوت، اعتبار متفاوت نیز دارند. این تفاوت اعتبار بر اساس اندازه دو کندل تشکیل دهنده الگو، شکل آنها و شکل کلی الگو مشخص می شود. در ادامه به بررسی اعتبار این الگوها و ویژگی های تعیین کننده اعتبار آنها می پردازیم.
در تصویر زیر، یک نمونه از الگو پوشا صعودی معتبر را مشاهده می کنید. ویژگی آموزش ترید بر اساس هارامی صعودی های تعیین کننده قیمت الگو پوشا صعودی بر اساس این الگو به شما آموزش داده می شود.
اعتبار این الگو به چه چیزی وابسته است ؟
- هرچه فاصله بین کلوز کندل اول و اوپن کندل دوم در الگو پوشا صعودی بیشتر باشد، قدرت این الگو نیز بیشتر است. در تصویر زیر فاصله بین کلوز کندل اول و اوپن کندل دوم با رنگ آبی نشان داده شده است.
- هرچه اندازه کندل دوم در الگوی پوشای صعودی بیشتر باشد، اعتبار این الگو نیز بیشتر است. در تصویر زیر اندازه کندل دوم الگو با رنگ قرمز مشخص شده است؛ همانطور که مشاهده می کنید، اندازه این کندل بسیار بزرگ است و این خود نشان دهنده اعتبار زیاد این الگو پوشا صعودی است.
الگوی کندل دوجی (Doji) چیست؟
اساس تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی، استناد به نمودارهای قیمت است که در چند دسته مختلف وجود دارند. نمودارهای خطی و میلهای را میتوان معمولترین نمودار قیمت دانست، اما این نمودارها نمیتوانند اطلاعات زیادی درباره قیمت و بازار را به تریدر منتقل کنند؛ بنابراین نمودار دیگری مطرح است که میتواند در یک نگاه، اطلاعات بیشتری را به معاملهگران منتقل کند. این نمودارها، نمودار شمعی ژاپنی یا کندل استیک «Candle Staick» هستند. نمودارهای شمعی ژاپنی نزد تریدرها محبوبیت بسیاری دارند. در ادامه قصد داریم به بررسی کندل دوجی یا همان نمودار شمعی دوجی بپردازیم. پس اگر شما نیز کنجکاو هستید تا بدانید الگوی دوجی چیست و چه انواعی دارد، در این مقاله از دلفین وست با ما همراه شوید.
الگوی شمعی دوجی در تحلیل تکنیکال چیست؟
هر الگوی شمعی میتواند 4 مؤلفه اصلی را در اختیار تریدر قرار دهد که میتوان این مؤلفهها را از هر نمودار شمعی بهدستآورد:
- بالاترین قیمت «High»آموزش ترید بر اساس هارامی صعودی
- پایینترین قیمت «Low»
- قیمت آغازین «Open»
- قیمت پایانی «Close»
چهار مؤلفه فوق میتواند در قیمتهای روزانه سهام بورس یا در قیمت سایر بازارهای مالی در یک بازه زمانی مشخص بررسی شود. درمجموع کندل شمعی، یک الگوی بازگشتی و نشاندهنده تغییر موقعیت بازار است. الگو یا کندل دوجی به الگویی گفتهمیشود که در آن، قیمت آغازین و قیمت پایانی با هم برابر یا بسیار بههم نزدیک باشند. کندل دوجی به مدلی از کندل شمعی گفتهمیشود که در آن بازار حالت خنثی و راکت یافتهاست؛ بهطوریکه فروشندگان و خریداران هیچکدام بر یکدیگر پیروز نشدهاند. معاملهگران با کندلی که پس از کندل دوجی در نمودار ایجاد میشود، میتوانند جهت بازار را تشخیص دهند.
چه زمانی الگوی دوجی اتفاق میافتد؟
همانطور که اشاره کردیم، تشکیل الگو یا کندل دوجی، نشانه خنثیبودن بازار است. باوجوداین معمولاً کندل دوجی در انتهای یک روند صعودی طولانی تشکیل میشود. این نوع کندل میتواند اخطاری برای بازگشت بازار باشد، اما بهصورتکلی نباید سریع درباره دوجیها تصمیم گرفت، بلکه باید منتظر ماند تا الگوی دوجی بهصورتکامل روی نمودار تشکیل شود، آنگاه برحسب آن به پیشبینی بازار پرداخت. معمولاً تریدرهای محافظهکار بیشتر صبر میکنند تا با تشکیل کامل کندل دوجی بهتر بتوانند موقعیت بازار را برای خود توصیف کنند. این موضوع کمک میکند تا این تریدرها ریسک کمتری را در معاملات خود متحمل شوند؛ بنابراین موضوع اینکه الگوی دوجی چه زمامی رخمیدهد، میتواند در انتهای یک روند طولانی شارپ باشد که باید با احتیاط درباره آن تصمیمگیری کرد.
انواع الگوهای دوجی
الگوهای دوجی یا کندلهای دوجی انواع مختلفی دارند که هریک از آنها میتوانند موقعیتهای خاصی را به تریدر اعلام کنند. اگر بخواهیم برخی از رایجترین کندلهای دوجی را نام ببریم، موارد زیر در اولویت قرار دارند:
الگوی دوجی پایهبلند که به آن الگوی دوجی فرفره هم گفته میشود، فاقد بدنه است؛ یعنی سایههای آن بلند و برابر هستند. الگوی دوجی پایهبلند روی نمودار، برابربودن قدرت خریداران و فروشندگان بازار را نشان میدهد. از روی این الگو میتوان به ترید و عدم قاطعیت در تصمیمگیری معاملهگران نیز پیبرد. اگر در نمودارهای بورس، الگوی دوجی پایهبلند فاقد سایه بالایی یا پایینی باشد، نشاندهنده آن است که سهام در صف خرید یا فروش قرار دارد.
در الگوی دوجی سنجاقک، سایه بالایی وجود ندارد یا خیلی کوتاه است، اما سایه پایینی بلندی مشاهده میشود. از روی الگوی دوجی سنجاقک میتوان به قدرت بالای خریداران در بازار پیبرد. اگر این الگو در یک روند صعودی ظاهر شود، یک سیگنال کاهش قیمت برای تریدر خواهدبود، اما چنانچه این الگو در یک روند نزولی ظاهر شود، نشانه افزایش قیمت خواهدبود. به الگوهای دوجی سنجاقک، الگوی دوجی اژدها هم گفتهمیشود؛ بنابراین هرکجا نام الگوی دوجی اژدها را مشاهده کردید، به یاد دوجی سنجاقک بیفتید. باید توجهداشت که الگوی دوجی اژدها یا همان الگوی دوجی سنجاقک بهندرت در نمودارها ظاهر میشود و میتواند به فعالشدن سیگنال خطر بینجامد!
در الگوی دوجی سنگ قبر، برخلاف الگوی دوجی سنجاقک، سایه پایینی وجود ندارد یا بسیار کوتاه است، اما در عوض سایه بالایی بلندی وجود دارد. این الگو مانند اسمش ترسناک بوده و به معنای قدرت زیاد فروشندگان در بازار است؛ یعنی خریدار و تقاضا برای خرید وجود ندارد یا بسیار اندک است و حجم معاملات کمتر میشود. الگوی دوجی سنگ قبر میتواند هم در روندهای صعودی و هم در روندهای نزولی ظاهر شود، اما معمولاً در انتهای بازارهای گاوی یا صعودی رخ میدهد. بیشتر معاملهگران با مشاهده این الگو از خرید منصرف میشوند یا تصمیم به فروش میگیرند. معمولاً بازار خرسی که پس از یک بازار گاوی در پی یک الگوی دوجی سنگ قبر ایجاد میشود، طولانی است؛ بههمیندلیل از روی این الگو میتوان به یک روند نزولی طولانی پیبرد.
به الگوی دوجی صلیب، الگوی دوجی چهار قیمت «Four Price Doji» نیز گفتهمیشود. در الگوی دوجی صلیب، قیمت آغاز، پایان، بالاترین و پایینترین با هم برابر هستند؛ بهطوریکه شبیه یک صلیب به نظر میرسد. این الگو شبیه الگوهای دوجی پایهبلند است؛ با این تفاوت که سایههای کوتاهتری دارد. از روی الگوی دوجی صلیب بهتنهایی نمیتوان درباره حرکت بازار نتیجهگیری کرد، بلکه باید به کندلها و الگوهای دوجی کناری آن توجه شود. موارد فوق جزء مشهورترین و قابلتوجهترین الگوهای دوجی در تحلیل تکنیکال هستند که میتوان آنها را بهصورت تکی بررسی کرد، اما برخی از الگوهای مشهور در تحلیل آموزش ترید بر اساس هارامی صعودی تکنیکال هستند که میتوان آنها را بهصورت جفتی، سهتایی یا دربرابرهم بررسی کرد. الگوی دوجی استار یا الگوی ستاره یکی از آنهاست که در ادامه به بررسی آن میپردازیم.
کندل یا الگوی دوجی استار چیست؟
الگوی دوجی استار «Star Doji» به الگویی دوجی گفتهمیشود که یک بدنه کوتاه دارد. درحقیقت زمانی این الگو شکل میگیرد که در نتیجه یک شکاف در لایههای زیرین قیمت و در بالای روند حرکتی ایجاد شده باشد. آنگاه یک کندل با بدنه کوچک در بالا یا پایین یک کندل بزرگ شکل میگیرد که بالا و پایینبودن آن میتواند نتایج متفاوتی داشته باشد. برای درک این موضوع باید درنظرداشت که مدل الگوی دوجی استار یا ستاره دو نوع الگوی دوجی استار یا ستاره صبحگاهی و عصرگاهی دارد. این دو نوع دوجی را میتوان بهصورتزیر بررسی کرد:
الگوی ستاره صبحگاهی از تشکیل سه شمع متوالی ایجاد شده که سبب برگشت روند میشوند. ستاره صبحگاهی معمولاً در آخر روندهای نزولی ظاهر میشود. تریدرها با استفاده از این الگو در انتهای یک خط روند نزولی و استفاده از اندیکاتورهای دیگر، معکوسشدن روند را پیشبینی میکنند. این دوجی را میتوان پس از یک کندل بلند مشاهده کرد که تشخیص آن در مقایسه با سایر کندل دوجی دشوارتر است. ستاره صبحگاهی در نمودار شبیه ستارهای به نظر میرسد که در بالای یک کندل نزولی شارپ قرار گرفته و بر آن میتابد تا آن را روشن کند و انرژی صعودی به آن بدهد.
الگوی ستاره عصرگاهی، نقطه مقابل ستاره صبحگاهی است؛ بهطوریکه میتوان آن را بیانگر تغییر روند از صعودی به نزولی در نظر گرفت. درواقع ستاره عصرگاهی یک کندل صعودی بلند است که در دنباله یک کندل نزولی یا صعودی کوتاه تشکیل میشود. درادامه آن نیز یک کندل نزولی بزرگ شکل میگیرد که حداقل به اندازه نصف کندل صعودی ارتفاع دارد. الگوی ستاره عصرگاهی مانند یک ستاره میماند که پایینتر از کندل صعودی شارپ قرار گرفته و نزول و افولکردن آن را نشانمیدهد. کندل دوجی یا الگوی دوجی ستاره، یکی دیگر از الگوهای کاربردی در تحلیل تکنیکال است که میتواند در کنار سایر اندیکاتورها برای نتیجهگیری از بازار بسیار مفید و کاربردی واقع شود.
نکته
اگرچه میدانیم الگوی آموزش ترید بر اساس هارامی صعودی دوجی چیست، الگو یا کندل دوجی بهتنهایی برای تصمیمگیری کفایت نمیکند، بلکه باید در کنار انواع کندل دوجی از اندیکاتورها و دیگر ابزارهای مالی استفاده شود.
محدودیتهای الگوی شمعی دوجی چیست؟
اگرچه الگوهای دوجی یا کندل دوجی، یکی از ابزارهای اولیه تریدرها هستند و اهمیت بسیاری دارند، بهدلیل برخی محدودیتها نمیتوان به آن تکیهکرد؛ بههمیندلیل همواره توصیهمیشود از الگوهای دوجی بهتنهایی برای تصمیمگیری استفاده نشود و در کنار آنها، حتماً از دیگر ابزارهای تحلیلی هم استفاده شود. درواقع میتوان محدودیتهای کندل دوجی را بهصورتزیر بررسی کرد:
- الگوهای دوجی در حقیقت نشانگرهایی خنثی هستند که اطلاعات مهم، اما بسیار اندکی را به تریدر میدهند.
- برخی از انواع کندل دوجی که در این مطلب معرفی شدند، بهندرت در نمودارهای قیمت ظاهر میشوند؛ بنابراین نمیتوان همیشه از نتیجه حاصل از تشکیل آنها در نمودار بهرهگرفت.
- الگوهای دوجی صددرصد قابلاعتماد نیستند؛ زیرا پس از تشکیل آنها، بازگشت قیمت تضمینی نیست، بلکه تنها یک فرضیه درصورت ظاهرشدن آنهاست که بیشتر به واقعیت تبدیل میشود، اما نمیتوان کاملاً روی آن حساب کرد.
موارد فوق را میتوان اصلیترین محدودیتهای کندل دوجی درنظرگرفت؛ بنابراین اگر شما یک تریدر مبتدی هستید، باید حتماً با این کندلها آشنایی داشته باشید، اما نباید بهتنهایی در تحلیلهای خود روی آنها حساب کنید، بلکه دیگر ابزارهای تحلیلی را همراه با آنها استفاده کنید و از تحلیلهای بنیادی نیز غافل نشوید.
پرسشهای متداول
الگوی دوجی یکی از الگوهای شمعی است که در آن، معمولاً قیمتهای آغازین، پایانی، بالاترین و پایینترین قیمت در آنها برابر یا بسیار بههم نزدیک هستند. این موضوع در هر نوع از الگوهای دوجی بهشکلی متفاوت دیدهمیشود.
الگوهای دوجی انواع مختلفی دارند که از جمله آنها میتوان به الگوی دوجی صلیب، الگوی دوجی سنجاقک، الگوی دوجی سنگ قبر، الگوی دوجی دابل، الگوی دوجی استار و… اشاره کرد.
الگوهای دوجی اطلاعات کلی را به تریدر منتقل میکنند و نمیتوانند بهتنهایی الگوی کاملی برای تحلیل تریدرها باشند؛ بههمیندلیل باید در کنار انواع کندل دوجی از دیگر نمودارها و ابزارهای تحلیلی مانند اندیکاتورها استفاده شود.
برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
شرح 3 الگوی مثلث در بورس (همراه استراتژی معاملات)
الگوی مثلث به طور کلی سه نوع دارد و یک الگوی نموداری متداول در تحلیل تکنیکال است که معاملهگران باید به آن آگاه باشند.
در بین الگوهای قیمتی، الگوهای مثلث به چند دلیل حائز اهمیت هستند.
مثلثها کاهش نوسانات را در طول زمان نشان میدهند که در نهایت ممکن است دوباره افزایش یابد.
این مسئله، بینشی تحلیلی در مورد شرایط فعلی قیمت ارائه میکند و همچنین اینکه چه نوع شرایطی ممکن است در آینده پیش آید.
الگوی مثلث (هم به هنگام شکلگیری و هم هنگامی که کامل میشود) میتواند نمایانگر فرصتهای معاملاتی باشد.
1. مثلث متقارن
یک مثلث متقارن هنگامی اتفاق میافتد که حرکات صعودی و نزولی قیمت دارایی، در طول زمان به ناحیهای کوچکتر و کوچکتر محدود میشود.
در این الگو، حرکت به سمت بالا و پایین محدودتر از سابق است و این حرکت نسبت به آخرین حرکت رو به بالا و پایین زیاد نیست.
به عبارت دیگر، در این الگو، نوسانات رو به بالا در نقطهای پایینتر و نوسانات رو به پایین در نقطهای بالاتر شکل میگیرد.
وصل کردن سقف نوسانهای بالا با خط روند و کف نوسانهای پایین با خط روند باعث ایجاد یک مثلث متقارن میشود جایی که دو خط روند به سمت یکدیگر حرکت میکنند.
هنگامی که بتوان سقف دو نوسان بالا و کف دو نوسان پایین را به وسیله یک خط روند به یکدیگر متصل کرد میتوان مثلث را رسم کرد.
از آنجا که قیمت در یک الگوی مثلث ممکن است چندین بار به سمت بالا و پایین حرکت کند، معاملهگران معمولا پیش از ترسیم خطوط روند صبر میکنند تا قیمت، سه نوسان بالا و پایین را شکل دهد.
در کاربرد واقعی، اغلب مثلثها را میتوان با روشهای اندک متفاوتی رسم کرد. به عنوان مثال، عکس فوق، روشهای مختلفی را نشان میدهد که ممکن است معاملهگران مختلف یک الگوی مثلث را در این نمودار خاص یک دقیقهای ترسیم کرده باشند.
2. مثلث افزایشی (Ascending triangle)
یک مثلث افزایشی با نوساناتی که در سقف، به یک سطح قیمت مشابه میرسند تشکیل میشود.
هنگامی که یک خط روند با اتصال سقف نوسانات بالا ترسیم میشود، یک خط افقی ایجاد میکند. خط روندی که کف نوسانهای رو به پایین را به هم متصل میکند، زاویهای صعودی دارد که باعث ایجاد یک مثلث افزایشی میشود.
نوسانات قیمت در حین شکلگیری و تکمیل این الگو، به یک ناحیه کوچکتر و کوچکتر محدود میشود اما در هر حرکت رو به بالا به یک سطح تقریبا یکسان میرسد.
یک مثلث افزایشی را هنگامی میتوان ترسیم کرد که دو نوسان بالا و دو نوسان پایین با یک خط روند به یکدیگر متصل شوند.
3. مثلث کاهشی (Descending triangle)
یک مثلث کاهشی از نوسانات رو به بالای پایینتر و نوسانات رو پایینی که به یک سطح قیمت مشابه میرسند تشکیل میشود.
هنگامی که یک خط روند در امتداد نوسانات رو به پایین (کفها) مشابه ترسیم شود، یک خط افقی ایجاد میکند. خط روندی که نوسانات نزولی بالای مثلث را متصل میکند زاویهای به سمت پایین دارد، و باعث ایجاد یک مثلث کاهشی میشود.
در این الگو، نوسانات قیمت به یک ناحیه کوچکتر و کوچکتر محدود میشود اما در هر حرکت رو به پایین به یک سطح تقریبا یکسان میرسد.
یک مثلث کاهشی را میتوان هنگامی ترسیم کرد که دو نوسان رو به بالا و دو نوسان رو به پایین توسط یک خط روند به یکدیگر متصل شوند.
در واقع، هنگامی که شما بیش از دو نقطه برای اتصال داشته باشید، خط روند ممکن است به طور کامل و بینقص کفها و سقفها را به یکدیگر متصل نکند. نباید انتظار داشت این خطها به شکلی ایدهآل به هم وصل شوند.
صرفا باید خطوط روندی را ترسیم کنید که به بهترین شکل، مطابق با عملکرد قیمت باشند.
استراتژی شکست (Breakout Strategy)
استراتژی شکستهشدن قیمت را میتوان در انواع مثلث استفاده کرد.
صرف نظر از اینکه مثلث افزایشی، کاهشی یا متقارن باشد، شیوه عمل براساس این استراتژی یکسان است.
به هنگام حرکت قیمت یک دارایی به بالاتر از خط روند بالایی یک مثلث، میتوان وارد معامله خرید شد است.
هنگامی که قیمت یک دارایی، به زیر خط روند پایینی مثلث نزول کرد باید دست به فروش زد.
از آنجا که هر معاملهگر ممکن است خطوط روند خود را اندکی متفاوت رسم کند، ممکن است نقاط ورود و خروج به معامله در بین معاملهگران اندکی متفاوت باشد.
برای تشخیص شکستهای واقعی و خروج قیمت از مثلث، هنگامی که قیمت در حال خروج از مثلث است، افزایش در حجم معاملات میتواند سیگنالی از معتبر بودن شکست باشد.
هدف این استراتژی، به دست آوردن سود به هنگام خروج و دور شدن قیمت از مثلث است.
اگر قیمت به پایینتر از حمایت مثلث (خط روند پایینتر) بشکند، آنگاه معاملهگر یک معامله فروش (Short کردن) با آموزش ترید بر اساس هارامی صعودی حد ضرری که بالای نوسان بالای اخیر، یا بالای مقاومت مثلث (خط روند بالاتر) قرار داده شده، آغاز میکند (در بورس تهران هنوز امکان Short کردن وجودن ندارد).
اگر قیمت بالاتر از مقاومت مثلث (خط روند بالاتر) شکسته شود، آنگاه معاملهگر وارد معامله خرید میشود و حدضرر را کمی پایینتر از کف قیمت اخیر قرار میدهد.
برای خروج موفقیتآمیز از معاملات سودآور، برای معاملات خود حدسود تعیین کنید.
میتوان حدسود را روی قیمتی است که معادل کل ارتفاع الگوی مثلث باشد. به عنوان مثال، اگر مثلث در قسمت قطور خود (ضلع چپ) 50 تومان ارتفاع داشت، آنگاه هدف سود را باید 50 تومان بالاتر از نقطه شکست قرار دهید.
حدسود، سادهترین رویکرد برای خروج از یک معامله سودآور است. درنهایت، قیمت یا به حدضرر یا به حدسود خواهد رسید.
مشکل اینجاست که گاهی معامله ممکن است سود خوبی نشان بدهد اما به حدسود نرسد. برای این شرایط و برای جلوگیری از سوخت شدن سودها، معامله گران باید معیارهای بیشتری به استراتژی خروج از معاملات اضافه کنند. مثلا تعیین کنند که اگر قیمت، روندی خلاف پوزیشن اتخاذ شده آغاز کرد از معامله خارج شوند.
استراتژی پیشبینی
شکل پیشرفتهتر این استراتژی، پیشبینی تشکیل مثلث و مسیر نهایی شکست قیمت است.
با فرض پیشبینی تشکیل الگوی مثلث و پیشبینی مسیر آینده شکست، معاملهگران اغلب میتوانند معاملاتی با سود احتمالی بسیار خوب در مقایسه با میزان ریسک بدست آورند.
فرض کنید یک مثلث شکل میگیرد و یک معاملهگر معتقد است که قیمت درنهایت آن را شکسته و خارج شده به سمت بالا حرکت خواهد کرد.
در این مورد، معاملهگر میتواند به جای صبر کردن برای شکست، نزدیک به حمایت مثلث خرید کند.
با خرید نزدیک به کف مثلث، معاملهگر با قیمت بسیار بهتری وارد معامله میشود و با تعیین حد ضرر در زیر مثلث، میزان ریسک معامله کم خواهد بود.
اگر قیمت به سمت بالا شکسته شود، همان روش یکسانی که برای هدفگذاری شرح داده بودیم را میتوان به عنوان هدف قیمت تعیین کرد. معاملهگری که پیشدستی میکند و قبل از شکست مثلث وارد معامله میشود، به خاطر اینکه قیمت ورود به معامله پایینتر است، از معاملهگری که منتظر شکست مثلث است سود بیشتری از بازار میگیرد.
برای استفاده از “استراتژی پیشبینی” یک مثلث باید حداقل سه بار با حمایت و یا مقاومت برخورد کند، به این علت که در سومین (یا آخرین) برخورد با حمایت یا مقاومت است که معاملهگر میتواند معاملهای انجام دهد.
دو نوسان اول تنها برای ترسیم مثلث استفاده میشوند. بنابراین، برای ایجاد سطوح بالقوه حمایت و مقاومت، و انجام معامله در یکی از آنها، قیمت باید حداقل سه مرتبه به آن سطح برخورد کند.
اندازه پوزیشن و مدیریت ریسک
همیشه از یک حد ضرر استفاده کنید.
حتی اگر قیمت شروع به حرکت به نفع شما کند، میتواند در هر زمانی بازگشت داشته باشد (در ادامه بخش شکست کاذب را ببینید).
داشتن حد ضرر به معنای کنترل ریسک است. اگر دارایی در جهت پیشبینی شده پیشرفت نکند، معاملهگر با کمترین ضرر از معامله خارج میشود.
داشتن حد ضرر به معاملهگر اجازه میدهد تا اندازه ایدهآل پوزیشن (مبلغی که وارد معامله میکند) را انتخاب کند. اندازه پوزیشن تعداد سهام (بازار سهام)، لاتها (بازار فارکس)، یا قراردادهایی (بازار معاملات آتی) است که در یک معامله به کار گرفته میشود.
برای محاسبه اندازه ایدهآل پوزیشن، ببینید که تا چه اندازه حاضرید برای یک معامله ریسک کنید.
معاملهگران حرفهای به طور معمول یک درصد (یا کمتر) از کل موجودی حساب خود را در هر معامله ریسک میکنند. یک درصد از حساب خود را محاسبه کنید. به عنوان مثال، اگر کل سرمایه بورسی شما 120 میلیون تومان است، میتوانید تا 1.2 میلیون در هر معامله ریسک کنید.
پس از آگاهی به این موضوع، تفاوت بین قیمتهای ورود و حد ضرر خود را در نظر بگیرید.
به عنوان مثال، اگر نقطه ورود شما به یک سهم 1500 تومان و حد ضرر شما 1350 تومان باشد، پس ریسک شما 150 تومان در هر سهم خواهد بود. برای محاسبه تعداد سهامی که میتوانید در هر معامله داشته باشید، 1.2 میلیون تومان (حداکثر ریسک) را تقسیم بر 150 تومان (ریسک به ازای هر سهم) کنید. به این ترتیب شما میتوانید اندازه پوزیشن خود را تا 8,000 سهم انتخاب کنید.
این حداکثر مقداری است که شما میتوانید وارد معامله کنید تا ریسکتان در معامله تقریبا معادل یک درصد از موجودی کل حسابتان باشد.
اگر سرمایهتان رقم بالاییست، مطمئن شوید در سهمی وارد میشوید که معاملات آن حجم کافی دارد. اگر اندازه پوزیشن خود را نسبت به بازاری که در آن معامله میکنید بیش از اندازه بزرگ بگیرید، در معرض ریسک عدمنقدشوندگی قرار میگیرید.
شکستهای کاذب (False breakouts)
شکستهای کاذب مشکل اصلی هستند که معاملهگران به هنگام معامله براساس الگوهای مثلث یا هر الگوی قیمتی دیگری با آن مواجه میشوند.
یک شکست کاذب هنگامی اتفاق میافتد که قیمت بالاتر از مثلث رفته و سیگنال یک شکست را میدهد اما سپس در مسیر عکس بازگشت میکند و حتی ممکن است از طرف دیگر مثلث بشکند و خارج شود.
شکستهای کاذب بخشی از معاملات هستند و ممکن است منجر به ضرر در معاملات شوند.
در مواجهه با شکستهای کاذب نباید دلسرد شوید.
تمام شکستها کاذب نیستند و شکستهای کاذب در حقیقت میتوانند به معاملهگران کمک کنند تا معامله را بر اساس استراتژی پیشبینی (که شرح دادیم) انجام دهند.
اگر در یک معامله نیستید و قیمت در مسیری مخالف آنچه انتظار داشتید دچار شکستی کاذب شد، فورا وارد معامله شوید!
به عنوان مثال، فرض کنید مثلثی شکل میگیرد و ما بر اساس تحلیل خود از عملکرد قیمت آن محدوده انتظار داریم که قیمت در نهایت به سمت بالای مثلث شکسته شود.
اما این اتفاق نمیافتد و قیمت اندکی پایینتر از مثلث رفته و سپس به شکلی تهاجمی به سمت مثلث برگردد. در این صورت، میتوانید یک معامله خرید شوید و حدضرر را دقیقا در زیر کیف اخیر قرار دهید از آنجا که حرکت قیمت به سمت پایین شکست میخورد، بسیار محتمل است که قیمت سعی کند از مثلث خارج شده و به بالاتر از آن رشد کند.
سخن آخر در خصوص الگوهای مثلث
الگوی مثلث از الگوهای متداول قیمتی است که در نمودارها به وفور میتوان یافت.
دانستن نحوه تفسیر و معامله کردن با الگوهای مثلث مهارت خوبی است زیرا آنها رایج هستند اما ممکن است هرروز و در تمام داراییها اتفاق نیفتند.
معاملهگران کوتاهمدت، اغلب احتیاج به طیف گستردهتری از استراتژیها دارند و نه فقط الگوهای مثلث.
مفاهیمی که آموزش ترید بر اساس هارامی صعودی در این مقاله مورد بحث قرار گرفت را میتوان برای معامله با سایر الگوهای نموداری نیز به کار گرفت، مانند محدودههای رنج، گوهها (wedges) و کانالها.
پیش از اقدام به معامله این الگوها با پول واقعی، تشخیص، ترسیم و معامله با الگوهای مثلث را با معاملات مجازی تمرین کنید. به این ترتیب میتوانید قبل از اینکه سرمایه خودتان را به ریسک بیندازید، مطمئن شوند که با تحلیل و تشخیص الگوهای مثلث، توانایی کسب سود را دارا هستید.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
قصد خرید یا فروش ارز دیجیتال در ایران را دارید؟ در این سایت میتوانید با اطمینان و با چند کلیک خرید کنید:
دیدگاه شما